شناسه خبر : 16627 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نقد و بررسی کتاب «حیات اقتصادی ایرانیان در دوره مشروطه»

حک‌شدگی رفتار ایرانیان در اخلاقیات اقتصادی

کتاب «حیات اقتصادی ایرانیان در دوره مشروطه» اخیراً توسط انتشارات هرمس منتشر شده است. نویسنده این کتاب سمیه توحیدلو، دانش‌آموخته جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه از دانشگاه تهران است.

علی‌اصغر سعیدی/دانشیار جامعه‌شناسی اقتصادی دانشگاه تهران

کتاب «حیات اقتصادی ایرانیان در دوره مشروطه» اخیراً توسط انتشارات هرمس منتشر شده است. نویسنده این کتاب سمیه توحیدلو، دانش‌آموخته جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه از دانشگاه تهران است. سوال اصلی او در این کتاب مطالعه تاثیر اخلاقیات و ارزش‌های اجتماعی بر رفتار اقتصادی ایرانیان در عصر مشروطه است که می‌توان آن را اخلاقیات اقتصادی ایرانیان نیز نامید، یعنی تا چه اندازه رفتار اقتصادی تحت نفوذ نظام، ساخت، روابط و شبکه‌های اجتماعی انجام گرفته، و اینکه تا چه حد این اخلاقیات توانسته روح سرمایه‌داری را که بر بیشینه‌سازی و منفعت‌طلبی و مالکیت خصوصی و انتخاب عقلانی استوار است شکل دهد؟ نقد و بررسی این کتاب، بهانه‌ای به دست می‌دهد تا ضمن مرور اجمالی کتاب و پاسخ‌های نویسنده به سوالات مطرح‌شده، به موقعیت مطالعات جامعه‌شناسی اقتصادی در ایران نیز، که موضوعی مرتبط است نظری انداخته شود. اتفاقاً در این صورت بهتر می‌توان به اهمیت موضوع کتاب و زحمتی که نویسنده در طراحی، تدوین و انجام این تحقیق متحمل شده است نائل شد.

مطالعه پدیده‌های اقتصادی با چشم‌انداز جامعه‌شناسی
سمیه توحیدلو دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی اقتصادی از دانشکده علوم اجتماعی گرفته است و اساس این کتاب هم بر اساس پایان‌نامه دکترای اوست. کار خانم توحیدلو در ایران از این جهت باارزش است که او در خلأ مطالعات جامعه‌شناسی اقتصادی به عنوان فردی که مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی شیمی گرفته بود به موضوعی علاقه‌مند شده که مدت‌هاست جامعه‌شناسان ایرانی آن را به فراموشی سپرده‌اند. یعنی مطالعات پدیده اقتصادی با چشم‌انداز جامعه‌شناسی. اینکه چرا بعد از فارغ‌التحصیلی صدها نفر از این رشته، تنها معدودی هستند که مانند توحیدلو طرح سوال می‌کنند را باید گروه‌های مختلف جامعه‌شناسی در دانشکده‌های کشور پاسخ دهند. اما روشن است که اقتصاد در میان جامعه‌شناسان تقریباً مهجور است و گویی از نظر جامعه‌شناسان ایرانی مدت‌هاست که پرداختن به امر اقتصاد مهم نیست و باید آن را به اقتصاددانان واگذار کرد. در واقع اینکه رفتار و نهادها، از جمله نهادها و رفتارهای اقتصادی تا چه اندازه تحت تاثیر روابط اجتماعی هستند، یکی از سوالات کلاسیک در نظریه اجتماعی است و توحیدلو یکی از همین سوالات را در کتاب طرح می‌کند و پاسخ می‌دهد.
