تاریخ انتشار:
دو چرخش در روند مخارج خانوارها در سال ۱۳۹۳ به وقوع پیوست
نشانههای تغییر در سبد مصرفکنندگان
مهمترین بخش گزارش بودجه خانوار بانک مرکزی، آمارهایی است که از میزان مخارج و درآمدهای خانوارهای ایرانی طی هر سال ارائه میکند. در سال گذشته هر خانوار شهری ایرانی به طور متوسط حدود ۹ / ۳۲ میلیون تومان مخارج داشته است.
نگاهی به آمارهای موجود در قسمت هزینههای گزارش جدید بودجه خانوار بانک مرکزی، نشاندهنده معکوس شدن دو روندی است که از دوره پیشین آغاز شده بود و تا سال 1392 ادامه داشت. نخست اینکه، مسیر کاهشی «مخارج واقعی» خانوارها (از سال 1387 تا 1392) در سال گذشته متوقف شده و حجم واقعی مخارج ثابت مانده است و موضوع دوم نیز اینکه ترکیب مخارج که از سال 1384 تا 1392، از سمت اقلام «لوکستر» به سمت اقلام «ضروریتر» در حال تغییر بود، در سال گذشته با روند معکوسی مواجه شده است.
توقف مسیر ریاضتی خانوارها
مهمترین بخش گزارش بودجه خانوار بانک مرکزی، آمارهایی است که از میزان مخارج و درآمدهای خانوارهای ایرانی طی هر سال ارائه میکند. آمار جدید این گزارش نیز که برای سال گذشته منتشر شده، بیانگر این است که در این سال هر خانوار شهری ایرانی به طور متوسط حدود 9 /32 میلیون تومان مخارج داشته است. به دلیل تورم بالای جاری در اقتصاد کشور در سالها و دهههای گذشته، مقایسه ارقام «اسمی» مخارج در سالهای مختلف، برای یافتن تصویری از سطح رفاهی خانوارها طی این سالها، ممکن نیست. به همین دلیل، بهتر است ابتدا ارقام مخارج «تورمزدایی» شود. برای این کار، میتوان قیمتهای یک سال مشخص را به عنوان مبنا قرار داد و همه ارقام مخارج سالهای دیگر را بر حسب قیمتهای این سال بیان کرد.
به همین منظور، میتوانیم آمارهای مربوط به میزان مخارج «اسمی» خانوارها در سالهای مختلف را به قیمتهای سال 1390 تعدیل کنیم و در نتیجه، ارقام مربوط به مخارج «واقعی» را داشته باشیم. در این صورت و با حذف اثر تورم، امکان مقایسه مخارج سالهای مختلف با یکدیگر به وجود میآید. آمارهای محاسبهشده از این روش، نشان خواهد داد که از سال 1387 به بعد میزان مخارج واقعی خانوارهای شهری در کشور وارد یک مسیر نزولی شده تا اینکه این مسیر نزولی نهایتاً در سال 1393 متوقف شده است. این روند، موجب شده مقدار مخارج خانوارها در سال گذشته، حتی از مقدار مربوط به سال 1383 نیز کمتر باشد. در صورتی که میزان «مصرف» را به عنوان یک شاخص مهم رفاهی در نظر بگیریم، میتوان گفت این آمارها از عقبگرد 10ساله در رفاه مصرفی خانوارهای شهری کشور خبر میدهند.
به همین منظور، میتوانیم آمارهای مربوط به میزان مخارج «اسمی» خانوارها در سالهای مختلف را به قیمتهای سال 1390 تعدیل کنیم و در نتیجه، ارقام مربوط به مخارج «واقعی» را داشته باشیم. در این صورت و با حذف اثر تورم، امکان مقایسه مخارج سالهای مختلف با یکدیگر به وجود میآید. آمارهای محاسبهشده از این روش، نشان خواهد داد که از سال 1387 به بعد میزان مخارج واقعی خانوارهای شهری در کشور وارد یک مسیر نزولی شده تا اینکه این مسیر نزولی نهایتاً در سال 1393 متوقف شده است. این روند، موجب شده مقدار مخارج خانوارها در سال گذشته، حتی از مقدار مربوط به سال 1383 نیز کمتر باشد. در صورتی که میزان «مصرف» را به عنوان یک شاخص مهم رفاهی در نظر بگیریم، میتوان گفت این آمارها از عقبگرد 10ساله در رفاه مصرفی خانوارهای شهری کشور خبر میدهند.
حرکت از اقلام ضروری به اقلام لوکس؟
دیگر نکته قابل توجه در این آمارها، تغییراتی است که در اجزای مخارج خانوارها طی سالیان مختلف رخ داده است. به طور معمول مصرفکنندگان پس از مواجهه با تغییر در شرایط درآمدی خود و همچنین تغییر در قیمتها یا مطلوبیت قیمتی اقلام مصرفی خود، اجزای سبد مصرفی خود را با تغییراتی مواجه میکنند. یعنی علاوه بر تغییر در «کل» مخارج مصرفی، «اجزا»ی این مخارج نیز در واکنش به شرایط گوناگون با تغییراتی مواجه میشود. در سال گذشته و به دنبال انتشار گزارش بودجه خانوار سال 1392، هفتهنامه «تجارت فردا» و روزنامه «دنیای اقتصاد»، به طور جدی به تغییرات صورتگرفته در اجزای سبد مصرفی مردم پرداخته و روند طیشده را تحت عنوان «عقبگرد الگوی مصرفی مردم» مورد بررسی قرار داده بودند.
این بررسیها نشان میداد در هشت سال منطبق با دوره فعالیت دولت گذشته، سهم اقلام «ضروری» در سبد مصرفی خانوارهای ایرانی با افزایش مواجه بوده و از سطح تقریبا 61 درصدی در سال 1384، به حدود 71 درصد در سال 1392 رسیده بود که بیشترین مقدار از سال 1376 به بعد محسوب میشد. بهعبارت دیگر، خانوارهای شهری عمده درآمدهای خود را صرف اقلام ضروری کرده و از مخارج کمتر ضروری کاسته بودند. بر اساس تئوریهای اقتصادی، مصرفکنندگان زمانی دست به چنین رفتاری میزنند که با تضعیف درآمدهای واقعی و افت قدرت خرید روبهرو شوند.
به عبارت دیگر طی این مدت، خانوارهای ایرانی بهواسطه کاهش «قدرت خرید» مخارج خود را از اقلام دیگر مثل «تفریح»، «امور فرهنگی»، «تحصیل»، «مسافرت»، «رستوران» و «ارتباطات» (اقلام کمتر ضروری) به سمت اقلام اساسیتر یعنی «مسکن»، «خوراک»، «پوشاک» و «درمان» (اقلام ضروریتر) انتقال دادهاند. این در حالی است که بر اساس آمارها، از سال 1376 تا 1384 دقیقاً عکس این مسیر طی شد که بهنوعی نشانه بهبود سطح رفاهی خانوارها در آن مقطع بوده است؛ اما نشانه بهبود در سالهای بعد ادامه نداشته و با تشدید هزینهها، مردم ناچار شدهاند سهم عمدهای از درآمد خود را صرف معیشت روزانه کنند. مقایسه این آمارها نشان میداد در نتیجه مسیر طی شده تا سال 1392، ترکیب مخارج خانوارهای کشور از لحاظ «پررنگ بودن سهم مخارج ضروری و پایین بودن سهم اقلام دیگر» به وضعیتی پیش از سال 1376 بازگشته بود. بهعبارت دیگر، با مشاهده نوع مصرف خانوارها طی این دوره 16ساله (از 1376 تا 1392)، میتوان دریافت که خانوارها طی هر دوره با چه شرایط درآمدی مواجه بودهاند؛ چراکه نظریات اقتصادی میگوید مهمترین عامل در تعیین رفتار مصرفی افراد در هر زمان، «شرایط درآمدی» آنهاست.
به عبارت دیگر طی این مدت، خانوارهای ایرانی بهواسطه کاهش «قدرت خرید» مخارج خود را از اقلام دیگر مثل «تفریح»، «امور فرهنگی»، «تحصیل»، «مسافرت»، «رستوران» و «ارتباطات» (اقلام کمتر ضروری) به سمت اقلام اساسیتر یعنی «مسکن»، «خوراک»، «پوشاک» و «درمان» (اقلام ضروریتر) انتقال دادهاند. این در حالی است که بر اساس آمارها، از سال 1376 تا 1384 دقیقاً عکس این مسیر طی شد که بهنوعی نشانه بهبود سطح رفاهی خانوارها در آن مقطع بوده است؛ اما نشانه بهبود در سالهای بعد ادامه نداشته و با تشدید هزینهها، مردم ناچار شدهاند سهم عمدهای از درآمد خود را صرف معیشت روزانه کنند. مقایسه این آمارها نشان میداد در نتیجه مسیر طی شده تا سال 1392، ترکیب مخارج خانوارهای کشور از لحاظ «پررنگ بودن سهم مخارج ضروری و پایین بودن سهم اقلام دیگر» به وضعیتی پیش از سال 1376 بازگشته بود. بهعبارت دیگر، با مشاهده نوع مصرف خانوارها طی این دوره 16ساله (از 1376 تا 1392)، میتوان دریافت که خانوارها طی هر دوره با چه شرایط درآمدی مواجه بودهاند؛ چراکه نظریات اقتصادی میگوید مهمترین عامل در تعیین رفتار مصرفی افراد در هر زمان، «شرایط درآمدی» آنهاست.
با این حال، روند جدید حاکی از این است که در سال 1393 در مقایسه با سال پیش از آن، تا حدودی از سهم اقلام ضروریتر در سبد مصرفی خانوارهای شهری ایرانی کاسته شده و به سهم اقلام کمتر ضروری، اضافه شده است. سبد مصرفی که در آمارگیریهای بانک مرکزی برای بررسی وضعیت و تغییرات بودجه خانوارها مورد استفاده قرار میگیرد، مشتمل بر 12 گروه است. از این گروهها میتوان چهار گروه «مسکن»، «خوراک»، «درمان» و «پوشاک» را گروههای «ضروری» نامگذاری کرد و در مقابل، اقلام دیگر یعنی «لوازم خانه»، «حملونقل»، «ارتباطات»، «تفریح و امور فرهنگی»، «تحصیل»، «دخانیات»، «رستوران و هتل» و «کالاها و خدمات متفرقه» را گروههای «غیرضروری» دانست. مطابق این آمارها، سهم اقلام ضروریتر در سبد مصرفی خانوارها در سال گذشته، از حدود 6 /70 درصد به حدود 4 /68 درصد کاهش یافته است و در مقابل، سهم اقلام کمتر ضروری، از حدود 4 /29 درصد به حدود 6 /31 درصد افزایش یافته است.
مطابق نظریات اقتصادی (اصول ابتدایی اقتصاد خرد)، زمانی که مصرفکنندگان به دلایلی مثل کاهش درآمدها، قصد داشته باشند که به میزان کمتری «مصرف» کنند، ابتدا از مصرف کالاها و خدماتی کم میکنند که «کشش درآمدی» بیشتری داشته باشد یا به عبارت دیگر، «لوکس»تر باشد. همین قضیه هنگام مواجهه افراد با افزایش درآمدها نیز صادق است. زمانی که درآمد قابل مصرف اشخاص یا خانوارها افزایش یابد، هزینههای صرفشده برای کالاهای «ضروری»، معمولاً افزایش چشمگیری پیدا نمیکند و اقلامی مثل کالاهای «لوکس» بهتدریج سهم بزرگتری از سبد مصرفی اشخاص مییابد.
دیدگاه تان را بنویسید