انتظار گشایش تازه
آیا سیاستگذاران به فکر ایجاد گشایش اجتماعی هستند؟
تجربه پرهزینه برخی از کشورهای جهان نشان میدهد کلید اصلی توسعه اصلاح رابطه دولت با ملت است که باعث میشود گرههای اقتصادی و اجتماعی کشورها بهتدریج باز شود و دگرگونیهای عظیمی روی دهد.
نرگس حافظی: تجربه پرهزینه برخی از کشورهای جهان نشان میدهد کلید اصلی توسعه اصلاح رابطه دولت با ملت است که باعث میشود گرههای اقتصادی و اجتماعی کشورها بهتدریج باز شود و دگرگونیهای عظیمی روی دهد. اما این روزها بیشتر ما از نهاد دولت دل خوشی نداریم و دولت را ناکارآمد و ناصادق میدانیم. رابطه جامعه و دولت در ایران فراز و نشیبهای زیادی داشته و تناقضات زیادی در خود دارد. درست جایی که جامعه نیاز دارد دولت حضور قوی داشته باشد، دولت غایب است؛ و هر جایی که علاقه نداریم رد پایی از دولت ببینیم، او حضور دارد. مثلاً وقتی سیل یا زلزله میآید انتظار داریم دولت حضور فعال داشته باشد و از آسیبدیدگان حمایت کند، اما در زندگی شخصی و کسبوکارهایمان، دولت را مزاحم میدانیم. گویی در طول این سالها همواره دولتها جایی بودهاند که نباید باشند. آیا مشکل دولتمردان در ایران موقعیتنشناسی و نداشتن آگاهی و دانش کافی است؟ آنچه از بررسی سوابق علمی و اجرایی بسیاری از سیاستگذاران و دولتمردان در ردههای بالا به دست میآید آن است که مشکل اهالی سیاست در ایران کمبود دانش نیست، بلکه باید گره اصلی را در جای دیگری جست. سیاستمداران ما به خوبی میدانند دسترسی برابر به فرصتهای اقتصادی و اجتماعی برای بهبود شرایط اقتصادی جامعه ضروری است و رشد اقتصادی و بهبود سطح رفاه مردم را تضمین میکند، اما در بزنگاه تصمیمگیری، آنان مصلحتاندیشیهای سیاسی و جناحی را ترجیح میدهند. احتمالاً اهالی سیاست رشد اقتصادی متوازن و خلق فرصتهای برابر را با نتایجی همراه میدانند که برایشان چندان مطلوب نیست؛ نتایجی که هزینههای سنگینی چون از دست دادن منافع و قدرت سیاسی آنان را در پی خواهد داشت، بنابراین سیاستمداران در این دوراهی ترجیح میدهند که عرصه اقتصاد و سیاست را به گروهی معدود واگذار کنند تا منافع سیاسی خودشان را تامین کنند. اما نتیجه این واگذاری چیزی جز عمیقتر شدن شکاف میان دولت و مردم نیست. شکافی که طی سالیان اخیر هزینههای سنگینی بر دولت وارد کرده و در ماههای گذشته جامعهشناسان و اقتصاددانان را وادار کرده تا از نگرانیهای خود درباره تشدید شکاف میان دولت و جامعه بگویند. آنها همواره تاکید کردهاند فشاری که در عرصه مالی به مردم وارد شده، خستگی و یأس مردم را به همراه داشته است. ناآرامیهای سال 96، اعتراضات و شورشهای خیابانی در آبان 98 و نهایتاً کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی در اسفندماه را که مرور کنیم، درمییابیم مردم از راه خیابان و صندوق رای نشانههای گویایی برای سیاستگذاران ارسال کردهاند. در چنین فضایی هم اقتصاددانان و هم جامعهشناسان توصیه میکنند که سیاستگذاران باید دست به گشایشهای تازه بزنند تا قدری از این شکاف کاسته شود.
آیا میتوانیم انتظار گشایشهای تازه در جامعه را داشته باشیم؟ آیا سیاستگذاران میدانند که باید گشایش ایجاد کنند؟ در این پرونده کوشیدهایم به پاسخی برای این سوالات برسیم.