تاریخ انتشار:
درباره وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی
اولویتهای فراموششده نمایندگان
نمایندهها خود را آنچنان درگیر حاشیه نمایندگی مجلس میکنند که اصل وظیفه به حاشیه رانده میشود، در حالی که این امور اصلاً در حیطه وظیفه نمایندگان نیست.
وظیفه اصلی نمایندگان مجلس، قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قانون است. به عبارت دیگر 30 درصد از وظیفه نمایندگان، تصویب قانون و 70 درصد نظارت بر نحوه اجرای قانون است. این دو، وظایفی محسوب میشوند که تحت هیچ شرایطی نباید تعطیل شود چون فلسفه حضور نمایندگان در مجلس، زیر سوال میرود.
با این حال مشاهده میشود برخی از نمایندگان در طول چهار سال حضور خود در مجلس به تنها وظایفی که توجه ندارند این است که در قامت یک نماینده مجلس به صورت فعال در امر قانونگذاری شرکت کرده و در جریان مذاکرات مجلس قرار بگیرند و بعد از تصویب و تبدیل مصوبه به قانون، به این نکته توجه کنند که آیا این قانون به درستی اجرا میشود یا خیر؟
متاسفانه برخی از نمایندگان به دلیل پرداختن به مسائلی که چندان ارتباطی به وظیفه نمایندگی ندارد از وظیفه اصلی نمایندگی بازمانده و از کار تقنین و نظارت غفلت میکنند. این نمایندگان آنچنان درگیر امور اجرایی میشوند که در برخی جلسات، به بهانه حضور در حوزه انتخابیه، غیبت میکنند.
شما این نکته را مدنظر قرار بدهید که وقتی نمایندهای واجب را رها کرد و خود را مشغول مستحبات کرد، نتیجه خوبی عاید وی نمیشود چون وظیفه اصلی خود را به فراموشی سپرده است. پرداختن به مستحبات در حالی ارزشمند و پسندیده است که فرد، وظیفه اصلی خود را انجام دهد. حال اگر فردی واجبات را فدای مستحبات کند، حتماً ضرر کرده و خسران میبیند.
امر تقنین و نظارت جزو وظایف واجب نمایندگی است، اما بحثهای حاشیهای که وقت بسیاری از نمایندگان را به خود اختصاص میدهد موضوعی است که مسوولان اجرایی باید انجام دهند. با این حال نمایندهها خود را آنچنان درگیر حاشیه نمایندگی مجلس میکنند که اصل وظیفه به حاشیه رانده میشود، در حالی که این امور اصلاً در حیطه وظیفه نمایندگان نیست. پیگیری این امور را باید به دستگاههای اجرایی سپرد که متولی مشخصی دارد؛ کاری که بسیاری از نمایندگان، تمام ساعات شبانهروز خود را به آن اختصاص میدهند که مبادا مردم حوزه انتخابیه ناراحت بشوند. بهتر است این کار به شوراها و احزاب سپرده شود. در این صورت این نهادها انجام این وظایف را پیگیری میکنند. اگر این اتفاق رخ بدهد، همه نمایندگان میتوانند به وظیفه اصلی خود بپردازند.
شاید این سوال پیش بیاید که آیا نمایندهای میتواند ضمن انجام وظایف اصلی نمایندگی خود یعنی تقنین و نظارت، پیگیر امور مردم شهر خود هم باشد؟ به نظر من پاسخ به این سوال مثبت است. اگر نمایندهای در امر قانونگذاری کاملاً فعال است، در کمیسیونها حضور موثری دارد و امر نظارتی خود را به خوبی انجام میدهد، حال اگر وقت اضافه داشت میتواند به نامههای مردم هم رسیدگی کند و برای رفع مشکل آنها به سازمانهای اجرایی توصیه کند.
توصیه به سازمانهای اجرایی، انتظاری است که مردم حوزه انتخابیه از نماینده خود دارند درحالی که جزو وظایف نمایندگی محسوب نمیشود. زمانی که من هم نماینده بودم برای رفع مشکل مردم به دستگاههای مختلف نامه مینوشتم. البته این نامهها هرگز دستوری نبود و بیشتر جنبه توصیهای داشت و اصلاً اجبار و تحمیلی در کار نبود.
همه دستگاههای اجرایی در زمان دریافت چنین توصیههایی، باید مصالح خود را در نظر بگیرند تا بتوانند نیروی خود را به کار بگیرند. اگر مدیر عامل ایرانخودرو از بهکارگیری هشت هزار کارمند بنا بر توصیه نمایندگان ادوار مجلس خبر داده است، این کار عذر بدتر از گناه است که مدیر عامل یک شرکت بزرگ خودروسازی بگوید استخدام این افراد بیدلیل بوده است. در حالی که حق این بود که مدیر این شرکت بزرگ خودروسازی، به جای رعایت مصلحتاندیشی، منافع ملی را مدنظر قرار میداد.
حال این سوال مطرح میشود که مدیر چنین شرکتی میتواند صرف توصیه و حتی اجبار نمایندگان مجلس این کار را انجام بدهد؟ به هر حال چنین مدیری موظف است منافع شرکت را مدنظر قرار بدهد. شما به این نکته توجه داشته باشید که بخش زیادی از سهام ایرانخودرو واگذار شده است و مدیر عامل این شرکت نمیتواند بدون در نظر گرفتن منافع سهامداران، چنین اقدام غیرقانونی را انجام دهد. حال اگر فرزندان سهامداران هم استخدام شده بودند اینقدر این سخنان تعجبآور نبود و تا حدودی قابل قبول بود.
نهادهای دولتی در مواجهه با چنین درخواستی، باید این نکته را مورد بررسی قرار دهند که آیا نیازی به استخدام این فرد وجود دارد؟ آیا فرد موردنظر شرایط لازم را دارد؟ آیا حضور این فرد موجب تحول در ساختار میشود یا خیر؟ اگر شرایط برای حضور فرد وجود داشت میتوانند نامه نماینده مجلس را محترم بشمارند البته به شرطی که این کار موجب تضییع حقوق دیگران نشود. حال اگر دستگاهی گنجایش نداشت و به دلیل قرار گرفتن در شرایط رکود اقتصادی، امکان استخدام جدید نداشت، دلیلی وجود ندارد که حتماً صرف توصیه یک نماینده، فرد مورد نظر استخدام شود. در این شرایط، سازمان با بحران جدیدی روبهرو میشود، چون هزینه زیادی به ساختار سازمان تحمیل میشود که مشکلات موجود را مضاعف میکند در حالی که بهتر بود مدیر عامل تدابیری را در نظر بگیرد که بار مالی سازمان کاهش داشته باشد.
به نظر میرسد بسیاری از مدیران دولتی به این دلیل توصیههای نمایندگان را به دلیل مشکلات جدی قبول میکنند که مشکلی متوجه خودشان نشود. متاسفانه نمایندگانی وجود دارند که مدیر دولتی را ملزم میکنند دستور آنها را برای استخدام و بهکارگیری یک نیرو جدی بگیرد وگرنه امکان دارد با خطر استیضاح در مجلس روبهرو شوند. من نمایندهای سراغ دارم که به وزیر آموزش و پرورش توصیه کرده بود که همسر من را که دبیر دبیرستان است عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان کند. این در حالی بود که همسرش شرایط لازم را نداشت و از نظر علمی در سطحی بود که توان اداره کلاس دانشگاه را نداشت. زمانی که آقای فانی آب پاکی را روی دستان او ریخت و به صورت صریح اعلام کرد همسرش شرایط لازم را برای حضور در دانشگاه فرهنگیان ندارد، آن نماینده، وزیر را تهدید به استیضاح کرد و تا آخر هم پای استیضاح ماند. هرچند خوشبختانه استیضاح رای نیاورد و اکثریت قاطع نمایندگان رای به ماندن وزیر آموزش و پرورش دادند.
حال یک سوال دیگر مطرح میشود. بسیاری این موضوع را بارها عنوان کردند که آیا نمایندهای میتواند بین درخواستهای مکرر مردم و وظیفه اصلی نمایندگی تعادل برقرار کند. ایجاد این تعادل یعنی رسیدگی به امور مردم و پرداختن به وظایف اصلی نمایندگی، در چه شرایطی باید انجام شود؟ به نظر من یک نماینده ابتدا باید این نکته را ارزیابی کند که چه موضوعی بیشتر تامینکننده منافع ملی است. آیا یک نماینده تمام طرحها و لوایح را قبل از طرح در مجلس میخواند یا خیر؟ آیا گزارشهای کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس را بررسی میکند؟ آیا بر قوانین تصویبشده و حسن اجرای آن نظارت میکند یا خیر؟ اگر به این موضوعات توجه کرد آن زمان میتواند مقداری از وقت اضافه خود را به نامههای مردم منطقه اختصاص بدهد. به هر حال رفع مشکل مردم ثواب دارد و جزو مستحبات موکد است به خصوص اینکه بسیاری از مردم برای حل مشکل خود، راه دیگری جز کمک خواستن از نماینده شهرشان ندارند.
اگر نمایندهای توان انجام این وظایف را توامان داشت، میتواند نامهای مبنی بر توصیه و نه اجبار و الزام، به منظور حل مشکلات مردم شهرش به سازمانهای دولتی بنویسد کما اینکه من در دوران نمایندگی مجلس نامههای زیادی برای مردم منطقه مینوشتم که البته به هیچ عنوان لحن دستوری نداشت و برای سازمان مورد خطاب الزامی را ایجاد نمیکرد. خوشبختانه من به عنوان استاندار سمنان تاکنون نامههای آمرانه با لحن دستوری از نمایندههای حوزه انتخابیه سمنان دریافت نکردهام که آنها بخواهند من را ملزم کنند فردی را استخدام کنم. خوشبختانه دوستان نماینده، من را به خوبی میشناسند و رفتار قانونی دارند. به همین دلیل از من انتظار رفتار غیرقانونی ندارند از سوی دیگر میدانند که من با این کار مخالفت میکنم. تازه اگر فردی از نمایندگان حوزه سمنان، انتظار غیرقانونی داشته باشد این کار را خلاف شرع میدانند و با آن مخالفت میکنند. من امیدوارم که تمام نمایندگان مجلس، عمل به وظایف قانونی را اولویت خود قرار دهند و در نهایت به نوشتن نامه برای حل مشکلات مردم و رفع مشکل اشتغال آنها اقدام کنند.
دیدگاه تان را بنویسید