در محاصره بیماریهای نوپدید و بازپدید
بیماریهای عفونی درگذشته عامل اصلی مرگ و میر در جوامع مختلف بودند.
بیماریهای عفونی درگذشته عامل اصلی مرگ و میر در جوامع مختلف بودند. اما در نیمه دوم قرن بیستم و در دهههای اخیر پیشرفتهای بسیاری در مهار بیماریهای عفونی حاصل شده است. الگوی بیماریها در نقاط مختلف جهان و از جمله در ایران تغییر کرده و به بیماریهای غیرواگیر تبدیل شده است. در این دگرگونی، دیگر اثری از همهگیریهایی که در گذشته و در بیماریهایی نظیر آبله، طاعون، تیفوس و وبا مشاهده میشود، وجود ندارد. همچنین بسیاری از این بیماریها ریشهکن شدهاند و در شرف ریشهکنی قرار دارند. از جمله این بیماریها وباست که در ایران، اپیدمی این بیماری مدتهاست که دیگر رخ نمیدهد. اما به عنوان بیماری بومی ایران شناخته میشود. حال آنکه اکنون شاهد بروز پدیده جدیدی هستیم؛ بیماریهایی که تصور میشد، ریشهکن شدهاند، به صورت مقاوم به درمان در حال ظهور هستند که اصطلاحاً به عنوان بیماریهای بازپدید شناخته میشوند. بیماریهایی مانند سل و مالاریا. برخی دیگر از بیماریها نظیر آنفلوآنزاها نیز بیماریهای نوپدید هستند. در سیستم بهداشتی کشور، مراقبتهای منظمی وجود دارد که موارد ابتلا به بیماری را شناسایی میکند و مواردی از قبیل اینکه، بیمار از کجا آمده و با چه کسانی رفت و آمد داشته است را مورد بررسی قرار میدهند. در واقع زنجیره ابتلای بیماری را شناسایی میکنند تا بیماری را خنثی کنند. این سیستم شناسایی و ثبت در مورد مالاریا، وبا، سل و تعداد دیگری از بیماریها وجود دارد و این سازوکارها بهرغم تغییرات مدیریتی کمابیش تداوم مییابد. بیمارستانها موظفند، در صورت مشاهده موردی از وبا به وزارت بهداشت گزارش کنند. در سال جاری اکثریت قریب به اتفاق مبتلایان به وبا از مهاجران خارجی هستند که از مرزهای جنوب سیستان و بلوچستان، وارد ایران میشوند و بیماری را با خود وارد ایران میکنند و باعث ابتلای دیگر گروههای اجتماعی میشوند. ورود بیماری از طریق اتباع خارجی مهر تاییدی بر این نگرش است که محدود شدن اقدامات مبارزهای علیه بیماریها صرفاً در داخل مرزها کفایت نمیکند. این بیماری به دلیل مراوداتی که با سایر کشورها وجود دارد، قابل کنترل نیست و البته امکان ایجاد قرنطینه در همه مرزها وجود ندارد. به همین سبب به نظر میرسد، برنامهریزیها باید به سویی هدایت شود که با کمک عوامل دستگاه دیپلماسی، سیاستهای مبارزه با بیماریها را در داخل کشورهای همسایه نیز دنبال کند. یعنی به گستره شناسایی، عملیات ثبت بیماریها و مراقبتهای بهداشتی، دست کم تا شعاع 500 کیلومتری از مرزهای ایران بیفزاید. از این رو باید بر این نکته تاکید ورزید که سیاستهای درون مرزها برای کنترل بیماریها کافی نیست. در حقیقت سرنوشت شاخصهای مربوط به حوزه سلامت به گونهای با وضعیت کشورهای همسایه گره خورده است. بنابراین ضرورت دارد، متولیان حوزه سلامت ایران نسبت به وضعیت سلامت در کشورهای همسایه نیز حساس باشند و در زمینه کنترل بیماریها اقداماتی را در این مناطق به انجام برسانند. در غیر این صورت باید همچنان شاهد سرایت بیماریها به داخل مرزهای کشور باشیم. همانگونه که اغلب موارد ابتلا به سل از افغانستان و موارد ابتلا به وبا از پاکستان وارد ایران شده است. البته برخی از انواع بیماری نیز از سوی عراق به ایران وارد میشود به بیان دیگر، امکان ایجاد جزایر خوشبختی در جهان امروز میسر نیست و سرنوشت همه انسانها با یکدیگر مرتبط است. امروز اگر بیماری در نقطهای از جهان به وجود آید، به سرعت در سایر کشورها نیز گسترش مییابد؛ تجربه اپیدمیها و شبهاپیدمیها در مورد آنفلوآنزای مرغی و سایر گونههای ویروسی مهر تاییدی بر این ادعاست. بنابراین بخشی از اقدامات متولیان حوزه بهداشت و درمان برای مهار برخی بیماریها باید ابعاد بین کشوری داشته باشد. اما ممکن است، این پرسش مطرح شود که وزارت بهداشت با وجود تنگناهایی که در تامین منابع دارد، چگونه میتواند سیاستهای خود را به بیرون از مرزها نیز تسری دهد؟ قطعاً سیستم بهداشتی ایران با مشکلاتی چون کمبود اعتبارات و عدم توجه جدی مسوولان به مشکلات این بخش مواجه است. اما برای پاسخ به این پرسش باید این نکته را در نظر گرفت که هیچگاه نمیتوان انتظار داشت منابع کافی در اختیار دستگاههای اجرایی قرار گیرد. این امکان نهتنها در ایران که در کشوری مانند آمریکا نیز که اندازه اقتصاد آن چندین برابر اندازه اقتصاد ایران است، وجود ندارد. در این کشور نیز بودجههای بهداشت و درمان تکافوی سیاستها را نمیدهد و درگیریهای جمهوریخواهان و دموکراتها اغلب معطوف به بخش سلامت است. اما مهم اولویتبندی این بودجههای ناکافی است که مفهوم برنامهریزی را عینیت میبخشد. علم اقتصاد نیز برای تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود پدید آمده است. بنابراین مبارزه با بیماریها یکی از اولویتهاست و وزارت بهداشت نیز باید آن را درک کند. حال آنکه نظام اولویتبندی دولتها نشاندهنده اندیشه و تفکر آنهاست. هنوز مدت زیادی از ماجرای عزل وزیر سابق بهداشت سپری نشده است. یکی از دلایل عزل وزیر سابق بهداشت این بود که نسبت به نحوه تخصیص اعتبار به بخش بهداشت و درمان اعتراض کرد. اعتراض به اینکه، ارز مربوط به دارو صرف خرید عروسک، پورشه و اتومبیلهای لوکس شده است. اما اولویتبندیها اغلب در داخل وزارت بهداشت که بخشی تخصصی است و باید از آفتهای نگرشهای سیاسی و سیاستزدگی مبری باشد، میتواند به نحو تخصصی صورت گیرد. در شرایط امروز که دانش فکری بر دولت حاکم شده است میتوان انتظار داشت اولویتبندی بین نیازها با دقت و اثربخشی بیشتری صورت گیرد. ابتلای سالانه 200 مورد وبا نیز دارای اهمیت بسیاری است و کنترل وبا باید در فهرست اولویتها قرار گیرد. اما تاکید من این است که اگر ورود بیماری وبا از بلوچستان و زابل افغانستان به صورت اپیدمیک رخ دهد، این امکان وجود ندارد که ما با سیاستهای داخلی بتوانیم بر این بیماری غلبه کنیم. تا زمانی که مردم افغانستان و پاکستان گرفتار این بیماری باشند مردم ایران نیز گرفتار خواهند شد. باید روشی را در پیش بگیریم که با مشارکت سازمانهای بینالمللی و بهکارگیری همکاریهای بینالمللی دست کم در حاشیه 500 کیلومتری مرزها، مراقبت صورت گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید