تاریخ انتشار:
تبوتاب بازارهای مالی پس از رویکارآمدن رئیسجهور جدید
تکانههای ترامپ
تکانههای انتخاب دونالد ترامپ به عنوان چهلوپنجمین رئیسجمهوری آمریکا همچنان بر سر اخبار مختلف رسانههای جهان سنگینی میکند. از این میان اما کارشناسان اقتصادی بیشترین گمانهزنیها را در مورد تاثیرات حضور ترامپ بر بازارهای مالی و اقتصادی جهان به رشته تحریر درآوردهاند.
تکانههای انتخاب دونالد ترامپ به عنوان چهلوپنجمین رئیسجمهوری آمریکا همچنان بر سر اخبار مختلف رسانههای جهان سنگینی میکند. از این میان اما کارشناسان اقتصادی بیشترین گمانهزنیها را در مورد تاثیرات حضور ترامپ بر بازارهای مالی و اقتصادی جهان به رشته تحریر درآوردهاند. در حقیقت اقتصاد آمریکا در دوره ریاست جمهوری اوباما و به پشتوانه سیاستهای پولی فدرالرزرو توانست تا حد بسیار زیادی بر بحران اقتصادی سال 2008 غلبه کرده و بر این اساس و با توجه به گزارشهای دورهای نهادهای معتبر اقتصادی مانند بانک جهانی و نشریه اکونومیست میتوان گفت در شرایط فعلی، اقتصاد آمریکا بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان نسبت به دیگر اقتصادهای پیشرفته جهان مانند اتحادیه اروپا، ژاپن و کشورهای تولیدکننده مواد اولیه از شرایط بسیار مناسبتری برخوردار است. با توجه به همین شرایط است که بورس نیویورک رکورد تاریخی بیشترین میزان افزایش شاخص را داشته است و ارزش دلار آمریکا نسبت به دیگر ارزهای جهان در سالهای اخیر بسیار رشد پیدا کرده است. در این شرایط مطمئناً بازارهای پولی و مالی علاقهمند به ادامه سیاستها و برنامههای اقتصادی دولت اوباما و در مقیاس
بزرگتر دموکراتها باشند که در برنامههای انتخاباتی هیلاری کلینتون بارها روی آنها تاکید شد و به همین دلیل زمانی که دونالد ترامپ سخن از تغییرات گسترده در این سیاستهای پولی و مالی فعلی آمریکا میزند، واکنش منفی بازارهای پولی و مالی به انتخاب او قابل پیشبینی به نظر میرسد. در چنین شرایطی با پیروزی دونالد ترامپ و با افزایش یکباره ریسک در بازارهای مالی و ابهام درباره آینده، شاخصهای بورس در آمریکا، ژاپن و اروپا وارد یک روند کاهشی شدهاند و هرگونه شاخص و پارامتر اقتصادی که قابلیت رزرو دارد افزایش مییابد. کالاهایی همانند طلا یا ین ژاپن یا اوراق قرضه که به دلیل رزرو بودن آنها در شرایط بحران سرمایهگذاران ترجیح میدهند دارایی خود را به این داراییها تبدیل کنند و همین موج تقاضا منجر به افزایش قیمت آنها میشود.
به نظر میرسد با توجه به اینکه تصمیمات سیاسی و اقتصادی ترامپ مشخص نیست و اساساً مهرهای شناختهشده در دنیای سیاست به حساب نمیآید، تحلیل واکنشها و برنامههای اقتصادیاش نیز چندان ساده نیست. اما مهم این است که حدود یکپنجم اقتصاد کل جهان متعلق به آمریکاست و به دلیل پیچیدگیهای روابطش با حوزه یورو، چین، ژاپن و نوسان بازارهایش بهسرعت بر اقتصاد جهان و البته آسیا اثر میگذارد.
اگرچه تاثیر کوتاهمدت روی کارآمدن دولت جمهوریخواه جدید که به افت یکباره شاخصهای بازاهای مالی انجامید آرامآرام در حال کم شدن است، اما به نظر میرسد اثرات بلندمدت این اتفاق، عمیق و تاملبرانگیز باشد. اولین تکانه جدی، جو بیاعتمادی بود که بازارهای کل دنیا را تحت تاثیر قرار داد و به تبع آن شاهد نشستهای اضطراری متعدد سیاستگذاران، بهویژه در آسیا بودیم. انتظارات، اگر نگوییم مهمترین، یکی از مهمترین نظریاتی است که به اقتصاددانان و سیاستگذاران در تصمیمگیریها و پیشبینی آینده کمک میکند که در نبود چنین امکانی درگیر تئوریهای بیاطمینانی میشویم؛ به این معنی که پیشبینی آینده یا احتمال وقوع آن امکانپذیر نیست و این دقیقاً حال امروز اقتصاد جهانی است. البته با تمام پیچیدگیهای این شرایط، برخی رخدادها پیشبینیپذیر است. نخستین نوسان، نااطمینانی و حتی کاهش قیمت در بازار مواد اولیه، بهخصوص نفت و گاز است که از بازار آمریکا به دنیا تزریق خواهد شد و کاملاً قابل انتظار اما مبهم است؛ اتفاقی که برای کشور ما میمون نیست. دومین ابهام مربوط به روابط اقتصادی آمریکا با اروپاست که بهویژه با جداشدن بریتانیا از اروپا، پیچیدهتر
میشود و از آنجا که کشورهای صاحبنام آسیا همچون چین، کره جنوبی و... اغلب صادرکنندگان قوی به بقیه دنیا هستند با ضریب چند برابر از به هم ریختگی اقتصاد اروپا و آمریکا ضربه میخورند. برای مثال وزارت اقتصاد آلمان در گزارش ماهانه خود اعلام کرد که چشمانداز اقتصاد جهانی به واسطه نااطمینانیهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و برگزیت، ناامیدکننده خواهد بود ولی این مساله احتمالاً در کوتاهمدت تاثیری بر اقتصاد آلمان نخواهد داشت. وزارت اقتصاد آلمان پیشبینی کرده است که رشد اقتصادی این کشور در سه ماه سوم امسال نسبتاً متعادل خواهد بود. اظهارات دونالد ترامپ درباره تاکید بر سیاستهای حمایتی و پیروزی عجیبش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سیاستمداران و رهبران تجاری آلمانی را شوکه کرده است. آمریکا مهمترین بازار صادراتی آلمان به شمار میرود و 10 درصد صادرات آلمان را تشکیل میدهد. در سال 2015 میلادی، شرکتهای آلمانی 114 میلیارد یورو کالاهای مختلف از جمله خودرو، ماشینآلات و فرآوردههای شیمیایی به آمریکا صادر کردهاند. موسسه ایفوی آلمان نیز هشدار داده است که اگر ترامپ واقعاً بخواهد اظهارات خود را عملی کند، یک میلیون
فرصت شغلی در این کشور از بین خواهد رفت.
البته باید منتظر بود و دید تا چه حدی سخنان ترامپ در طول کمپین انتخاباتیاش علیه کشورهای مختلف جامه عمل به خود میپوشاند و تا چه مقدار فقط شعارهایی پوپولیستی و عوامگرایانه برای جذب آرای مردم آمریکا بوده است. اگر فرض را بر این بگیریم که سخنان ترامپ نمای کاملی از برنامههای وی در چهار سال آینده زمامداریاش بر ایالات متحده آمریکا باشد باید گفت که دولت ترامپ با اتخاذ سیاستهای حمایت از تولید و صنایع داخلی آمریکا و محدود کردن واردات تهدیدات جدی متوجه اقتصاد شکننده جهان خواهد کرد و به بیان دیگر رهبری ترامپ بر آمریکا تبعاتی برای همه اقتصاد جهان خواهد داشت.
