توقف الگوی پرمصرف
علیرضا دائمی از علتهای شکلگیری تنش آبی در شهرهای ایران و روشهای مقابله میگوید
ایران کشوری خشک و نیمهخشک با منابع آبی محدود و بارش نزدیک به 200 میلیمتر یکی از فقیرترین کشورها از نظر آبی است. تنش آبی در ایران ابتدا در منابع آب تجدیدپذیر خود را نشان داد تا وضعیت بحرانی سرزمین را به رخ مدیران کشور بکشاند. با این حال شهرهای پرجمعیت ایران و مراکز تمرکز جمعیت نیز دچار تنشهای جدی بودند.
ایران کشوری خشک و نیمهخشک با منابع آبی محدود و بارش نزدیک به 200 میلیمتر یکی از فقیرترین کشورها از نظر آبی است. تنش آبی در ایران ابتدا در منابع آب تجدیدپذیر خود را نشان داد تا وضعیت بحرانی سرزمین را به رخ مدیران کشور بکشاند. با این حال شهرهای پرجمعیت ایران و مراکز تمرکز جمعیت نیز دچار تنشهای جدی بودند. تا جایی که بحث انتقال آب، اصلاح شبکه توزیع، برداشت آب از سفرهها و... را دوباره بر سر زبانها انداخت. وزیر نیرو اخیراً گفته، تا سال 1400 مشکل همه شهرهای پرتنش ایران را از نظر آبی رفع خواهیم کرد. علیرضا دائمی متخصص آب و معاون سابق وزیر نیرو درباره تنش آبی در ایران میگوید: راهحل انتقال آب حوضه به حوضه یا برداشت از سفرههای زیرزمینی نیست. بلکه راهحل در مدیریت مصرف و بهبود کیفیت شبکه توزیع آب شهرهاست.
♦♦♦
پیش از آنکه به تنش آبی در شهرهای ایران بپردازیم میخواستیم بدانیم مفهوم تنش آبی چیست و چه وقت میگوییم یک سرزمین دچار تنش آبی است؟ بین تنش آبی و خشکسالی چه رابطهای وجود دارد؟
ما یک بحث خشکیدگی داریم و یک بحث خشکسالی. وقتی ما به صورت ممتد با کمبود آب و تنش آبی مواجه هستیم یعنی دچار خشکیدگی شدهایم. خشکسالی دورهای است. ممکن است یک سال خشکسالی داشته باشیم یک سال ترسالی باشد. مفهوم تنش آبی با بحث خشکیدگی مرتبط است. زمانی که میزان منابع آبی ما و سرانه منابع آبی ما کمتر از استانداردهای تعریفشده است ما با تنش آبی مواجه شدهایم. در کشور ما زمانی جمعیت کم بوده و منابع آب بیشتر از اکنون بوده و به نوعی جوابگوی نیاز جمعیت بوده است. کشور کمتر از تغییر اقلیم آسیب دیده بود. آنجا ما با این مساله مواجه نبودیم ولی امروزه ما در بسیاری از حوضههای آبی با تنش مواجه هستیم. سرانه آب تجدیدشونده یعنی همان شاخصی که در مدیریت منابع آب بر آن تاکید میشود، کمتر از هزار است. بر اساس گزارش سازمان ملل، کشوری که سرانه آب آن کمتر از ۱۷۰۰ مترمکعب باشد تهدید بحران آب آن کشور را فرا میگیرد. میزان مصرف آب تجدیدپذیر در ایران ۱۱۰ درصد و کشور بعد از ایران ۷۰ درصد است.
وزیر نیرو اخیراً اعلام کرد تمامی شهرهایی که در ایران با تنش آبی مواجه هستند تا سال 1400 این مشکل آنها رفع خواهد شد. ابتدا میخواهیم بدانیم مبنای صحبتهای وزیر چه بوده است؟ با توجه به اینکه ما بهطور تاریخی در معرض خشکی و خشکسالی هستیم آیا پیشبینیها از وضعیت نرمال در آینده حکایت دارد؟
آنچه وزیر نیرو عنوان کرده بحث تنش آبی در شهرها است. این مساله بستگی به میزان آب تجدیدشونده ندارد. ما یک سرانه مصرف آب شهری داریم که فرض کنید 250 لیتر به ازای هر یک نفر در یک شبانهروز است. این عدد در اروپا رقمی حدود 130 تا 150 لیتر است. در کشور ما این رقم نسبتاً بالاست. این مصرف دلایل خاصی دارد از جمله تعرفه و اقتصاد آب که آب تقریباً رایگان درمیآید. در شهرهایی که اکنون نمیتوانیم منابع آب لازم را برای شهروندان ایجاد کنیم و با سهمیهبندی و جیرهبندی آب مواجه میشوند، تنش آبی داریم. نظر وزیر نیرو این بوده که با تاسیساتی که ایجاد خواهیم کرد و با طرحهای انتقال آب، تصفیهخانهها و اصلاح ساختار توزیع آب و... میتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که در افق 1400 تنش آبی در شهرها نداشته باشیم.
مشکل آب در ایران بیش از آنکه مربوط به سکونتگاههای شهری باشد، عمدتاً مرتبط با مناطق پیرامونی و مصرف آب در موقعیتهای دیگر است. عمده شهرها سدهایی دارند که سالانه کفاف آنها را میدهد. میشود گفت شهرها کمتر از دیگر مناطق تنش آبی دارند.
با تعریفی که از تنش آبی داریم باید بگوییم که در شهرها تنش آبی جدی داریم. مثلاً شهری مثل چابهار را در نظر بگیرید. ما در چابهار سهمیهبندی آب داشتیم. خیلی از شهرهای دیگرمان نیز چنین بودند. روستاهای زیادی در کشور هستند که با تانکر به آنها آبرسانی میکنیم. برخی از شهرها دچار مشکل سهمیهبندی هستند. بحثی در وزارت نیرو مطرح است که با اصلاح ساختار توزیع شبکه آب و افزایش بهرهوری شرایطی فراهم شود که مصرف آب پایین بیاید و تنش آبی برطرف شود و با سهمیهبندی آب مواجه نشویم. الان در شهری مثل اصفهان تنش آبی داریم. شهری پرجمعیت و مهم که اگر مشکل آن برطرف نشود، مشکلات زیادی درباره آن خواهیم داشت. ما بحثی در مورد تنش آبی سطح ملی در کل کشور نداریم. بلکه شهرهای ما که مراکز تراکم جمعیتی هستند مشکلاتی دارند. در تهران تنش آبی نداریم چون به دلیل تمهیداتی که برای پایتخت اندیشیده شده با قطعی یا سهمیهبندی آب مواجه نیستیم. منابع آب در تهران کفایت جمعیت فعلی را میکند.
به بحث انتقال آب و مواردی اشاره کردید که وزارت نیرو برای خلاصی از تنش آب شهری، احتمالاً به آنها رجوع خواهد کرد. به نظر میرسد توسعه پایدار به معنی کلان آن در سیاستگذاریهای آن نقشی ندارد. وقتی حرف از انتقال آب زده میشود، ملاحظات زیستمحیطی و تبعات اجتماعی آن در نظر کارشناسان و مدیران این وزارتخانه جایگاه چندانی ندارد. توسعه بیشتر با انتقال آب دریا به سمنان حتماً ایجاد خواهد شد، چنانکه در اصفهان صنایع آببر استقرار یافتهاند در حالی که اصفهان آب شرب هم کم دارد.
این بحثی که شما مطرح میکنید به توازن منطقهای و مساله مهم آمایش سرزمین برمیگردد. متاسفانه باید بگویم در کشور ما آمایش سرزمین و برنامه توازن منطقهای نداریم. برنامه توازن منطقهای جمعیت شهرها را کنترل میکند و امتیازها و یارانههایی به مناطق محروم تخصیص میدهد. از تخلیه روستاها به سمت شهرها جلوگیری میکند. پراکنش صنایع و جمعیت و حتی تولیدات محصولات کشاورزی را بهطور متناسب کنترل میکند. فرض کنید محصولات پرآببر نباید در مناطق خشک و کمآب توسعه پیدا کند. ارزش محصول بسیار مهم است. باید در نظر بگیریم که در چه منطقهای چه محصولی بکاریم که منافع بیشتری برایمان داشته باشد. شهرها باید به شکلی سازمان پیدا کنند که توازن در پراکنش جمعیت آن حفظ شود. 25 درصد جمعیت کشور در مرکز متمرکز هستند و این مساله نامطمئنی است. چون فقط مساله آب مطرح نیست. بحث انرژی و آلودگی هوا و کنترل ترافیک نیز باید لحاظ شود. اینها همه مشکلاتی است که باید آن را در نظر گرفت. بحث آمایش سرزمینی و توازن منطقهای بسیار بااهمیت است. ما هنوز با حرکت جمعیت از مرزها به سمت مرکز مواجه هستیم. شهرهای بزرگ دارد روزبهروز بزرگتر میشود و روستاها و شهرهای کوچک از جمعیت تهی میشود. این مساله خطرناکی است و بخشی از این تغییر روند پراکنش جمعیت به آب مربوط است.
ما اگر آب انتقال ندهیم صنایع نیز در آن مناطق ایجاد نمیشود و جمعیت نیز متمرکز نخواهد شد.
روش کنترل تمرکز جمعیتی این نیست. من مثال اصفهان را مجدداً مطرح میکنم. وقتی ذوبآهن و فولاد مبارکه در این منطقه به وجود آمده و کشاورزی بسیار گستردهای در این منطقه شکل گرفته و اراضی بسیار زیادی زیر کشت رفته و جمعیت بسیار زیادی آنجا تمرکز یافته است، نمیتوانیم آب اینجا را قطع کنیم و مثلاً بگوییم این جمعیت باید بیرون بروند. این تبعات بسیاری از جنبههای مختلف سیاسی و اجتماعی دارد. حتی نمیتوانیم صنایع را از آنجا خارج کنیم.
واقعاً نمیشود صنایع آببر و غیرمتناسب با اقلیم مرکزی ایران را در بلندمدت از آنجا خارج کرد؟
اگر برنامه توازن منطقهای در کشور باشد آنوقت میتوانیم بگوییم باید صنایع آببر در مناطق غربی ایران که منابع آبی بیشتری دارد، استقرار یابند. ولی ما در زاگرس که منابع آبی خوبی وجود دارد کمترین صنعت را داریم و در نتیجه میزان بیکاری و فقر بالاتر از مناطق مرکزی است. میبینیم که در مناطق مرکزی آب نداریم و آلودگی در این مناطق گسترده است. در تهران، اصفهان، تبریز و برخی دیگر از شهرهای مرکزی جمعیت متمرکز شده است و این شکل خوبی ندارد. مشکل این است که برنامه آمایش سرزمین نداریم. این بحثی است که سالها مطرح است و واقعاً جای آن در مدیریت توسعه ایران خالی است. در نظر بگیرید ما در تولیدات کشاورزی که بیشترین هدررفت آب را در کشاورزی داریم، در برخی از مناطق اصلاً مجاز به کشت نیستیم اما نهتنها هیچ منعی برای کشت در مناطق خشک وجود ندارد بلکه گاهی شاهد هستیم که محصولات پرآببر در مناطق کمآب کاشته میشوند. البته اولین آسیب را کشاورزان میبینند. امروزه ما شاهد هستیم که محصولات کشاورزان بدون مشتری در کنار جادهها تلف میشود، چون برخی از این محصولات، از هزینه کاشت و داشت و برداشت آن بسیار ارزانتر فروخته میشود. نظارت و مدیریت بر عرصههای تولیدی باید وجود داشته باشد و البته صنعت هم از این قاعده مستثنی نیست.
به نظر میرسد دولت برای استانهایی مثل سمنان، کرمان، اصفهان، یزد و... طرحهای انتقال آب را در نظر دارد. البته یزد و اصفهان و کرمان پیشتر این اتفاق را تجربه کردهاند. سمنان هم اخیراً بحث انتقال آب خزر را در دستور کار دارد. به نظر شما چه مدلهایی برای رفع مساله آب استانهای پرتنش باید در دستور کار دولت قرار گیرد؟ آیا انتقال آب دریا مد نظر است یا باز هم قرار است مجوز برداشت آبهای زیرزمینی را صادر کنند؟
نظر کارشناسی بنده این است که هیچکدام از این دو روش مناسب وضعیت تنش آبی ایران نیست. اولین کاری که باید انجام دهیم این است که نوع مصرف آب در ایران باید مدیریت شود. مدیریت مصرف یعنی اینکه ما مثلاً در شبکه شهر تهران تلفات نسبتاً چشمگیر آب را کاهش دهیم. آبی که 180 کیلومتر دورتر و از سد طالقان به تهران میآید قطعاً تلفات زیادی دارد. در خود شبکه توزیع نیز بخش مهمی از این آب از بین میرود. نکته دیگر در نوع مصرف است. هنوز الگوی دقیقی برای نوع مصرف در مناطق کمآب ایران به وجود نیامده است. اساساً الگوی مصرف در مناطق پرتنش قابل تصور نیست. ما در کمآبترین مناطق ایران الگویی شبیه به پرآبترین مناطق دنیا را اجرا میکنیم. سرانه مصرف آب در ایران برای هر فرد در شهرها 250 تا 300 لیتر در شبانهروز است در حالی که در دنیا چنین عددی تجربه نشده است. اینکه مولفههای اقتصادی درست عمل نمیکند و آب اینقدر کمارزش است که کسی توجهی نمیکند که نوع مصرف باید مدیریت شود. بعد از اینکه مدیریت مصرف انجام و شبکههای توزیع آب اصلاح شد و بهرهوری آب افزایش یافت باید در نظر گرفت آیا ما آب کم داریم یا خیر. آن زمان اگر آب کم بود ما باید به شیوههای دیگر مثل انتقال آب دریا به مناطق ساحلی نه مناطق دورتر فکر کنیم. البته این مدل بسیار پرهزینه است و از نظر زیستمحیطی بسیار خطرناک است. مساله دیگر انتقال آب از حوضهای به حوضه دیگر است که تنشهای اجتماعی بسیاری را به دنبال خواهد داشت و میتواند جامعه میزبان و میهمان را با مخاطرات شدیدی مواجه کند. اینها راهحل اصلی نیستند. راه اصلی که باید در دستور کار دولت قرار گیرد همان مدیریت مصرف آب است. اگر مدیریت مصرف جواب نداد که تقریباً بعید است جواب ندهد - چون ما واقعاً اسرافگرایانه آب را مصرف میکنیم- بعد باید به دنبال روشهای دیگر رفت. برای نمونه وقتی ما کشاورزی بسیار ناپایداری داریم و نوع مصرف آب در کشاورزی ما مطلقاً برخلاف اقلیم کشور است، طبیعی است که باید این روش را عوض کنیم و کشاورزی خود را با وضعیت آب و هوایی و توانایی اقلیمی سازگار کنیم. به نظر من ابتدا باید بگذاریم مدیریت مصرف بهبود پیدا کند. باید استفاده از آبهای زیرزمینی بهطور کامل متوقف شود. اکثر حوضههای آبی ایران آسیب دیده و در مرحله بحرانی هستند. انتقال آب بینحوضهای اصلاً قابل توصیه نیست و استفاده از آب دریا در مناطق ساحلی به شرط ملاحظات زیستمحیطی کامل پذیرفته شده است. اما اینکه آب دریا را کیلومترها دورتر منتقل کنیم اصلاً عقلانی نیست. باید از نظر اقتصادی مساله را بررسی کرد که ما قرار است با این آب چه کنیم. آبی که مترمکعبی 40 هزار تومان هزینه برداشته است، چه بهرهوری در اقتصاد صنعتی و کشاورزی و جمعیتی ما دارد. این است که باید بیشترین تمرکز را بر مدیریت مصرف گذاشت. متاسفانه کمتوجهی به این مساله بسیار زیاد است. به راحتی برای احداث یک سد حاضر هستیم دهها میلیارد تومان خرج کنیم اما برای اصلاح شبکه توزیع آب هزینهای نمیکنیم. مثلاً استفاده از سیستمهای کاهنده مصرف آب در منازل اصلاً مورد توجه نیست.
آمار تلفات آب در شبکه توزیع چگونه است؟
ما آماری داریم که به اصطلاح آب به حساب نیامده است. در شهر تهران آمار این آب به حسابنیامده 26 درصد است. بخشی از این آب به صورت رایگان توزیع میشود و بابت آن منابعی دریافت نمیشود. به اضافه اینکه ما اکنون آب رایگان در مدارس و مساجد و دیگر ارگانهای عمومی مثل پارکها و... توزیع میکنیم. این آبها چیزی حدود 14 درصد آب کشور است. اما بخش بیشتری از این آب هدررفته مربوط به تلفات شبکه توزیع است. برای مثال شبکه تهران توزیع نامتوازن دارد. شهر توسعه پیدا کرده و شبکه توزیع آن هم توسعه پیدا کرده است اما خیلی مسائل فنی در آن لحاظ نشده است. مثلاً شهرکی ایجاد شده و یک خط لوله از لوله اصلی جدا شده و به آن شهرک رفته است و اینها باعث شده که شبکه با پرتی آب مواجه شود و این شبکه نیاز به اصلاح و مرمت داشته باشد اما چنین هزینهای برای این شبکه صورت نگرفته است و سالیان سال آب از این لولههای توزیع در سراسر شهرها هدر رفته است.
سال 97 ایران تنش بسیار شدید آبی را در 50 سال گذشته تجربه کرد. سال بعد از آن یکی از بالاترین نرمهای بارندگی را تجربه کردیم. البته جبران نیازهای آبی ما را نمیکند اما از نظر شما سیاستهایی که میتواند منابع آب استراتژیک در ایران را به سمت روند بهبود ببرد باید چه نوع سیاستهایی باشد؟
پیشبینی برای امسال از سوی سازمان هواشناسی صورت گرفته است و آنها گفتهاند که وضعیت در کشور نرمال و کمی بیش از نرمال خواهد بود. این به این معنی است که خیلی شرایط خوبی مثل سال گذشته نخواهیم داشت. بهار 98 نمونه ویژهای از بارش در ایران بود که کمسابقه ارزیابی میشود. بارندگی بیش از 330 میلیمتر نشان میدهد که کشور ما در معرض بارشی بیسابقه قرار داشته است. چراکه نرمال بارش در ایران 200 تا 220 میلیمتر است. یعنی حدود 50 درصد افزایش بارش میانگین در کشور داشتیم. این افزایش سبب شد منابع آب تا حدودی تغذیه شوند. رودخانهها سیلابی شدند و سدها پر شدند. طبعاً ادامه این شرایط قابل پیشبینی نیست. در بلندمدت که اساساً نمیتوانیم پیشبینی کنیم. واقعیت قضایا این است که ما در منطقه خشک جهان زندگی میکنیم. اکنون که به نیمه مهرماه رسیدهایم تقریباً بارندگی جدی در کشور نداشتهایم و گرمای هوا به دلیل تغییر اقلیم دو درجه بهطور متوسط بیشتر شده است. هر درجه افزایش میزان تبخیر در ایران را به شدت بالا میبرد. در دریاچه ارومیه مطالعات ما نشان میدهد که هر یک درجه نزدیک به 500 میلیون مترمکعب و دو درجه یک میلیارد مترمکعب آب را که یکهفتم کل آب منابع ایران است تبخیر میکند یا روند تبخیر آن را افزایش میدهد. ما در منطقه خشک جهان و تحت تاثیر گرمایش زیاد جهانی و تغییر اقلیم هستیم. باید روشهای ما شبیه به پیشینیانمان باشد و بتوانیم خود را با شرایط سازگار کنیم وگرنه ایران سرزمینی از نظر زیستی نامناسبتر خواهد شد.