اما و اگرهای مالیات بر سیگار در گفتوگو با دبیرکل جمعیت مبارزه با دخانیات
کل بودجه بهداشت با «مالیات بر سیگار» تامین میشود
مساله دخانیات بسیار مهم است. وقتی توسعه پایدار با مشکل مواجه میشود، یعنی تولید هم به مشکل میخورد. یعنی کارآفرینی ضربه میخورد و درنهایت رونق کشور دچار مشکل میشود.
مطرحشدن مساله مالیات بر سیگار چیز جدیدی نیست اما استدلالی که اخیراً دبیرکل جمعیت مبارزه با دخانیات ایران در مقالهای آورده است، قابل تامل است. استدلالی که میتواند کلیه اما و اگرهایی را که تاکنون در خصوص مالیات بر سیگار مطرح میشد کنار زند. دکتر محمدرضا مسجدی در این میان به تمام موانعی که پیش از این برای بستن مالیات بر سیگار مطرح میشد، اشاره کرده و برای هر کدام از آنها راهکاری ارائه میکند. مسجدی معتقد است نبود عزم راسخ برای مقابله با مصرف دخانیات، دلیل اصلی اجرا نشدن برخی قوانین و البته کنار زدن طرح مالیات بر سیگار است. هرچند که وی تاکید میکند این تنها یک طرح نیست بلکه معاهدهای است که ایران با پیوستن به آن، تعهدی برای اجرای آن دارد. در ادامه گفتوگوی تجارت فردا را با او میخوانید.
اخیراً سازمان ملل متحد خواستار افزایش مالیات سیگار و مواد دخانی جهت تامین هزینههای توسعه پایدار شده است. مبارزه با دخانیات چه نقشی در توسعه پایدار دارد؟
انسان سالم، محور توسعه پایدار است و انسان سالم کسی است که باید سلامت فیزیکی و روانی داشته باشد. پس اگر میخواهیم توسعه خوبی پیدا کنیم باید جامعه، انسانهای سالم تربیت و از آنها به خوبی نگهداری و حفاظت کند. بنابراین هر عاملی که سبب به خطر افتادن سلامتی انسانها شود، توسعه را دچار مشکل میکند. حال باید ببینیم واقعاً این عوامل خطر در دنیا چه چیزهایی هستند که سلامتی انسانها را به خطر میاندازند. در سال 2011 برای اولین بار در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود که موضوع سلامت مردم توسط دبیرکل سازمان ملل متحد مطرح و اعلام شد که در دنیا بیماریهای غیرواگیر و عمدتاً چهار بیماری اصلی مهمترین علل مرگ و میر تلقی میشوند که شامل بیماریهای قلبی عروقی، بیماریهای مزمن تنفسی، سرطانها و دیابت هستند. حدود 55 رئیسجمهور، نخستوزیر و وزیر خارجه حاضر در اجلاس، اولین بیانیه در این مورد را صادر کردند. پس از صدور بیانیه نیویورک، در واقع این بار
دولتمردان بودند که در خصوص توسعه پایدار و سلامت صحبت میکردند. این بیانیه، نقش سازمان جهانی بهداشت را جدیتر از گذشته کرد. پس از اجلاس نیویورک، جلساتی در مسکو و ژنو و ... با راهبری سازمان جهانی بهداشت تشکیل شد تا برنامههایی برای کاهش مرگ و میر ناشی از این عوامل چهارگانه تدوین شود و در دستور کار قرار گیرد. همیشه میگویند پیشگیری ارزانتر از درمان است. برای پیشگیری باید عوامل خطر را شناخت. عوامل خطر برای ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، تنفسی، سرطان و دیابت نیز چهارگانه هستند که شامل تغذیه سالم، ورزش، وزن مناسب و کنترل دخانیات هستند. دخانیات و مصرف سیگار در واقع مهمترین عامل مشترک ابتلا به فشار خون، سکتههای قلبی و مغزی، بیماریهای مزمن تنفسی، سرطانها و حتی دیابت است. فرهنگ و ذائقه غذا در میان مردم متفاوت است. نمیتوان رژیم غذایی واحدی برای همه در نظر گرفت. در مورد ورزش هم همینطور است. اگر به مردم بگویید ورزش کنند، میپرسند با کدام امکانات اقتصادی، رفاهی و ورزشی؟ در مورد کنترل وزن هم هر فردی بنا به شرایط باید تصمیمی بگیرد. بنابراین این سه عامل قابل...
قابل کنترل بیرونی نیستند...
قابل دستاندازی نیستند. نمیتوان به راحتی در آنها مداخله کرد. خیلی سخت است. اما در خصوص دخانیات میتوان بهسادگی مداخله کرد، برای اینکه همه مردم سیگار نمیکشند. در کشور ما 85 درصد مردم سیگاری نیستند. 15 درصد سیگاریاند و کسانی بینشان هستند که گاهی دلشان میخواهد ترک کنند. بنابراین میتوان برای 15 درصد به راحتی قانون گذاشت و دستورالعمل صادر کرد. چون 85 درصد حمایت میکنند و در میان این 15 درصد هم خیلیها طرفدار شما هستند.
ایران هم آن بیانیه را در نیویورک امضا کرد؟
بله. بنابراین کنترل استعمال دخانیات یک راهبرد اساسی شد که سازمان جهانی بهداشت به دنبال آن است. اما دخانیات نهتنها از جنبه سلامتی بلکه از ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز بسیار مبحث مهمی است، اما ما پزشکان از منظر سلامتی به آن مینگریم. اما یک بحث اقتصادی هم در میان است. اینکه وقتی میگوییم توسعه، این توسعه نیاز به سرمایهگذاری دارد. اجلاس اخیر سازمان ملل متحد در اتیوپی در خصوص تامین مالی این مساله بوده است. در هر صورت، هر کشوری باید پول توسعه خود را فراهم کند. خب چه باید بکند؟ باید کاری کند که بار منفی آن کمتر و بار مثبت بیشتر شود. مثل یک حوض آب که از یک طرف آب جمع میشود و از طرف دیگر خروجی دارد. منابع مالی در هر کشور مشخص است. تولید، مالیات و صادرات از منابع مالی کشورها محسوب میشوند. در ایران ما نفت و گاز، مالیات و صادرات و تولیدات را برای این حوزه داریم. اما نکته مهم این است که خروجیمان چگونه است؟ در این رابطه بودجههای عمومی (آموزش و پرورش، بهداشت و سلامت، امنیت، دفاع و ...) داریم که برای بسیاری موارد خرج میشود، ولی در این
میان بودجههای تحمیلی داریم. یکی از بودجههای تحمیلی، بودجههایی است که مرتبط با سلامت مردم است و به نظام سلامت، تحمیل میشود. هرچقدر خرج سلامت بیشتر شود، دولت باید از منابع دیگر بردارد و به این حوزه اختصاص دهد. چرا؟ چون امنیت و سلامتی دو مساله مهم در هر کشوری است و باید به آن توجه شود. اگر کشوری امنیت داشته باشد، سلامت و رفاه و توسعه در آن امکانپذیر است و اگر امنیت نباشد ممکن نیست. نگاهی به کشورهای منطقه به خوبی این مساله را نشان میدهد. وقتی پول را خرج موارد دیگر کنیم، دیگر چیزی برای توسعه نمیماند. یکی از مواردی که هزینه به دولت تحمیل میکند، بیماریهای ناشی از دخانیات است.
وزیر بهداشت عنوان کرده است که سالانه بین 20 تا 30 هزار میلیارد تومان برای درمان بیماریهای ناشی از دخانیات هزینه میشود ...
بهتر است اینگونه بگوییم که هرچقدر مردم خرج سیگار میکنند، دولتها دو تا سه برابر آن را برای بیماریهای ناشی از آن هزینه میکنند. این را بانک جهانی اعلام کرده که بیش از 30 مطالعه در دنیا در این رابطه انجام داده است. البته در کشورهایی که برای سلامت مردم یارانه اضافی اختصاص میدهند-مانند کشور ما- این عدد تا چهار برابر هم میرسد. در کشورمان حداقل رقم پیشبینی برای مصرف سیگار روزی 10 میلیارد تومان است. یعنی 14 تا 15 درصد از مردم که سیگاری هستند، روزانه 10 میلیارد تومان خرج سیگار میکنند. بر همین اساس دولت بین 20 تا 30 میلیارد تومان در روز خرج بیماریهای ناشی از سیگار میکند. تازه این مساله را میتوان برای یک سال حساب کرد که عدد نجومی به دست میدهد. البته در حوزه قلیان وضع بدتر است چرا که حساب و کتابی در میان نیست و رقم بالاتر هم میرود. در کشور ما هیچ آماری در مورد قلیان نداریم و مهم این است که افرادی که به علم اقتصاد مسلط هستند، مساله قلیان را هم با فرمول علمی روشن
کنند. مردم از زبان یک اقتصاددان بشنوند، بهتر اعتماد میکنند.
داشتید اشاره میکردید که ایران هم جزو امضاکنندگان بود.
ما دو معاهده داریم. در سالهای 1384 و 1385 سازمان جهانی بهداشت برای اولین بار معاهدهای را تدوین کرد که تا آن زمان به امضا نرسانده بود. این پیماننامه، یک معاهده برای سلامتی بود که پیمان کنترل دخانیات نام دارد. برای این منظور، 45 کشور باید آن را امضا میکردند تا پیماننامه، رسمی شود. ایران جزو 45 کشور بود.
کشورهای خاصی باید امضا میکردند؟
خیر، همه کشورها باید امضا میکردند و در ایران باید به تصویب مجلس میرسید. وقتی 45 امضا انجام شد، معاهده رسمی شد. شاید کشوری این معاهده را امضا نکرده بود اما بر اساس آن، موظف بود به قوانین بینالمللی پایبند باشد. مثلاً آمریکا آن را امضا نکرد چون تنها کشوری که از دخانیات سود میکند، آمریکاست. نزدیک به 90 درصد صنعت و تجارت دخانیات در دنیا، دست آمریکاست. چهار شرکت اصلی در این میان، کشت توتون و تامین و توزیع و تجارت و همه چیز از جمله کاغذ سیگار دنیا را بر عهده دارند. بر اساس معاهدهای که ذکر شد، کشورها موظف بودند به بندهایی که در معاهده عنوان شده بود، پایبند باشند. این معاهده شش مصوبه مهم دارد. اما معاهده دوم در واقع بیانیه اجلاس عمومی سازمان ملل متحد بود که پس از اعلام عمومی مورد پیگیری سازمان جهانی بهداشت و همه کشورهای جهان قرار گرفت. پس دو موضوع است. یک معاهده جهانی که ایران عضو آن است و دیگری بیانیه نیویورک است که ایران نیز آن را تایید کرده است. اما جمعیت مبارزه با دخانیات به موازات آن، شروع کرد به اینکه قانون جامع کنترل و مبارزه با دخانیات را در ایران تصویب
کند. تلاش فراوانی در این رابطه انجام دادیم تا بتوانیم این قانون را با همکاری سازمانهای مختلف از مجلس گرفته تا شورای نگهبان به تصویب برسانیم. بالاخره در سال 86 موفق شدیم قانون را به تصویب برسانیم.
در این راستا از معاهده جهانی تاثیر گرفته بودید؟
بله، بالاخره معاهده یک جایگاهی بود برای اینکه مجلس را متقاعد کنیم که چرا باید چنین قانونی تصویب شود.
الان این قانون اجرایی میشود؟
خیر، خوب اجرا نمیشود. از زمانی که دکتر هاشمی به کابینه دکتر روحانی آمده، این مساله را بسیار جدی دنبال میکند که مایه تقدیر است. با این حال به نظر میرسد دولت این مساله را به طور کلی خیلی جدی نمیگیرد. مالیات یکی از اهرمهای مهم کنترل استعمال دخانیات محسوب میشود و بر اساس نظر بانک جهانی، سازمان جهانی بهداشت و کارشناسان خبره بینالمللی باید بر اساس نرخ خردهفروشی باشد. نمیگوییم از مغازه خردهفروشی مالیات گرفته شود. نرخ خردهفروشی یعنی نرخی که مشتری یک پاکت سیگار میخرد. چرا که قیمت جنسی که وارد شود با قیمت جنسی که عرضه میشود اختلاف بسیار فاحشی دارد. مالیات 20درصدی که گمرک بر جنس وارد شده میبندد، در زمان ورود رقم ناچیزی میشود، اما اگر همین مالیات بر نرخ خردهفروشی اعمال شود، رقم بالاتری میشود. قانون میگوید مالیات باید بر اساس نرخ خردهفروشی اعمال شود. این فاصله قیمت در وضع مالیات، به جیب واردکنندگان، تولیدکنندگان و واسطهها میرود.
یعنی در شرایط فعلی، پرداختکننده مالیات خریدار نهایی نیست؟
خیر، واردکننده این مالیات اولیه را میپردازد و چند برابر آن را از خریدار جزء میگیرد.
الان رقم این مالیات چقدر است؟
طبق قانون باید 20 درصد باشد که برای تولید داخل، این رقم 10 درصد است. متاسفانه رقم مالیات که در حال حاضر از سیگار گرفته میشود معادل 11 درصد نرخ خردهفروشی است در حالی که معاهده میگوید باید کشورها طوری عمل کنند که مالیات سیگار معادل 70 تا 80 درصد قیمت خردهفروشی شود. یعنی اگر قیمت پنج هزار تومان است، چهار هزار تومان آن باید مالیات باشد. برای همین است که ما میگوییم که اگر امسال مالیات را درست بگیریم، دو هزار میلیارد تومان میشود و اگر به معاهده عمل کنیم، رقم 11 هزار میلیارد تومانی به دست میآید. یعنی کل بودجه وزارت بهداشت را میتوان از این طریق تامین کرد. با این حال، در کشور ما گوشت و برنج و مایحتاج مردم را گران میکنیم و به سیگار که میرسیم، این کار را نمیکنیم.
این مالیات باید چقدر باشد که جوابگوی هزینههای درمان شود؟
هر سال طبق قانون مصوب مجلس حداقل 10 درصد باید به این مالیات اضافه شود. البته در این رابطه باید نرخ تورم را هم محاسبه کرد. اگر در بازه زمانی سالهای 85 تا 94 قیمت شیر و نان بررسی شود و در کنار آن قیمت سیگار هم بررسی شود، متوجه این تناسبی که باید میان اقلام مختلف و نرخ سیگار باشد، میشویم. قیمت نان 6 تا 10 برابر شده و قیمت سیگار اگر با تورم حساب شود، ارزان هم شده است. چون این نرخها در مورد سیگار با توجه به تورم بالا نرفته است.
حالا اینطور میگویند که اگر قرار باشد مالیات را زیاد کنیم، تبعات منفی دارد. درست همان چیزهایی که من پیش از این در مقالهای اشاره کردهام. به عنوان مثال میگویند درآمد دولت کم میشود، بیکاری بیشتر میشود یا قاچاق سیگار افزایش مییابد. از همه مهمتر قاچاق است که در همه جای دنیا وجود دارد. قاچاق، راهکار خود را دارد. 1200 تریلی در سال، سیگار را به صورت قاچاق به ایران وارد میکنند. این نشان از یک برنامه منظم در این رابطه دارد. محل تولید و عرضه قاچاق مشخص است و اگر جدی با آن برخورد شود، میتوان آن را کنترل کرد. طی سالهای 85 تا 87، مالیات بر سیگار را افزایش دادیم، مبارزه با قاچاق جدی بود و مصرف سیگار هم پایین آمد و درآمد دولت هم بیشتر شد. اینکه میگویند قاچاق با افزایش مالیات بیشتر میشود به معنای پاک کردن صورت مساله است چون نمیخواهیم جلوی قاچاق را بگیریم. چرا ستاد مبارزه با قاچاق کالا جلوی آن را نمیگیرد؟ پس به این معنا نیست که افزایش مالیات، قاچاق را بیشتر کند. در عین حال، کشورها باید برای اجرای معاهده با یکدیگر متعهد باشند. اگر ما سیگاری پیدا کردیم که مربوط به یک کشور همسایه است، آن دولت مکلف به پرداخت
جریمه است. البته مغازههای عرضهکننده سیگار باید پروانه داشته باشند که در شرایط فعلی به طور قاطع ندارند. در این صورت اگر پروانه اختصاص داده شود، میتوان بابت آن مالیاتهایی را در نظر گرفت و با اعمال قانون هم عرضه سیگار را محدود کرد. نگاهی به وضع مغازهها و دکههای عرضهکننده قلیان و حواشی قلیان در شهر تهران و سایر شهرها بیندازید و خود حدیث مفصلی بخوانید از این مجمل.
فکر میکنید افزایش مالیات، میتواند الگوی مصرف اعتیاد را تغییر دهد؟ یعنی ممکن است مردم به سمت استفاده از مواد دیگری بروند؟
وقتی میگوییم 14 تا 15 درصد مردم دخانیات مصرف میکنند، خود نشان از غلط بودن فرضیه تغییر الگوی مصرف اعتیاد است. 85 درصد دیگر مردم برای شادی و تفریح خود چه میکنند؟ به سمت مواد دیگر میروند؟ بهترین مثال برای مقایسه دخانیات، وضعیت رانندگی در کشورمان است. اگر قانون برای راهنمایی و رانندگی نباشد، بیشتر مردم تمایل دارند از چراغ قرمز عبور کنند. از خیابان یکطرفه رد بشوند و... ولی در چند سال اخیر با اطلاعرسانی خوب و فرهنگسازی مطلوب برای مردم، و قانونگذاری مناسب و اعمال جدی جرایم، روند رانندگی کشور روز به روز بهتر شده است و آمار تلفات کشور ما سال به سال نیز بهتر شده است که مایه تقدیر و تشکر است. در حوزه دخانیات نیز باید اینگونه عمل کرد. یعنی کار فرهنگی، اعمال قانون و نظارت جدی بر حسن اجرای مصوبات است. ولی در حوزه دخانیات باید به این مساله توجه کرد که استفاده از دخانیات برای جوانان، دروازه ورود به خیلی کارهای دیگر است. یعنی کم دیده میشود که جوانی معتاد شده باشد و قبل از
آن سیگاری نبوده باشد. برای همین اگر کار فرهنگی صورت نگیرد بیفایده است. جمعیت ما طرحی به نام «پیشگیری از استعمال دخانیات» (پاد) برای آموزش و پرورش دارد که 10 سال است دنبال آن هستیم و هنوز هم نتوانستهایم کاری برای آن انجام دهیم.
اخیراً اینطور عنوان شده که وزارت صنعت طرحی دارد تا برای جلوگیری از قاچاق سیگار، تولیدات داخلی دخانیات را بالا ببرد. آیا این ناقض قانون مبارزه با دخانیات نیست؟
من اخیراً نامهای در همین رابطه به معاون اول رئیسجمهور نوشتم. چرا که دو چهره از دولت میبینیم. دولت هم قصد دارد جوانان را از دخانیات دور نگه دارد و هم از طریق صنعت دخانیات، به دنبال ایجاد اشتغال است. این برای دولت خوب نیست. باید یک عملکرد داشته باشد. یا به مردم بگویید سیگار و قلیان آزاد است و مردم را توجیه کنید. در واقع در کل صنعت دخانیات ایران 14 هزار نفر کار میکنند. این رقم در مقایسه با چین و هند که نزدیک به 12 تا 20 میلیون نفر در این صنعت مشغول به کار هستند، قابل مقایسه نیست. آنها برخلاف ما، به دنبال جلوگیری از مصرف دخانیات هستند. اینجاست که شورای عالی سلامت که ریاست آن بر عهده رئیسجمهور است، باید تصمیم بگیرد. باید بگوید صنعت، کشاورزی، بهداشت و مالیات و گمرک به کجا برود. باید یک حرف باشد. نباید حرفهایی که میزنند ضد و نقیض باشد. نباید به گونهای باشد که تلویزیون و رسانهها سیگار را نشان دهند و از طرفی بگوییم نباید بکشید. در ترکیه
از یک مقطعی، مبارزه با دخانیات به گونهای آغاز شد که هر سریال و فیلمی که دخانیات در آن به نمایش درمیآمد، تصویر مربوطه شطرنجی میشد. اگر در فرودگاه آتاتورک سیگار بکشید، مثل یک جنایتکار به یکباره با برخورد 10 پلیس روبهرو میشوید که 300 یورو هم شما را جریمه میکنند.
ما قوانین زیادی برای مبارزه با مصرف دخانیات داریم از جمله منع استعمال دخانیات در اماکن عمومی یا منع فروش سیگار زیر 18 سال که اجرا نمیشوند. دلیل این مقاومتها چیست؟
بله، قوانین زیادی داریم اما به این قوانین عمل نمیکنیم و این نیاز به باور مسوولان کلان کشور دارد. اگر دولت باور کند کاری که برای مبارزه با دخانیات انجام میدهد، برای سلامت مردم مهم است، بیشتر آن را جدی میگیرد.
دولت چطور میتواند به این باور برسد؟
اقتصاددانان باید از منظر اقتصاد و ما پزشکها از منظر سلامت به آن بپردازیم. کاندیدای دوره قبل ریاست جمهوری آمریکا زمانی گفته بود «ما نتوانستیم با ایران مقابله کنیم، باید آنقدر به آنها سیگار بدهیم که از سرطان و بیماری از بین بروند». زمانی که به او اعتراض کردند، گفت من این مساله را به شوخی گفتهام. مساله دخانیات بسیار مهم است. وقتی توسعه پایدار با مشکل مواجه میشود، یعنی تولید هم به مشکل میخورد. یعنی کارآفرینی ضربه میخورد و درنهایت رونق کشور دچار مشکل میشود. سیگار مهمترین عامل در این میان است. این را سازمان ملل متحد میگوید که مالیات بر سیگار، برای توسعه پایدار مهم است.
شما پیش از این از بسیاری کشورها به عنوان کشورهای پیشرو در حوزه مالیات بر سیگار یاد کرده بودید. فکر میکنید ما با این کشورها (تایلند، ترکیه و ...) تناسب اجتماعی فرهنگی داریم که بتوانیم از تجربه آنها استفاده کنیم؟
بله صد درصد. ما که پایگاه مذهبی و خانوادگی قویتری داریم، چرا از تجربه آنها استفاده نکنیم. در حال حاضر زمان تصویب بودجه سال آینده و نوشتن برنامه ششم توسعه است. خواهش میکنم تعدادی از استادان خبره روی این مساله کار کنند و مستندسازی برای مجلس و دولت کنند تا مسائلی که گفتیم، رسمی شود و به آن پایبند شویم. یکی از موارد مهم در اقتصاد مقاومتی، بحث دخانیات است. باید این اعتقاد ایجاد شود که مساله دخانیات مهم است. یکدوازدهم درآمد تاکسیرانها در پایتخت بنگلادش خرج سیگار میشده است. روی همین مساله کار شد. وقتی این هزینه نصف شد، بخشی از این هزینه خرج شیر و تخممرغ برای خانوادههای همین تاکسیرانها شد. یعنی با نصف پولی که برای سیگار هزینه میکردند، تغذیه خانوار تغییر بزرگی کرد. بر اساس اعلام مسوولان، سالانه 60 تا 65 میلیارد نخ، مصرف سیگار کشور است و بر اساس برآورد سازمان بهداشت، هر یک میلیون نخ
سیگار برابر با مرگ یک نفر است. یعنی در کشور ما سالانه 60 تا 65 هزار نفر به علت بیماریهای ناشی از سیگار (بحث قلیان جداست) میمیرند. لطفاً به این عدد خوب توجه کنید.
دیدگاه تان را بنویسید