از منظر ژئوپولتیک، موضع تجاری سرسختانه آمریکا، فرصت را برای افزایش نفوذ چین در منطقه فراهم میکند و موجب تقویت روابط اقتصادی و کاهش وابستگی کشورهای حوزه پاسیفیک به بازار آمریکا خواهد شد. انتخاب ترامپ تبعات اقتصادی و مالیای نیز بر اروپا خواهد داشت. همانند آسیا، اروپا هم برای رشد اقتصادی به شدت وابسته به صادرات است. سیاستهای ترامپ از دو طریق میتواند بر رشد اقتصادی اروپا تاثیر بگذارد: اولاً از طریق اتخاذ یک رژیم تجاری سختگیرانهتر در آمریکا و همچنین از طریق کاهش عمدی ارزش دلار در برابر یورو برای سخت کردن و افزایش هزینههای صادرات از اتحادیه اروپا به آمریکا.
از منظر داخلی نیز، در خصوص رویکرد ترامپ در برخورد با برجام ابهاماتی وجود دارد که تاثیر منفی بر سرمایهگذاری مستقیم در ایران دارد و محاسبات ما برای برقراری دوباره روابط اقتصادی و خریدهای بینالمللی را برهم میریزد. بسیاری از نزدیکی رابطه پوتین و ترامپ خوشحالاند و فکر میکنند که این رابطه میتواند باعث بهبود وضعیت ایران از طریق روسیه شود که به نظرم تحلیل بسیار خوشبینانهای میتواند باشد چرا که در برخی جهات نزدیکی بیش از حد روسیه و آمریکا به خصوص در موضوع سوریه میتواند حتی به ضرر محور مقاومت و ایران تمام شود. به صورت کلی میتوان گفت اقتصاد ایران از دو کانال در چهار سال آینده میتواند تحت تاثیر سیاستهای دولت ترامپ قرار گیرد: اولاً سیاستهای اقتصادی دولت جدید ایالات متحده میتواند بر رونق یا رکود این کشور به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان اثر بگذارد و از این طریق اقتصاد کشورهای دیگر همچون کشورهای حوزه یورو را دستخوش تغییر کند. این اتفاق منجر به تغییر در وضعیت اقتصادی شرکای تجاری ایران میشود و از این طریق بر اقتصاد ما تاثیرگذار خواهد بود. از سوی دیگر بر قیمت کالاهای اساسی و مواد اولیه که بخش عمدهای از صادرات
ما را شامل میشوند تاثیر میگذارد و از این طریق میتواند بر مخارج دولت ایران به عنوان یکی از موتورهای اصلی رشد اقتصادی تاثیرگذار باشد. کانال دوم سیاست خارجی دولت ترامپ در چهار سال آینده است. اینکه ترامپ در قبال برجام چه سیاستی در پیش میگیرد میتواند اثرات مهمی بر اقتصاد ایران داشته باشد. اگر مواضع خود را تغییر ندهد و به وعدههای خود در دوران تبلیغات عمل کند باید منتظر تغییر شرایط برجام یا حتی افزایش تحریمها و درنتیجه از بین رفتن برجام باشیم. اتفاقی که میتواند تبعات فراوانی بر اقتصاد ایران داشته باشد. از آنجا که آینده تحریمها و برجام در گرو میزان عمل دولت جدید آمریکا به وعدههای انتخاباتی است فعلاً نمیتوان درباره آن قضاوت دقیقی کرد اما حداقل تاثیر آن، ایجاد نااطمینانی در اقتصاد ایران و احتمالاً کاهش سرمایهگذاری خارجی در کشور است. علاوه بر این سیاست خارجی آمریکا و رابطهاش با کشورهای همسایه حوزه خلیج فارس نیز میتواند آثار بلندمدتی بر اقتصاد ایران داشته باشد که باید منتظر بود و دید این تحلیلها تا چه حد رنگ واقعیت به خود خواهند گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید