گفتوگو با امیرحسین علمالهدی درباره گردش مالی سینمای ایران
ایرانیها هر شش سال یک بار سینما میروند
آمار تولید با گردش سرمایه اقتصاد فروش اکران هیچوقت برابر نیست و نمیتواند باشد به این دلیل که الان برای این فشار در اکران بالاست که نمایش خانگی تا حدودی افت کرده است، به جز فیلمهای پرفروش. در تلویزیون ایران فیلمهای سینمایی را نمیتوانیم ببینیم، به جز ۱۰ تا ۱۵ درصد.
شاید باورش سخت باشد که ما در ایران، استانها و شهرهایی داشته باشیم که فاقد حتی یک سالن سینما باشند. بهراستی چه موانعی در مسیر توسعه سالنهای سینمایی وجود دارد و چه راهکارهایی در این زمینه پیش رو است؟ اینها سوالاتی بود که برای دستیابی به پاسخ آنها به سراغ امیرحسین علمالهدی، کارشناس اقتصاد سینما و مدیر سینمای هنر و تجربه رفتیم و با او درباره آنچه باعث پایین بودن گردش مالی سینمای ایران میشود حرف زدیم که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد با وجود گستره وسیعی که سینمای ایران دارد اما گردش مالی چندان چشمگیری ندارد. چرا گردش مالی سینما تا این حد پایین است؟
این موضوع چند دلیل دارد؛ دلیل اول بحث زیرساختهاست. اگر به شاخصهای بینالمللی نگاه کنیم میگوید به ازای هر 10 هزار نفر یک سالن سینما باید باشد. در ایران به ازای هر 220 یا 230 هزار نفر یک سالن سینما وجود دارد. به این معنا که حدود 20 میلیون نفر شهرنشین در ایران دسترسی به سالن سینما ندارند. ما حدود 55 میلیون نفر شهرنشین داریم که 30 میلیون دسترسی به سالن سینما دارند و 25 میلیون نفر شهرنشین دسترسی به سینما ندارند. بقیه هم که روستانشین هستند. از طرف دیگر از میان آن 35 میلیوننفری که دسترسی به سینما ندارند نزدیک به 70، 80 درصدشان دسترسی به سالنهای استاندارد روز ندارند. عمده سالنهای سینمای کنونی مربوط به دهههای 30، 40 است و البته در تهران طی یک دهه گذشته پردیسهای سینمایی آمده و کمی این وضعیت را متعادل کرده است. اما همچنان در شهرستانها و مخصوصاً کلانشهرها این وضعیت وجود دارد. حالا وقتی دسترسی به سالن سینما برای مردم وجود ندارد نمیتوانیم درباره چرایی پایین
بودن گردش مالی سینما صحبت کنیم. بحث بعدی رابطه مستقیم درآمد سرانه هر ایرانی با نحوه رفتن به سینماست. از میزان 70 کشور جهان که سالن دارند مردمانی به سالن سینما مراجعه میکنند که سرانه رفاهشان از حداقل استانداردها برخوردار باشد. من کشوری را به جز هند -که بحث استقبال مردم آنجا متفاوت است- سراغ ندارم که درآمد سرانه مردمش پنج هزار دلار باشد و برویم از آنها سوال کنیم که چرا مردم به سینما نمیروند؟ رابطه مستقیمی بین رفاه و سینما رفتن و توسعه وجود دارد. هر جا رفاه بیشتر باشد مردم میل به سینما رفتن دارند. چون پولی نیست که صرف هزینههای تفریحات جنبی کنند. وقتی مردم درگیر هزینههای اولیه روزمره خود هستند برای رفتن به سینما رغبتی ندارند. این دو دلیل مهمترین دلایل این موضوع است.
