مواد مخدر پیچیدهترین چالش جامعه ایران
نجات از مرگ سفید
صرف نظر از ماهیت جامعه و سطح توسعه آن میتوان گفت سوءمصرف مواد، به عنوان یک مساله اجتماعی هنگامی مطرح شد که پدیدههای اجتماعی نظیر شهرنشینی و صنعتی شدن به وقوع پیوستند. ملزومات ناشی از صنعتی شدن موجب تنشهایی در سطوح شخصی و اجتماعی شد.
صرف نظر از ماهیت جامعه و سطح توسعه آن میتوان گفت سوءمصرف مواد، به عنوان یک مساله اجتماعی هنگامی مطرح شد که پدیدههای اجتماعی نظیر شهرنشینی و صنعتی شدن به وقوع پیوستند. ملزومات ناشی از صنعتی شدن موجب تنشهایی در سطوح شخصی و اجتماعی شد. گمنامی شهری نهتنها از نقش نظارتی خانواده کاست، بلکه موجب کاهش نقش نظارتی مذهب نیز شد. این گمنامی با ازخودبیگانگی انسان مضاعف شد. تمنیات سیریناپذیر انسان باعث تنشها و محرومیتهای بیشتر انسان شد و این خود موجب شد که در مرحله اول وی آرامش خود را در پناه بردن به مواد (مخدر) جستوجو کند و نهایتاً هنگامی که مشکلات تحملناپذیر میشوند به اعتیاد روی آورد. مساله تخلفات مرتبط با مواد مخدر یکی از پیچیدهترین چالشهایی است که در حال حاضر جامعه ایران با آن مواجه است. افزایش تخلفات مواد مخدری در ایران باعث این آگاهی فزاینده شده است که ایران با یک مساله اجتماعی عمده مواجه است. تخمینهای مبتنی بر گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد که 5/1 تا 2 درصد (حدود 3/1 میلیون نفر) از جمعیت ایران دارای مشکل جدی در رابطه با سوءمصرف مواد مخدر هستند. در طول سالهای متمادی تحقیقات بسیاری در مورد موضوعات
مربوط به جرائم مواد (مخدری) در کشورهای مختلف جهان صورت گرفته است. اغلب مطالعات سعی کردهاند تا شرایط زمینهای برای اعتیاد به انواع مواد و کسانی را که درگیر فعالیتهای مرتبط با جرائم مواد (مخدری) میشوند بررسی و تحلیل کنند. در ایران، در مورد اعتیاد به مواد مخدر و مسائل مربوط به آن تحقیقات زیادی صورت گرفته است، لیکن با توجه به عدم دسترسی محققان به دادههای رسمی مربوط به جرائم مواد مخدری، اغلب تحقیقات انجامشده در سطح خرد هستند. در پژوهشهای سطح خرد نیز، فقدان چارچوب نظری و ضعفهای روششناختی از مصادیق بارز بسیاری از این پژوهشهاست و سهم پژوهشهای جامعهشناختی که مبتنی بر بینش تئوریک بوده و در پی تبیین سهم عوامل اجتماعی موثر بر آن باشد، بسیار اندک است.
از مهمترین مقتضیات شرایط کنونی کشور، درک واقعبینانه و حقیقی از جامعه، تحولات، فرصتها، ظرفیتها، تهدیدات، آسیبها و نگرانیهایی است که در شرایط کنونی با آن مواجهیم. تنها با درک واقعبینانه از شرایط است که میتوان با تدبیر و تمهید به حل مشکلات جامعه همت گماشت و از فرصتها در جهت تعمیق روند توسعه کشور و تامین امنیت ملی بهرهبرداری کرد. نمونه بارز این آسیبها شرایطی است که در کشور در زمینه اعتیاد و قاچاق مواد مخدر وجود دارد. باید پدیده مواد مخدر را در متن ساختار اجتماعی و شرایط حاکم بر آن مورد ملاحظه قرار دهیم. به تعبیر دقیقتر پدیده اعتیاد و مواد مخدر را نمیتوان تنها و به عنوان یک پدیده منفک و مجرد مورد بررسی و مطالعه قرار داد. این پدیده نیز مثل تمام پدیدهها، علتهایی دارد، علل این پدیده تنها با خود پدیده و با توجه به فرد معتاد و قاچاقچی قابل تبیین نیست. بنابراین تجدیدنظر و توجه به علتها از ضروریات اجتنابناپذیر است. به لحاظ علمی ارتباط معناداری بین آسیبها و نقایص و نارساییهای اجتماعی دیگر وجود دارد و بدون یافتن ارتباط علی (به صورت علمی و تئوریک)، نمیتوان درک واقعبینانهای از این پدیده پیدا کرد.
بدون این ادراک و فهم نیز نمیتوان به مقابله با آن برخاست یا آن را مهندسی و کنترل کرد. کشت تریاک در ایران تا پیش از انقلاب اسلامی، متناسب با شرایط و مناسبات داخلی و خارجی ایران فراز و نشیبهایی داشته است. در گذشته مساله ورود مواد مخدر از مرزهای شرق کشور با هدف تامین مصرف داخلی و ترانزیت آن به مقصد اروپا و آمریکا همواره یکی از مشکلات امنیتی و انتظامی بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی کشت تریاک به طور کلی ممنوع شده و لیکن همسایگی ایران با دو کشور پاکستان و افغانستان که عمدهترین تولیدکنندگان و عرضهکنندگان مواد مخدر در سطح بینالمللی هستند، از یک سو و قاچاق مواد مخدر از مقصد این کشورها و کشورهای آسیای جنوب شرقی به مقصد غرب و اروپا از سوی دیگر، ایران را به منطقه مهم و استراتژیک مواد مخدر تبدیل کرده است؛ لذا واقع شدن مراکز مهم تولید و قاچاق مواد مخدر در اطراف ایران و اینکه مواد تولیدشده به هر وسیله ممکن میبایست به بازارهای مصرف در اروپا و آمریکا انتقال یابد ازجمله چالشهای جدی برای ایران محسوب میشود. این حمل و نقل به ناچار از درون کشورهای مسیر انجام میگیرد و ایران از نظر جغرافیایی، در مسیر ترانزیت مواد
مخدر به سوی غرب قرار دارد لذا میتوان گفت مساله ترانزیت از جمله عوامل اصلی گسترش مواد مخدر و اعتیاد در داخل کشور است. آشنایی قاچاقچیان بینالمللی با مسیر ایران و همکاری قاچاقچیان ایران و قرار گرفتن ایران در مجاورت دو منطقه مهم هلال طلایی و مثلث طلایی، ایران را به یکی از دالانهای مهم ترانزیت مواد مخدر در جهان تبدیل کرده است. در واقع، ایران به علت همجواری و داشتن طولانیترین مرز مشترک با دو کشور تولیدکننده مواد مخدر (یعنی افغانستان و پاکستان) پیوسته در معرض تهدید سوء مصرف مواد مخدر بوده است. عوامل بیرونی که میتواند نقش مهمی در تبیین تغییرات میزان گرایش به مواد مخدر در ایران داشته باشد، عبارت است از: کشت وسیع و تولید انبوه مواد مخدر در افغانستان، گستردگی مرز با پاکستان و افغانستان، میزان انسداد و استحکام و کنترل مرزهای شرقی کشور، قاچاقچیان بینالمللی و منطقهای، بازار پررونق مواد مخدر در کشورهای اروپایی و آمریکایی و آفریقایی، مجاورت با مراکز تجاری منطقهای از جمله دوبی و بحرین و مساله پولشویی، وجود مشترکات قومی و فرهنگی و خویشاوندی در مرزهای شرقی کشور، سودآور بودن قاچاق مواد و سرریز شدن مواد به داخل کشور
به واسطه ترانزیت آن از خاک ایران. تبیین گرایش به مواد مخدر در ایران بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد؛ زیرا همانگونه که اشاره شد، عوامل بیرونی بسیاری وجود دارند که بررسی آنها بسیار دشوار و بعضاً ناممکن است. سازمانهای جنایی بینالمللی با تقسیم مناطق جهان، راهبردهای جدیدی برای توسعه بازار مواد مخدر تدوین کردهاند. بر اساس آمار سازمان ملل متحد، حدود ۷۰ درصد تولید جهانی تریاک و ۸۰ درصد مواد مخدر مشتق از تریاک در اروپا در افغانستان تولید میشود. کنترل ترانزیت مواد مخدر به علل گوناگون به مسالهای استراتژیک و فراملی تبدیل شده است. میلیاردها دلار عواید قاچاق مواد مخدر به سیستم بانکی غربی سپرده میشود و بسیاری از بانکهای بزرگ بینالمللی به پولشویی مبالغ هنگفت دلارهای مواد مخدر مشغولاند. در نتیجه، تجارت بینالمللی مواد مخدر که سود سالانه آن به دهها میلیارد دلار میرسد، به اندازه تجارت نفت اهمیت پیدا کرده است.
در سطح کلان جامعه، گرایش به مواد مخدر ملازم تغییرات ساختاری است و در فرآیند توسعه اقتصادی، زمینه بروز بیشتری پیدا میکند. در جوامع سنتی که بر حسب برتریِ اجتماعیِ پیوندهای خویشاوندی تعریف میشود، سن و جنس و اصل و نسب خانوادگی، برای تعیین و تشخیص نقش اهمیت اساسی دارد. از اینرو، هویت اجتماعی که در اینگونه جوامع مبتنی بر پایگاه محول است، کمتر در معرض تهدید و آسیبپذیری است. اما در جوامع صنعتی، توسعه اقتصادی، نهادهای سنتی خویشاوندی و نظام نقشهای محول آن را از بین برده است و نقشهایی را که مستلزم مهارت و سواد و خلاقیتهای فردی است، جانشین کرده است؛ لذا هنگامی که در تعیین نقشهای اجتماعی، موفقیت جانشین پایگاه محول و آداب میشود، تهدیدهای هویتی1 ناشی از شکست نقشی احتمالاً بیشتر میشود. این ممکن است تبیین کند که چرا در کشورهای توسعهیافته، افراد بیشتری به مواد پناه میبرند. مقدار زیاد جرائم مرتبط با مواد، احتمالاً در جوامع یا گروههایی به چشم میخورد که فرد به خوبی با واحد اجتماعی بزرگتر ادغام نشده است. به تعبیر دورکیم، در واحدهای اجتماعی بزرگ با وجدان جمعی ضعیف، افراد در دنبال کردن علایق شخصی خویش به هر
شیوهای که بخواهند، آزاد هستند. چنین فردگرایی بیقیدوبندی احتمالاً منجر به نارضایتیهای شخصی زیاد و در نهایت، هدایت افراد به سمت ارتکاب جرم، ازجمله جرائم مرتبط با مواد، خواهد شد. در سطح کلان نیز در اجتماعهای باثبات، روابط نزدیک و صمیمی، وابستگی را اشاعه میدهد و افراد عادت کردهاند که دائماً خود را نیازمند محیط اجتماعی بدانند. در این اجتماعها، هنگامیکه الگوی روابط و پیوندهای نزدیک و صمیمی بین افراد و منبع حمایتی آنان تهدید شود، ایشان بیشتر در معرض رفتارهای انحرافی قرار میگیرند. از اینرو، میتوان انتظار داشت که زیاد بودن گسیختگی پیوندهای خانوادگی و پیوندهای دوستی و احساس نداشتن حمایت اجتماعی، در جای خود، به منزله موقعیت مستعد برای گرایش به مواد مخدر است.
پینوشت:
1- Identity Threats
دیدگاه تان را بنویسید