حبس در رده میانی
زنان به بالای نردبان بنگاههای اقتصادی کشور میرسند؟
نیلوفر حامدی: «جنرالموتورز»، «اولتا بیوتی» و «بِست بای»؛ زنان در دهههای اخیر مسوولیتهای اجرایی قابل توجهی در این شرکتهای بزرگ آمریکایی به دست آوردهاند. با وجود این، هنوز ایجاد تعادل بین این موقعیتهای شغلی و مسوولیتهای مادری، محل مناقشه است. موضوعی که به تازگی در آخرین اثر «جاون لوبلین» نیز به آن پرداخته شده است. لوبلین در کتاب خود با نام «Power Moms» سراغ این کشمکش مهم اقتصادی-اجتماعی رفته و در خلال گفتوگو با 85 زنِ مدیر، پاسخ پرسشهای خود را کندوکاو کرده است. نکته قابل توجه اینکه پاسخهای این افراد -که نخستین مدیرِ زن شرکت «یاهو» هم در میان آنها قرار دارد- نشان میدهد عموماً زنان برای اخذ مشاغل مدیریتی خود با گسترهای عظیم از مخالفتها روبهرو میشوند. کتاب البته در نگاه بخشی از فمینیستها از اساس و در انتخاب عنوان با نقد روبهرو است. آنها معتقدند انتخاب چنین نامی برای یک کتاب، در همان بخش نخست، وظیفه مادری را بر عهده زن میگذارد و کار بیرون از خانه، اشتغال، درآمدزایی و فعالیت تولیدگرانه اقتصادی را به عنوان وظیفهای ثانویه برای او تعریف میکند. سپس از زن میخواهد که بین این دو بخش، تعادل ایجاد کند. اگرچه در خلال کتاب، به وظایف سایر بخشها، از جمله شرکتها، مدیران ردهبالایی، مردان خانواده و نگاه کلی جامعه هم پرداخته که باید در ایجاد این تعادل و سهولت انجام وظیفه برای «مادرانِ کار»، همکاری کنند اما نپرسیده که مردان در ایجاد این تعادل چگونه عمل کردهاند؟ مشارکت اقتصادی زنان در ایران اگرچه هنوز به شرکتهای بزرگ نرسیده، اما پرسش موجود مشترک است. مسیرهای شغلی زیادی در دهههای اخیر برای زنان ایجاد شده یا اینکه خودشان آنها را ساختهاند. تعداد زنانی که این روزها در کسبوکارهای کوچک فعالیت میکنند قابل قیاس با آنچه در گذشته در جریان بود، نیست. آمار زنان تحصیلکرده به مراتب بیش از قبل است و نرخ مشارکت، فعالیت اقتصادی و اشتغال زنان، حالا روندی صعودی دارد. البته اگر از برهههای خاص زمانی، مثل دوران شیوع ویروس کرونا صرفنظر کنیم. با وجود این اما، هنوز زنان فاصله زیادی با صندلیهای مدیریتی دارند. جای خالی این زنان پشت میزهایی که صرفاً تصمیمگیرنده باشند خالی است و نسل فعلی هنوز در حال بالا رفتن از نردبان شرکتها به سر میبرند و برای رسیدن به این مهم، طیِ طریق میکنند. موانعِ پیشِرو هم، اگرچه بارها و بارها گفته و شنیده شده است، اما هنوز لزوم بازنگری در روند سیاستگذاریهای اقتصادی-اجتماعی برای گذر از این مرحله، مورد غفلت واقع میشود. تبعیض در ساخت و پرداخت فرصتهای کاری برای زنان از یک سو و نقشهای سنتی خانگی که زن را همواره و در وهله نخست، در قاموس همسر و مادر تعریف میکند، جزو مهمترین موانع مطرح میشود. عزم این پرونده بر آن است که موضوع فوق را با نگاهی جزئیتر مورد بررسی قرار دهد. اینکه چرا زنان هنوز نتوانستهاند به طبقات بالایی مدیریت بنگاههای اقتصادی برسند و فرصتها و موانع پیشروی آنها در این مسیر پرکشمکش چیست؟ کدام سیاستها باید حذف شوند، چه رویکردی نیاز به اصلاح دارد و ایدههای جدید کدام است؟ آیا همه رسالت این تغییرات بر عهده زنان است یا مردان هم نقشی در آن ایفا خواهند کرد؟ حاکمیت در کجای این معادله جای خواهد گرفت و نقش قانونگذاران چطور تعریف میشود؟