رسم پرندهکشی
چگونه با فاجعه مرگ هزاران پرنده مهاجر مواجه شویم؟
چند دهه است که مرگ دستهجمعی پرندگان مهاجر در تالابها و آبگیرهای ایران به اتفاقی عادی بدل شده است. دامگاههای نسلکشی پرندگان در فریدونکنار مازندران و تالابهای مختلف خوزستان و بسیاری مناطق دیگر کشور، در روز روشن پرندگان مهاجر را به مسلخ میبرد و بر اساس آمارهایی که منتشر شده از سالانه چهار میلیون و 500 هزار پرنده مهاجر که در آسمان ایران به زمین فرود میآیند، شوربختانه یک میلیون و 500 هزار بال از این مهاجران بیسرزمین، هرگز از آسمان ایران عبور نمیکنند.
جواد حیدریان: چند دهه است که مرگ دستهجمعی پرندگان مهاجر در تالابها و آبگیرهای ایران به اتفاقی عادی بدل شده است. دامگاههای نسلکشی پرندگان در فریدونکنار مازندران و تالابهای مختلف خوزستان و بسیاری مناطق دیگر کشور، در روز روشن پرندگان مهاجر را به مسلخ میبرد و بر اساس آمارهایی که منتشر شده از سالانه چهار میلیون و 500 هزار پرنده مهاجر که در آسمان ایران به زمین فرود میآیند، شوربختانه یک میلیون و 500 هزار بال از این مهاجران بیسرزمین، هرگز از آسمان ایران عبور نمیکنند. آمارهای رسمی از ایران به عنوان یکی از قتلگاههای پرندگان مهاجر در دنیا نام میبرند. تصویری هولناک از بیمسئولیتی نهادهای حفاظتی و ضعف فرهنگ حفاظت و احترام به مقررات نانوشته طبیعت ایران.
بازار غیرقانونی خرید و فروش پرندگان فریدونکنار در شمال و بازار پرندگان کیان اهواز در جنوب ایران، تنها دو نمونه از محل داد و ستد پرندگان سربریده مهاجر بوده است. بنا به اظهارات مدیران استانی، دلیل این تهاجم هولناک به پرندگان وحشی، بیکاری است! بنابراین نهادهای نظارتی و حقوقی و حتی انتظامی به دلیل مسائل اقتصادی در مقابل شکار ناجوانمردانه پرندگان سکوت کردهاند و گویی حق را به مردمی دادهاند که برای امرارمعاش ظاهراً این حجم باورنکردنی از کشتار را انجام میدهند تا بتوانند در تلاطم امواج زندگی پرهزینه با تورم بالا به حیات خود ادامه دهند. اما امسال و در طول چند هفته گذشته نهتنها این وضعیت مدیریت نشده است بلکه خبرها از مرگ و میر نزدیک به 20 هزار پرنده بر اثر مسمومیت در تالاب میانکاله مازندران حکایت دارد. فاجعهای زیستمحیطی که از یکسو شائبه تعمدی بودن این جنایت را بر سر زبانها انداخته و از سوی دیگر عامل این کشتار بسیار وسیع را مسمومیت پرندگان مهاجر به دلیل ابتلا به بیماری بوتولیسم عنوان کرده است.
چگونه با فاجعه مرگ هزاران پرنده مهاجر مواجه شویم و دیگر سرزمینها با نهادهای مختلف در صورت وقوع چنین فاجعهای چه واکنشی از خود نشان میدهند؟ چرا نیروهای مستقل و متخصص و رسانهها از آنچه مقامات رسمی و دولتی درباره فاجعه مرگ هزاران پرنده در میانکاله میگویند، راضی نمیشوند؟ چرا ایران از نظر بسیاری از کارشناسان داخلی دیگر سرزمینی امن برای مهاجرت پرندگان نیست؟ برای پاسخ به این پرسشها لازم است ابعاد مختلف این پدیده را مورد واکاوی قرار دهیم.
مرگ مشکوک 15 تا 20 هزار پرنده مهاجر در تالاب میانکاله بار دیگر ضرورت حفاظت دقیق از مناطق حفاظتشده ایران را یادآور شد اگرچه به نظر میرسد آنچه بیش از همه در جامعه امروز ایران به آن نیاز داریم، صداقت و شفافیت در مقامات مسوول است که ضعف و کمرنگی آن، بیاعتمادی را حتی در لایههای جزئیتر و تخصصیتر رخدادها از جمله علت مرگ پرندگان رسوخ داده است.