تاریخ انتشار:
محمد میرزایی از دلایل مهاجرت روستاییان بر اساس آخرین یافتههای جمعیتشناسی میگوید
چرا کوچ؟
محمد میرزایی رئیس انجمن جمعیتشناسی ایران معتقد است شتاب مهاجرت از روستا به شهر تاریخچهای مهم دارد و با توجه به گستردگی امکانات و خدمات شهری که همواره جاذبههای شهری مقصد محسوب میشوند اگر روستاییان زمانی احساس کنند مقصد وضعیت بهتری به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی دارد، جاذبه مقصد نسبت به مبدأ بیشتر خواهد بود و تصمیم میگیرند از روستا به شهر مهاجرت کنند.
رفع مشکل تامین معاش روستاییان و جلوگیری از مهاجرت آنها گرچه کار سادهای به نظر نمیرسد اما تصمیمات سازنده و راهگشا برای مدیریت روستاها میتواند بستر توسعهیافتگی روستاهای کشور را فراهم کند. محمد میرزایی رئیس انجمن جمعیتشناسی ایران معتقد است شتاب مهاجرت از روستا به شهر تاریخچهای مهم دارد و با توجه به گستردگی امکانات و خدمات شهری که همواره جاذبههای شهری مقصد محسوب میشوند اگر روستاییان زمانی احساس کنند مقصد وضعیت بهتری به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی دارد، جاذبه مقصد نسبت به مبدأ بیشتر خواهد بود و تصمیم میگیرند از روستا به شهر مهاجرت کنند. استاد جمعیتشناسی دانشگاه تهران همچنین بر این باور است که علت اصلی مهاجرت سطح توسعه است به همین دلیل ضرورت دارد پس از احیای سازمان برنامه و بودجه، این سازمان برای جلوگیری از افزایش مهاجرت و رشد جمعیت با تصمیمات سازنده، توسعهیافتگی در روستاهای محروم را محقق کند. هفته گذشته علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در سیامین اجلاس شورای عالی استانها به موضوع مهاجرت از روستاها پرداخت و گفت که مشکل روستاها آب، برق و گاز نیست بلکه
دلیل اصلی مهاجرت آنها نبود چرخه اقتصادی مطلوب در روستاهاست. از نگاه او برای شکلگیری اقتصاد مقاومتی توجه به بخشهای مهمی از کشور از جمله روستاها باید در دستور قرار گیرد، چرا که مهاجرتها از روستا به شهر بنا به وضعیت اقتصادی و اشتغال در روستاها افزایش یافته تا جایی که طبق آمار این نسبت 30 به 70 درصد شده است در حالی که پیشبینی دنیا در آینده وجود جمعیت 30درصدی در روستا و 70درصدی در شهرهاست. برای شروع بحث بهتر است به این بپردازیم که دلایل اصلی مهاجرت روستاییان چیست و وضعیت مهاجرت روستاییان به شهرها در حال حاضر چگونه است؟
شتاب مهاجرت از روستا به شهر تاریخچهای مهم دارد. اگر به سرشماریهای ایران در سالهای 1335 تا 1390 دقت کنید متوجه میشوید که طی نیمقرن رشد سریع شهرنشینی در کشور عمدتاً متاثر از مهاجرتهای روستا- شهری به ویژه به مقاصد مادرشهرها، کلانشهرها و شهرهای کوچک و میانی چندان دست به افزایش جمعیت نزده بودند. اما حال میبینیم مهاجرتها از روستاها به شهرها از 30 به 70 درصد رسیده و مشخص شده که نسبت روستانشینی به شهرنشینی معکوس شده است. در حالی که تا سال 1355 هیچکدام از شهرها به جز تهران در طبقه جمعیتی شهرهای بزرگ 500 تا 5 /1 میلیوننفری قرار نداشته و مادرشهرهای منطقهای به شکل کنونی شکل نگرفته بودند. اما از سال 1355 به بعد به دلیل پیامدهای ناشی از اصلاحات ارضی در دهه گذشته و سرمایهگذاری کلان در شهرهای بزرگ، تعداد سه مادرشهر منطقهای اصفهان، مشهد و تبریز در ساختار سیستم شهری کشور تبلور پیدا کرده و 3 /12 درصد جمعیت شهری کشور را در این سال به خود اختصاص داده بودند. بنابراین در این برهه زمانی عامل دیگر شتاب رشد جمعیت نبود،
به نظرتان دلیل اصلی مهاجرتهای کنونی بر اساس آخرین یافتههای جمعیتشناسی چیست و چگونه میتوان چرخه اقتصادی روستاها را تقویت کرد تا سرعت مهاجرت کاهش یابد؟
در فاصله دهه 1355 تا 1365 جهشی در رشد جمعیت اتفاق افتاد و در سال 1365 به رقم بیسابقه 91 /3 درصد رسید. این افزایش در مناطق شهری از 93 /4 به 41 /5 و در مناطق روستایی از 11 /1 به 39 /2 افزایش یافت. این در شرایطی است که الان نرخ رشد جمعیت کشور حدود 29 /1 درصد است گرچه هنوز این رقم برای رشد جمعیت کم تلقی نمیشود اما فرض کنید نسبت به رشد 2 /3 دهه 1360 که اگر مهاجران خارجی را هم در نظر بگیریم این رقم به چهار درصد میرسید، در مقطع کنونی رشد جمعیت تعدیل شده و حتی دو درصد نیز کاهش یافته است. در مساله مهاجرت از روستا به شهر باید همواره ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی زیستمحیطی نیز مدنظر قرار گیرد. در بعد زیستمحیطی اکنون مساله تنشهای آبی بسیار مطرح است و وزارت نیرو حساسیت خاصی به این موضوع دارد. زیرا کارشناسان به این نتیجه رسیدند که برخی فعالیتهای کشاورزی آب زیادی مصرف میکند و با توجه به کمبود منابع آب دیگر ورود به حوزه کشاورزی مقرون به صرفه نخواهد بود و امر منطقی نیست. وزارتخانه بر اساس این موضوع سیاستگذاری میکند و برای اینکه مصرف آب را بهینه کند، تغییراتی در وضعیت زندگی و امرار معاش کشاورزان ایجاد میکند. بنابراین آب به خودی خود میتواند مساله مهمی در توسعه روستایی محسوب شود و در افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها تاثیرگذار واقع شود. شرایط اقتصادی هر منطقهای پیرو این سیاستگذاریهای نظارتی برای ساکنان روستا دیگر مطلوب نخواهد بود و عدم تقسیم زمین به عنوان پارامتری مهم در بعد زیستمحیطی به روستاییان اجازه نمیدهد به فعالیت کشاورزی بپردازند. این موضوع مثبتی برای روستاییان تلقی نمیشود و فرد را وادار میکند تا به شهر منتقل شود. چرا که او احساس میکند میتواند در شهر دارای شغلی شود و با هر مشقتی که شده حاشیهنشین یک شهر میشود و گاهی ممکن است در قالب بیکاریهای پنهان کسب درآمد کند.
چرا اشتغال و تحصیل دو دلیل اصلی مهاجران روستایی به شهر محسوب میشود؟
از منظر اقتصادی درآمد مولفه بسیار مهمی در مهاجرت محسوب میشود. اگر روستا توان جذب نیروی کار جدید را نداشته باشد، این موضوع هم در مهاجرت اثرگذار است. از منظر بعد فرهنگی هم اگر روستا فقط مدارسی تا مقطع ابتدایی داشته باشد و تحصیلات متوسطه نداشته باشد، دانشآموزی که در این روستاست، زمانی که مدرک تحصیلی ابتدایی خود را کامل میکند، فرد مستعدی برای ادامه تحصیل است و اگر هم پدر و مادر این دانشآموز علاقهمند به ادامه تحصیل فرزند خود باشند، همین باعث میشود او را به شهرهای بزرگتر اطراف بفرستند. خود این زمینه جابهجایی را فراهم میکند و چهبسا فرد مستعد در مراحل بعدی برای تحصیلات کارشناسی ارشد به شهرهای بزرگتر دیگر برود. پس ابعاد اجتماعی و فرهنگی هم در ایجاد انگیزه مهم است. اگر روستاها زمینه تحصیلات را فراهم کنند، علت جابهجایی افراد نوجوان مشکل ادامه تحصیل نخواهد بود. اگر همین افراد به تحصیلات و موقعیت اجتماعی بالاتری برسند، بعید است دیگر به شهر خود بازگردند. این هم یک مساله بسیار مهم در مهاجرت روستا به شهر محسوب میشود و ابعاد اجتماعی و فرهنگی را متعاقباً دربر میگیرد. ضمن اینکه در تئوریهای مطرحشده مهاجرت، معمولاً بحث دافعه و جاذبه هم قابل توجه است. اگر فردی از شهر مبدأ به شهر مقصد مهاجرت میکند، این مهاجرت ناشی از دافعه مبدأ و جاذبه مقصد انجام شده است. در مهاجرتهای داخلی اگر مقصد شهر باشد و مبدأ روستا، بیکاری میتواند به عنوان یک دافعه عمل کند و اگر فردی در روستا شغلی نداشته باشد، طبیعتاً تصمیم میگیرد روستا را ترک کند و در شهر مورد نظر خود در زمینههایی که توانایی دارد و نیاز است، آغاز به کار میکند. ممکن است این اشتعالزایی مطلوب نباشد و فرد در مشاغل کاذب جذب شود اما همین موضوع به افزایش حاشیهنشینیهای عجیب و غریبی که الان وجود دارد، دامن زده و خواهد زد. نکته دیگر جاذبه مقصد است. اگر دانشآموزی بخواهد در روستا به تحصیل بپردازد، اگر متوجه شود در مدارس شهر امکانات متنوع و گستردهای وجود دارد، مسلماً این یک جاذبه شهری برای او به شمار میرود و شهر به همین دلایل روستاییان را به خود جذب میکند. گستردگی امکانات و خدمات شهری جاذبههای شهری مقصد محسوب میشوند و این امر در مهاجرت خارجی هم صادق است. اگرچه ما بیشتر قصد داریم به دلایل مهاجرتهای داخلی بپردازیم. معمولاً افراد زمانی که در شرایط اضطرار هستند بیشتر به علت دافعه مبدأ تصمیم به مهاجرت میگیرند و افرادی که مستعد نیستند در همان مبدأ به زندگی میپردازند و رضایت دارند. اما اگر زمانی احساس کنند مقصد وضعیت بهتری به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی دارد، جاذبه مقصد نسبت به مبدأ بیشتر خواهد بود.
روستاییان در تامین مالی و سرمایه در گردش چه مشکلاتی دارند و از منظر امنیت غذایی و کیفیت سبد غذایی با چه شرایطی مواجه هستند؟
به لحاظ تامین مالی و سرمایه باید گفت تنوع و گستردگی امکانات شهری معمولاً بیانگر این بوده که در روستا سرمایهگذاریهای گسترده در این زمینهها صورت نگرفته و این پارامتر مهمی در جابهجایی روستاییان است و از عوامل اصلی در مهاجرت آنها محسوب میشود. در این راستا بهتر است حاشیه بازار محصولات کشاورزی کاهش یابد و در روستاها فروشگاههای زنجیرهای با عاملیت تعاونیهای تولید، اتحادیهها و تشکلهای مختلف بخش کشاورزی توسعه یابند. اما امنیت غذایی نیز در این راستا جای بحث بسیاری دارد. با توجه به شرایط بسیار نامساعد روستاها از منظر امنیت غذایی ضرورت دارد کیفیت سبد غذایی آنها ارتقا پیدا کند تا گوشت، لبنیات و ماهی در وعدههای غذایی آنها جا بگیرد. زیرا نحوه مدیریت هزینه خانوادههای دهکهای کمدرآمد نشان میدهد که آنها، در تخصیص هزینهها برای دخانیات اولویت بیشتری نسبت به گوشت، لبنیات و ماهی قائل هستند. بنابراین سبد غذایی باید به صورت غیرنقدی در اختیار این خانوادهها قرار گیرد تا حداکثر کارایی را برای اصلاح سبد غذایی قشر محروم جامعه داشته باشد. اما این نکته را هم باید در نظر گرفت که معمولاً روستاهایی که از آبادانی بیشتری برخوردار هستند، زمینهای بزرگ و متعدد کشاورزی دارند و خانوادههای کشاورزان از نظر تغذیه تامین هستند و تردید دارم که این افراد بخواهند به دلیل عدم امنیت غذایی به شهرهای اطراف مهاجرت کنند زیرا سطح امنیت غذایی آنها حتی بهتر از شهر هم میشود. مگر اینکه این فرد روستایی درآمدی نداشته باشد و حتی نتواند قرص نانی برای خود تامین کند. از این نظر بهتر است نوع سبد غذایی این فرد روستایی با یک شهرنشین مورد مقایسه قرار گیرد. اما معمولاً روستاییان با مهاجرت به شهرهای اطراف یا شهرهای بزرگتر، تلاش میکنند تا شغلی برای خود بیابند و جذب اقتصاد شوند تا از منظر امنیت غذایی وضعیت مناسبتری داشته باشند.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش اخیر خود در راستای برونرفت از معضل مهاجرت جمعیت روستایی به مناطق شهری و کاهش آمار جمعیت روستایی اهمیت کاهش شکاف درآمدی مناطق شهری و روستایی و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی را مطرح کرده است. با توجه به اینکه بهرهگیری از ظرفیتهای کشاورزی و جذابیتهای مناطق روستایی و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی میتواند از افزایش مهاجرت روستاییان جلوگیری کند و بهرهگیری از ظرفیتهای کشاورزی و جذابیتهای مناطق روستایی در کاهش فقر و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی و شکاف بین مناطق شهری و روستایی ضروری است، از نگاه شما کاهش شکاف درآمدی مناطق شهری و روستایی و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی چگونه امکانپذیر است؟
اگر بخواهیم دلایل مهاجرت را ریشهیابی کنیم، از دهه 60 فشار جمعیت بسیار موثر در این امر بوده و باعث تشدید مهاجرتهای روستایی همین رشد جمعیت و جاذبههای مقصد بوده است. آمارها و اغلب پژوهشها نشان میدهد علت اصلی مهاجرت سطح توسعه است. درآمد زیاد، تحصیلات عالیه و میزان بهداشت و خدمات درمانی نشاندهنده سطح توسعهیافتگی در شهرهاست. اینها به عنوان شاخص اندازهگیری توسعه در روستاها محسوب میشوند. این در حالی است که هنوز در ایران میزان مرگ و میر اطفال در روستا بیشتر از شهر است و سطح میانگین تحصیلات در روستاها کمتر از شهرهاست. بنابراین این توسعهیافتگی علاوه بر درآمد بر بهبود کیفیت زندگی اثرگذار است. ارتقای کیفیت زندگی یکی از پیامدهای توسعهیافتگی است. بر اساس آمارها همواره مشخص میشود که برخی استانها مهاجرپذیر هستند و برخی هم مهاجرفرست. به طور مثال همدان مهاجرپذیر است و همواره از استانهایی بوده که مهاجرانی به شهرهای دیگر فرستاده است. نتیجه پژوهشهای جدید نشان داده استانهای البرز، اصفهان، گیلان، یزد و مازندران مهاجرپذیر هستند و استانهایی مانند خوزستان، کرمانشاه، لرستان، سیستان و بلوچستان و فارس پنج استان مهاجرفرست هستند. اما در خصوص تهران توجه داشته باشید که مناطق 22گانه تهران دیگر از جمعیت اشباع شده و شهرکهای اطراف آن کانون تجمع مهاجران جدید شده است. بسیاری از همین مهاجرانی که به این شهرکها آمدهاند، از این شهرکها برای مشاغل خود در حال تردد به تهران هستند. اگرچه برعکس این قضیه هم وجود دارد و ممکن است تهرانیها هم به این شهرکها برای مشاغل خود رفت و آمد داشته باشند و پس از پایان ساعت کار خود به تهران برگردند. اما فراموش نشود که حجم افرادی که از خارج شهر به تهران میآیند بیشتر است. این نشاندهنده تبعات مهاجرت به کلانشهرهاست. استان تهران مهاجرپذیر است و روستاییان به راحتی ساکن شهرکهای اطراف میشوند. در داخل مناطق تهران هم جابهجایی از منطقه به منطقه رایج است. به طور مثال مناطق 21 و 22 مهاجرپذیر هستند و منطقه مرکزی تهران مهاجرپذیر نیست. شهرهای بزرگ دیگری مانند تهران که مهاجرپذیر هستند اگر از ابعاد اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشند، به عنوان مقاصد جاذبهدار شناخته میشوند و معمولاً ایجاد قطب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دانشگاهی میتواند منطقه را تبدیل به منطقه مهاجرپذیر کند. در این میان استانهایی هم هستند که مهاجرپذیر هستند و به لحاظ منابع اقتصادی ظرفیتهای بالایی دارند اما هنوز از امکانات مناسبی برخوردار نیستند و اغلب مهاجرفرست میشوند. الان اکثر شهرکهایی که اطراف تهران شکل گرفتهاند و به صورت اقماری هستند مانند اسلامشهر، پردیس، پرند، اندیشه و هشتگرد عموماً ساکنان آنها افرادی هستند که به تهران مهاجرت کردهاند و نتوانستهاند جذب مناطق 22گانه تهران شوند و به اطراف تهران مهاجرتهای شبکهای داشتهاند. جریان مهاجرت میتواند بستری فراهم کند تا اگر مقصد پذیرای حجم گستردهای از مهاجرت نباشد مهاجرت شبکهای در اطراف شهرها افزایش یابد.
ایجاد سازمان توسعه و عمران روستایی کشور به عنوان دستگاه منسجم، دارای ارتباط مستمر با روستاها و مناطق عشایری را در جلوگیری از مهاجرت تا چه اندازه موثر میدانید؟
اگر سازمانی مانند سازمان توسعه و عمران روستایی هدف خود را بر پایه توسعه روستا بنا کند، مطمئناً میتواند تاثیرگذاری بسیار خود را بر سیل عظیم مهاجرت مغلوب کند. به شرطی که واقعاً یکسری از فعالیتهای اقتصادی و مشاغل بینابین و همچنین وضعیت خدمات و امکانات را در روستاها بهبود بخشد. به طوری که اگر روستاییان علاقهمند به مشاغل و فعالیت خاصی هستند در همان روستاها بتوانند شاغل شوند و در این زمینهها تحصیل کنند. از اینرو ایجاد سازمان توسعه عمران و روستایی میتواند موثر واقع شود و در راستای کاهش جمعیت نیز تاثیرگذار واقع شود. از سویی ایجاد سازمان توسعه و عمران روستایی کشور با ساختاری منسجم، دارای ارتباط مستمر با روستاها و مناطق عشایری میتواند تا پیشرفت همهجانبه روستاها و مناطق عشایری را با اصل قرار دادن مشارکت حقیقی آحاد مردم، حفظ منابع طبیعی و توجه به دانش بومی و تفاوتهای محلی حاصل کند.
با توجه به اینکه شرایط کنونی روستاها به دلیل سهلانگاری و غفلت دولتها در زمینه تامین معاش روستاییان نامناسب تلقی میشود، به نظرتان دولت یازدهم تاکنون تا چه اندازه به جلوگیری از مهاجرت روستاییان اهمیت داده است؟
دولت یازدهم تاکنون تاثیر بسیاری بر سرمایهگذاریها در روستاها داشته است. سرمایهگذاری به نوبه خود موضوعی است که بر مهاجرت اثرگذار است و امنیت اقتصادی را برای ساکنان روستا فراهم میکند. فائق آمدن به این مشکل کار آسانی نخواهد بود. از سویی مهمترین اقدام دولت یازدهم در این زمینه احیای سازمان برنامه و بودجه است که این موضوع میتواند نویدبخش توسعه روستاها باشد زیرا تحولی شگرف را در ساختار اقتصادی روستاها ایجاد میکند. پیش از انحلال این سازمان با تمام دقت و جسارت خود بر زیربناهای توسعه روستاها نظارت میکرد و تمرکزی بر آمایش سرزمین داشت و یکی از وظایف اصلی این سازمان تصمیمات سازنده و راهگشا برای مدیریت روستاها بود. به همین دلیل انتظار میرود با احیای این سازمان بستر توسعه روستاها از سر گرفته شود تا از افزایش مهاجرت و رشد جمعیت جلوگیری شود و توسعهیافتگی در روستاهای محروم هرچه زودتر محقق شود.
شتاب مهاجرت از روستا به شهر تاریخچهای مهم دارد. اگر به سرشماریهای ایران در سالهای 1335 تا 1390 دقت کنید متوجه میشوید که طی نیمقرن رشد سریع شهرنشینی در کشور عمدتاً متاثر از مهاجرتهای روستا- شهری به ویژه به مقاصد مادرشهرها، کلانشهرها و شهرهای کوچک و میانی چندان دست به افزایش جمعیت نزده بودند. اما حال میبینیم مهاجرتها از روستاها به شهرها از 30 به 70 درصد رسیده و مشخص شده که نسبت روستانشینی به شهرنشینی معکوس شده است. در حالی که تا سال 1355 هیچکدام از شهرها به جز تهران در طبقه جمعیتی شهرهای بزرگ 500 تا 5 /1 میلیوننفری قرار نداشته و مادرشهرهای منطقهای به شکل کنونی شکل نگرفته بودند. اما از سال 1355 به بعد به دلیل پیامدهای ناشی از اصلاحات ارضی در دهه گذشته و سرمایهگذاری کلان در شهرهای بزرگ، تعداد سه مادرشهر منطقهای اصفهان، مشهد و تبریز در ساختار سیستم شهری کشور تبلور پیدا کرده و 3 /12 درصد جمعیت شهری کشور را در این سال به خود اختصاص داده بودند. بنابراین در این برهه زمانی عامل دیگر شتاب رشد جمعیت نبود،
آمارها و اغلب پژوهشها نشان میدهد علت اصلی مهاجرت سطح توسعه است. درآمد زیاد، تحصیلات عالیه و میزان بهداشت و خدمات درمانی نشاندهنده سطح توسعهیافتگی در شهرهاست. اینها به عنوان شاخص اندازهگیری توسعه در روستاها محسوب میشوند.
زمین برای کشاورزی بود و همین موضوع باعث شد به تدریج مناطق روستایی با شرایطی مواجه شوند که دیگر زمینی قابل تقسیم برای مردم روستا نباشد. این در صورتی است که همواره اقتصاد روستا مبتنی بر کشاورزی تعریف شده و طبیعتاً کشاورزی هم به زمین نیاز دارد و اگر قرار باشد تعداد کشاورزان و کارگران در روستا زیاد باشد، باید این زمینها در وهله اول تقسیم شود. در اینجا متوجه میشویم تقسیم زمین تا حدی قانون بازدهی نزولی را تداعی میکند. تا زمانی که زمین به اندازه بسیار موجود باشد، وضعیت روستاییان خوب است اما کافی است زمین به اندازه محدود باشد. آن زمان دیگر نمیتوان گفت تقسیم زمین برای روستاییان مقرون به صرفه تمام میشود. زیرا در روستا دیگر برای افرادی که قصد کشاورزی دارند نمیصرفد که زمینی نیمهکتاری داشته باشند و در آن مشغول به کاشتن و برداشتن شوند. در مساله مهاجرت روستاییان به شهر تصمیمات تاریخی سیاسیون همواره حائز اهمیت بوده است. به همین دلیل این روند در 60 سال اخیر موجب تبعاتی مانند افزایش شهرنشینی شده است. ریشه اصلی افزایش شهرنشینی هم مهاجرت است. تجمیع مناطق روستایی و تبدیل مناطق روستا به شهر نیز دخیل است، اما
قسمت عمده آن مهاجرت است. از منظر تاریخی اینکه ما در 50 سال اخیر یکباره شتاب رشد جمعیتی از روستا به شهر داشتیم، قابل توجه بوده و عامل مهم رشد جمعیت نیز محسوب میشود که البته الان رشد جمعیت تا حدودی متعادل شده است.به نظرتان دلیل اصلی مهاجرتهای کنونی بر اساس آخرین یافتههای جمعیتشناسی چیست و چگونه میتوان چرخه اقتصادی روستاها را تقویت کرد تا سرعت مهاجرت کاهش یابد؟
در فاصله دهه 1355 تا 1365 جهشی در رشد جمعیت اتفاق افتاد و در سال 1365 به رقم بیسابقه 91 /3 درصد رسید. این افزایش در مناطق شهری از 93 /4 به 41 /5 و در مناطق روستایی از 11 /1 به 39 /2 افزایش یافت. این در شرایطی است که الان نرخ رشد جمعیت کشور حدود 29 /1 درصد است گرچه هنوز این رقم برای رشد جمعیت کم تلقی نمیشود اما فرض کنید نسبت به رشد 2 /3 دهه 1360 که اگر مهاجران خارجی را هم در نظر بگیریم این رقم به چهار درصد میرسید، در مقطع کنونی رشد جمعیت تعدیل شده و حتی دو درصد نیز کاهش یافته است. در مساله مهاجرت از روستا به شهر باید همواره ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی زیستمحیطی نیز مدنظر قرار گیرد. در بعد زیستمحیطی اکنون مساله تنشهای آبی بسیار مطرح است و وزارت نیرو حساسیت خاصی به این موضوع دارد. زیرا کارشناسان به این نتیجه رسیدند که برخی فعالیتهای کشاورزی آب زیادی مصرف میکند و با توجه به کمبود منابع آب دیگر ورود به حوزه کشاورزی مقرون به صرفه نخواهد بود و امر منطقی نیست. وزارتخانه بر اساس این موضوع سیاستگذاری میکند و برای اینکه مصرف آب را بهینه کند، تغییراتی در وضعیت زندگی و امرار معاش کشاورزان ایجاد میکند. بنابراین آب به خودی خود میتواند مساله مهمی در توسعه روستایی محسوب شود و در افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها تاثیرگذار واقع شود. شرایط اقتصادی هر منطقهای پیرو این سیاستگذاریهای نظارتی برای ساکنان روستا دیگر مطلوب نخواهد بود و عدم تقسیم زمین به عنوان پارامتری مهم در بعد زیستمحیطی به روستاییان اجازه نمیدهد به فعالیت کشاورزی بپردازند. این موضوع مثبتی برای روستاییان تلقی نمیشود و فرد را وادار میکند تا به شهر منتقل شود. چرا که او احساس میکند میتواند در شهر دارای شغلی شود و با هر مشقتی که شده حاشیهنشین یک شهر میشود و گاهی ممکن است در قالب بیکاریهای پنهان کسب درآمد کند.
