در انتظار تنش
علی ناظمی از مخاطرات ویرانگر برداشت آب از سفرههای زیر زمین میگوید
دکتر علی ناظمی دانشیار گروه ساختمان، عمران و مهندس محیط زیست در دانشگاه کنکوردیا در مونترآل کاناداست. او یکی از سه نویسنده مقالهای است که درباره بحران آبهای زیرزمینی ایران در نشریه «گزارشهای علمی» Nature منتشر شده است. او در این گفتوگو علاوه بر بررسی ابعاد مساله آب در ایران از بعد تاریخی تا مسائل مرتبط با توسعه، به پرسشهایی درباره تبعات این ورشکستگی آبی میپردازد. او در این گفتوگو به دستاورد تحقیق گروهی اشاره میکند که علت کاهش منابع آبی زیرزمینی ایران را عوامل انسانمنشأ میداند و نتیجه میگیرد که تغییرات اقلیمی اثر چندانی نداشته است.
♦♦♦
مقاله شما در بعد رسانهای بازتاب خیلی زیادی در ایران داشت و از سویی باعث نگرانیهایی نیز شده است. اما قطعاً سبب شده همگان در حوزه آب و بحران شدید پیرامون آن با ذهن شفافتری موضوع را بررسی کنند. چه شد که این مطالعه را آغاز کردید و این آمارها و اطلاعات چگونه به دست شما رسید؟
مساله آب در ایران مساله دیروز و امروز نیست. من حداقل شش، هفت سال است که مستقیماً دارم بر روی آب کار میکنم و با دوستان دیگر در این زمینه در ارتباط هستم و راجع به این موضوع صحبت کردهام. کار ما بیشتر بر روی آبهای سطحی و جریانهای رودخانهای و مسائل مرتبط با بارش و انتقال آب و مدیریت آب متمرکز بود. اما به جایی رسیدیم که دیدیم مساله آب در ایران خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست. گفتیم آبهای سطحی از سوی مردم و محققان قابل رویت است. آن چیزی که مشاهده آن ممکن نیست و مردم نمیتوانند به سادگی بفهمند چه بر سر آب دارد میآید آبهای زیر زمین و به اصطلاح آبهای زیرزمینی است. بنابراین به سمت این تحقیق رفتیم که چقدر از آبهای زیرزمینی برداشت شده است. بنابراین این پرسش بهوجود آمد که آیا آمارهای مدون در پهنه سرزمینی ایران وجود دارد یا خیر؟ با کمال تعجب دیدیم که این کار انجام نشده است و ما تلاش کردیم که محاسبههای مرتبط با این اطلاعات را انجام دهیم. سنگبنای این تحقیق سه سال پیش به این صورت گذاشته شد.
نتیجه این تحقیق که وقت زیادی از شما و همکارانتان گرفت در نهایت چه بود؟ آیا به این اهداف رسیدید؟
هدف اولیه این بود که بفهمیم چقدر آب از دست رفته است. ما در این مسیر یک کار حسابداری آبی انجام دادیم که چقدر آب وارد آبخوانها شده و چقدر آب از آبخوانها رفته است. اگر این آب رفته کجا رفته است. این کار در مقیاس سالانه انجام شد و ما آمدیم آن پویشی را که در این دادههای تاثیرگذار و در خود آبهای زیرزمینی هستند، با هم مقایسه کردیم و آنجا توانستیم بگوییم که این روند طی این 15 سال از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴ چگونه بوده است. بعد از این به این عدد تراژیک حدود ۷۴ میلیارد مترمکعب رسیدیم. اما ما آنجا به خودمان گفتیم هنوز معلوم نیست که این عددی که ما درآوردیم دلایل اقلیمی یا دلایل انسانمنشأ دارد. آن زمان آنالیز همبستگی انجام دادیم و تمامی تغییرات در سطح آبهای زیرزمینی را با تمام مولفههایی که ممکن است در این زمینه وجود داشته باشد مقایسه کردیم. مثلاً تاثیر آبوهوا، مقدار بازخوردی که از سطح به آبهای زیرزمینی ممکن است داده شده باشد، برداشتهای انسانی و... همه اینها بررسی شد و با کمال تاسف، تاکید میکنم با کمال تاسف (وقتی این حرفها را میزنم اصلاً خوشحال نیستم) فهمیدم اکثر دشتهای ایران و اکثر زیرحوضههای کشور به دلیل برداشتهای انسانی تخلیه شدهاند. برداشت آب از آبخوانها چنان زیاد است که دیگر آبی برای استخراج وجود ندارد. ما به این مساله رسیدیم که با وجود این همه چاه و برداشتهای آب که از این چاهها صورت گرفته و آب نیز پایین رفته است، پس آن مقدار خالصی که از آبخوان آب گرفته شده باید در طول زمان بیشتر شده باشد. با اینکه مقدار مطلق آب ممکن است کمتر شود. برای فهم این معادله مثالی میتوان زد؛ شما یک سطل آب دارید که پنج لیتر آب دارد اگر شما یک لیتر آب از آن بگیرید 20 درصد آن را گرفتهاید. اما اگر یک لیتر آب داشته باشد و شما 800 سیسی از آن آب گرفته باشید، با اینکه مقدار مطلق آبی که از ظرف گرفتهاید از یک لیتر کمتر است اما مقدار نسبی آن نسبت به آن مقدار در زمین بیشتر شده است. در فهم این مثال میتوان به نسبت 800 هزار تومان به یک میلیون تومان در مقایسه با نسبت یک میلیون تومان به پنج میلیون تومان اشاره کرد که نسبت بالاتری است. به نظر میرسد این نسبت برداشت آب از سفرههای زیرزمینی با زمان دارد بالا میرود. ما این آب را داریم برداشت میکنیم و اینکه نسبت آب استخراجی کمتر شده به معنی این نیست که فکر کنیم که برداشت آب کمتر شده است که آّب کمتری مصرف شود بلکه این آبخوان است که دیگر آبی ندارد که به بیرون داده شود.
منظور شما این است که تعادل بین برداشت آب و ظرفیت موجود در آبخوانها بههم خورده است و دیگر آبی وجود ندارد که بتوان استخراج کرد؟ چه نشانههایی در سطح برای چنین اتفاقی میتواند وجود داشته باشد؟
متاسفانه بله، همینطور است. ما بسیار بیشتر از آن چیزی که این آبخوان دارد خود را بازیافت میکند داریم از آن برداشت میکنیم. ما به این نتیجه رسیدیم که اگر عامل انسانی است و آب زیادی دارد از آبخوان نیمهجان گرفته میشود، دوباره باید یک نشانه دیگری باشد. این نشانه کجاست؟ اولین تاثیر باید بر خاک گذاشته شده باشد. خاک اگر نمکی باشد پس تاثیر این برداشت بر خاک خود را نشان داده است. بنابراین دادههای مرتبط در این زمینه را مجدداً از وزارت نیرو جمعآوری کردیم. دیدم متاسفانه آن چیزی که دوست نداشتیم ببینیم را باید ببینیم و آن هم اینکه متاسفانه در تمامی پهنه ایران و نهتنها در یک یا چند حوضه آبریز زمین نمکی شده است و شوری و سختی آب بالا رفته است و این نشانه این است که آب دارد نمکین میشود و در نتیجه خاک هم نمکین میشود. بعد از این بررسی کردیم که ببینیم در چه جاهایی این آب بیشتر نمکین شده است. متوجه شدیم که در حوضههایی مثل کرخه و کارون و... که برداشت از آّبهای زیرزمینی بیشتر بوده است، شوری و سختی آب بالاتر رفته و خیلی زیادتر از آن چیزی است که باید باشد. متاسفانه آنجا خانه مردم است. مردم در 16 شهر در محدوده این حوضه آبریز دارند زندگی میکنند. چند وقت پیش رسانهها از شوری آب در مناطقی از خوزستان نوشتند و این نشان میدهد که آب خوردن مردم نیز کیفیت خود را از دست داده است. نشست زمین نیز از دیگر نشانههای وضعیت برداشت آب از سفرههای زیرزمینی است. نشست زمین مستقیماً در تحقیق ما جایی ندارد اما چون میدانستیم که این مساله قطعی است بنابراین همه اینها مثل آهنگی است که پشت هم از وضعیت وخیم آبهای زیرزمینی و برداشت آب خبر میدهد. با این همه آمار نگرانکننده و نتایجی که ما به دست آوردیم راستش دوست ندارم به این مسائل خیلی فکر کنم. چون خودم درگیر عواطف و احساسات میشوم. من متولد تهران هستم و علایق قلبی به این شهر و کشور دارم. شما در نظر بگیرید حوضه آبریز دریاچه نمک که محدوده شهر تهران را نیز دربر میگیرد، بیشترین برداشت آب از سفرهها را داشته است. چیزی حدود 20 کیلومترمکعب آب از این حوضه بیرون کشیده شده است. شهر 15میلیونی تهران در محدوده این حوضه آسیبدیده آبی است. شهری که زلزلهخیز است. شهری که دچار نشست زمین نیز شده است و خاک آن ناپایدار است. تصورش هم ترسناک است که اگر یک زلزله ششریشتری در تهران بیاید یک فاجعه انسانی تمامعیار رخ خواهد داد. این حادثه در مناطق حاشیهای جنوب تهران بیشتر اثرات خود را خواهد گذاشت. این مردم بعد از این حادثه چه خواهند کرد؟ ما بعد از اینکه این نتایج را از بررسی دادهها گرفتیم احساس کردیم که مردم ایران هم باید در جریان قرار بگیرند و اگر بدانند چه بر سر منابع آبی ایران آمده بهتر از ندانستن آنهاست. بنابراین این کار را به مردم ایران تقدیم کردیم.
ابعاد این برداشت از سفرههای زیرزمینی اینقدر زیاد است که باورپذیری آن ابتدا برای مخاطب سخت است. در صحبتهای شما نوعی نگرانی شخصی هم وجود دارد. کاهش حجم آبهای زیرزمینی در ایران چه نگرانیهایی ممکن است برای مردم ایجاد کند؟
این یک روند است. ما در یک فرآیند هستیم. روند با برداشت آبهای زیرزمینی در ایران شروع شده است و خاک دارد ذرهذره نمکی میشود و زمین نشست میکند. بعد از مدتی آبخوانها تخلیه میشوند و هر چقدر هم مردم چاه بزنند به آب نمیرسند. آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ تنش رخ میدهد. کشاورز مهاجرت میکند. صنایع باید جای خود را عوض کنند. آیا کشور ما ظرفیت این را دارد که این حجم از تغییرات را در ساختار توسعه خود بدهد؟ شما اگر خانواده خودتان مشکل داشته باشد، حتی شما اگر بهترین انسان روی کره زمین باشید ابتدا به خانواده خودتان رسیدگی میکنید بعد سعی میکنید مشکل دیگران را حل کنید. آیا اگر همسایه شما ورشکسته شود، شما او را به خانه خود راه میدهید؟ متاسفانه نه! اگر کشاورزی مجبور شود به دلیل نبود آب جابهجا شود، چه کسی او را به خانه خود راه میدهد؟ هیچکسی حاضر نیست قبول کند که زمین و آب خود را که قرنها در اختیار داشته با شخص دیگری از یک شهر دیگر، یک استان دیگر شریک شود که او بیاید از آن برای کشاورزی خود استفاده کند. پس کشاورزی که آب نداشته باشد، مجبور میشود با زور وارد خانه و خاک و آب شما شود. این موضوع به تنش اجتماعی منجر خواهد شد. این تنش اجتماعی اگر با مسائل دیگر قاطی شود، ممکن است اثرات آن به یک ناامنی بزرگتر و گستردهتر در سطح کشور منجر شود. در نهایت کشوری که آب نداشته باشد، ممکن است از بین برود.
یکی از قدیمیترین تمدنهای جهان در جغرافیایی شکل میگیرد که از نظر تاریخی با کمبود آب مواجه بوده و خشکسالی و کمآبی از ویژگیهای جغرافیایی آن است. چطور است که این تمدن چندهزارساله توانسته با این فقدان و کمبود سازگار باشد و عمر طولانی داشته باشد اما به یکباره در طول 50 تا 60 سال منابع آبیاش را از دست میدهد و با چالشی اینقدر بزرگ مواجه است که شما میگویید کشوری که آب نداشته باشد ممکن است از بین برود؟
مسائل گستردهای در این ماجرا دخیل است. پدران ما در ایران یاد گرفته بودند که با طبیعت و ویژگیهای اقلیمی مناطق مختلف ایران زندگی کنند. اگر همین تمدنهایی را که در ایران شکل گرفتهاند، نگاه کنید، میبینید اقوام و گروهها در ایران به صورت زیبا و شاعرانهای در کنار هم و با بهرهگیری از امکانهای طبیعی با اقلیم و سرزمین سازگاری پیدا کرده بودند و زندگی میکردند. ما این را در سازههای فرهنگی خود میبینیم. موسیقی خراسان با موسیقی گیلان و جنوب ایران فرق دارد. با یک تامل متوجه میشویم که همه اینها بازخورد طبیعت است. بازخورد آن جغرافیایی است که آنها در آن زندگی کردهاند و این سازههای فرهنگی منطبق بر ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی است. این تجربه متاسفانه از بین رفته است و ما دچار نوعی گسست از تاریخ و تمدن خود شدیم. ما موقعی که وارد پروژه توسعه شدهایم به خصوص در این دهههای اخیر فشار زیادی به سرزمین وارد شده است. دلیل اینکه این مسائل به این شدت رخ داده و راهحلی برای کنترل آن ارائه نشده، مربوط به سیاستهایی است که ارتباط با دنیای خارج را محدود کرده است. سیاستهای مرتبط با خودکفایی در دولتهای گذشته در این مساله دخیل است. البته من با پروژه خودکفایی به صورت فلسفی مخالفتی ندارم اما در نظر بگیرید اگر قرار است در زمینه غذایی خودکفا شوید نباید فقط مصرف آب را بالا ببرید. باید آن چرخه تولید و مصرف غذا را بهبود دهید. از زمانی که بحث تولید و خودکفایی گندم مطرح شد تنها یک سال کشور توانست در زمینه تولید گندم خودکفا شود. بعد از آن خودکفایی امکانش نبود و واردات گندم اتفاق افتاد. آن زمان گزارشی در یکی از روزنامههای سراسری در ایران منتشر شد که از آن موقع تا الان من به یاد دارم. در این گزارش تاکید شده بود مقداری که ما گندم وارد کشور کردیم برابر با ضایعات نانی بوده که در کشور بهوجود آمده است. این خیلی مساله مهمی است. اگر ضایعات نان مدیریت شود و نیمی از نانی که دور ریخته میشود، دور ریخته نشود نیازی به واردات گندم یا تولید بیشتر و مصرف بیشتر آب نیست. مساله دیگر اینکه دور دریاچه ارومیه 18 سد ساخته شده است. وقتی آب از سد یا رودخانه رها میشود تا به زمین کشاورز برسد، از سه مترمکعب آب رهاسازیشده تنها یک مترمکعب آن به زمین کشاورز میرسد. متاسفانه الگوی توسعه در ایران به دلیل اینکه ایران کشور غنی بوده از ابتدا الگوی غلطی بوده است. هر جای ایران شما به عنوان میهمان وارد خانه فقیر یا غنی شوید، بهترین پذیرایی را از شما میکنند. بخشی از این به فرهنگ مردم برمیگردد اما بخشی به غنا و دارایی سرزمین مربوط بوده است. در نتیجه مسوولان و متولان امور توسعه دچار این توهم بودهاند که هر چقدر از این سرزمین استفاده کنیم این دارایی تمام نمیشود و متاسفانه بهرهوری کشاورزی افزایش پیدا نکرده است. لازم نیست همه جای ایران برنج و گندم و تولیدات و محصولات پرمصرف کاشته شود. چرا باید در شرق ایران گندم کاشته شود. آنجا باید زعفران کاشته شود.
چند کالا در ایران کالای استراتژیک است که وقتی اسم آنها را میشنوید حیرت میکنید. مثلاً چرا باید در جاهایی از ایران که آب کمی دارد محصولاتی مثل چغندر قند یا دانههای روغنی کاشته شود که پرمصرف هستند. چرا باید تولید شکر در اولویت دولتهای ایران باشد؟
دقیقاً. در پاییندست کارون ما دقیقاً با همین بحران مواجه هستیم. شما صنایع هفتتپه را نگاه کنید. این شرکت هفتتپه الان خود معضل بزرگی شده است.
چطور میتوان با چنین وضعیتی که در حوضههای آبی ایران بهوجود آمده است مقابله کرد؟ به نظر میرسد خیلیها در ایران آب را میفهمند و برای بهبود وضعیت آن هنوز دیر نشده است، اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ آیا میتوان به بهبود وضعیت مدیریت آب در ایران امیدوار بود؟
اگر امید نبود من اکنون خدمت شما نبودم. ما به امید زنده هستیم. ولی خیلی شفاف و روشن عرض میکنم برای توسعه ایران باید علم تعیینکننده باشد. باید علم را بگذارند جلوی رویشان و یکسری تصمیمهای شجاعانه بگیرند. باید برای بهبود وضعیت آب در ایران از یکسری چیزها چشمپوشی کرد. ما نمیتوانیم دیگر با دنیا سرشاخ باشیم. مملکت تا یک جایی توان و تحمل دارد که به خود متکی باشد. آب یک مساله حیاتی برای بقای کشور است. شما از من راهحل میخواهید. من از شما یک سوال میپرسم: چطور است که در ایران اگر یک نوجوان در خیابانی برقصد و به قولی حرکات موزون انجام دهد یا در فضای مجازی یک نوشتهای منتشر کند که باب میل نیست، دستگاههای سیاسی و امنیتی کشور خیلی سریع با او برخورد میکنند اما این همه چاه غیرمجاز و غیرقانونی در ایران حفر شده است و شیره جان ایران را مکیده اما هیچ نهادی حاضر نیست جلوی این روند ویرانگر را بگیرد و در این چاهها را پلمب نمیکنند؟ آیا نهادهایی مثل وزارت نیرو، محیط زیست و دیگر نهادهای سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی نمیدانند حفر چاههای غیرمجاز دارد تمام ایران را به مخاطره میاندازد؟ آیا برای حفر چاه عمیق نیاز نیست یکی، دو ماه زمین کنده شود و ماشینآلات برای این کار لازم است و آیا برای این کار این نهادها متوجه نمیشوند؟ چرا این افراد که چاههای غیرمجاز حفر میکنند دستگیر نمیشوند؟ این روند اگر متوقف شود میتوان به بهبود مدیریت آب در ایران امیدوار بود.