نگاه انتقادی به پزشکان هم ریشه جامعهشناسانه دارد و هم برخاسته از تجارب منفی است
دلایل حساسیت به دستمزد پزشکان چیست؟
مدتهاست که حساسیتهایی در مورد دستمزد پزشکان در جامعه ایجاد شده است و علاوه بر حساسیت عموم مردم، برخی از مقامات دولت و مجلس هم انتقاداتی به دستمزد پزشکان وارد کردهاند.
مدتهاست که حساسیتهایی در مورد دستمزد پزشکان در جامعه ایجاد شده است و علاوه بر حساسیت عموم مردم، برخی از مقامات دولت و مجلس هم انتقاداتی به دستمزد پزشکان وارد کردهاند. اما سوال این است که آیا حساسیت ایجادشده حساسیتی است که ریشههای جامعهشناختی دارد یا نه؟ به عبارتی در این نوشتار در پی بررسی این موضوع هستیم که چه ریشههای اجتماعی منجر به دامن زدن به چنین حساسیتهایی در جامعه شده است. به نظر میرسد حساسیت در مورد دستمزد پزشکان نوعی حساسیت اجتماعی است که مردم نسبت به این گروه شغلی پیدا کردهاند. اینگونه حساسیتها در جوامعی که فاصلههای درآمدی میان اقشار کمدرآمد و مرفه زیادتر است، به سادگی پدید میآید و مولود احساس محرومیت نسبی و شدت گرفتن خصومتهای میان افراد با پایگاههای مختلف درآمدی است. پزشکان به ویژه پزشکان متخصص، در نظر عامه مردم افراد دارای درآمدهای کلان بادآورده تلقی میشوند، افرادی که -در نظر عموم افراد- با کمترین صرف وقت و انرژی و زحمت، بالاترین درآمدها را که به چشم میآید، دریافت میکنند و در یک محاسبه ساده، روزی و ماهی فلان قدر درآمد دارند، در حالی که فلان کارمند یا کارگر حقوق ماهانهاش کفاف
سیر کردن شکم زن و فرزندش را نمیدهد. ثروت پزشکان در پوشش ایشان، اتومبیلی که سوار میشوند، نوع مسکن و تفریحاتشان و نظایر آن متجلی میشود، و تازه سرمایههایشان را باز به جریان کسب سرمایه از طرق دیگر ثروتاندوزی نظیر مسکن و بورس و... هدایت میکنند و منابع درآمدی ناشی از طبابتشان به منابع دستدوم از نظر حجم ثروتی که تولید میشود تبدیل میشود. در مورد پزشکان، شدت حساسیتی که به وجود میآید دقیقاً از همینجا نشات میگیرد که ثروتاندوزی پزشک که معتمد مردم است، امر مشروعی در نظر و نگاه عموم مردم ارزیابی نمیشود. این در حالی است که درآمدهای بالا برای گروههای درآمدی بالا مانند تجار و بازرگانان به لحاظ اجتماعی پذیرفتهشده است اما پذیرفتهشده نیست که پزشکی در مطب شخصی خود درآمد بالایی داشته باشد. این هم ناشی از نگاه مردم است. مردم دقیقاً تصورشان این است که تجارت و مالاندوزی برای کسبه و تجار امری متعارف و قابل قبول است اما پزشکان، از جنس دیگری هستند و کسب ثروت برای ایشان، امری بعید و غیرقابل قبول است، یعنی تمایل دارند که برای شیوه عمل این دو حرفه تفاوت قائل شوند. حرفه پزشکی، همچنان نزد مردم حرفه مقدسی تلقی میشود و
حکایت از وجود انتظار خاصی در زمینه غلبه معنویت و رابطه غیرمادی و خیرخواهی و عدم چشمداشت مادی از سوی پزشکان دارد. حداقل میتوان گفت مردم انتظار دارند که پزشکان اگر هم به وجه مادی خدمتی که به مردم ارائه میکنند توجه دارند - و قاعدتاً انسانهایی هستند که به هر حال قرار بوده حرفه پزشکی، معیشتشان را تامین کند- این توجه، در مراتب بعدی اولویت ایشان قرار داشته باشد و خدمت صادقانه برای تامین سلامت مراجعان اصل و هدف اصلی باشد. در غیر این صورت آن اعتماد تمام و کمال و ارزشمندی که باعث میشود افراد جامعه با اطمینان خاطر، جان خود و سرنوشت عزیزانشان را تماماً به دست با کفایت پزشکان بسپارند و راضی و تسلیم به تصمیمگیریهای پزشکان برای انواع مداخلات پزشکی باشند، اساساً خدشهدار میشود.
فرض بر این است که چنین اعتماد مطلقی به عملکرد پزشکان باید در جامعه وجود داشته باشد و دقیقاً همین امر موجب شده است که در رابطه دوسویه پزشک و بیمار، در تمامی جوامع نوعی نابرابری به نفع پزشکان دیده میشود که در کمتر رابطه دوسویه دیگری پذیرفته و تحمل میشود. به این ترتیب پزشکان نزد عموم افراد جامعه از ارج و قرب و منزلت کمنظیری برخوردار میشوند و مردم برایشان جایگاه ویژهای قائل میشوند. اما این مقام و منزلت ویژه، به تدریج با سوءظنهایی که نسبت به عملکرد برخی پزشکان پدید آمده و شائبه اصل قرار دادن سود و منفعت مادی را در عملکرد پزشکان قوت بخشیده، دچار تنزل شده و از اعتماد مردم به تشخیص و نیت مثبت پزشکان کاسته است.
در این میان، پزشکانی هم که با وجدان حرفهای و دانش و تبحر به خدمت میپردازند از کماعتمادی عمومی متضرر میشوند. به تدریج بیماران به نسبتهای بیشتری در مواجهه با پزشکان تردید میکنند که برای مثال عمل جراحیای که پزشک تشخیص داده واقعاً لازم است انجام شود، یعنی اساساً ضرورت دارد، یا صرفاً قصد پزشک از توصیه به این عمل جراحی، تامین نوبت جدیدی برای جراحیاش در بیمارستان محل خدمتش و تامین منافعی برای خود و همکاران و شرکایش است.
این نگاهی است که متاسفانه به نگاه غالب در جامعه تبدیل شده است و آسیبهای بسیاری هم دارد. اما باید دید دلیل بیرونی این نگاه چیست. یک فرض این است که در سالهای اخیر هزینههای سلامت به نحو سرسامآوری افزایش یافته است و مردم از نظام سلامت شاکی هستند.
بالا بودن هزینهها و ارتباط مالی مستقیم میان پزشک و بیمار سبب شده است که مردم به بعد مالی رابطه خود و پزشک توجه بیشتری داشته باشند. سوالی که در این میان مطرح میشود این است که آیا شکوه مردم از نظام سلامت و هزینههای بالا خود را در اعتراض به دستمزد پزشکان نشان میدهد؟ یعنی چون دست مردم به نظام سلامت نمیرسد، به پزشکان که نماد این نظام هستند، اعتراض میکنند؟ یعنی اگر رابطه مالی میان پزشک و بیمار قطع شود یا کاهش پیدا کند، این ذهنیت هم کمکم تغییر میکند؟ پاسخ من این است که بله، من فکر میکنم تغییر نظام پرداخت به شکلی که رابطه مالی میان پزشک و بیمار را از شکل کنونی آن خارج کند قطعاً میتواند ابعاد دیگر این رابطه ارزشمند را پررنگتر کند و تا حدی به اصلاح تصویر منفی موجود کمک کند. انتقاد کلیای که به چنین رابطهای که ابعاد مادی آن غلبه پیدا کرده، وارد است البته صرفاً به فرد پزشک هم محدود نمیشود و به صاحبان سرمایهای که به امر درمان و تامین خدمات درمانی بهعنوان سرمایهگذاری سودآوری نگاه میکنند و به عبارتی روند «کالایی کردن سلامت» را در پیش گرفتهاند نیز مربوط میشود، این انتقادی بوده که به نظام سلامت در
کشورهایی مثل ایالات متحدهآمریکا هم وارد آمده است و غلبه چنین روابطی، نظام درمان را بیشتر به چیزی تحت عنوان بنگاه اقتصادی خدمات درمانی شبیه کرده است که آشکارا هدفش نه تامین سلامت و درمان و بهبودی انسانهای نیازمند کمکهای بهداشتی و درمانی، بلکه در درجه اول درآمد حاصل از فروش خدمات درمانی و عرضه انواع خدمات و بهکارگیری تجهیزات بیمارستانی و جلب مشتری بیشتر با هدف سودآوری ناشی از انواع سرمایهگذاری است. من فراموش نمیکنم که چند سال پیش یکی از دانشجویانم که در مقام مددکار اجتماعی در بیمارستانی مشغول به کار بود برایم از مراسم معارفه رئیس جدید بیمارستان محل خدمتش تعریف میکرد که چگونه رئیس، همه کارکنان بیمارستان را جمع کرده و به همه بدون هیچ تعارفی توصیه کرده بود هر فردی را که وارد بیمارستان میشود باید در حکم یک کیسه پول در نظر بگیرند و تلاششان بر این باشد که او را بهعنوان یک مشتری جلب کنند و از دستش ندهند و به طرق مختلف تلاش کنند خدمات مختلفی به او عرضه کنند تا بر اساس این جلب مشتری، درآمدزایی برای بیمارستانشان فراهم شود و به تامین معیشت خودشان هم کمک کنند. برخی تصور میکنند که آن چیزهایی که در سریال «در
حاشیه» نمایش داده میشد و گاه موجب خنده بینندگان میشد کاملاً بر مبنای تخیل و طنزپردازی نویسندگان بوده است، اما تجربه شخصی و مشاهدات خودم و همچنین نقل قولهایی که من از چندین نفر تاکنون شنیدهام حکایت از این دارد که برخی از موارد نمایش دادهشده واقعاً در زندگی افراد مختلف تجربه شده است. بر این اساس شاید بتوان گفت آن تصویری که اکنون از پزشکان نمایش داده میشود و این نگاه انتقادی، هم ریشههای جامعهشناختی دارد و معلول این نوع نگاه است که پزشکی را رشتهای مقدس میشمارد و کسب ثروت از این طریق را برنمیتابد هم اینکه این نگاه تا حدودی برگرفته از واقعیتهایی است که گاه مردم در رابطه با پزشکان تجربه میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید