در پناه خانواده
در روزگار کرونا، چگونه میتوان از نهاد خانواده حفاظت کرد؟
هرقدر هم خوشبین باشیم این روزها خیلیها احساس میکنند در تله افتادهاند؛ نه فقط جسمی، که حتی روحی و روانی. با مروری بر اخبار به راحتی میتوان دریافت زندگی میلیاردها انسان در سراسر جهان به شدت تغییر کرده و تجربه همه آنها از عشق، دوستی، مراوده و کار تحت حاکمیت ظالمانه کروناویروس، دگرگون شده است.
هرقدر هم خوشبین باشیم این روزها خیلیها احساس میکنند در تله افتادهاند؛ نه فقط جسمی، که حتی روحی و روانی. با مروری بر اخبار به راحتی میتوان دریافت زندگی میلیاردها انسان در سراسر جهان به شدت تغییر کرده و تجربه همه آنها از عشق، دوستی، مراوده و کار تحت حاکمیت ظالمانه کروناویروس، دگرگون شده است. در مدت کمتر از چند هفته، پاندمی کرونا زندگی مردم را یکباره زیرو رو کرد. کسبوکارهای بسیاری تعطیل شدند، خانوادههای زیادی به اجبار به قرنطینه خانگی تن دادند. مراسم و مناسک مذهبی و سنتی لغو شدند. ازدواجها به تعویق افتاد. عشاق و اعضای خانواده با بسته شدن مرزها و منع پروازها به درد فراق و دوری مبتلا شدند و تصمیمات ساده و روزمره مثل گردش و تفریح یا خریدهای روزانه، ناگهان به مساله مرگ و زندگی تبدیل شد!
این روزها اینترنت به شاهرگ حیاتی میلیونها نوجوان و جوان تبدیل شده که ناچار از مدرسه و دانشگاه دور ماندهاند و پشت درهای خانهها محبوساند. این دنیای مجازی تنها راه شرکت در کلاسهای آنلاین درسی و ورزشی است، تنها راه دیدن کنسرتهای آنلاین و فیلم و سریال و اندک راه باقیمانده برای دیدار و گپ و گفت با دوستان. واتسآپ حالا محل تجمع جوانانی است که کمی پیش از این شمع واقعی تولدشان را در کنار اعضای خانواده و دوستان فوت میکردند. در برخی خانهها هم گل و گلدان و حیوانات خانگی به منبع آرامش و تفریح بدل شدهاند!
بحران کرونا واژگان جدیدی را هم خلق کرده است. حالا منتظر موجی از «بچههای کرونا» (Coronababies) و نسل جدیدی از قرنطینهشدگان هستیم که در 10 سال آینده پا به کره زمین میگذارند! زوجهایی که ازدواجشان تحت فشار ایزولاسیون در حال شکست است احتمالاً پیشگامان «طلاقهای کوویدی» (Covidivorce) خواهند بود. و هنوز زود است که دریابیم کرونا بر الگوی ازدواج و فرزندآوری و تحصیل و کار چه تاثیری خواهد گذاشت. در این گیرودار، برخی میکوشند در شبکههای اجتماعی آینده دوستیها و روابط اجتماعی را به طنز پیشبینی کنند. پسرانی که با ماسک به خواستگاری میروند! دخترانی که در جهیزیه خود مواد ضدعفونیکننده دارند! اینها اما، چندان هم شوخی به نظر نمیرسد. در ولنتاینی که گذشت، زوجها در هنگکنگ دستههایی از ماسک و دستمال الکلی به یکدیگر هدیه دادند؛ آن هم در حالی که فروش گل در این شهر 90 درصد کاهش داشت. در هند رسانههای خبری از افزایش فروش کاندوم و داروهای ضدبارداری خبر دادند. در ووهان، مرکز اصلی اپیدمی در چین، یک پرستار جوان تصویری از خود منتشر کرد در حالی که برگهای در دست داشت و روی آن نوشته بود: امیدوارم دولت در پایان اپیدمی یک همسر برای من پیدا کند. و رسانهها از سه برابر شدن خشونت خانگی در بسیاری از کشورها از جمله چین، فرانسه، اسپانیا و حتی ایران خبر دادند. همه چیز آشفته به نظر میرسد!
پاندمی کرونا مفهوم خانه، جامعه و فضاهای شهری را هم عوض کرده است. مردم در سراسر جهان هر روز در بالکنها جمع میشوند، آواز میخوانند، موسیقی مینوازند، یا کارکنان بیمارستانها و پزشکان را تشویق میکنند. برخی جامعهشناسان معتقدند ویروس کرونا غرایز انسانی را تقویت کرده است؛ هنگام بحران افراد میخواهند در کنار هم باشند اما اینبار ناگزیرند وارونه عمل کنند. در هر بحرانی، از سیل و زلزله گرفته تا حملات تروریستی میلیونها نفر از مردم در میادین و خیابانهای شهرها جمع میشدند، در کنار هم دعا میکردند، همراه با هم به یاری آسیبدیدگان میشتافتند، اعضای خانواده به کمک یکدیگر میرفتند، اینبار اما به همه گفته شده یک شهروند جهانی خوب در خانه میماند و خودش را در انزوا و قرنطینه حفظ میکند تا از سایرین هم محافظت کند.
علاوه بر تمامی نهادهایی که کووید 19 اساس و بنیانشان را به لرزه درآورده، این روزها یک نهاد دیگر همچون سنگ زیرین آسیاب بیشترین فشار را در بحران ویروس مرگبار تحمل میکند؛ خانواده حالا به کانون امن گردآمدن اعضای خود تبدیل شده تا آنها را از شر ابتلا به بیماری در امان نگه دارد. این کانون امن اما، به نظر میرسد برای این حد از بحران آمادگی نداشته است. شاید به همین دلیل است که کرونا، بیش از بیمارستانها، زیر سقف خانهها بحران آفریده است. این البته روی ناخوش ماجراست. روی دیگر سکه، خانوادههایی هستند که دارند میآموزند در شرایط بحرانی چگونه مامن اعضای خود باشند، خود را با شرایط، کمبودها و الزامات جدید تطبیق دهند، از کودکان در برابر بحران حفاظت کنند و در نهایت، نسل جدیدی از خانوادههای مقاوم در برابر بحران بیافرینند. تلخیها و شیرینیهای روزگار کرونا اما، زیر سقف خانواده کداماند؟
دورهمی اجباری
با الزام مردم به ماندن در خانه و دورکاری، عملاً تردد آنها از اتاق خواب به میز ناهارخوری محدود شده است. این در خانهمانی ناگزیر البته، باعث ایجاد صمیمیت و همبستگی برای برخی و تشدید اختلاف و درگیری برای سایرین شده است. روانشناسان میگویند قرنطینه مانند این است که همه مسائل خانواده به یکباره درون تابه قرار گرفته و با هم در حال گرم شدن است! مشکلات مالی، تعارض کار با نقشهای خانوادگی، نگهداری از سالمندان و کودکان، تعطیلی مدارس، کمبودها و از همه مهمتر نگرانی از ابتلا به بیماری، همه به یکباره والدین و دیگر اعضای خانواده را تحت فشار قرار داده است. شرایطی شبیه به این، در بهترین حالت سبب میشود افراد دریابند زندگی کوتاه و ارزشمند است و باید از تمام لحظات در کنار هم بودن لذت ببرند. بنابراین بهتدریج میآموزند تمام چیزهای آزاردهنده را کنار بگذارند، ارتباطات میانفردی را تقویت کنند، روال جدیدی بنا بگذارند و در کنار هم آسوده زندگی کنند.
بحران در خانه ماندن، بدترین حالت هم دارد. رسانههای محلی چین میگویند در این کشور میزان درخواستهای طلاق، حداقل در دو استان سیچوان و شانشی، بلافاصله پس از فروکش کردن موج اپیدمی افزایش پیدا کرد زیرا اختلافات زوجین در قرنطینه شدت گرفته بود. آنها در شرایط نااطمینانی و بیثباتی ناشی از بحران ناگزیر شده بودند در کنار هم بمانند اما بهمحض برطرف شدن محدودیتها تصمیم گرفتند خود را از مخمصه زندگی مشترک خلاص کنند. گزارشها مینویسند برخی از این زوجها برای آنکه مقابل بچهها نزاع نکنند حتی زمانی که روبهروی هم نشسته بودند به یکدیگر پیامک میدادند!
به جز اختلافات زناشویی، چالش بزرگ زندگی خانوادگی در دوران بحران از دست رفتن هنجارها و روالهای قبلی زندگی است. بچهها به مدرسه میرفتند، مادران فراغت بیشتری داشتند، کلاسهای ورزشی و تفریحی برقرار بود و سفر و گردش اندکی از تنشهای زندگی روزمره میکاست. در دوران کرونا اما، خودآرامبخشهایی از این دست از بین رفته است. اعضای خانوادهها به اجبار زیر سقفی جمع شدهاند که برای برخی، تا پیش از این نیز دودی بود و حالا قرنطینه میرود که آسمان روابط را بیش از قبل تیره و تار کند. در هر حال روزهایی که در خانه میگذرد، اثرات ماندگاری بر جای میگذارد؛ در شرایط خوب خانوادگی قرنطینه یک فرصت فوقالعاده است. اما اگر اوضاع خانواده پیش از بحران بد بوده باشد، بدیها چند برابر خواهند شد!
با وجود اقداماتی که برای فاصلهگذاری اجتماعی صورت گرفته، همسران بیش از هر زمان دیگری ناگزیرند با هم وقت بگذرانند. به ویژه برای زوجینی که در خانه کار میکنند، بهترین شرایط فراهم میشود که روی اعصاب همدیگر راه بروند! اوقات خانوادگی که همواره نایاب و دور از دسترس بود ناگهان فراوان شده است. حالا گروههای سنی مختلف -بچهها، والدین و حتی سالمندان- در تمام مدت شبانهروز در کنار هم هستند و پیوسته ناگزیرند خود را با یکدیگر تطبیق دهند. این کار اما، به سادگی هم امکانپذیر نیست. اگر دورههای قبلی شرایط اضطراری مانند اپیدمیها و بحرانهای گذشته راهنمای امروز باشد باید بگوییم این دورهمی اجباری میتواند روابط ما را سالها تحت تاثیر قرار دهد. روانشناسان میگویند قرنطینه فرصت خوبی است برای آنکه خانوادهها بتوانند روابط خود را محک بزنند.
طالع خوش؛ آیندهنگری ناخوش
چشمانداز بلندمدت روابط خانوادگی پس از بحران کرونا البته چندان روشن نیست. تجربیات تاریخی نشان میدهد گذراندن دوران سخت در کنار یکدیگر میتواند روابط مستحکمتری بسازد. برای مثال نرخ طلاق در مدت بحران اقتصادی و سقوط مالی سال 2008 آمریکا به شدت کاهش پیدا کرد و همین افت را میتوان در مدت پاندمی کرونا انتظار داشت. گروه دیگری نیز معتقدند وقتی جامعه با چالش عظیم یا رنج بزرگی مواجه میشود مردم از زندگی خودمحور، به زندگی خانوادهمحور روی میآورند و حس تعلقخاطر نسبت به خانواده در آنها پررنگ میشود. اگر چنین باشد طالعبینی خانواده در دوران پساکرونا شیرین و روشن است.
در مقابل این دیدگاه مثبت اما، دیدگاه بدبینانهای هم وجود دارد. از این منظر، اجبار نسلهای مختلف به زندگی در یک فضا، محک دشواری برای آزمودن صبر افراد است. والدینی که فرزند کوچک دارند ممکن است برای ایجاد تعادل بین وظیفه نگهداری از بچهها و کار در منزل دچار چالش شوند. بزرگسالانی که با والدین خود به قرنطینه رفتهاند احتمالاً ناگزیرند در روابط خود بازنگری کنند. و نوجوانان و جوانانی که اقتضائات شخصیتی و روحی خاصی دارند احتمالاً در خانهنشینی بلندمدت با والدین خود به تعارض برمیخورند. در هر صورت برای بسیاری از خانوادهها، شرایط کنونی الزامی برای بازنگری در تعادل بین «کار-زندگی- روابط زناشویی» است.
در کنار خانوادههایی که ناگزیر به دورکاری روی آوردهاند میلیونها نفر نیز ناگزیرند هر روز در محل کار خود حاضر شوند. بسیاری از آنها در خط مقدم مبارزه با بیماریاند و بسیاری نیز در شرایط پرخطر مشغول به کارند. آن هم در حالی که فرزندان و دیگر اعضای خانوادهشان در خانه به قرنطینه تن دادهاند. این گروه هم از کرونا تاثیر نامطلوبی میپذیرند.
نیازی به ذکر آمار نیست اما در بحران اقتصادی ناشی از پاندمی، بسیاری نیز شغل خود را از دست دادهاند و احتمالاً میلیونها نفر در آینده نزدیک به جمع آنان خواهند پیوست. بیکاری جز فشاری که بر تامین مایحتاج خانواده وارد میکند برای تکتک اعضای خانوار، پیامدهای روحی و روانی نامساعدی دارد. به ویژه برای جوانان، خستگی در یافتن شغل میتواند به افسردگی، اضطراب یا سوءرفتار منجر شود. بنابراین خانوادههایی که از پیامدهای اقتصادی بحران متاثر میشوند احتمالاً بیش از سایرین در معرض شکست و حتی فروپاشی قرار دارند.
به جمع آسیبپذیران بالا، خانوادههای داغدار کرونا را هم بیفزایید. کسانی که عزیزان خود را در این پاندمی هولناک از دست دادهاند و حتی فرصت عزاداری پیدا نکردهاند. چندان مشخص نیست بازماندگان مرگومیرهای کرونا در آینده با چه چالشهای روحی روبهرو خواهند شد.
و دست آخر آنکه، کارشناسان خانواده معتقدند ما در نقطه آغازین بحران خشونت خانوادگی قرار داریم. خشونتی که ناشی از افسردگی، اضطراب، نااطمینانی اقتصادی و خستگی ناشی از انزواست. این همان بحرانی است که دبیرکل سازمان ملل را وامیدارد تا نسبت به عواقب و پیامدهای آن به ویژه بر زنان هشدار دهد.
کودکان؛ زیر سقف بحران
تنها رهاورد کرونا، بیماری و مرگ نیست. کووید 19 برای همه احساسات نامطلوبی همچون اضطراب، افسردگی و نااطمینانی به همراه داشته است؛ احساساتی که کودکان و نوجوانان را بیش از هر گروه سنی دیگری درگیر میکند. گرچه بچهها این هیجانات را به شیوههای دیگری هم تجربه میکنند اما این روزها که دیگر نمیتوانند به مدرسه بروند، از کلاسهای ورزشی و هنری محروماند، دوستانشان را نمیبینند و تفریحی جز گشتن در شبکههای اجتماعی ندارند، بیش از پیش در معرض خطر تجربه احساسات منفی هستند.
نگرانیها نسبت به شرایط کودکان در روزگار بحران، به سازمانهای بینالمللی رسیده است. سازمان ملل به همان اندازه که نگران گسترش فقر و سوءتغذیه کودکان است نسبت به سوءاستفاده از آنان به دلیل حضور بیشتر در فضای مجازی هشدار داده است. یونیسف پیوسته با انتشار مطالب آموزشی میکوشد راهکارهایی برای حفظ سلامت روانی آنها در طول بحران ارائه دهد. بنا به توصیه لیزا دامور، روانشناس و ستوننویس نیویورکتایمز، یونیسف به خانوادهها راهکارهایی پیشنهاد کرده است تا به وسیله آن بتوانند به بچهها در پذیرش شرایط کرونایی جدید کمک کنند. دامور پیشنهاد میکند:
آرام و کنشگرا باشید. به عنوان والدین با فرزندان خود رفتاری آرام و پیشکنشگرایانه داشته باشید. آنها را تشویق کنید که در صورت احساس ناراحتی یا ناآرامی به شما اطلاع دهند یا اگر نگران بیماری هستند شما را مطلع کنند. باید به بچهها اطمینان بدهید بسیاری از موارد بیماری قابل درمان هستند و راههای موثر زیادی برای حفاظت از خود و دیگران وجود دارد.
به روال معمول زندگی بچسبید. بچهها به نظم و ساختار نیاز دارند. کاری که والدین به سرعت باید انجام دهند ایجاد روال جدیدی است که بچهها بتوانند در طول روز دنبال کنند. یک روز منظم و قابل پیشبینی برایشان طراحی کنید.
اجازه بدهید بچهها احساسات خودشان را داشته باشند. با تعطیلی مدارس، لغو کلاسهای ورزشی و کنسرتها و تمام فعالیتهایی که بچهها را خوشحال میکرد نمیتوانید انتظار داشته باشید آنها هنوز هم خوشحال باشند. اجازه بدهید ناراحت باشند و با آنها همدلی کنید.
از آنچه میخوانند یا میشنوند مطلع باشید. در فضای مجازی اطلاعات نادرست زیادی درباره کرونا در گردش است. مطمئن شوید فرزند شما در حال شنیدن اخبار درست است. اگر پرسشی دارند با حدس و گمان پاسخ ندهید. از هر فرصتی استفاده کنید تا با هم به دنبال پاسخها بگردید. بزرگترین نگرانی سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در حال حاضر، احتمال سوءاستفاده آنلاین از کودکان و تهدید سلامت روانی آنهاست. بچهها را ترغیب کنید تا در صورت مواجهه با هرگونه آزار یا سوءاستفاده در فضای مجازی به شما اطلاع دهند.
حواس بچهها را از مسائل ناخوشایند پرت کنید. گفتوگوها و دورهمیهای خانوادگی، بازیهای دستهجمعی و صرف غذا با هم بهانههای خوبی برای دور کردن ذهن آنها از مسائل تلخ است. ضمناً به خاطر داشته باشید دسترسی بیوقفه به اینترنت میتواند آسیبزا باشد. برای میزان و مدیریت استفاده از شبکههای اجتماعی با آنها گفتوگو کنید.
مراقب رفتار خودتان باشید. بیتردید والدین هم این روزها درگیر اضطراباند. بچهها بسیاری از علائم عاطفی را از ما میگیرند. برای مدیریت اضطراب خود وقت بگذارید و ترسهایتان را به بچهها منتقل نکنید. به یاد داشته باشید احساس امنیت و آرامش فرزندان متکی به شماست.
فرصت پیوست یا تهدید گسست
شیوع کرونا نظام ارتباطات انسانی را در همه جای دنیا دچار اختلال کرده است. در حالی که ارتباطات رودررو در جامعه به حداقل رسیده، حالا خانوادهها بیشترین زمان را رودررو و در کنار یکدیگر صرف میکنند. آنگونه که دکتر منصور ساعی استادیار و پژوهشگر ارتباطات مینویسد، تشویق و ترغیب افراد به ماندن در خانه میتواند پیامدهای مثبتی برای خانواده در پی داشته باشد. از منظر وی، قرنطینه فرصتی برای ارتباطات گفتوگومحور بین والدین و فرزندان، تقویت دورهمیهای خانوادگی، تقویت فراغت جمعی خانوادهمحور و زمانی برای افزایش کیفیت ارتباطات در خانواده است. این همه اما در صورتی تحقق پیدا میکند که بدانیم نیازمند پذیرش «فرهنگ قرنطینه» هستیم. فرهنگی که در آن اعضای خانواده همّ خود را بر تقویت روابط و حمایت و نزدیکی بیشتر قرار میدهند و از هرگونه رفتار تنشزا میپرهیزند.
در این فضا افراد میتوانند با عقلانی کردن شیوههای تعامل هم از دیگران هم از خودشان در برابر تنشهای احتمالی حفاظت کنند. خستگی و اضطراب میتواند به خشم و رفتارهای غیرعقلانی منجر شود؛ آگاهی از این احساسات به اعضای خانواده کمک میکند تا هیجانات و عواطف خود را به درستی مدیریت کنند. یکی دیگر از عوامل کلیدی دیگر در شکست روابط، نداشتن مهارتهای ارتباطی است. مهارت شنیدن احساسات و درک نیازهای دیگران و پاسخ دادن به موقع به آنها در این دوران از ضرورتهاست.
به علاوه لازم است اعضای خانواده عادات قدیمی خود را با عادتهای جدید متناسب با دورکاری و قرنطینه جایگزین کنند. این عادات باید شامل زمانهایی برای رابطه کیفی بین زوجین، و بین والدین و فرزندان باشد. مهمتر از این دو، روال جدید زندگی باید زمانی را برای تنهایی افراد در نظر بگیرد. اعضای خانواده باید سرگرمیها و علاقهمندیهای فردی یکدیگر را به رسمیت بشناسند و به زمان تنهایی یکدیگر احترام بگذارند. درهمتنیده شدن بیش از هم حد، میتواند تهدید بزرگی برای انسجام خانواده باشد.
مهارت دیگری که در روزهای قرنطینه نیاز به تقویت دارد تمرین برای زندگی سالم است. از این زمان باید برای تغذیه سالم، خواب مناسب، ورزش، تمرکز، تفکر و آموختن مهارتهای جدید استفاده کرد. این امور سلامت روانی را بهبود میبخشد و اگر با هم انجام شود میتواند به صمیمت بیشتر بینجامد.
باید کرونا و بحرانی را که به همراه آورده است بپذیریم. اما باید بدانیم که این بحران همیشگی نیست. کسانی که از این بحران جان سالم به در میبرند باید برای روزگار پس از آن نیز آمادگی داشته باشند. مهارت دیگر روزهای خانهنشینی آن است که در کنار اعضای خانواده برای روزهای پساکرونا، امیدوارانه برنامهریزی کنیم و برای زنده ماندن به دنبال انگیزههای قوی بگردیم.