به بهانه صدوپانزدهمین سالروز تولد گاتفرید فون هابرلر
اقتصاددان متفاوت
«انسان، همراه با اهداف و برنامههای خود، در آغاز همه تحلیلهای اقتصادی قرار دارد. تنها افراد هستند که انتخاب میکنند و اجتماع نمیتواند دست به انتخاب بزند. وظیفه اصلی تحلیل اقتصادی این است که پدیدههای اقتصادی را از طریق پایه قرار دادن اهداف و طرحهای فردی، قابل فهم سازد. کارکرد دوم تحلیل اقتصادی این است که عواقب ناخواسته انتخابهای فرد را ترسیم کند.»
«انسان، همراه با اهداف و برنامههای خود، در آغاز همه تحلیلهای اقتصادی قرار دارد. تنها افراد هستند که انتخاب میکنند و اجتماع نمیتواند دست به انتخاب بزند. وظیفه اصلی تحلیل اقتصادی این است که پدیدههای اقتصادی را از طریق پایه قرار دادن اهداف و طرحهای فردی، قابل فهم سازد. کارکرد دوم تحلیل اقتصادی این است که عواقب ناخواسته انتخابهای فرد را ترسیم کند.» این عبارت را میتوان بنیادیترین اصل مکتب اتریش دانست که پایهگذاری آن را به کارل منگر نسبت میدهند. اما مدتها از تفوق این مکتب گذشته بود که ناگهان همزمان با آغاز بحران و رکود اقتصادی، پژوهشگران، روشنفکران اجتماعی، و حتی رسانهها علاقهای دوباره به اندیشههای اقتصادی مکتب اتریش پیدا کردهاند. پس از مدتهای مدید، چارچوب تحلیلی اقتصاد اتریشی توجه شمار متعددی از خطدهندگان بانفوذ افکار عمومی را، اگر نگوییم به طور جدی، به خود جلب کرده است. البته که این اتفاقی خوب است. اما، در عینحال، این اقبال جمعی باعث شده است بسیاری صفت «اتریشی» را برای اشاره به دیدگاههایشان درباره مسائلی به کار برند که ورای مسائلی قرار میگیرند که در چارچوب تحلیلی اقتصاد اتریشی مطرح میشود. علیالخصوص صفت «اتریشی» نهتنها غیرمستقیم، بلکه مستقیماً از رهگذر کاربرد اصطلاحاتی نظیر «اتریشی-آزادیخواهانه» برای توصیف ترجیحات خاص سیاستگذاری یا جهانبینیهای وسیعتر، بدل به معادلی تقریبی برای «بازار آزاد» یا «آزادیخواهانه» شده است. نتیجه این است که برخی معتقدند آنچه اقتصاد اتریشی هست، بهرغم بالا رفتن شهرتش در این اواخر، اغلب به چیزی تحریف شده که اقتصاد اتریشی نیست. اما فارغ از این بحثها که متاخر به نظر میرسند نقش مکتب اتریش و حلقههای علمی که اقتصاددان بزرگ این مکتب از جمله میزس و هایک تشکیل دادهاند، در پیشبرد علم اقتصاد غیرقابل انکار است. در پروندهای که پیش رو دارید به بهانه صد و پانزدهمین سالگرد تولد یکی از اقتصاددانان تاثیرگذار این مکتب یعنی گاتفرید فون هابرلر، به معرفی این اقتصاددان اتریشی پرداختهایم و برخی آرا و نظرات مکتب اتریش را نیز در این میان مطرح کردهایم. نکته جالب در مورد او این است که در برخی از مقاطع او نظراتی متفاوت با سایر همقطارانش داشته است که بعضاً باعث شده او را در زمره اقتصاددانان این مکتب به شمار نیاورند اما آنچه مسلم است نظریات و بنیانهای فکری هابرلر چنان با مکتب اتریش درآمیخته است که حتی با وجود برخی اختلافنظرها باید او را یک اتریشی تاثیرگذار دانست.
دیدگاه تان را بنویسید