آیا تکمحصولی بودن سینما را هم میتوان دلیل دیگر پایین بودن گردش مالی سینمای ایران عنوان کرد؟
بله، سینمای ایران رقابت را برنمیتابد. هیچ کشوری را در دنیا نمیتوان دید که فقط فیلم بومی نشان دهد، حتی آمریکا هم 10 درصد از ظرفیتش را در اختیار فیلمهای خارجی قرار میدهد. بقیه کشورها هم همین روند را دارند، 20 درصد، 30 یا 40 درصد تا 70 یا 80 درصد سالنهای سینمای کشورها در اختیار فیلمهای خارجی است. اما سینمای ایران امکان تنوع را برای مخاطب ایجاد نمیکند. سلایق مختلف نمیتوانند از سینمای ایران استفاده کنند. سینمای ایران یا فیلم کمدی میسازد یا ملودرام. حتی فیلمهای جنگی در همین دو طیف ساخته میشوند. سینمای ما فیلم موزیکال ندارد، فیلم هارور ندارد. فیلم کودک و فیلم انیمیشن هم ندارد. اینها همه نشاندهنده این است که ما طیف محدودی از مردم را دعوت به سینما رفتن میکنیم. البته در دو، سه سال گذشته وضعیت اقتصادی سینما نسبت به سالیان 1390 و 1391 و 1392 بهتر شده است. مخصوصاً امسال که توانست از نظر فروش و جذب مخاطب موفق شود سال 1393 را هم پشت سر بگذارد. این اتفاق نشانه یک رشد است.
آیا با این رقم فروش امسال میتوان پیشبینی کرد فروش در سینما سیر صعودی داشته باشد؟
باید دید این رشد چقدر پایدار است. اینها بستگی به شرایط ایستای حوزه سینما دارد. اگر عواملی که باعث رشد در حوزه فرهنگ و هنر است دوباره یک جا ایست نکند و فیلمسازها بتوانند دوباره فیلم بسازند، شاید بتوان امیدوار بود. اما نکته اینجاست که ما نمیتوانیم به یک رشد معنادار برسیم.
چرا؟
چون رسیدگی به زیرساخت در سینمای ایران وجود ندارد. رفاه در حداقل وضعیت است. امکان جذب سلایق مختلف را نداریم. سینماگران ما علاقهای به رقابت ندارند. دوست ندارند که با رقیب خارجی روبهرو شوند. البته با حفظ سینمای ملی این کار باید انجام شود، نه اینکه بگوییم در را باز کنیم و هر فیلم خارجی در سالنهای ما به نمایش گذاشته شود. یک رابطه متعادل ایجاد شود، مثل سینمای ترکیه و کره که میتوانند الگوهای خوبی برای ما باشند. حتی سینمای هند هم میتواند الگوی سینمای ایران در این زمینه باشد.
قانونگذاریها هم در گردش مالی سینما تاثیر دارد؟
هیچوقت در سینمای ایران سیاستهای راهبردی در اسناد بالادستی نظام حضور نداشته است. عمدتاً سینما در قوه مجریه تعریف شده است. قوه مقننه و قوه قضائیه هیچکدام سیاستهای سینمایی را به رسمیت نمیشناسند. چون ما قانون سینما در مجلس به عنوان مهمترین رکن قانونگذاری در کشور نداریم. حتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم قوانین مشخصی برای سینما وجود ندارد. همه قوانین موجود آییننامههای هیات وزیران هستند. تغییر مدیریتهای پی در پی هر چهار سال یک بار که گاهی این تغییرات 180 درجه است. همه این عوامل روی گردش مالی سینما اثر میگذارد. عامل قاچاق هم هست. رابطه ضدتبلیغی تلویزیون برای سینما تاثیر زیادی روی اقتصاد سینما میگذارد. امسال شبکه جم با پخش تیزرها توانست تکان دهد. اینجا فهمیدیم که تبلیغات تا چه حد میتوانند به سینما کمک کنند اما این امکان در تلویزیون وجود ندارد به این دلیل که تلویزیون تقریباً میتوان گفت به کمترین میزان مخاطب رسیده است. همچنین تلویزیون ممیزیهای سختی که میکند باعث میشود نهایتاً 25 ثانیه تیزر یک فیلم سینمایی با هزار گرفتاری پخش شود. نمیتوان
با یک تیزر 20ثانیهای مخاطب را ترغیب کرد که به دیدن فیلم در سینما برود. همه این دلایل اثرگذار هستند.
سالنهای سینما را اما مهمترین دلیل بیان میکنید؟
بله، البته اتفاقات خوبی طی یک دهه گذشته در این زمینه رخ داده است. بازسازیهایی که توسط سینما شهر انجام شد. ورود شهرداری تهران به ساخت و بازسازی سالنهای سینما قابل قبول بود. ورود بخش خصوصی در شهرهای مختلف مثل اصفهان و شیراز که سعی کردهاند سالنهای جدیدی را تا پایان امسال احداث کنند. همه اینها نشان از یک روزنه امید است. اما تا حاکمیت تکلیفش را با سینما و کارکردهای اجتماعی مهمی که دارد، نتواند تعریف کند، این مشکلات سر جای خود باقی است. رشد اقتصادی معیشتی مردم و بالا رفتن میزان رفاه رابطه مستقیمی با سوال اول شما دارد که سینمای ایران نمیتواند رونق معناداری داشته باشد.
کدام شهرها در ایران اصلاً سینما ندارند؟
از 1180 شهری که شهرداری دارند فقط 65 شهر دارای سینما هستند و بقیه سینما ندارند. حدود 25 تا 30 میلیون شهرنشین امکان دسترسی به سالن سینما ندارند. شهرهای موجودی هم که سالن دارند بیش از 70 درصدشان دسترسی به سالن استاندارد ندارند. مثلاً شهر زاهدان سالن مختص سینما ندارد و یک سالن مجتمع امام علی ارشاد است که فیلم نشان میدهد اما سینما به معنای استاندارد خودش نیست. مجتمعها عمدتاً چندمنظوره ساخته شدهاند و همین که فیلم نشان میدهند خوب است. یا مثلاً بجنورد و یاسوج این شهرها هیچکدام سالنهای سینما به معنای استاندارد ندارند و مجتمعهایی دارند که به دلیل نبود سالن، ارشاد این مکان را در اختیار مردم قرار داده که برایشان فیلم نشان دهد. به هر حال نزدیک 30 میلیون نفر از مردم ایران اصلاً سالن سینما ندارند.
امسال هر بار که به سینماهای اصلی تهران مراجعه کردیم بلیت نصیبمان نشد. اغلب فیلمها بلیتشان پیشفروش میشود. آیا این هم نشان از رونق در سینماست؟
بله، اینها سینماهایی هستند که درصد ضریب بهرهبرداریشان خیلی بالاست. اما اقتصاد صددرصدی سینمای ایران را چیزی حدود 10 تا 15 سالن پوشش میدهند. مثل آزادی، کوروش، ملت، فرهنگ، هویزه و مشهد و... همه اینها سالنهایی هستند که بالای 70، 80 درصد ضریب اشغال دارند. این حسن است، ولی یک عیبی هم دارد که مناطقی که در آنجا مردم امکان سینما رفتن دارند، سینما در آنجا وجود ندارد. بنابراین نیاز است مدیریت شهری و مدیریت کشور به فکر ساخت سالن برای آن مناطق باشد تا مردم راحتتر به سینما دسترسی پیدا کنند.
سال گذشته در ایران چند نفر سینما رفتند؟
پارسال تقریباً 13 میلیون نفر به سینما رفتند و امیدواریم امسال این رقم به 15، 16 میلیون نفر برسد. چون این رقم رشد خوبی در دهه 90 محسوب میشود.
چطور میتوان فهمید که در سال چند نفر سینما میروند؟
از روی فیلمها میتوان فهمید که مثلاً هر فیلم چقدر بلیت فروخته است. مثلاً فیلم من سالوادور نیستم بیشترین میزان جذب مخاطب را داشت و با فروش نزدیک به 15 میلیارد تومان امسال رکورددار شد. از میزان فروش فیلم میتوان تعداد مخاطب را فهمید. بعد از سالوادور، پنجاه کیلو آلبالو، ابد و یک روز و بعد بارکد و همینطور به ترتیب قرار دارند که از روی میزان فروش آنها میتوان تعداد مخاطب را فهمید. میزان فروش را تقسیم بر هفت هزار تومان کنید، تقریباً به عددی میرسید که میتوان فهمید چند نفر به سینما رفتهاند. امسال تاکنون به عدد 16 میلیون نفر رسیدهایم.
هر ایرانی هر چند سال یک بار سینما میرود؟
در سال 1390 رسیدیم به اینجا که هر ایرانی هر 9 سال یک بار سینما میرود. حالا اگر با همین عدد 16 میلیون نفر محاسبه کنیم و تقسیم بر 80 میلیون جمعیت ایران کنیم، متوجه میشویم که تقریباً هر ایرانی شش سال یک بار به سینما میرود. یعنی هر ایرانی تا سال 1395 هر شش سال یک بار به سینما میرود که این عدد نسبت به سال
1392-1391 خیلی خوب است اما همچنان عدد نامتعادلی نسبت به کشورهای دیگر است. در نمای کلی حرکت رو به جلویی است، اما در این وضعیت هم هیچ تضمینی وجود ندارد که این میزان تعداد مخاطب سیر افزایشی داشته باشد یا همینطور باقی بماند و از آن کاسته نشود. تضمینی نیست که نشان دهد سال بعد این 16 میلیون نفر به 20 میلیون نفر میرسد.
این آمار در کشورهای دیگر چه وضعیتی دارد؟
کشور ترکیه در حال رسیدن به عددی است که نشان میدهد هر شهروند این کشور در سال یک بار به سینما میرود. امارات بالای دو بار در سال است. کره جنوبی بالاترین میزان استقبال مردم از سینما را دارد به طوری که هر کرهای بیش از پنج بار در سال سینما میرود.
به نظر میرسد شاخص تولید شش ماه نخست امسال نسبت به سال گذشته پایین آمده است؟
یادتان باشد همیشه شش ماه دوم سال تولید در سینما راه میافتد. دولت اگر بخواهد به فیلمها کمک کند همیشه از برج 4 به بعد که بودجهها واریز میشود کمکش را شروع میکند. تا برج 3 و 4 بودجهای واریز نشده که بخواهد به ساخت فیلم کمک کند. آمارها نشان میدهد امسال هم حدود 70، 80 فیلم سینمایی در دست تولید است. 80، 90 فیلم هم در هنر و تجربه در دست تولید قرار دارد. سینما در بخش تولید دچار مشکل نخواهد شد، چون دولت کمک میکند و بخش خصوصی هم در این زمینه کار خودش را میکند. اما به هر حال در حوزه تولید ایران بعد از 20 تا 25 کشور جهان قرار دارد.
چه کشورهایی در ردههای بالای تولید فیلم در دنیا قرار دارند؟
بالاترین میزان تولید فیلم را کشور هند دارد که به دو هزار تولید فیلم در سال رسیده است. ژاپن هم 1136 تولید فیلم در سال دارد. چین 686 فیلم در سال میسازد. آمریکا حدود 800 فیلم و روسیه 121 فیلم در سال میسازد. انگلیس به 201 فیلم رسیده است و اسپانیا به 254 تولید فیلم در سال رسیده است. ایتالیا 186 فیلم در سال و آلمان 236 فیلم و این آمار هم تولید مشترک این کشورهاست و هم تولید بومی آنهاست. فرانسه 100 فیلم در سال میسازد. ترکیه 137 فیلم در سال میسازد. کره 269 فیلم میسازد. مکزیک 80 فیلم در سال میسازد. این کشورها تولیدکنندههای اصلی فیلم در جهان هستند.
تولید فیلم سینمای ایران در حال حاضر به چه عددی رسیده است؟
ایران بین 80 تا 100 فیلم در سال به صورت رسمی تولید میکند. اما به صورت غیررسمی به 150 تا فیلم در سال هم میرسد. تولید رسمی به فیلمهایی گفته میشود که با پروانه تولید، ساخته میشوند.
از نظر سرانه جهانی شاخصهای دیگر سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟
ایران از نظر سرانه تولید جزو 25 کشور دنیاست. اما از نظر سرانه سالن سینما از 70 تا کشور شصتمین کشور هستیم. سرانه دیدن فیلم هم در دنیا همان 70 یا 60 کشور هستیم که با کشورهای دیگر اصلاً قابل قیاس نیست. اعداد فروش کشورهای دیگر را نگاه کنیم مثلاً چین تا یکی دو سال دیگر از نظر فروش فیلم آمریکا را پشت سر میگذارد و تقریباً روزی 15 سینما در چین ساخته میشود؛ این رابطه مستقیمی با اقتصاد و رفاه دارد. اقتصاد و رفاه برای سینما رفتن خیلی مهم است. معلوم است مردمی که پول در جیبشان نباشد سینما نمیروند. مثلاً اگر چهار نفر میخواهند فیلم ببینند باید 100 هزار تومان هزینه کنند.
از نظر باکس آفیس کشورها در چه وضعیتی هستند؟
در سال 2015 آمریکا 11 میلیارد دلار از فروش بلیت در سینما به دست آورد. چین هفت میلیارد دلار، انگلستان دو میلیارد دلار، ژاپن یک میلیارد و 800 دلار، هند یک میلیارد و 500، فرانسه یک میلیارد و 480، کره جنوبی یک میلیارد و 300، آلمان یک میلیارد و 300، استرالیا 890 میلیون دلار، مکزیک 840 میلیون دلار و روسیه 728 میلیون دلار فروش فیلم در سال داشته است.
هزینههای تولید فیلم در ایران به نسبت کشورهای دیگر چگونه است؟
آمار تولید به معنای هزینه را خیلی سخت میتوان درآورد. همه میگویند ما بالای یک میلیارد هزینه کردهایم. اما سینما ایران فیلم 400 تا 600تومانی هم دارد و فیلم دو، سهمیلیاردی هم دارد. ولی آمار تولید با گردش سرمایه اقتصاد فروش اکران هیچوقت برابر نیست و نمیتواند باشد به این دلیل که الان برای این فشار در اکران بالاست که نمایش خانگی تا حدودی افت کرده است، به جز فیلمهای پرفروش. در تلویزیون ایران فیلمهای سینمایی را نمیتوانیم ببینیم، به جز 10 تا 15 درصد. استانداردهای جهانی میگوید اگر سینمای اکران 40 تا 50 درصد هزینههای تولید را برگرداند سینمای موفقی است. چون رایتهای دیگر را هم میتوان فروخت. در بازارهای جهانی چون ما نمیتوانیم رایت بفروشیم همه فشارها روی اکران است. دعوایی که در اکران وجود دارد برای همین است که سرمایهگذار میخواهد همه پول خودش را از اکران دربیاورد در حالی که هیچ کجای دنیا همه درآمد از اکران درنمیآید. نهایتاً 40، 50 درصد برگشت سرمایه از اکران است. بعد از آن ویدئو است و بعد تلویزیون است و هزاران شبکه تلویزیون
و سینماهای خارج از کشور هست و همه اینها میتواند بخشی از سرمایه را برگرداند.
ایران کمترین میزان فروش را در چه سالی تجربه کرد؟
سیر نزولی از سال 1368 شروع شد و هر چه جلوتر آمدیم افت داشتیم تا رسیدیم به سال 1391 که پایینترین میزان فروش را داشتیم که شش میلیون نفر در سال فیلم دیدند. به طور کلی پایینترین میزان فروش مربوط میشود به سال 1391 و 1392 که شش، هفت میلیون نفر فیلم دیدند. در سال 1393 رسیدیم به 13 میلیون نفر و پارسال رسیدیم به 14 میلیون نفر و امسال پیشبینی حدود 15 یا 16 میلیون نفر یا شاید هم 17 میلیون نفر است. باید صبر کرد شش ماه دوم تعیینکننده است.
به طور کلی میتوان به افزایش فروش در سینمای ایران خوشبین بود؟
به هر حال در دو سه سال گذشته سیاستهای سینمایی در حوزه تولید و نمایش اثرات مثبتی گذاشت. شاخصها این را میگوید. به هر حال ما به چه چیزی میتوانیم استناد کنیم به میزان ورود مردم به سینما و گردش مالی سینما، سال 1392 گردش اقتصادی حدود 36 میلیارد تومان بود و سال 1393 رسید به 54 میلیارد تومان و سال 1394 رسید به 74 میلیارد تومان. پیشبینیها میگوید امسال به 100 میلیارد تومان میرسد. این شاخص میزان رشد را نشان میدهد که بر اساس سیاستهای دولت اتفاق افتاده است.
دیدگاه تان را بنویسید