نگاه جامعه به آینده
بیم و امید
عرصه اجتماعی سال ۱۳۹۲ مانند فیلمی بود که مخاطب تا نزدیکی پایان در تعلیق بود؛ لحظههایی که تصور میکرد صحنه به آخر رسیده تازه ابتدای داستان بود و آن لحظه که تصور کرد کار از کار گذشته سکانس تازهای به روی او گشوده شد. بدون شک از منظر بخشهای مختلف نقطه عطف را باید انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ قرار داد.
عرصه اجتماعی سال 1392 مانند فیلمی بود که مخاطب تا نزدیکی پایان در تعلیق بود؛ لحظههایی که تصور میکرد صحنه به آخر رسیده تازه ابتدای داستان بود و آن لحظه که تصور کرد کار از کار گذشته سکانس تازهای به روی او گشوده شد. بدون شک از منظر بخشهای مختلف نقطه عطف را باید انتخابات ریاست جمهوری 1392 قرار داد. تصورها و تلقیها پس از انتخابات ریاست جمهوری عوض شد. آنچه بیش از دیگر صورتهای ذهنی در سال جاری خودنمایی میکند شکلگیری امید در جامعه ایرانی بود. البته این امید با مفهوم امید به زندگی که در عرصه جمعیتشناسی معنا و مفهوم دارد متفاوت است. امید به زندگی به مفهوم جمعیتشناسی نشان میدهد فرد از بدو تولد تا مرگ به طور میانگین چقدر امکان زندگی دارد. این شاخص بهطور مستقیم با میزان توسعهیافتگی کشورها در ارتباط است. اما امید که مد نظر این نوشتار است از منظر زیست اجتماعی به تحلیل جامعه ایران در سال 1392 پرداخته است.
از این منظر رویکرد بدبینانه گذشته در سال جاری کمرنگ شد و نتیجه انتخابات به مثابه یک موقعیت جدید پیش روی جامعه قرار گرفت. البته هر موقعیتی فرصتها و محدودیتهای خاص خود را به همراه دارد. اما نتیجه انتخابات در عرصه بینالمللی و اقتصادی برای جامعه ایران یک فرصت بود. در عرصه بینالمللی دولت جدید با تغییر گفتار و رفتار خود توانست اطمینان را تا حدود زیادی بر ذهن مردم حاکم کند. در پرتو سیاستهای اتخاذشده جامعه به آرامش رسید و ترس از اتفاقی غافلگیرکننده و دشوار شدن وضعیت در ذهن آنان تا حدود زیادی تخفیف پیدا کرد. شاید بتوان گفت جامعه تغییر را در این بخش علاوه بر ذهن تا حدودی در عرصههای عینی نیز مشاهده کرد. در حوزه اقتصادی دستاوردی که محقق شد توقف روند گذشته بود. مسیر گذشته به باور اکثر صاحبنظران انحراف از مسیر اصلی بود. دستور توقف حرکت در مسیر انحرافی از سوی دولت جدید نقطه امیدبخشی برای جامعه تلقی شد. در نتیجه چنین امیدی بود که برخی روندهای تخریب در اقتصاد کند شد و در اثر آن از وضعیت منفی متغیرهای اقتصادی تا حدودی در مقایسه با قبل کاسته شد. البته در عرصه اقتصاد کار برای دولت و جامعه سختتر است زیرا بازتاب
سیاستهای غلط قبلی به طور بارزی در این بخش خود را تخلیه کرده است. به همین دلیل گرچه تغییر ذهنیت در سال جاری تا حدودی توانست مانع از رشد تخریب در اقتصاد شود اما به نظر میرسد در سال جدید این جهت سیاستهای اقتصادی است که تعیینکننده خواهد بود. اتفاقات اخیر در حوزه بورس مشتی نمونه خروار است زیرا تلقیهای ذهنی در این حوزه برد مشخصی دارد و برای تغییر و اصلاح بنیادین این واقعیتهای اجتماعی است که حالت تعیینکنندگی دارد. اما بر خلاف حوزه اقتصاد و بینالملل در حوزه اجتماعی هنوز آنچه مردم توقع دارند و به آن امید بستهاند رخ نداده است. رفتار مردم در انتخابات 1392 و پس از آن نشان داد که جامعه تمایل دارد از حالت قطبی خارج شود. در جامعه قطبی، امکان آشتی و مفاهمه وجود ندارد و اعضای جامعه رویاروی یکدیگر قرار میگیرند. در چنین فرآیندی است که حذف، حصر و... معنا پیدا میکند. اما رفتار مردم در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد آنها مشارکت در تعیین سرنوشت را انتخاب کردهاند. جامعهای که خود داوطلبانه برای خروج از وضعیت گام بر میدارد امید دارد در حوزه پیرامونی خود گشایشهای را لمس و مشاهده کند، در این حوزه با وجود تغییرات
صورتگرفته علامتها بر سر راه تا حدودی علامتهای گذشته است. شاید به همین دلیل باشد که رئیسجمهوری به ساکت بودن دانشگاه اعتراض دارد اما به نظر میرسد این سکوت بیش از آنکه ناشی از انفعال باشد ریشه در انتظار دارد. جامعه در این بخش انتظار دارد جهتگیری، ادبیات و رفتار در این بخش به طور ملموسی احساس شود. جامعه با رفتار خود در سال 1392 نشان داد گذشته را فراموش کرده است و میخواهد به سوی آینده امیدوارانه گام بردارد، برای ادامه حرکت پیشنهاد میشود علامتهای ادامه مسیر تغییر کند. با توجه به این ملاحظات است که میتوان ذهنیت و طرز تلقی جامعه را در سال 1392 در حالت بیم و امید توصیف کرد.
دیدگاه تان را بنویسید