آیا شیوع وبا نشانه ناکارآمدی نظام سلامت در ایران است؟
ترس سالهای وبا
هنوز باید از «وبا» ترسید. مانند مردم «هائیتی» و مثل مردم افغانستان و پاکستان.
هنوز باید از «وبا» ترسید. مانند مردم «هائیتی» و مثل مردم افغانستان و پاکستان. در سال 1392 شمسی، بیماری وبا، جان شش نفر را در ایران گرفت و 236 نفر را نیز مبتلا کرد. ایرانیها به سیاق دهه 1340 و دهههای پیش از آن به بیماری وبا مبتلا میشوند، در حالی که به زودی دومین میمون فضانورد را نیز به فضا پرتاب میکنند. ایرانیان نیز همزمان با شهروندان آمریکایی و اروپایی میتوانند گوشی آیفون 5 در دست داشته باشند و پشت رل آخرین محصول کمپانی «پورشه» و «مازراتی» بنشینند، با این تفاوت که ممکن است مانند مردم فقیر آفریقا، وبا هم بگیرند؛ یا از میوه و سبزیجاتی تناول کنند که با آب «فاضلاب» سیراب میشود. ایران بیماری فلج اطفال را در سالهای نهچندان دور به زانو درآورد؛ حتی دولتیها ادعا میکنند، دانشمندان ایرانی با دستیابی به فناوری فرآوری سلولهای بنیادی تا چند قدمی خلع ید بیماریهای صعبالعلاج پیش رفتهاند، اما واقعیت این است که ایرانیها در ریشهکنی بیماری «وبا» درماندهاند. از آن سو، خبر «تولید رادیو دارو با استفاده از فناوریهای هستهای و نانو» در بوق و کرنا دمیده
میشود، اما تابستان نیامده، باکتری «وبا» ظهور میکند و مرگ چند ایرانی یا غیرایرانی را رقم میزند. واقعیت تلخ این است که نیمه جنوبی ایران در نقشههای سازمان جهانی بهداشت، همچنان جزو مناطق پرخطر ابتلای وبا قرار گرفته است و مطالعات نشان داده است این بیماری در جوامعی بروز میکند که از نظر شاخصهای بهداشتی در سطح پایینی قرار گرفتهاند.
حقیقت وبا در ایران، هنگامی طعم شوری به خود خواهد گرفت که از زبان معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز بشنویم: «تا افت درجه حرارت محیط به زیر 17 درجه باید آمادگی کامل برای مقابله با بیماری وبا حفظ شود.»1 این بدان معناست که تا زمان کاهش دمای هوا به کمتر از 17 درجه سانتیگراد، باید نگران «وبا» بود. یعنی باید امیدمان به هوا باشد؛ به آمدن زمستان. این وضعیت البته مختص وبا نیست؛ شیوع بیماری سل دوباره خبرساز شده و «سالک» هنوز بر چهره کودکان مناطق محروم و استانهای مرزی زخم میزند.
اپیدمی وبا
بر اساس اطلاعاتی که در دانشنامه فارسی «ویکیپدیا» آمده است، نخستین همهگیری وبا در سال ۱۳۴۴ رخ داد و از آن زمان، وبا به عنوان بیماری بومی ایران شناخته شده است. در مقاطع مختلف و تاکنون، وبا به صورت یک اپیدمی ظاهر شد و حتی گفته میشود در اواخر دهه 40 بیش از 16 هزار نفر در ایران به وبا مبتلا شدهاند و بالغ بر 100 نفر قربانی این بیماری شدهاند. در سال 1377 نیز حدود 10 هزار نفر به وبا مبتلا شدند و مرگ و میر ناشی از ابتلا به بیماری وبا به 109 نفر رسید. اگر امروز مهاجران غیرقانونی افغانی و پاکستانی و نیز آبیاری صیفیجات از طریق آب فاضلاب و آبهای آلوده به عنوان منابع اصلی ابتلا به بیماری وبا شناخته میشوند، در سال 1377 این اتهام به «یخهای آلوده» رسید. از سال 1377 تا اواسط دهه 1380 سالانه حدود 100 نفر به این بیماری مبتلا شدند و در سال 1384 که این بیماری بار دیگر به اپیدمی تبدیل شد،1150 نفر را مبتلا کرد و 11 نفر نیز جان باختند.
در سال 1392 نیز از حدود دو ماه پیش که نخستین موارد ابتلا به وبا گزارش شده است، تا صبح روز دوشنبه (روز تنظیم این گزارش) حدود 236 مورد مبتلا به وبا در ایران شناسایی شده است. به گفته رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت از 236 نفر مورد مبتلا به وبا، 41 نفر ایرانی بودهاند. مسوولان وزارت بهداشت مدعی هستند مهاجرانی که از افغانستان و پاکستان به صورت قاچاق وارد کشور شدهاند، ناقل بیماری وبا به ایران بودهاند. به گفته آنان بیشترین میزان بروز این بیماری نیز در سیستان و بلوچستان، کرمان و ایرانشهر مشاهده شده و پای باکتری وبا به قم، کرج و تهران نیز رسیده است. در گزارشهای رسمی وزارت بهداشت، تغییری در تعداد فوتشدگان ایجاد نشده و بر اساس این گزارشها همان شش نفری که مسوولان این وزارتخانه ادعا میکنند از مهاجران غیرقانونی هستند، بر اثر ابتلا به وبا درگذشتهاند.
اگر به گفته مسوولان وزارت بهداشت، مهاجرتهای غیرقانونی عامل انتقال این بیماری به داخل ایران شده است، بنابراین توصیه کارشناسان نیز این است که با ایجاد محدودیت در عبور و مرور و همچنین استقرار ایستگاههای قرنطینه و شناسایی افراد مشکوک و مبتلا از ورود این بیماری به کشور جلوگیری کنند. جالب اینکه فرمانده مرزبانی ناجا در اظهارنظری، ادعا کرده است مرزبانی اجازه ورود قاچاقی و غیرقانونی افراد به خاک کشور را نمیدهد و در صورت رویت این افراد آنان را به کشور خودشان باز میگرداند.2 در این صورت ادعای وزارت بهداشت مبنی بر ورود بیماری وبا از طریق اتباع خارجی نیز زیر سوال میرود. اما اگر به گفته وزیر بهداشت، حقوق برخی پرسنل این وزارتخانه تا 15ماه به تعویق افتاده باشد در این صورت میتوان امیدوار بود که مسوولان وزارت بهداشت در پاسخ به درخواست سرپرست دانشکده علوم پزشکی ایرانشهر که خواستار اختصاص اعتبار، تجهیزات، مواد گندزدا و دارو به این دانشکده بوده است، اقدام عاجلی صورت دهند یا به طور کلی برپایی ایستگاههای قرنطینه در مرزها به طور سازمانیافته و کارا صورت گیرد. «ایرج ضاربان»
سرپرست دانشکده علوم پزشکی ایرانشهر هشدار داده بود که اگر تدابیری اندیشیده نشود و آبهای مصرفی در ایرانشهر و روستاها آلوده شوند یک همهگیری بزرگ اتفاق خواهد افتاد و فاجعه انسانی رخ خواهد داد.3 اما در سالهای گذشته، تخصیص منابع به بخش سلامت و زیربخشهای آن به صورت کارا صورت نگرفته است. همین بس که این روزها حسن قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت هرگاه میخواهد کمبود اعتبار در بخش سلامت را گوشزد کند، میگوید10تا 11هزار میلیارد تومان از اعتبارات بخش سلامت در سایر بخشها از جمله مسکن مهر هزینه شده است.
سبزی نخورید
اما نباید فراموش کرد که بیماری وبا در ایران منشاء دیگری هم دارد؛ در سالهای گذشته، وبا از طریق آبهای آلوده نیز شیوع یافته است و از آنجا که هنوز انگیزه کشت، آبیاری و عرضه سبزیجات و صیفیجات به روش سنتی در میان کشاورزان بالاست، احتمال آلودگی این محصولات نیز همچنان پررنگ است. آن گونه که بررسیها نشان میدهد بیش از هفت هزار هکتار از اراضی کشاورزی ایران با آب فاضلاب آبیاری میشود. برای کشف این اراضی نیز نیازی به جستوجو نیست. به گفته «رسول دیناروند» معاون غذا و داروی وزارت بهداشت، منبع اصلی آبیاری زمینهای کشاورزی جنوب تهران که بخش بزرگی از تقاضای پایتختنشینان را تامین میکند، فاضلاب است.
در چنین شرایطی به محض انتشار نخستین خبرها از ابتلا به وبا در کشور، توصیهها به سمت و سوی «منع مصرف سبزیجات» یا حتی «منع برداشت محصولات کشاورزی» سوق مییابد. آخرین بار در سال 1384 بود که به دنبال شیوع گسترده وبا، هر آنچه عنوان «سبزیجات» داشت و به صورت خام مصرف میشد برای چند ماه از سبد مواد غذایی ایرانیان حذف شد. اما با توجه به آنکه وبا در فصل گرما شایع میشود و از قضا فصل تابستان و بهار، فصل رونق تولید محصولات کشاورزی و صیفیجات است، تدبیر «منع مصرف» عواقب زیانباری را بر کشاورزان تحمیل میکند. بررسی ابعاد اپیدمی وبا در سال 1384 نشان میدهد که در آن سال، وقتی به توصیه متولیان حوزه بهداشت و درمان مصرف صیفیجات دچار کاهش شد، کشاورزان بالغ بر 55 میلیارد تومان خسارت متحمل شدند.4
اما آنچه از پس این حقایق ملالآور در ذهن تهنشین میشود این پرسش است که آیا مشکلات کنونی را باید به حساب ناکارآمدی نظام بهداشت و درمان ایران نوشت یا ریشههای آن را باید در نوع فرهنگ مردم جستوجو کرد؟
پینوشتها:
1- خبرگزاری ایسنا، 13/7/1390
2- خبرگزاری ایسنا، 9/ 7/1392
3- خبرگزاری مهر، 22/6/ 1392
4- تحلیل بر اپیدمی وبا در سال 1384، مرکز تحقیقات بهداشت نظامی و دانشکده پزشکی، تابستان 1384
دیدگاه تان را بنویسید