چرا اشتغال و تحصیل دو دلیل اصلی مهاجران روستایی به شهر محسوب میشود؟
از منظر اقتصادی درآمد مولفه بسیار مهمی در مهاجرت محسوب میشود. اگر روستا توان جذب نیروی کار جدید را نداشته باشد، این موضوع هم در مهاجرت اثرگذار است. از منظر بعد فرهنگی هم اگر روستا فقط مدارسی تا مقطع ابتدایی داشته باشد و تحصیلات متوسطه نداشته باشد، دانشآموزی که در این روستاست، زمانی که مدرک تحصیلی ابتدایی خود را کامل میکند، فرد مستعدی برای ادامه تحصیل است و اگر هم پدر و مادر این دانشآموز علاقهمند به ادامه تحصیل فرزند خود باشند، همین باعث میشود او را به شهرهای بزرگتر اطراف بفرستند. خود این زمینه جابهجایی را فراهم میکند و چهبسا فرد مستعد در مراحل بعدی برای تحصیلات کارشناسی ارشد به شهرهای بزرگتر دیگر برود. پس ابعاد اجتماعی و فرهنگی هم در ایجاد انگیزه مهم است. اگر روستاها زمینه تحصیلات را فراهم کنند، علت جابهجایی افراد نوجوان مشکل ادامه تحصیل نخواهد بود. اگر همین افراد به تحصیلات و موقعیت اجتماعی بالاتری برسند، بعید است دیگر به شهر خود بازگردند. این هم یک مساله بسیار مهم در مهاجرت روستا به شهر محسوب میشود و ابعاد اجتماعی و فرهنگی را متعاقباً دربر میگیرد. ضمن اینکه در تئوریهای مطرحشده مهاجرت، معمولاً بحث دافعه و جاذبه هم قابل توجه است. اگر فردی از شهر مبدأ به شهر مقصد مهاجرت میکند، این مهاجرت ناشی از دافعه مبدأ و جاذبه مقصد انجام شده است. در مهاجرتهای داخلی اگر مقصد شهر باشد و مبدأ روستا، بیکاری میتواند به عنوان یک دافعه عمل کند و اگر فردی در روستا شغلی نداشته باشد، طبیعتاً تصمیم میگیرد روستا را ترک کند و در شهر مورد نظر خود در زمینههایی که توانایی دارد و نیاز است، آغاز به کار میکند. ممکن است این اشتعالزایی مطلوب نباشد و فرد در مشاغل کاذب جذب شود اما همین موضوع به افزایش حاشیهنشینیهای عجیب و غریبی که الان وجود دارد، دامن زده و خواهد زد. نکته دیگر جاذبه مقصد است. اگر دانشآموزی بخواهد در روستا به تحصیل بپردازد، اگر متوجه شود در مدارس شهر امکانات متنوع و گستردهای وجود دارد، مسلماً این یک جاذبه شهری برای او به شمار میرود و شهر به همین دلایل روستاییان را به خود جذب میکند. گستردگی امکانات و خدمات شهری جاذبههای شهری مقصد محسوب میشوند و این امر در مهاجرت خارجی هم صادق است. اگرچه ما بیشتر قصد داریم به دلایل مهاجرتهای داخلی بپردازیم. معمولاً افراد زمانی که در شرایط اضطرار هستند بیشتر به علت دافعه مبدأ تصمیم به مهاجرت میگیرند و افرادی که مستعد نیستند در همان مبدأ به زندگی میپردازند و رضایت دارند. اما اگر زمانی احساس کنند مقصد وضعیت بهتری به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی دارد، جاذبه مقصد نسبت به مبدأ بیشتر خواهد بود.