اگرچه او از مفهوم «حک‌شدگی» استفاده نمی‌کند اما تمامی تلاش‌ها در این کتاب حول این موضوع است تا نشان دهد در جامعه سنتی عصر مشروطه تا چه مقدار کنش‌های اقتصادی بیشینه‌ساز در ساخت و روابط اجتماعی و اخلاقیات و ارزش‌ها حک شده بودند؟ پاسخ کوتاه او این است که حک‌شدگی روابط اجتماعی در رفتار اقتصادی ایرانیان بسیار قوی بوده است. صرف‌نظر از اینکه این نفوذ و تاثیر تا چه اندازه موجب ظهور نظام سرمایه‌داری عقلانی شده باشد، تفاوت این دیدگاه جامعه‌شناسی با دیدگاه اقتصاددانان در این است که اندیشمندان نئوکلاسیک در مواجهه با این سوال خواهند گفت ما چه در حال حاضر و چه عصر مشروطه با انسانی روبه‌رو هستیم که رفتار اقتصادی‌اش بسیار اندک در روابط اجتماعی حک شده است. بنابراین اخلاقیات و روابط اجتماعی تاثیری بر شکل‌گیری نظم سرمایه‌داری ندارد. دلیل معرفت‌شناسانه آنها این است که ما با انسانی روبه‌رو هستیم که در رفتار اقتصادی بسیار اتمی عمل می‌کند، یا بهتر است بگوییم بسیار اندک اجتماعی است و لذا تاثیر حک‌شدگی کنش اقتصادی در روابط اجتماعی ناچیز است. در مقابل جامعه‌شناسان، به‌ویژه جامعه‌شناسان ایرانی (چون این بحث در میان دیگر جامعه‌شناسان مربوط است به چهار دهه گذشته)، آنقدر رفتارها را تحت تاثیر جامعه می‌دانند که گویی رفتار اقتصادی به صورت عادت روزمره صورت گرفته و در شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری محلی از اعراب ندارد. البته هر دو این تفاسیر به‌طور تناقض‌آمیزی دو روی یک سکه‌اند. چون هردو منکر شکل‌گیری رفتار اقتصادی هستند، که تحت تاثیر ساخت‌های جاری در روابط اجتماعی شکل می‌گیرد. بنابراین جامعه‌شناسان در جدی نگرفتن مطالعه امر اقتصادی به مثابه بخشی از ساخت اجتماعی، با اقتصاددانان یکی بوده‌اند زیرا اقتصاددانان نیز ساخت و روابط اجتماعی را در شکل‌گیری کنش اقتصادی جدی نگرفته‌اند. این در حالی است که تردیدی در توجه به پدیده و کنش اقتصادی در جامعه‌شناسی کلاسیک نیست.
از سوی دیگر، استدلال‌های نظری اقتصاددانان نیز اجازه طرح فرضیه‌ای را که به تاثیر ساختارهای اجتماعی و روابط اجتماعی در رفتارهای تولید، توزیع و مصرف ایرانیان بپردازد نمی‌دهد. از نظر آنها در یک بازار رقابتی هیچ مصرف‌کننده یا تولیدکننده‌ای نمی‌تواند بر عرضه و تقاضای کل و به تبع آن قیمت یا شرایط مبادله تاثیر بگذارد. همان‌گونه که آلبرت هیرشمن مطرح کرده است «چنین بازارهای آرمانی‌ای-شامل تعداد زیادی قیمت‌گیرندگان ناشناس، چه خریدار و فروشنده با اطلاعات کامل از بازار- ...بدون تماس اجتماعی مستمر و طولانی بین طرف‌های درگیر عمل می‌کند. در این بازار تحت رقابت کامل جایی برای چانه زدن، مذاکره، اعتراض و نکوهش، تعدیل توافقی یا متقابل نیست و عامل‌های مختلفی که با یکدیگر قرارداد می‌بندند، نیازی به رابطه مستمر برای شناخت بیشتر یکدیگر ندارند»، در حالی که در همین تحقیق توحیدلو به‌روشنی فرضی مطرح می‌شود که بر اساس آن نه‌تنها بازار رقابتی تحت تاثیر اخلاقیات اقتصادی است بلکه می‌تواند مانع از منفعت‌طلبی و کنش اقتصادی سودجویانه شود، هر چند این بازار ابتدایی بوده باشد. از این‌رو کتاب حیات اقتصادی ایرانیان جزو تحقیقات انگشت‌شماری قرار می‌گیرد که گاه‌به‌گاه با علاقه، نوآوری و بینش برخی، از جمله توحیدلو، مطرح شده و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می‌شود.

علل جدی نگرفتن اقتصاد از طرف جامعه‌شناسان
جدی نگرفتن اقتصاد از طرف جامعه‌شناسان چند دلیل و علت دارد که از چهار دهه گذشته که جامعه‌شناسی اقتصادی جدید متولد شده، توسط محققان جامعه‌شناسی مطرح شده است. توضیح مختصر هر کدام، ممکن است هم اهمیت این کتاب را روشن کند، و هم احتمالاً محرکی برای طرح بحث در میان جامعه‌شناسان باشد. یک دلیل رشد اقتصاد و اهمیت آن در میان سیاستگذاران بوده است. اقتصاددانان به هر حال در سال‌های اخیر توانسته‌اند اولاً مشکلات اساسی توسعه‌نیافتگی را مطرح کنند و تا حدی به آن پاسخ دهند. ثانیاً، در میان آنها طیف‌بندی وجود دارد موسوم به نئوکلاسیک‌ها و نهادگرایان که موضوعات مطرح‌شده آنها را مهم و گفتمان اقتصادی را بر سیاست مسلط کرده است. در مقابل، جامعه‌شناسان نه‌تنها تحلیل سازنده‌ای از کنش انسانی اقتصادی که نیازمند اجتناب از دیدگاه اتمی شدن اقتصادی است ارائه نمی‌دهند بلکه در عمل در سر دیگر طیف اتمی شدن رفتار اقتصادی قرار گرفته‌اند، و اگرچه اعتقادی به این ندارند که کنشگران اقتصادی اتم‌هایی هستند که خارج از متن اجتماعی رفتار می‌کنند و تصمیم می‌گیرند اما در عمل معتقدند که رفتار اقتصادی‌شان برده‌وار از نسخه پیچیده‌شده‌ای بیرون می‌آید که برای آنها توسط مقوله‌های اجتماعی تعیین شده است و جای زیادی برای تلاش افراد برای رفتارهای هدف‌دار در نظام‌های استوار روابط اجتماعی قائل نیستند. به همین جهت یکی از اهمیت‌های مطالعه و فهم حیات اقتصادی ایرانیان این است که نشان دهد تا چه حد این حرف صحت ندارد و تحقیق در مورد اینکه تا چه حد در عصر مشروطیت کنش‌های اقتصادی ناشی از اخلاقیاتی بوده است که محرک رفتار اقتصادی است و نهادهایی به وجود می‌آورد که قواعد این رفتارها هستند.
سوال اصلی توحیدلو این است که حیات اقتصادی ایرانیان در دوران انتهایی سلطنت قاجار و زمان مشروطه چگونه بوده است؟ اگرچه روشن است که جامعه آن روزگار در مقایسه با غرب جامعه‌ای عقب‌مانده یا توسعه‌نیافته به حساب می‌آمد، اما فهم اخلاقیات اقتصادی این جامعه به راحتی و به روشنی مشخص نیست. به علاوه، روشن نیست تغییراتی که بعداً در جامعه ایران رخ داد ناشی از تغییر در همین اخلاقیات بوده است یا عوامل بیرونی تحولات بازار و ساخت اقتصادی را ایجاد کردند؟
توحیدلو برای پاسخ به سوال چگونگی حیات اقتصادی ایرانیان به مطالعه رفتار و اخلاق اقتصادی ایرانیان می‌پردازد. او شرایط اقتصادی را مطالعه کرده و نخست می‌خواهد سازمان‌ها و نهادهای رسمی اقتصادی را بشناسد. شناخت نهادها و سازمان‌ها از این جهت مبنای شناخت رفتار و اخلاق اقتصادی فرض شده است که نهادها قواعد رفتار بازیگران و شکل دادن به رفتارشان را تسهیل می‌کند.
نتیجه تحقیقات توحیدلو نشان می‌دهد که انسان عصر مشروطه انسانی سنتی است که ملتزم به شرع است؛ ائمه و جانشینان آنان را ارج و قرب می‌گذارد و رفتارهای خانواده‌گرایانه و عشیرتی بر آنها حاکم است و شبکه‌های درون‌گروهی حافظ اعتماد در روابط اجتماعی و اقتصادی‌شان است. توحیدلو با فهرست کردن چنین اخلاقیات، اعتقادات و ارزش‌هایی، می‌خواهد نتیجه بگیرد که اینها بر رفتار اقتصادی ایرانیان تاثیر گذاشته است. یعنی آنچه کنش اقتصادی را هدایت می‌کند، همین اخلاقیات و شبکه روابط اجتماعی، محلی و خانوادگی است. اگر از مفهوم‌سازی مارک گرانووتر استفاده کنیم باید بگوییم رفتارهای اقتصادی ایرانیان در دوره قاجار و عصر مشروطه به‌شدت در ارزش‌ها، فرهنگ، مذهب، ساخت و روابط اجتماعی حک شده بودند. البته نویسنده به‌خوبی آگاه است که تاثیر روابط اجتماعی، بر رفتار اقتصادی می‌تواند از تاثیر ترتیبات نهادی یا اخلاقیات تعمیم‌یافته بسیار متفاوت باشد، چون اساساً مسوولیت روابط اجتماعی در اعتمادسازی در حیات اقتصادی است. به علاوه، روابط اجتماعی ممکن است به صورت ساختی هم ظاهر شوند که کارکرد نظم مستمر و پایدار را برای رفتار اقتصادی برآورده کنند. اما در مقایسه با اخلاقیات و ترتیبات نهادی به درجات متفاوتی در بخش‌های مختلف حیات اقتصادی، نفوذ می‌کنند.

چرا روح سرمایه‌داری در عصر قاجار شکل نگرفت؟
سوال دوم توحیدلو در ادامه سوال قبلی است: او بر اساس نظریه جامعه‌شناسانه وبر که اساس نظری و روش‌شناختی اوست بر این فرض استوار شده است که وقتی روابط اجتماعی در شکل‌گیری کنش اقتصادی مهم هستند می‌توانند روح سرمایه‌داری را شکل دهند. به عبارت دیگر، چرا روح سرمایه‌داری در ایران عصر قاجار شکل نگرفت؟ این سوال بر اساس این فرضیه شکل گرفته است که نخستین بار ماکس وبر در پژوهش تاثیر اخلاق پروتستانتیسم بر ظهور روح سرمایه‌داری در غرب مطرح کرده است. یعنی هر چقدر اخلاقیات انباشت سرمایه و بیشینه‌سازی را تقویت کند روح سرمایه‌داری شکل می‌گیرد. توحیدلو به دقت نظریه ماکس وبر را توضیح داده و با مقایسه اخلاق‌های مختلف نشات‌گرفته از ادیان الهی از نظر وبر نشان داده که هم به روش وبری آگاهی دارد و هم برخی ویژگی‌های وبر در مورد ادیان الهی و به‌طور مشخص اخلاقیات اسلامی که در عصر مشروطه رفتار اقتصادی ما را تحت تاثیر گذاشته است.
کلید پاسخ به این سوال در همان پاسخ به سوال اولی پیدا خواهد شد. وقتی اخلاقیات شناخته شدند تنها باید سنجید که تا چه حد برخی از آنها مانند ارزش دانستن طرد یا لذت بردن از دنیا بر کنش اقتصادی بیشینه‌ساز، منفعت‌طلب و سرمایه‌پرور ما تاثیر داشته است؟ و در مقایسه با سایر ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی تا چه حد تعیین‌کننده رفتارهای اقتصادی سرمایه‌دارانه بوده است. این سوالی است که ماکس وبر در تحقیق ماندگار تاثیر اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری مطرح کرد. پاسخ توحیدلو این است که «ایستایی و نظم حاصل از نوع برداشت از عدالت در شرع و عرف جامعه ایرانی می‌توانسته عاملی برای شکل نگرفتن روح سرمایه‌داری باشد». او در اینکه «در تاریخ فعالیت اقتصادی در رفتارهای ایرانیان بیزاری از پول، ثروت و سرمایه دیده نمی‌شود» تردیدی ندارد «‌اما، به خاطر برخوردار نبودن از عوامل مورد نیاز برای پیشرفت، محصول به نتیجه نمی‌شود». او با مقایسه‌ای با غرب عوامل انحطاط سرمایه‌داری و امتناع مردم از سرمایه‌دار شدن را «حاشیه‌ای شدن علم در مفهوم غربی آن» در جامعه ایران عصر قاجار می‌داند.

ترتیبات نهادی به تنهایی، مانع سوءاستفاده در بازار نیستند
توحیدلو تلاش کرده است تا با تلفیق روش فردگرایانه ماکس وبر و نهادگرایی داگلاس نورث چارچوب نظری برای پاسخ به سوالات طرح‌شده بیابد. بحث معرفت‌شناسانه مهمی که باید در اینجا و تحقیقات آینده مورد توجه و نظر قرار گیرد این است که تا چه اندازه بین این دو نظریه که هر کدام مربوط به دو حوزه معرفت‌شناسی مختلف یعنی جامعه‌شناسی اقتصادی و نهادگرایی اقتصادی است باید تمایز قائل شد، اگر تفاوت‌های آن را بنیادین محسوب کنیم. البته برای جامعه‌شناس نظریه داگلاس نورث کمک خواهد کرد تا حفره ساختاری مهمی که در جامعه‌شناسی اقتصادی وجود دارد، یعنی عدم توجه به منفعت‌طلبی و الگوهای انتخاب عقلانی در رفتارهای بشری بیشتر شناخته شود. از این جنبه استفاده توحیدلو از نظریه نورث بسیار راهگشاست. اما باید توجه داشت که اقتصاددانان نهادی جدید از جمله داگلاس نورث با جدا کردن موضع خودشان در تحلیل نهادها از حجیات جامعه‌شناختی، تاریخی و حقوقی فاصله گرفته و جای طرحشان (نهادها) را به عنوان راه‌حل‌های موثر مشکلات اقتصادی نشان می‌دهند. به علاوه، آنها نهادها را محصول کنش اقتصادی بیشینه‌ساز می‌دانند در حالی که جامعه‌شناسی مانند ماکس وبر، کنش اقتصادی را محصول ایده‌ها و اخلاقیات می‌دانند اگرچه این نوع رفتار به‌خودی‌خود هم مهم باشد. به علاوه، بر اساس نظریه نهادگرایان اقتصادی به این دلیل وجود تنظیمات نهادی هوشمند جلوی سوءاستفاده را می‌گیرد که این نهادها انجام آن را بسیار پرهزینه می‌سازد. همین تنظیمات -که قبلاً تفسیر می‌شد که هیچ کارکرد اقتصادی ندارند- اینک این‌گونه دیده می‌شود که تحول یافته‌اند تا از سوءاستفاده در معاملات جلوگیری کنند. اما باید توجه کرد به‌قول مارک گرانووتر این ترتیبات اعتمادساز نیستند و تنها یک جایگزین کارکردی برای آن محسوب می‌شوند. اما آنچه رفتار اقتصادی را شکل می‌دهد و انگیزه‌ای برای انباشت سرمایه است حدی از اعتماد است که باید در بازار وجود داشته باشد تا بتوان در آن کار کرد. بنابراین ترتیبات نهادی به تنهایی نمی‌تواند کاملاً مانع سوءاستفاده و تقلب در بازار شود و نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی اقتصادی بازی کند. منبع این اعتماد نیز روابط اجتماعی است. وجود این ‌روابط کاملاً بدیهی فرض نمی‌شود به این نحو که تمامی جوامع بدون هیچ تفاوتی در جریان تحول خود توافقاتی تلویحی را برای نوعی احترام نسبت به دیگری توسعه داده‌اند در حالی که در همین کتاب نشان داده شده است که بسیاری از همین توافقات ضد توسعه سرمایه‌داری عمل کرده‌اند.
توحیدلو برای پاسخ به سوال خود منابع و مآخذ بسیاری را مطالعه کرده است. او خوب می‌داند که هرگاه بخواهیم از روش وبری استفاده کنیم که رهیافتی تاریخی محسوب می‌شود تا چه اندازه باید به قلل تاریخ نزدیک شویم و از جزییات تمامی وقایع دوران مشروطه بااطلاع شویم و چون اخلاق اقتصادی مردم را مطالعه می‌کنیم تاریخ اجتماعی را خوب بدانیم. تعدد و تنوع چنین مطالعاتی نه‌تنها جامعه‌شناسی اقتصادی را در دانشگاه‌های ما احیا خواهد کرد، بر اهمیت اقتصاد در ساخت اجتماعی و شبکه روابط اجتماعی تاکید خواهد کرد. محققان به نیکی می‌دانند که اسناد موجود در آرشیوهای خارجی به ویژه آرشیو روسیه و انگلستان، سفرنامه‌ها و گزارش‌های مردم‌نگارانه و خاطرات رجال، گوشه‌های بیشتری از جزییات رفتار اقتصادی ایرانیان را نمودار می‌کند. الزامات روش‌شناسی محققان را مجبور و محدود می‌کند که بعد از توجه به تمامی این ملاحظات در مقام گردآوری، در انجام درست مقام داوری بر بخشی از اقشار جامعه متمرکز شوند که بخش اصلی زندگی‌شان با تولید و توزیع گره خورده است تا با مصرف که بخشی از رفتار تمامی مردم است. این گروه تجار و صنعتگران هستند که نمایانگر تاثیر اخلاقیات بر رفتار اقتصادی‌اند و روح سرمایه‌داری را مانند دیوی از چراغ آزاد و رها می‌کنند.
از آنجا که توحیدلو محقق جوانی است و استنباط تاریخی از حیات اقتصادی ایرانیان پروژه‌ای ناتمام، او و محققان علاقه‌مند دیگر در آغاز این راه باید ملاحظات معرفت‌شناختی، روش‌شناختی و نظری بیشتری را رعایت کنند تا نه‌تنها حفره‌های نظری در جامعه‌شناسی اقتصادی را پر کنند بلکه واقعیت‌های پدیده اقتصادی را در نزد سایر محققان از جمله اقتصاددانان نشان دهند. این نوع مطالعات می‌تواند راه‌گشای شناخت تحولات اقتصادی ایران عصر مشروطیت در میان تحقیقات مختلف تاریخی باشد.
به‌ویژه باید روشن کرد که سطح حک‌شدگی رفتار ایرانیان در اخلاقیات اقتصادی تا چه حد بوده است؟ چون ادعایی که در نظر بیشتر ذات‌گرایان و نظریه‌پردازان توسعه مطرح است این است که سطح حک‌شدگی رفتار اقتصادی در جوامع ماقبل بازار بسیار زیاد بوده که در اثر «نوسازی» از آن کاسته شده است. اگر جامعه ایران را جامعه‌ای با بازار توسعه‌نیافته و ابتدایی تلقی کنیم آن‌وقت باید نشان داد که آیا سطح حک‌شدگی رفتار اقتصادی ایرانیان در اخلاقیات در عصر مشروطه بسیار کمتر از آن چیزی است که گفته شده؛ یا بر عکس بسیار بیشتر از آن چیزی است که بحث می‌شود؛ یا اینکه-از همه مهم‌تر اینکه- با تغییر ساخت بازار تغییری نکرده است یا خیر. اگرچه تلاش‌های توحیدلو در این کتاب کاملاً روشن می‌کند که سطحی از این حک‌شدگی همواره وجود داشته است و اساسی‌تر از آن چیزی است که اقتصاددانان مطرح می‌کنند. به هر حال کتاب توحیدلو خواندنی است و نکات مختلف دیگری برای بحث دارد هرچند مناقشه‌آمیز باشد. ورود هر چه بیشتر این مباحث به حوزه آکادمیک ورودی میمون و مبارک است و گسترش این طرح بحث‌ها در جهت شناخت و حل مشکلات اقتصادی قدم بزرگی خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها