دو با مانع
زنان برای رسیدن به خط پایان شرکتها چه موانعی پیش رو دارند؟
در جهان امروز، زنان نقش مهمی در پیشرفت و ارتقای جایگاه تجاری و مالی کسبوکارها ایفا میکنند. با این حال، وضعیت اشتغال و مشارکت اقتصادی زنان در ایران در شرایط مطلوبی به سر نمیبرد و بهرغم پذیرش وسیع اشتغال زنان از جانب طبقات متفاوت اجتماعی ایران، هنوز تغییرات فرهنگی که لازمه بروز هماهنگی میان اشتغال زنان و تقسیم وظایف و مسوولیتها در خانواده است به طور کامل روی نداده است.
موانع پیشروی زنان
آمارها نشان میدهد که در سالهای اخیر حضور و مشارکت زنان در حوزههای مختلف افزایش چشمگیری داشته است اما بهرغم مشارکت کمی، در بعد کیفی رشد چندانی نشان نمیدهد و زنان سهم اندکی در انتخاب شدن برای رتبههای بالای مدیریت سازمانی داشتهاند که این امر نشاندهنده وجود تبعیض و نابرابریهای جنسیتی در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. در حالی که آنان منبع انسانی بالقوه مهمی در توسعه علمی، اقتصادی و سیاسی کشور هستند. نیک میدانیم که توجه به مسائل زنان از ملزومات رسیدن به توسعه پایدار است و از مهمترین معیارها برای سنجش درجه توسعهیافتگی جوامع، میزان مشارکت، اعتبار و اهمیت حضور زنان در کشورهاست. به عبارت دیگر، توسعه پایدار بر توانمندسازی زنان، رفع موانع جنسیتی، رسیدن به تعادل، برابری و رفع تبعیضها تکیه دارد. این در حالی است که پژوهشهای انجامشده درباره شناخت برتری مردان در مدیریت، تمایز منحصر بهفردی را برای مردان گزارش نکردهاند. همچنین تصمیمگیرندگان به قابلیتها و توانایی زنان ایرانی در عرصه مدیریتی واقف هستند اما برتری داشتن نگرشهای جنسیتی بر تخصص در سازمانها، ارزشهای پدرسالارانه، عقاید قالبی و پیشداوریها موجبات نزول اتکا بر تواناییهای زنان را فراهم کرده است.
کارآفرینی درونسازمانی
یکی از فرصتهایی که میتوان در صورت رفع نسبی موانعی که در بالا به آن اشاره شد برای ارتقای موقعیت شغلی و پیشرفت حرفهای زنان بدان امیدوار بود، کارآفرینی درون سازمان است. این موقعیت برای زنان متخصص و دارای تحصیلات دانشگاهی در صورت جلب نظر مدیران سازمان فرصتی مطلوب و قابل رشد است. در شرایطی که بسیاری از کسبوکارها در اقتصاد ایران به نوآوری برای دستیابی به ارزش افزوده نیاز دارند، این راهکار میتواند به عنوان یک روش مدیریتی در سازمان اجرا شود و بهتبع آن شرایط را برای مشارکت مدیران میانی زن و دیگر کارکنان فراهم سازد. مدیران یک سازمان میتوانند با استفاده از کارآفرینی فرصتگرا، اختیار نیمهمستقل بخشهایی از سازمان را به زنان مستعد درون سازمان منتقل کرده و خود نقش نظارتی را ایفا کنند. در این راهکار، کنترلهای رسمی سلسلهمراتبی برداشته میشود، بودجه و امکانات مورد نیاز برای اجرای یک ایده در اختیار گروهی در سازمان قرار میگیرد. آنان خود اقدامات، تصمیمها و هزینهکرد بودجه را مدیریت میکنند و در به نتیجه رساندن پروژه تلاشهای لازم را صورت میدهند. این روش برای تربیت مدیران آینده سازمان کارکرد فراوانی دارد و چنانچه مدیران ارشد سازمان از دیدگاههای غالب درباره بهکارگیری زنان عبور کرده باشند میتوانند زمینهها را برای ارتقای شغلی و تکثیر فرصتهای برابر در نتیجه رشد عملکرد درون سازمان و احتمالاً دستیابی به درآمدهای بالاتر فراهم کنند.
فناوری اطلاعات، امکانی برای ارتقای جایگاه شغلی
اگر به صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات بهتر نگاه کنیم درمییابیم که ۵۰ درصد از فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط خانمها هستند. البته این مساله به آن معنا نیست که فارغالتحصیلان رشتههای آیتی، مخابرات، الکترونیک حتماً باید کسبوکار خود را در این حوزه ایجاد کنند. زیرا خیلی از افراد ممکن است فارغالتحصیل رشتههای مدیریت باشند اما شرکتهای فعال در صنعت آیسیتی را اداره کنند. این آمار نشان میدهد افرادی که میتوانستند به صورت مستقیم به عنوان صاحبان کسبوکار یا به عنوان نیروی کار وارد این صنعت شوند، تعداد بسیار کمی دارند. در گذشته تعداد زنان شاغل در شرکتهای دولتی و شرکتهای فناوری بسیار کم بود و آنها بیشتر نقشهای اداری، مالی یا فروش را اشغال میکردند و پستهای تخصصی که بازیگران اصلی صنعت بودند بیشتر در اختیار مردان بود. به مرور زمان این شکاف بسیار کمتر شد و رفتهرفته زنان با کسب مهارتهای تخصصی، توانمندسازی و خودباوری به جایگاه بالاتر دست پیدا کردند. این جایگاه را نه فعالیت مدنی، نه دولت و قانونگذار و نه حکمرانی خوب برای آنها ایجاد کرد. بلکه خود زنان به این نتیجه رسیدند که برای دستیابی به جایگاه واقعی و نقش اصلی در صنعت فناوری اطلاعات مجبور به تلاش و فعالیت هستند. خانمها دریافتند که لازم است هزینه بیشتری بدهند و جبران این هزینه با فرا گرفتن تخصص، مهارت بیشتر، حضور پررنگتر در جوامع مدنی، کار و فعالیت بیشتر میسر خواهد بود. زنان دریافتند باید نسبت به آقایان بیشتر و پررنگتر دیده شوند.
حمایت حقوقی؛ پل پیروزی
«حق بر اشتغال» و «حق داشتن شغل شایسته» یکی از حقوق مهم همه انسانهاست. حقوقی چنان مهم که در ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز از آن سخن گفته شده است: «هرکس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب کند، شرایط منصفانه و رضایتبخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.» قانون مدنی اصل استقلال مالی زنان را پذیرفته و در ماده ۱۱۱۸ میگوید: «زن مستقلاً میتواند در دارایی خود هر تصرفی را که میخواهد بکند.» اما در همین قانون، شوهر «رئیس خانواده» معرفی شده، زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند زندگی کند و «شوهر میتواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند». از طرف دیگر مرد میتواند با تعیین محل دیگری برای زندگی، شرایطی را ایجاد کند که زن شغل خود را از دست بدهد. نیاز به اجازه شوهر برای خروج از کشور هم یک نگرانی همیشگی زنانی است که به اقتضای شغلشان نیاز به سفر به کشورهای دیگر دارند. حتی سفرهای داخلی زن اگر با مخالفت شوهر مواجه شود ممکن است بهعنوان «نشوز» و «عدم تمکین» محسوب شود و پیامدهای حقوقی مانند محرومیت از نفقه را بههمراه داشته باشد. همین مساله نشاندهنده جایگاه متزلزل مشارکت اقتصادی و اجتماعی زنان است و اینکه سرنوشت حرفهای آنها تا چه اندازه در معرض تهدید اختلافات خانوادگی قرار دارد.
اینترنت و کلام پایانی...
گسترش استفاده از اینترنت در دوردستترین جوامع موجبات پیشرفت و افزایش سرعت موتور تغییرات را فراهم آورده است. در کشور ما نیز، این رویداد سبب شکلگیری تعداد زیادی کسبوکارهای خانگی و فروشگاهها در سطح محلی شد که زنان با استفاده از این فرصت توانستند قابلیتهای خود را در معرض درآمدزایی قرار دهند و زمینههایی برای افزایش خودباوری، اعتماد بهنفس و باور به عمل جمعی پدید آمد. اینترنت به زنان خانهدار فرصت کارآفرینی داد و امکانی برای آنها به وجود آورد تا از برخی موانع سنتی، فرهنگی، حقوقی و ناامنیهای کار گذر کنند. زنان با پشتکار خود توانستند در پروژههای غیرحضوری یا اپلیکیشنها مهارت در امور خانه، دانش و تواناییهای خود را در سطح وسیعتری ارائه کنند. ساعتهای کاری منعطفتری داشته باشند، امور خانه را بگردانند و از کودکان نگهداری کنند.
علاوه بر استفاده کارآفرینانه، اینترنت فرصتی برای ارتقای دانستهها و بهروز شدن آگاهی زنان و اطلاع از محیط اطراف پدید آورده است که این مساله باز هم میتواند تاثیر مثبتی بر جای گذارد. در پایان، باید اشاره کنم که در شرایط فعلی، اشتغال زنان نوعی اشتغال ارزانقیمت دیده میشود زیرا زنان در سطح دستمزد کمتری از مردان حاضر به کار میشوند. از اینرو، حضور زنان در این گونه مشاغل نهتنها هیچ راهکار مناسبی برای مشارکت زنان نیست بلکه آنان را عملاً از صحنه فعالیت اقتصادی و خودکفایی اقتصادی دور نگه میدارد. بنابراین نهتنها، برابری و عدالت تحقق پیدا نکرده بلکه زمینه استثمار مضاعف زنان نیز فراهم شده است. پس میتوان گفت فرصتهای ارتقای شغلی برای زنان بدون حمایت حقوقی و قانونی، فعالیت با مدیران فاقد دیدگاه سنتی و معتقد به تواناییهای یکسان و دسترسی به منابع مناسب امکانپذیر نخواهد بود.
در صورتی که رویههای کنونی امتداد یابند و موقعیت زنان در اقتصاد و توانایی آنها برای ایجاد رشد و جهش در سازمانها جدی گرفته نشود یا راهکار رسمی برای رفع موانع در آن مسیر پیشبینی نشود، نمیتوان در انتظار تغییر شرایط یا بروز رشد فرهنگی مطلوب بود.