روستاییان در تامین مالی و سرمایه در گردش چه مشکلاتی دارند و از منظر امنیت غذایی و کیفیت سبد غذایی با چه شرایطی مواجه هستند؟
به لحاظ تامین مالی و سرمایه باید گفت تنوع و گستردگی امکانات شهری معمولاً بیانگر این بوده که در روستا سرمایهگذاریهای گسترده در این زمینهها صورت نگرفته و این پارامتر مهمی در جابهجایی روستاییان است و از عوامل اصلی در مهاجرت آنها محسوب میشود. در این راستا بهتر است حاشیه بازار محصولات کشاورزی کاهش یابد و در روستاها فروشگاههای زنجیرهای با عاملیت تعاونیهای تولید، اتحادیهها و تشکلهای مختلف بخش کشاورزی توسعه یابند. اما امنیت غذایی نیز در این راستا جای بحث بسیاری دارد. با توجه به شرایط بسیار نامساعد روستاها از منظر امنیت غذایی ضرورت دارد کیفیت سبد غذایی آنها ارتقا پیدا کند تا گوشت، لبنیات و ماهی در وعدههای غذایی آنها جا بگیرد. زیرا نحوه مدیریت هزینه خانوادههای دهکهای کمدرآمد نشان میدهد که آنها، در تخصیص هزینهها برای دخانیات اولویت بیشتری نسبت به گوشت، لبنیات و ماهی قائل هستند. بنابراین سبد غذایی باید به صورت غیرنقدی در اختیار این خانوادهها قرار گیرد تا حداکثر کارایی را برای اصلاح سبد غذایی قشر محروم جامعه داشته باشد. اما این نکته را هم باید در نظر گرفت که معمولاً روستاهایی که از آبادانی بیشتری برخوردار هستند، زمینهای بزرگ و متعدد کشاورزی دارند و خانوادههای کشاورزان از نظر تغذیه تامین هستند و تردید دارم که این افراد بخواهند به دلیل عدم امنیت غذایی به شهرهای اطراف مهاجرت کنند زیرا سطح امنیت غذایی آنها حتی بهتر از شهر هم میشود. مگر اینکه این فرد روستایی درآمدی نداشته باشد و حتی نتواند قرص نانی برای خود تامین کند. از این نظر بهتر است نوع سبد غذایی این فرد روستایی با یک شهرنشین مورد مقایسه قرار گیرد. اما معمولاً روستاییان با مهاجرت به شهرهای اطراف یا شهرهای بزرگتر، تلاش میکنند تا شغلی برای خود بیابند و جذب اقتصاد شوند تا از منظر امنیت غذایی وضعیت مناسبتری داشته باشند.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش اخیر خود در راستای برونرفت از معضل مهاجرت جمعیت روستایی به مناطق شهری و کاهش آمار جمعیت روستایی اهمیت کاهش شکاف درآمدی مناطق شهری و روستایی و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی را مطرح کرده است. با توجه به اینکه بهرهگیری از ظرفیتهای کشاورزی و جذابیتهای مناطق روستایی و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی میتواند از افزایش مهاجرت روستاییان جلوگیری کند و بهرهگیری از ظرفیتهای کشاورزی و جذابیتهای مناطق روستایی در کاهش فقر و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی و شکاف بین مناطق شهری و روستایی ضروری است، از نگاه شما کاهش شکاف درآمدی مناطق شهری و روستایی و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی چگونه امکانپذیر است؟
اگر بخواهیم دلایل مهاجرت را ریشهیابی کنیم، از دهه 60 فشار جمعیت بسیار موثر در این امر بوده و باعث تشدید مهاجرتهای روستایی همین رشد جمعیت و جاذبههای مقصد بوده است. آمارها و اغلب پژوهشها نشان میدهد علت اصلی مهاجرت سطح توسعه است. درآمد زیاد، تحصیلات عالیه و میزان بهداشت و خدمات درمانی نشاندهنده سطح توسعهیافتگی در شهرهاست. اینها به عنوان شاخص اندازهگیری توسعه در روستاها محسوب میشوند. این در حالی است که هنوز در ایران میزان مرگ و میر اطفال در روستا بیشتر از شهر است و سطح میانگین تحصیلات در روستاها کمتر از شهرهاست. بنابراین این توسعهیافتگی علاوه بر درآمد بر بهبود کیفیت زندگی اثرگذار است. ارتقای کیفیت زندگی یکی از پیامدهای توسعهیافتگی است. بر اساس آمارها همواره مشخص میشود که برخی استانها مهاجرپذیر هستند و برخی هم مهاجرفرست. به طور مثال همدان مهاجرپذیر است و همواره از استانهایی بوده که مهاجرانی به شهرهای دیگر فرستاده است. نتیجه پژوهشهای جدید نشان داده استانهای البرز، اصفهان، گیلان، یزد و مازندران مهاجرپذیر هستند و استانهایی مانند خوزستان، کرمانشاه، لرستان، سیستان و بلوچستان و فارس پنج استان مهاجرفرست هستند. اما در خصوص تهران توجه داشته باشید که مناطق 22گانه تهران دیگر از جمعیت اشباع شده و شهرکهای اطراف آن کانون تجمع مهاجران جدید شده است. بسیاری از همین مهاجرانی که به این شهرکها آمدهاند، از این شهرکها برای مشاغل خود در حال تردد به تهران هستند. اگرچه برعکس این قضیه هم وجود دارد و ممکن است تهرانیها هم به این شهرکها برای مشاغل خود رفت و آمد داشته باشند و پس از پایان ساعت کار خود به تهران برگردند. اما فراموش نشود که حجم افرادی که از خارج شهر به تهران میآیند بیشتر است. این نشاندهنده تبعات مهاجرت به کلانشهرهاست. استان تهران مهاجرپذیر است و روستاییان به راحتی ساکن شهرکهای اطراف میشوند. در داخل مناطق تهران هم جابهجایی از منطقه به منطقه رایج است. به طور مثال مناطق 21 و 22 مهاجرپذیر هستند و منطقه مرکزی تهران مهاجرپذیر نیست. شهرهای بزرگ دیگری مانند تهران که مهاجرپذیر هستند اگر از ابعاد اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشند، به عنوان مقاصد جاذبهدار شناخته میشوند و معمولاً ایجاد قطب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دانشگاهی میتواند منطقه را تبدیل به منطقه مهاجرپذیر کند. در این میان استانهایی هم هستند که مهاجرپذیر هستند و به لحاظ منابع اقتصادی ظرفیتهای بالایی دارند اما هنوز از امکانات مناسبی برخوردار نیستند و اغلب مهاجرفرست میشوند. الان اکثر شهرکهایی که اطراف تهران شکل گرفتهاند و به صورت اقماری هستند مانند اسلامشهر، پردیس، پرند، اندیشه و هشتگرد عموماً ساکنان آنها افرادی هستند که به تهران مهاجرت کردهاند و نتوانستهاند جذب مناطق 22گانه تهران شوند و به اطراف تهران مهاجرتهای شبکهای داشتهاند. جریان مهاجرت میتواند بستری فراهم کند تا اگر مقصد پذیرای حجم گستردهای از مهاجرت نباشد مهاجرت شبکهای در اطراف شهرها افزایش یابد.
ایجاد سازمان توسعه و عمران روستایی کشور به عنوان دستگاه منسجم، دارای ارتباط مستمر با روستاها و مناطق عشایری را در جلوگیری از مهاجرت تا چه اندازه موثر میدانید؟
اگر سازمانی مانند سازمان توسعه و عمران روستایی هدف خود را بر پایه توسعه روستا بنا کند، مطمئناً میتواند تاثیرگذاری بسیار خود را بر سیل عظیم مهاجرت مغلوب کند. به شرطی که واقعاً یکسری از فعالیتهای اقتصادی و مشاغل بینابین و همچنین وضعیت خدمات و امکانات را در روستاها بهبود بخشد. به طوری که اگر روستاییان علاقهمند به مشاغل و فعالیت خاصی هستند در همان روستاها بتوانند شاغل شوند و در این زمینهها تحصیل کنند. از اینرو ایجاد سازمان توسعه عمران و روستایی میتواند موثر واقع شود و در راستای کاهش جمعیت نیز تاثیرگذار واقع شود. از سویی ایجاد سازمان توسعه و عمران روستایی کشور با ساختاری منسجم، دارای ارتباط مستمر با روستاها و مناطق عشایری میتواند تا پیشرفت همهجانبه روستاها و مناطق عشایری را با اصل قرار دادن مشارکت حقیقی آحاد مردم، حفظ منابع طبیعی و توجه به دانش بومی و تفاوتهای محلی حاصل کند.
با توجه به اینکه شرایط کنونی روستاها به دلیل سهلانگاری و غفلت دولتها در زمینه تامین معاش روستاییان نامناسب تلقی میشود، به نظرتان دولت یازدهم تاکنون تا چه اندازه به جلوگیری از مهاجرت روستاییان اهمیت داده است؟
دولت یازدهم تاکنون تاثیر بسیاری بر سرمایهگذاریها در روستاها داشته است. سرمایهگذاری به نوبه خود موضوعی است که بر مهاجرت اثرگذار است و امنیت اقتصادی را برای ساکنان روستا فراهم میکند. فائق آمدن به این مشکل کار آسانی نخواهد بود. از سویی مهمترین اقدام دولت یازدهم در این زمینه احیای سازمان برنامه و بودجه است که این موضوع میتواند نویدبخش توسعه روستاها باشد زیرا تحولی شگرف را در ساختار اقتصادی روستاها ایجاد میکند. پیش از انحلال این سازمان با تمام دقت و جسارت خود بر زیربناهای توسعه روستاها نظارت میکرد و تمرکزی بر آمایش سرزمین داشت و یکی از وظایف اصلی این سازمان تصمیمات سازنده و راهگشا برای مدیریت روستاها بود. به همین دلیل انتظار میرود با احیای این سازمان بستر توسعه روستاها از سر گرفته شود تا از افزایش مهاجرت و رشد جمعیت جلوگیری شود و توسعهیافتگی در روستاهای محروم هرچه زودتر محقق شود.
دیدگاه تان را بنویسید