تاریخ انتشار:
مورخان، تاریخ جمهوری اسلامی را به قبل و بعد از ژنو تقسیم خواهند کرد
مهمترین رویداد ژنو
معتقدم برخلاف آن قول رایج، که تحریمها برای ایران چندان مشکلآفرین نبوده، و عمده مشکلات ما به جهت سوءمدیریت روند اجرایی کشور است بیشتر ناکامیهای اقتصادی ما از حیثاعمال تحریمهاست
اینکه با گذشت 35 سال از عمر انقلاب برای اولین بار نماینده ایران و آمریکا سندی را امضا کردند و یکسری تعهدات را نسبت به هم بر روی کاغذ آورده و آن را امضا کردند بعد هم با یکدیگر دست دادند موضوع جدیدی است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آقای دکتر ظریف که به نمایندگی از ملت ایران در این مذاکرات حاضر شده و آقای جان کری که از سوی مردم آمریکا به ژنو رفته به نمایندگی از کدام ایران و آمریکا با هم اینگونه رفتار کردند. آیا اینها نمایندگی ایران و آمریکایی را بر عهده داشتند که 35 سال شعار مرگ بر همدیگر را سر میدهند و خواهان نیستی و نابودی یکدیگر هستند؟ یا نه. یک ایران و آمریکای دیگر. همه ما میدانیم که آقای ظریف ایرانی را نمایندگی میکند که 35 سال شعار مرگ بر آمریکا گفته و آقای جان کری هم نمایندگی آمریکایی را عهده دارد که دشمن ایران تلقی میشده است. این تحول بنیادینی است که از دید بسیاری پوشیده ماند و به اعتقاد بنده باید حتماً مورد ذکر قرار میگرفت. با در نظرگیری این موارد است که تاکید میکنم نه ما و نه آمریکاییها اقدامی در جهت زیر سوال بردن توافق ژنو انجام نمیدهیم. ما متوجه شدهایم که باید به شعار آمریکاستیزی پایان دهیم و تندروهای آمریکایی هم دریافتهاند که به هر حال جمهوری اسلامی ایران واقعیتی غیرقابل انکار است. این مهمترین نکته این توافق بود که باید به آن اشاره میکردم. اگر مذاکرات ژنو منتج به توافقی نمیشد، یقیناً ما مجبور میشدیم که مانند سال 1384 بگوییم با تمام توان به غنیسازی ادامه میدهیم و تندروهای آمریکایی و نتانیاهو هم بگویند که مصالحه و مذاکره با ایران هیچ فایدهای ندارد؛ دیدید که به ایران نمیتوان اعتماد کرد؛ لذا من فکر میکنم آنچه در ژنو اتفاق افتاد علاوه بر موضوعات ذکرشده، به نوعی از پیشروی تندروهای دو کشور جلوگیری کرد و در حقیقت جلوی بروز جنگ را گرفت. یقیناً اگر مصالحه صورت نمیگرفت و توافقی حاصل نمیشد، اسرائیلیها دست کم میگفتند که خب ما چارهای نداریم جز اینکه حجت را تمام کنیم. شاید برخی بگویند که در صورت حمله اسرائیل ما هم به تبع به پایگاه نیروهای آمریکایی در منطقه حمله میکردیم یا سربازان آمریکایی را در افغانستان مورد هدف قرار میدادیم. شاید بر همین اساس باشد که آقای اوباما میگوید توافق ژنو از بروز جنگی جدید جلوگیری کرد. برای اینکه هم در آمریکا و هم در اسرائیل کسانی بودند و هستند که هنوز بر طبل جنگ با ایران میکوبند و در جمهوری اسلامی ایران نیز افرادی وجود دارند که نفع سیاسی و اقتصادیشان در جنگ است. برای جنگطلبان جهان منافع ملی و مصالح مملکت، چندان مطرح نیست. حالا یا به دلیل عقایدی که دارند یا منافع سیاسی و اقتصادی و یا موضوعات دیگر. به هر صورت این افراد به دنبال توافق و صلح نیستند. آنها همیشه نفع شخصیشان را در جنگ و خونریزی جستوجو میکنند و اینکه خون تعدادی از افراد بیگناه برای تمایلات غیرمنطقیشان بر زمین ریخته شود به هیچ وجه مطرود نیست. کمااینکه این جنگ علاوه بر ایران و آمریکا و اسرائیل دامان بسیاری از کشورهای منطقه را نیز دربر میگیرد و در این زورآزمایی نابخردانه هیچ قدرتی برتر نخواهد بود اما با آنچه در ژنو حاصل شد ما توانستیم بدون جنگ و خونریزی به مطالبات خود دست پیدا کنیم. ذکر این نکته نیز ضروری است که برخلاف تصور برخی از ایرانیان که معتقدند فعالیتهای هستهای برای ما اقتدار میآورد، یا موشکهای با بردی پنج هزار کیلومتری و ناوشکن و اژدرشکنهای آنچنانی قدرت ما را افزایش میدهد معتقدم که اقتدار و صلابت ایران نه در برتری نظامی بلکه در گفتوگو و مذاکره با جهان و به عبارتی دیپلماسی است.
دیدگاه تان را بنویسید