اپیدمی بیاعتمادی
بیاعتمادی به اخبار حوزه سلامت ناشی از چیست؟
آنکه حقیقت را نمیداند نادان است، اما آنکه حقیقت را میداند و انکار میکند تبهکار است! این نقل قول برتولت برشت، نمایشنامهنویس و شاعر آلمانی بیتردید وصف حال دانندگان حقیقت و انکارکنندگان آن در این روزهاست. اما به دو گروهی که برشت از آن نام برده است -نادانان و تبهکاران- باید دو گروه دیگر را نیز افزود؛ آنان که میدانند اما اجازه ندارند بر زبان بیاورند، و آنان که نمیدانند اما میگویند!
آنکه حقیقت را نمیداند نادان است، اما آنکه حقیقت را میداند و انکار میکند تبهکار است!
این نقل قول برتولت برشت، نمایشنامهنویس و شاعر آلمانی بیتردید وصف حال دانندگان حقیقت و انکارکنندگان آن در این روزهاست. اما به دو گروهی که برشت از آن نام برده است -نادانان و تبهکاران- باید دو گروه دیگر را نیز افزود؛ آنان که میدانند اما اجازه ندارند بر زبان بیاورند، و آنان که نمیدانند اما میگویند!
دشوار نیست که دریابید از چه سخن میگوییم. از حقایقی که این روزها گرفتار چرخه انکار و تکذیب و تایید و دستکاری و فریب و پنهانکاری و گاهی هم بزرگنمایی شدهاند. از حوادث تلخ اجتماعی گرفته تا فسادهای آشکار و پنهان مالی و غیره. به این فهرست بلندبالا از تکرار مکرر اشتباهات، اخبار نگرانکننده حوزه سلامت را هم بیفزایید. روزی نگران داروهای تاریخ مصرف گذشته اتاق عمل هستیم، روز دیگر سموم و افزایندههای غیرمجاز در مواد غذایی. ناگهان قرص روانگردان در کیک کودکان پیدا میشود و سم آفلاتوکسین در شیر. تکلیف علت ابتلا به ویروس اچآیوی در روستای چنار محمودی لردگان هم هنوز مشخص نشده است! درگیر و دار مشکلات داخلی و تحریمها و مشکلات ناشی از کمبود دارو، یکباره خبر ویروسی بر سر مردم آوار میشود که یادآور خاطرات تلخ مرگومیرهای ابولا و سارس است. خبر دور است اما خطرش نزدیک به نظر میرسد.
افکار عمومی دچار شوک شده است. از یکسو بیماری در آن سوی قاره شیوع پیدا کرده، از سوی دیگر لازم نیست تا پزشک باشند که دریابند شیوع جهانی ویروسهایی از این دست، فقط به اندکی زمان نیاز دارد. ویروسها به مرزبندیهای سیاسی احترام نمیگذارند. آنها بسیار سریعتر از گذشته سفر میکنند و تنها به کمتر از 11 ساعت نیاز دارند تا از چین به ایران پرواز کنند!
شیوع کرونا اما، در همان آغاز با واکنش مسوولان مواجه شد. وزیر بهداشت به مردم اطمینان خاطر داد که با آنها صادق است و اقدامات لازم برای پیشگیری از ورود کرونا به کشور صورت خواهد پذیرفت. سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری نیز گفت مسافرانی که از چین و کشورهای جنوب شرقی آسیا وارد کشور میشوند مورد کنترل و معاینه قرار میگیرند. اما همزمان ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد که تصویرگر کنترل سرسرانه و بیدقت دمای بدن مسافران در فرودگاه بود. در همین حین شایعات و شنیدهها از موارد ابتلا به ویروس در شهرهای مختلف خبر میداد؛ اخباری که منابع رسمی آن را تکذیب میکردند.
اعلام وضعیت فوقالعاده از سوی سازمان بهداشت جهانی، دولتها را به اقدام دیگری واداشت. اغلب آنها پروازهای چین را متوقف کردند. معاون اول رئیسجمهور هم دستور داد پروازهای رفت و برگشت به چین متوقف شود. به دنبال او، وزیر راه و شهرسازی از توقف این پروازها خبر داد اما باز هم شبکههای اجتماعی رشتههای مسوولان را پنبه کردند. در کانالهای تلگرامی ویدئوهایی منتشر شد که نشان میداد مسافران چینی از ترکیه وارد ایران شدهاند تا توسط یکی از خطوط هواپیمایی ایران به چین منتقل شوند. عصر ایران در این باره مینویسد: حتی بعد از دستور توقف پروازها، سفیر چین اعلام کرد که مدیرعامل شرکت هواپیمایی ماهان قصد ادامه همکاری با چین را دارد و تایید کرده که پروازها به این کشور ادامه خواهد یافت. به نظر میرسد کسی برای معاون اول تره خرد نکرد. اندکی بعد یکی از خبرنگاران در توئیتر خود نوشت به رسانهها دستور داده شده که خبر پروازهای چین را پیگیری نکنند!
ویدئوی دیگری هم به نگرانی مردم دامن زد. در محوطه بیمارستان رازی اهواز ماموران اورژانس با لباس و ماسکهای مخصوص ایزوله در حال انتقال یک بیمار به بیمارستان بودند. تصاویری که تیتر جذاب و البته نگرانکنندهای داشت: کرونا به ایران رسید! رئیس بیمارستان رازی اما در توضیحی این تصاویر را برداشته از مانور مقابله با کرونا اعلام کرد. توضیحات او را احتمالاً بسیاری از مخاطبان تلگرام و توئیتر ندیدند و آنها که دیدند برخی احتمالاً باور نکردند.
در حالی که کارشناسان به تحلیل پیامدهای سیاسی و اقتصادی شیوع کرونا در چین و جهان مشغول بودند، گروهی از اصحاب رسانه نیز دست به قلم بردند و کوشیدند خبرنگاران، شهروند خبرنگاران و افکار عمومی را به حفظ آرامش نصیحت کنند. پند آنها بیجا نبود. در کنار اطلاعرسانی که لازمه مقابله با بحران است موجی از بزرگنمایی و هراسافکنی شکل گرفته بود که با شایعات و اخبار نادرست شدت میگرفت. لازم بود این موج شکسته شود.
داستان کرونا اما، هنوز ادامه دارد. هر روز اخبار و تصاویر زیادی منتشر میشود که برخی مردم را از گسترش شیوع بیماری میترساند و برخی برای پیشگیری و درمان به آنها انذار میدهد. مردم ولی نامطمئنتر از قبل به اخبار رسمی مینگرند. تجربه به آنها نشان داده منابع رسمی به افشای واقعیت ملزم نیستند و روزنامهنگاران هم برای واگویه کردن آن، دست و پا بستهاند. بار دیگر شبکههای اجتماعی فرمان هدایت افکار عمومی را به دست گرفتهاند. وقتی از مرجعیت از دسترفته رسانهها و کاهش اعتماد عمومی سخن میگفتیم، نگران چنین روزی بودیم!
سلامت عمومی در گرو اعتماد عمومی
دنیا به این باور رسیده است که اعتماد عمومی پیشنیاز همراهی شهروندان با سیاستهای بهداشت عمومی و اعتماد به اخبار و اطلاعات حوزه سلامت، به ویژه در دوران بحران است. بحرانهای سلامتی، بدون اعتماد به پایان نمیرسد. مردم باید مطمئن باشند که رهبران سیاسی و مقامات حوزه بهداشت قلباً و عملاً به دنبال منافع عموم هستند. باید اطمینان داشته باشند که سیاستهای دولت در این حوزه مبتنی بر واقعیتهای علمی و دادههای صحیح اتخاذ میشود. باید به دانش کشور، به روندهای درمانی، به داروها و به اقدامات پیشگیرانه اعتماد داشته باشند. بدون اعتماد بهترین برنامهها برای مقابله با هر بحرانی با شکست روبهرو میشود.
تجربه جهان سرشار از مثالهایی است که نشان میدهد اگر اعتماد مخدوش باشد چه بر سر سلامت عمومی میآید. شیوع ابولا در کنگو مثال واضحی از این دست است. نخستین موارد تشخیص داده شده بیماری در این کشور بسیار معدود بود اما به دلیل نبود تجربه درمانی، واکسیناسیون و روشهای تشخیصی مدرن، ابولا به سرعت گسترش پیدا کرد. مشکل از آنجا آغاز شد که شهروندان ساکن در بخشهای پرخشونت و جرمخیز این کشور به هیچ چیز و هیچکس اعتماد نداشتند. شایعات و اخبار منفی به راحتی منتشر میشد، مردم از همکاری با ماموران بهداشت خودداری میکردند و برخی حتی باور نداشتند ویروس ابولایی وجود دارد. داوطلبان صلیب سرخ هنگام امدادرسانی به قربانیان ابولا مورد حمله قرار میگرفتند و در برخی مناطق مردم حتی به بیماران بستری در قرنطینه کمک کردند که از بیمارستانها بگریزند! اگر میخواهید بدانید چه چیز بر وخامت اوضاع افزود باید بگوییم سیاستمداران با سوءاستفاده از ترس مردم، دو شهر را از شرکت در انتخابات ماههای بعد محروم کردند! نتیجه این درگیریها، انتشار اخبار نادرست، و نبود اعتماد ابتلای بیش از 800 نفر به بیماری و مرگ نزدیک به 500 نفر در مدت کوتاهی بود. و اندکی بعد آمار مبتلایان به ابولا تنها در چند کشور آفریقایی از مرز 10 هزار نفر گذشت.
اما ویروس بیاعتمادی تنها گریبانگیر آفریقا نیست؛ در بسیاری از نقاط جهان، مردم را مبتلا کرده است. در واقع «تردید نسبت به واکسن» که همان عدم تمایل یا خودداری از تزریق واکسن بهرغم در دسترس بودن آن است آنقدر گسترده شده که سازمان بهداشت جهانی در سال 2019 آن را در فهرست بزرگترین خطرات بهداشت جهانی گنجانده است. واکسن سرخک هم سرنوشتی مشابه ابولا داشت. بین سالهای 2016 و 2017 موارد گزارش شده ابتلا به این بیماری بهرغم وجود واکسن 30 درصد افزایش پیدا کرد. بیشترین افزایش هم در آمریکا، شرق مدیترانه و اروپا مشاهده شده بود. مردم میگفتند به روشهای درمانی سازمانهای دولتی اعتماد ندارند!
پروپاگاندای ضدواکسن حالا یکی از گستردهترین جنبشهای عمومی در اینترنت است؛ مردم دیگر به پزشکان و دانشمندان اعتماد ندارند. شرایط را سیاستمدارانی بدتر میکنند که میکوشند به دروغها و شایعات در جهت منافع خود دامن بزنند و از ترس مردم بهرهبرداری کنند. گروه دیگری نیز هستند. واقعیتها را آنقدر انکار یا دستکاری میکنند که به فاجعه تبدیل میشود.
در نبود اعتماد به دولتها، متخصصان و سازمانهای بهداشتی، آمریکا و هر کشور دیگری به اندازه آفریقا آسیبپذیر است. بیاعتمادی، پیشگیری، آمادگی و حتی بهبود پس از شرایط اضطراری بهداشتی را دشوار خواهد کرد. ارتباطات صادقانه و قابل اعتماد ضروری است تا جامعه از اپیدمیهای مرگبار جان سالم به در ببرد.
اپیدمی هراس
هنگام بروز هر بحرانی در سلامت عمومی، سازمانهای حوزه بهداشت و سلامت یا کنترل بیماریها ناگزیرند اطلاعات صحیح و به موقعی درباره خطراتی که سلامت عمومی را تهدید میکند یا شیوه پیشگیری یا درمان بیماریهای اپیدمیک در اختیار مردم بگذارند. اغلب مردم نیز این اطلاعات را از رسانههای خبری دریافت میکنند. اما آیا اخبار، اطلاعات مورد نیاز مردم هنگام شیوع بیماریهای عفونی را فراهم میکند؟ پاسخ مطالعات به این سوال منفی است. این پژوهشها با مروری بر پوشش خبری بیماریهای اپیدمیک در چند سال گذشته نشان میدهند که رسانهها اغلب بر رویدادهایی که جذاب به نظر میآیند متمرکز میشوند اما الزاماً در آرام کردن افکار عمومی و رساندن اطلاعاتی که برای مواجهه با بحران بدان نیاز دارند موفق عمل نمیکنند.
برای مثال ویروس زیکا، خطراتی نظیر میکروسفالی (کوچک شدن مغز در جنین) در پی دارد. به همین دلیل هنگامی که ویروس زیکا شیوع پیدا کرد سازمانهای بهداشتی نهتنها در مورد پروژههای رسمی دولتی نظیر واکسیناسیون در برابر آن به انتشار اطلاعات پرداختند بلکه سعی کردند برای کاهش آسیبهای احتمالی افراد را به پرهیز از سفر به مناطق آلوده و استفاده از ماسک تشویق کنند. اطلاعات مربوط به آخرین موارد ابتلا و نحوه پیشگیری یا کاهش عوارض بیماری نیز در وبسایتهای رسمی نهادهای مربوطه و صفحات اجتماعی آنها در دسترس قرار گرفت. این سازمانها همچنین اطلاعات لازم را در اختیار ماموران حوزه بهداشت و پزشکان قرار میدادند تا با بیماران به اشتراک بگذارند. اما مردم اغلب به جای دنبال کردن توئیتر «مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها»، مشغول خواندن اخبار و شایعات در منابع و صفحات غیرپزشکی بودند!
اجازه دهید به مطالعهای اشاره کنیم که در آن بیش از پنج هزار مطلب خبری درباره آنفلوآنزای خوکی، ابولا و زیکا در روزنامههای مطرح آمریکا نظیر نیویورکتایمز و والاستریت ژورنال بین سالهای 2008 تا 2018 مورد بررسی قرار گرفته است. محققان این اخبار را به سه دسته اطلاعات علمی (خطرات سلامتی یا واقعیتهای پزشکی)، گزارشهای اجتماعی (تاثیر بیماری بر بازار، سیاست و رویدادهای فرهنگی)، و موضوعات پندمیک (متمرکز بر تلاشهای فراگیر برای مقابله با بیماری) تقسیم کردند. نتایج نشان داد تقریباً نیمی از مطالب به پیامدهای اقتصادی، سیاسی و حتی ورزشی بیماری اختصاص داده شده است. اینکه بخش عمده مطالب بر آثار بیماری متمرکز بود به خودی خود مشکلآفرین نیست اما دو پیامد نامطلوب و جدی دارد. به ترس و واهمه از گسترش بیماری دامن میزند و دیگر آنکه، این احتمال وجود دارد که مردم نتوانند به اطلاعات ضروری برای مقابله یا پیشگیری از بیماری دست یابند. آنوقت است که نقش منابع غیرپزشکی و نامطمئن در اطلاعرسانی زیاد خواهد شد.
پژوهشگران بر یافته دیگری نیز تاکید گذاشتند. تنها در یک مورد از هر پنج مطلب علمی و از هر هشت مطلب پندمیک، به شیوه پیشگیری از بیماری پرداخته شده بود. هیچ یک از 120 مطلب اجتماعی نیز توصیهای در این زمینه نداشتند. این در حالی است که هدف ارتباطات سلامت، دادن حس کنترل به مخاطبان است. مردم باید بدانند راههایی برای در امان ماندن از خطر وجود دارد و این روشها واقعاً موثر است. اما آنگونه که تحلیلها نشان میدهد پوشش خبری به ویژه در مطالبی که فقط بر آثار متمرکز است، این اطلاعات را برای آنها فراهم نمیکند.
پژوهشگران پیشنهاد میکنند مواجهه با مطالب و محتوای «اجتماعی» فقط به احساس نااطمینانی، از دست رفتن کنترل ادراکشده و بدگمانی به نهادهای سلامت منجر میشود. تنها در صورت انتشار مطالب کاربردی در مورد خطرات و راهحلهای آن است که میتوان مردم را به همکاری و همراهی با توصیههای بهداشتی، هنگام بروز اپیدمی فراخواند.
دروغ، شایعه و شبکهها!
بیشک نوشتن از بیماریهای ترسناک، بدون دادن اطلاعات درباره نحوه حفاظت در برابر آنها، بهترین راه برای ایجاد اضطراب و نگرانی و درماندگی و بدترین راه برای ایجاد اعتماد به دولت و سازمانهای بهداشت و سلامت است. به علاوه، در نبود اطلاعات صحیح و بهموقع مردم ممکن است به جایگزینهایی روی بیاورند که بهطور خطرناکی گمراهکنندهاند. این امر به طیف گستردهای از پیامدهای ناخواسته، از جمله «ترس بیدلیل» میانجامد. به همین علت بود که رسانههای آمریکا هنگام شیوع ابولا، واکنش بیش از حد آمریکاییها را Fear-bola یا هراسبولا نامیدند!
از دید تحلیلگران، حتی وقتی جنبههای غیرپزشکی یک اپیدمی مورد نظر است، بهتر است روزنامهنگاران به راهکارهای عملی و شیوههای پیشگیری نیز اشاره کنند. از آنجا که اخبار بهطور سنتی فرصتی برای پرداختن به این مسائل ندارند این وظیفه سازمانها و نهادهای بهداشت و سلامت است که شکاف موجود را پر کنند. ابزار این نهادها، ارتباطات مستقیم و صادقانه با مردم و بهرهگیری از قدرت شبکههای اجتماعی است. اما چه میشود وقتی این سازمانها از اعتبار کافی برخوردار نیستند یا رسم سخن گفتن با مردم را نمیدانند؛ یا بدتر از این دو، سازمانها به هنگام بحران تازه یادشان میافتد صفحات کاربری خود را فعالتر کنند. تا آن زمان مردم پای کانالهای پرمخاطب نامعتبر تلگرامی نشستهاند و هر تصویر مربوط و نامربوطی را به شیوع بیماری و آغاز بحران در کشور ربط میدهند!
تجربه ویتنام از این منظر درسهای زیادی برای سیاستگذاران حوزه سلامت و البته روزنامهنگاران دارد. در بهار سال 2014، رسانههای تحت کنترل دولت در ویتنام خبر دادند که دهها کودک پس از بستری شدن در بیمارستانهای هانوی، به دنبال تب بالا جان خود را از دست دادهاند. علت این مرگومیرها سرخک اعلام شد. والدین کودکان قربانی به فیسبوک هجوم بردند تا غم و خشم خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. دوستان و اقوام آنها نیز چنین کردند. مقامات در این میان میکوشیدند از طریق بولتنها و بروشورها و بهروزرسانی وبسایتها اطلاعاتی درباره بیماری در اختیار مردم بگذارند اما اخبار و شایعاتی که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد، مردم را به وحشتی عمیق دچار کرد. ویتنام در پاسخ موثر به بلایای طبیعی و شرایط بحرانی سلامت، سابقه خوبی داشت اما وقتی سرخک به این کشور رسید میلیونها ویتنامی به جای دیدن تلویزیون پای فیسبوک بودند و دولت نتوانست آتشی از ترس، خشم و اعتراض را که فیسبوک به پا کرده بود، فروبنشاند. بیشتر اعتراضات متوجه وزیر بهداشت بود که اعلام خبر شیوع بیماری را آنقدر به تعویق انداخت تا تعداد کودکان قربانی به 130 نفر رسید. او پیش از این اپیدمی هم به دلیل خطاهای پزشکی گذشته زیر سوال بود به همین دلیل انکارهایش یک خیانت بزرگ تلقی شد.
ویتنام اما درس عبرتی برای دیگر کشورهاست. حالا تقریباً تمام مردم عادی به موتورهای جستوجو و شبکههای اجتماعی دسترسی دارند و هنگام بروز بحران به راحتی میتوانند به سرعت، اطلاعات مورد نظرشان را بیابند. این سرعت به ویژه در کشورهایی که اعتماد به دولت، نهادهای دولتی و رسانههای جریان اصلی به دلیل ناکارآمدی یا خطاهای مکرر زیر سوال رفته، بیشتر است.
در این محیط جدید، مقامات حوزه بهداشت و سلامت با ترکیب پیچیدهای از فرصتها و تهدیدها مواجهاند. از یکسو افزایش حضور مردم در این فضای آنلاین به آنها اجازه میدهد تا در طول یک بحران بتوانند اطلاعات و اخبار ضروری را مستقیماً با مخاطبان در میان بگذارند. اما در مقابل، هر پلتفورم آنلاینی مجرای گستردهای برای انتشار شایعات، اخبار نادرست و البته انتقادات است؛ محتوایی که با سرعتی چندین برابر مطالب آموزشی منتشر میشود.
مسوولان باید بدانند این محتوای ویروسی در مدت بحرانهای سلامتی میتواند به ترس دامن بزند، اعتبار آنان را زیر سوال ببرد و اعتماد عمومی را به نظام خدمات بهداشتی -که مسوول مقابله با بیماری است- تضعیف کند. و البته اگر از فرصتهای این شبکهها به درستی استفاده شود، میتوانند شکاف دیجیتال را با مشارکت دادن مردم و منتقدان در فرآیندهای کنترل و پیشگیری، هوشمندانه ببندند.
شاید ویروس کرونا نتواند از مرزهای کشور رد شود -اجازه دهید چند لحظه خوشبین باشیم- ویروس کروناهراسی اما، مرز نمیشناسد. مردم به همان اندازه که با شهروندان ووهان و امید به زندگی کمنظیر آنها همدلی میکنند، از خواندن خبر تداوم پروازها به چین، یا کشف موارد ابتلا در شهرهای مختلف، یا دیدن لباسهای مخصوص بر تن ماموران بهداشتی ناامید و وحشتزده میشوند. همانقدر که لازم است رسانهها هوشمندانه از پرداختن بیش از حد و بیمورد به داستان کرونا و بزرگنمایی آن بپرهیزند، مسوولان نیز باید به مردم ثابت کنند قادر به کنترل شرایط هستند. اعتمادسازی و صداقت، قدم نخست برای در دست گرفتن کنترل اوضاع است.