گفتوگو با بهزاد انگورج معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور
طرح تنفس، مدیریت جنگلها را مخدوش میکند
ما با اجرای طرح صیانت از جنگل شیب کاهش را پشت سر گذاشتیم و به سمت شیب افزایش مساحت جنگل رفتیم.
طرح تنفس یا استراحت جنگلها که در قالب آن قرار است به مدت 10 سال بهرهبرداری از جنگلهای کشور متوقف شود، این روزها خبرساز شده است. اولین بار رئیس سازمان محیط زیست از اجرای این طرح خبر داد. معصومه ابتکار روز سهشنبه ۱۳ مرداد در سفر به استان گلستان از اجرای این طرح با همکاری سازمان جنگلها خبر داد که بر اساس آن بهرهبرداری از جنگلهای ایران تا ۱۰ سال آینده متوقف خواهد شد. او هشتم مردادماه نیز گفته بود که لایحه توقف بهرهبرداری از جنگلها در دولت آماده است و به زودی تقدیم مجلس میشود. این طرح با استقبال کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست کشور مواجه شده است چرا که آنها معتقدند مساحت جنگلهای کشور به دلایلی مانند بهرهبرداری و تخریب در حال از بین رفتن است و باید با دادن این فرصت اجازه دهیم جنگلها کمی استراحت و خودشان را احیا کنند. به عنوان مثال محمد درویش، مدیرکل آموزش سازمان محیط زیست، چندی پیش در اظهارنظری در همین رابطه گفته بود: «مساحت جنگلهای هیرکانی شمال ایران از شش میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار در ۵۰ سال پیش، به یک میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار کاهش یافته و از این میزان ۸۰۰ هزار هکتار «مخروبه» است.»
از آنجا که تنها جنگلهای قابل بهرهبرداری کشور در شمال واقع شدهاند بیشترین واکنشها به این طرح نیز در همین منطقه از کشور رخ داده است؛ چه موافقتها و چه مخالفتها با آن. به عنوان مثال بلافاصه بعد از انتشار خبرهای اولیه در این رابطه تعدادی از نمایندگان استان مازندران در مجلس شورای اسلامی به طرحهای دولت برای توقف برداشت چوب از جنگل اعتراض کردند. طبق گزارش خبرگزاری فارس شمسالله شریعتنژاد نماینده مردم رامسر و تنکابن در مجلس هم در این رابطه گفت: «اپوزیسیون موضوع منابع طبیعی بهویژه درباره جنگلها در مجلس را گاهی نمایندگان شمال کشور باعث میشوند. همین طرح توقف بهرهبرداری از جنگل را برخی نمایندگان مازندران در مجلس بیان میکنند که نمیدانیم چه اهدافی دارند، اگر منابع طبیعی و جنگلها این اندازه برای کشور مهم بوده، پس سهم مازندران و استانهای شمالی از درآمد این جنگلها چه اندازه است؟» هادی حسینی، نماینده مردم قائمشهر، جویبار و سوادکوه در مجلس گفت: «با تنفس جنگل مخالف هستیم چون این سفارش قرآن است و میفرماید زمین و جنگل و دریا را فرستادیم تا از آن استفاده کنید و اگر کسی استفاده نکند خسران کرده است.»
با این حال باید دید نظر مسوولان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور که طبق قانون متولی اصلی صیانت و بهرهبرداری از جنگلهای کشور است، در این باره چیست. به همین مناسبت با بهزاد انگورج معاون امور جنگلهای این سازمان گفتوگو کرده و نظرات او را در این باره جویا شدیم. آنگونه که آقای انگورج به «تجارت فردا» گفته است کارشناسان حوزه جنگلداری با این طرح مخالف هستند و آن را عامل مخدوش کردن مدیریت علمی و فنی جنگلهای کشور میدانند و میگوید شرایط کشور امکان متوقف کردن هرگونه بهرهبرداری از جنگلهای کشور و اتکای کامل به واردات چوب را ندارد. این مقام مسوول همچنین معتقد است با اجرای طرحهای جنگلداری که شامل بهرهبرداری از جنگلها هم میشود بهتر میتوان از جنگلهای کشور محافظت و صیانت کرد.
آقای انگورج؛ از طرح تنفس یا توقف 10ساله بهرهبرداری از جنگلهای کشور چه خبر؟ آیا شما به عنوان معاون امور جنگلهای سازمان جنگلها و منابع طبیعی کشور از آخرین رویدادها در رابطه با این موضوع اطلاع دارید؟
برنامه تنفس جنگل در واقع پیشنهادی است که هنوز سیر تصویبی خودش را طی نکرده و فعلاً هر چه درباره آن مطرح میشود به صورت گمانهزنی است، از طرفی با توجه به اینکه در اجرای طرحهای جنگلداری قراردادهای مختلفی با هزینههای زیادی وجود دارد اجرای چنین ایدههایی بدون در نظر گرفتن این طرحها و هزینهها امکانپذیر نیست. به عنوان مثال همین الان در قالب طرحهای جنگلداری چیزی حدود 253 میلیارد تومان هزینه در چارچوب قراردادها و طرحها مورد نیاز است.
فارغ از این قراردادها و هزینههایی که گفتید نظر کلی سازمان در این رابطه چیست، اگر این طرح به سمت و سویی برود که تصویب شده و به قانون تبدیل شود، سازمان جنگلها در چه صورتی با اجرای آن موافقت میکند؟
سازمان جنگلها مجری قانون جاری کشور است، برای سازمان اجرای قانون مهم است؛ نحوه اجرای قانون را قانونگذار مشخص میکند، بنابراین سازمان موضع مشخصی به شکل مستقل ندارد. اما از دیدگاه کارشناسی، کارشناسان بخش جنگل مجموعه نظرات مختلف دیگری دارند که این نظرات برگرفته از تلاش 50ساله آنها و زحماتی است که در طرحهای جنگلداری کشیدهاند و حرفهای تخصیصیشان حاوی این نکته واضح است که طرح تنفس یا استراحت جنگل مدیریت علمی و فنی جنگلها را مخدوش میکند.
اما در این میان دغدغههای محیط زیستی و طبیعی هم وجود دارد، کارشناسان و فعالان این حوزه معتقد هستند الان جنگلهای ما بیشتر از این توان ندارند و به همین خاطر هم از این طرح 10 ساله دفاع میکنند که فرصتی برای احیا، به جنگلها داده شود. نظر شما هم به عنوان یک مقام مسوول مرتبط و هم یک کارشناس در این حوزه در این رابطه چیست، آیا این نگاه را قبول دارید؟
من هم یکی از کارشناسان کارکرده بخش جنگل هستم، همراه با دیگر کارشناسان کارکرده بخش جنگل نظراتی داریم، طبق نظر شخصی و صنفی، ما با طرح تنفس جنگل موافق نیستیم. کارشناسانی مثل ما که در داخل جنگل کار کردهایم، طبق تجارب در 50 سالی که در قالب طرحهای حفاظت در داخل جنگلها کار شده است هر جا که حفاظت خوب بود، هر جا که حاشیه تصمیمات فراسازمانی به جنگل و جنگلداری تحمیل نشد، جنگلداری دارای یک وضعیت بسیار نرمال و دارای یک کارنامه بسیار مثبت در محدوده شاخصهای کمی و کیفی عملکرد قابل ارائه دارد و هر جا که مدیریت دچار پذیرش نظرات بیرون از بخش جنگل شد، این سطح نظارت دستخوش تغییر شد و تحلیل رفت. بخشی از این حاشیهها در مجموع بر عملکرد مدیریت طرح جنگلداری در واقع
تحمیل شد. در مجموع کارنامه بخش جنگلداری مشخص است. در حال حاضر یک میلیون و 83 هزار هکتار از جنگلهای هیرکانی تحت مدیریت طرحهای جنگلداری است و در این مساحت 482 طرح در حال اجرا وجود دارد، از این تعداد هر کسی میتواند به صورت رندوم بیاید طرح اولیه، طرح تجدیدنظر اول، طرح تجدیدنظر دوم و... را بررسی کند، مساحت اولیه و مساحت بعدی را کنترل و بازرسی کند و ببیند که یک متر هم از مساحت جنگلها کم نشده است. میزان موجودی در هکتار و میزان موجودی حجم سرپا هم کاهش پیدا نکرده است حتی در شرایط مطلوبتری هم قرار گرفتهاند. بسیاری از این جنگلها جنگلهای مخروبه بودهاند که در عکسهای هوایی گذشته هم کامل مشخص است، حالا در وضعیت جدید با تراکم بسیار مطلوب جزو جنگلهای انبوه هستند.
در صحبتهایتان از جنگل مخروبه صحبت کردید، طبق تعاریف و استانداردهای شما جنگل مخروبه به چه نوع جنگلی گفته و چگونه تعریف میشود؟
جنگل مخروبه به جنگلی گفته میشود که عناصر آن عمدتاً از پایههای غیردانهزاد هستند و بستر پذیرنده با کوبیدگیهای مختلف شرایط پذیرش بذر را ندارد و به طور مشهود و ملموس روند تجدیدپذیری این جنگل مختل شده است و به صورت اعم این جنگلها به لحاظ پوشش گیاهی در مسیر پسرفت قرار گرفتهاند.
تجربه کشورهای دیگر در این زمینه چگونه است، مثلاً کشورهایی که در زمینه طرحهای جنگلداری موفق یا ناموفق عمل کرده باشند. آیا اساساً در دنیا کشوری هست که مثل ما حجم و میزانی از جنگل را داشته باشد و بهرهبرداری از جنگلها را به صورت کلی متوقف کرده باشد و همه نیازهای چوبی خودشان را از طریق واردات تامین کرده باشد؟
هر کشوری تجربه خودش را دارد و باید نیازهای خودش را بر اساس اولویتها و خواستههای جامعه و مسائل اقتصادی و اجتماعیاش تامین کند. ما در کشور خودمان وقتی به کشورهای مختلف دیگر نگاه میکنیم در زمینه تولید چوب میبینیم در هر صورت در دیگر کشورها برداشتهایی از جنگل صورت میگیرد. شکی نیست که در واردات چوب هم چون ممکن است به همراه خود منجر به ورود انواع آفات شود، باید نگاهی محدودکننده داشته باشیم. از لحاظ مباحث مالی هم در شرایطی نیستیم که درآمدهای دلاری خودمان را صرف این نوع نیازها کنیم. به طور کل ظرفیت ترانسپورت کشور هم به شکلی نیست که ما واقعاً امکان واردات این حجم از محمولههای مورد نیاز چوبی کشور را از این طریق تامین کنیم. همه این مواردی که ذکر کردم به خودی خود نشان میدهد که به راحتی نمیتوان
چنین موضوعی را بدون در نظر داشتن این ملاحظات در کشور اجرا کرد. از سوی دیگر هم کارخانههای چوببری و نیازمند به چوب جدید در سالهای اخیر متکی به واردات توسط وزارت صنایع و معادن به مرحله بهرهبرداری رسیده است که باید از مجریان و صاحبان همین کارخانهها پرسید که همینها که پروانه احداثشان هم مربوط به واردات است چگونه نمیتوانند و نتوانستهاند نیازشان را از این طریق تامین کنند؟ وزارت صنایع متولی تامین ماده خام این کارخانههاست از وزیر محترم باید پرسید که کسانی که در زیرمجموعه ایشان بهرغم مخالفت سازمان جنگلها در سنوات اخیر چنین مجوزهایی صادر کردهاند آیا توانستند فرآیند تامین چوب خود را از طریق واردات انجام دهند؟ از طرف دیگر نیاز فعلی کشور در حدود شش میلیون است اما برآوردها نشان میدهد تا سال 1398 نیاز کشور و میزان مصرف به حدود 13 میلیون مترمکعب خواهد رسید. آیا با اجرای طرح تنفس میتوانیم این نیاز را پاسخ بدهیم؟
الان نیاز کلی و سالانه کشور به چوب به صورت دقیق چه مقدار است؟ اگر فرض را بر این بگذاریم که این طرح اجرایی شود این نیاز باید چطور تامین شود؟
در حال حاضر نیاز به انواع مختلف مورد نیاز صنایع چوب نزدیک به شش میلیون مترمکعب است، در حدود 600 هزار مترمکعب از این نیاز فعلی از بخشهای مختلف طرحهای جنگلداری تامین میشود و مابقی از بخش زراعت چوب و درختان باغات و ... بخش جزیی این نیاز هم از طریق واردات تامین میشود.
یعنی بیشتر نیاز ما از داخل تامین میشود، عدد دقیق میزان واردات چقدر است؟
بله، همین طور است، میزان واردات نیز بر اساس آخرین آمارها 330 هزار تن بوده است. بنابراین آنچه به طور واضح میتوان گفت، حجم 600 هزار مترمکعب از شش میلیون مترمکعب از طریق جنگلها تامین میشود و مابقی نیازها به انحای دیگر تامین میشود.
اصلیترین استان یا منطقه تولیدکننده چوب کشور کدام استان است؟
اصلیترین منطقه شمال کشور است، هم به لحاظ جنگلهای مورد بهرهبرداری و طرحهای زراعت چوب و هم باغات. به عنوان مثال در گیلان درختان جنگلی موجود در طرحها در حدود 200 هزار مترمکعب نشانهگذاری شدهاند. به همین ترتیب در شمال کشور هر چقدر به سمت شرق حرکت کنیم یعنی به سمت مازندران و گلستان میزان حجم برداشت چوب کمتر است.
یکی از بحثهایی که مخالفان یا منتقدان طرح تنفس 10ساله جنگلها مطرح میکنند موضوع میزان اشتغال مرتبط با بهرهبرداری از جنگلهای کشور است، به صورت مشخص میزان اشتغال مستقیم و غیرمستقیم در این حوزه چند نفر است؟
تعداد مشاغل مستقیم در طرحهای جنگلداری شمال کشور هشت هزار شغل مستقیم است، بخشی از این مشاغل مستقیم به صورت مشخص مربوط به حقوقبگیران طرح هستند که به صورت دقیق 2114 نفر هستند. بقیه، مشاغل مرتبط مستقیم هستند. از طرفی مشاغل غیرمستقیم زیادی هم به چوب مرتبط هستند مثل مشاغل مربوط به بارگیری، حمل و نقل و تخلیه چوب از کامیونها؛ اینها مشاغل غیرمستقیم هستند. کامیونی که بارگیری میشود تعدادی آن را بارگیری و تعدادی هم آن را تخلیه میکنند. بخش زیادی از محمولههای جنگلی الوار و تراورس هستند. این الوار و تراورسها و... غالباً توسط نیروی انسانی بارگیری میشوند. مجموع مشاغل غیرمستقیم هم 37 هزار نفر برآورد شده که مجموعاً 45 هزار نفر شغل مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با جنگل هست. بخش صنعت چوب هم خود مشاغل مستقیم و غیرمستقیمی دارد که در مجموع طبق آمارهای ما 146 هزار نفر را شامل میشود.
الان مشخصاً مساحت جنگلهای شمال که تنها جنگلهایی است که از آنها برداشت میشود چقدراست؟ چون آمارها و ارقام بسیار متناقض و متفاوتی در این رابطه تاکنون منتشر شده و هر کس یک آمار میدهد.
درباره مساحت جنگل هم باید بگویم در فضای حقیقی و مجازی کشور برخی گزافهگوییهای عجیبی مطرح شده است در صورتی که باید دقت شود چون برخی از این گفتهها مصداق دقیق تشویش اذهان عمومی است، مرجعی که میخواهد در این زمینه آمار بدهد باید مستندات درستی در اختیار داشته باشد. ما در شرایط فعلی کشور به صورت مشخص چهار دوره پایش جنگل ناحیه خزری را به اجرا درآوردیم. این اطلاعات و آمارها را هم من تولید نکردهام چون اولین و دومین بار آن در دهههای 30 و 40 انجام شد و آن دوره هم من طبیعتاً کارمند سازمان جنگلها نبودم که گفته شود احیاناً من این آمار را تولید کردهام. در آن زمان شرکتهای مختلف خارجی با همکاری شرکت نقشهبرداری و سازمان جنگلها از جنگلهای کشور عکسبرداری هوایی کردند. این گزارش هم یک سند معتبر است. به استناد همان عکسهای هوایی گرفتهشده، میزان جنگلهای شمال کشور در سال 1334 برابر با دو میلیون و 88 هزار هکتار بود. بر
همین اساس من نمیدانم برخی که مصاحبه میکنند و از عدد چهار میلیون یا شش میلیون مساحت جنگلهای کشور در آن زمان سخن میگویند این عددها را از کجا میآورند، بر اساس چه آمار و مستنداتی این را میگویند؟ در دومین نوبت عکسبرداری هوایی که در سال 1346 انجام شد هم میزان مساحت جنگلها به یک میلیون و 989 هزار هکتار رسید که از 98 هزار هکتار کاهش حکایت داشت. مرحله سوم پایش پس از انقلاب اسلامی در سال 73 با عکسبرداری هوایی از این جنگلها صورت گرفت که بر اساس آن جنگلهای شمال کشور یک میلیون و 847 هزار هکتار برآورد شد که باز هم با کاهش هفتدرصدی مواجه بود، اما عکسبرداریها در سال 86 تکرار شد و میزان جنگلها به یک میلیون و 939 هزار هکتار افزایش یافت. این یعنی ما با اجرای طرح صیانت از جنگل شیب کاهش را پشت سر گذاشتیم و به سمت شیب افزایش مساحت جنگل رفتیم، این رقم هم بر اساس اسناد معتبر اعلام شده است. بر این اساس در آخرین بررسی صورت گرفته جنگلهای شمال کشور 95 /4 درصد نسبت به دهه قبل افزایش یافت. در سال 1394 هم ما پایش را انجام خواهیم داد که فکر میکنم چیزی در حدود 30 تا 40 هزار هکتار بر اساس تعریف جنگل به مساحت جنگلهای شمال
کشور افزوده شده باشد که این اثبات میکند این روند افزایشی همچنان ادامه دارد.
طبق تعاریف و استانداردهای شما در سازمان جنگلها تعریف مشخص و دقیق جنگل چیست و در حالت استاندارد یک هکتار جنگل چه تعداد درخت باید داشته باشد؟
میتوان اینگونه گفت که عبور نهالهای کاشته شده از مرحله نهال است، یعنی وقتی درختان از ارتفاع سه تا چهار متر عبور میکنند از اینجا به بعد در تعریف جنگل قرار میگیرند. برای تعداد هم باید گفت اگر در سطوح کاشت گونههای پیشاهنگ بکاریم و برای برداشت و زراعت چوب بخواهیم از آن استفاده کنیم معمولاً بیشتر از دو هزار درخت در هکتار باید کاشته شده باشد، ولی در سطوح جنگلی، هزار نهال پیشبینی میکنیم. البته در شرایط ما در پنج سال اولیه برخی از سطوح جنگل احیا شده ممکن است شرایط ویژه داشته باشند و پتانسیل و شرایط رشدی را داشته باشیم که در بعضی از سطوح وجود ندارد. به عنوان مثال در رویشگاههای بالادست چون شرایط رویشی سخت است به همین دلیل آنجا در واقع چون فصل رشد محدود است نمیتوان همین متر و معیار را لحاظ کرد و به همین دلیل باید برای آنجا ملاحظات دیگری را در نظر گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید