شناسه خبر : 30925 لینک کوتاه

خسارت مهاجران بر بازار کار

سعید عیسی‌زاده از هزینه و فایده حضور مهاجران افغان در ایران می‌گوید

مهاجران افغانستانی 98 درصد مهاجران حاضر در ایران هستند. حدود نیمی از این مهاجران غیرقانونی هستند. به نظر می‌رسد بازار کار ایران و فضای کسب‌وکار کشور از حضور مهاجران غیرماهر و فاقد تخصص متاثر است.

خسارت مهاجران بر بازار کار

مهاجران افغانستانی 98 درصد مهاجران حاضر در ایران هستند. حدود نیمی از این مهاجران غیرقانونی هستند. به نظر می‌رسد بازار کار ایران و فضای کسب‌وکار کشور از حضور مهاجران غیرماهر و فاقد تخصص متاثر است. سعید عیسی‌زاده استاد دانشگاه که مطالعات زیادی در مساله مهاجران و اثر آنها بر بازار کار کشورهای پذیرنده داشته، می‌گوید: دولت و بازار اشتغال ایران از حضور مهاجران به شدت متضرر است اما بنگاه‌ها و اشخاص از مهاجران به عنوان نیروی کار ارزان بهره‌مند هستند. او بر این باور است که جامعه جهانی و پیشرفته و به‌خصوص غربی‌ها، به دلایلی ورود مهاجران را مسدود می‌کنند که مرتبط با منابع و بازار کار و اقتصاد آنهاست. با این حال آنها با دخالت در امور کشورها و ایجاد جنگ‌های ویرانگر زمینه مهاجرت افغان‌ها را به ایران و دیگر کشورها فراهم می‌کنند. او اظهارات عباس عراقچی در مورد هزینه مهاجران افغانستانی در ایران را حرفی حساب‌شده و بر پایه مستندات علمی می‌داند و معتقد است در چانه‌زنی با غربی‌ها باید از این همه هزینه تحمیلی به اقتصاد و بازار کار ایران استفاده کرد.

♦♦♦

به بهانه سخنان عباس عراقچی معاون وزیر خارجه مبنی بر احتمال اخراج مهاجران افغان که البته بعد این اظهارات را تبیین کرد، آیا حضور و فعالیت افغانستانی‌های مهاجر برای اقتصاد ایران هزینه یا منفعت داشته است؟

ابتدا باید خیلی صریح توضیح دهم که حضور مهاجران در ایران به‌جای اینکه برای اقتصاد ایران موثر باشد، برای خودشان موثر بوده است. ما باید این نکته را جدا در نظر داشته باشیم. نکته دیگر اینکه حضور مهاجران افغان برای مثال که جمعیت زیادی در ایران دارند، به‌جای اینکه برای دولت مفید باشند و حضورشان انتفاعی برای دولت داشته باشد، برای بنگاه‌ها و صاحبان آنها موثر بوده‌اند. این مساله دو مقوله جدای از هم است. از نظر اقتصادی اگر یک مرغداری از خدمات با هزینه پایین مهاجران افغان بهره‌مند شده، این منافع خصوصی زیادی برای بنگاه داشته است اما عملاً برای دولت چنین نیست. چون دولت در مقابل درآمد مهاجران مالیاتی دریافت نمی‌کند. این نکته را هم باید در نظر گرفت، این گروه‌ها به دلیل اینکه گروه‌های پرخرجی نیستند و مصرف بالایی در اقتصاد ایران ندارند، از حیث مصرف هم برای اقتصاد خیلی منافعی ندارند. یعنی خرجی نمی‌کنند و نمی‌توانند تحریک‌کننده بخش‌های دیگر باشند و تقاضای کل را افزایش نمی‌دهند. اما حضور نیروی کار ارزان مهاجر برای بنگاه‌ها و البته بخش‌های خاصی از بنگاه‌ها مفید و موثر بوده‌اند. اما صحبت‌های آقای عراقچی درباره خروج یا عدم خروج مهاجران افغانستانی حاضر در ایران بیشتر در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک قابل ارزیابی است و اینکه او برای چانه‌زنی در ابعاد بین‌المللی و با طرفین خارجی این بحث را مطرح کرده است.

  به ابعاد دیپلماتیک و سیاسی اظهارات آقای عراقچی خواهیم پرداخت. اما پیش از آن توضیحی درباره حضور نیروهای کار مهاجر و افغان‌ها در بنگاه‌ها و انتفاع این حضور برای اشخاص و کسب‌وکارها دادید و اینکه حضور این نیروها به اقتصاد کلان و به دولت کمکی نکرده است. اما آیا بنگاه‌ها ولو با نیروی ارزان مهاجر به کمک اقتصاد کلان و اقتصاد ملی نمی‌آیند؟

مطالعات ما در زمینه حضور کارگران افغانستانی در ایران نشان می‌دهد، حضور مهاجران افغان در ایران با آن استاندارد حضور مهاجران و قواعد و قوانین و مزایای آن در بقیه دنیا متفاوت است. باید در نظر گرفت حضور مهاجران غیرقانونی در ایران در مواجهه با مهاجران قانونی قابل توجه است. این حضور غیرقانونی تبعات بسیاری برای ایران داشته است. اگر از ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن بگذریم باید بدانیم که اثرات بد این حضور بر اقتصاد مشهود است. اگر ما بخواهیم خودمان را با وضعیت حضور مهاجران در اروپا مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که اکنون احزاب راستگرا در این کشورها به شدت با حضور مهاجران مخالفت می‌کنند و این احزاب تندرو یکی‌یکی دارند بر سر کار می‌آیند. این احزاب در این کشورها دارند به شدت استانداردهای حضور مهاجران را بالاتر می‌برند و در نهایت سخت می‌کنند. آنها اغلب با مهاجران قانونی مواجه هستند و دارند به این شکل در برابر مهاجران مقاومت می‌کنند و به شدت دارند سختگیری می‌کنند و حتی سهمیه‌بندی می‌کنند. اما ما با انبوه میلیونی مهاجران غیرقانونی مواجه هستیم. آثار حضور این مهاجران انبوه بر کشور بسیار زیاد و گاه جبران‌ناپذیر است. از این‌رو باید این مسائل را بررسی کرد. اما مطالعه ما در مورد کلیت مهاجران غیرقانونی و قانونی که در طول سال‌های گذشته وارد کشور شده‌اند، نشان می‌دهد این نیروی کار جانشین نیروی کار طبقه غیرماهر ایران است. طبق مطالعات صورت‌گرفته، این مهاجران هم به اذعان اداره مهاجرت افغانستان و هم اداره اتباع خارجی وزارت خارجه و نهادهای دیگر در ایران، زمانی که وارد ایران می‌شوند فاقد مهارت هستند و وارد ایران که می‌شوند به دلایل متعدد از جمله ارزانی و مسائل دیگر به‌کار گرفته می‌شوند و آرام آرام دارای مهارت می‌شوند و عملاً جایگزین نیروی کار غیرماهر ایران می‌شوند. در اقتصاد بازار کار وقتی بحث می‌شود این نیرو را جایگزین نیروی غیرماهر در نظر می‌گیرند نه مکمل نیروی کار غیرماهر ایرانی! اگر مهاجری با مهارت بالا وارد شود، چه‌بسا بتواند مکمل نیروی کار ما باشد. این می‌تواند تحریک‌کننده تولید هم باشد و اساساً اشتغال ایرانی‌ها را هم بالا ببرد اما مطالعات ما نشان می‌دهد نیروی کار مهاجر به دلیل اینکه فاقد مهارت است، بازار اشتغال را کاهش داده‌ است و این اثر جانشینی را تایید می‌کند. البته در نظر بگیریم که این حضور نیروی انبوه کار مهاجر غیرماهر در بازار کار ایران اثری بر روی قیمت دستمزد نداشته است. ما رابطه‌ای بین ورود این نیروها و افزایش دستمزدها نمی‌بینیم.

  دلایل اینکه حضور این افراد به عنوان نیروی کار ارزا‌ن‌تر تاثیری بر افزایش یا کاهش قیمت دستمزد نداشته‌اند، چیست؟

دلایل اینکه حضور این افراد به عنوان نیروی کار ارزان‌تر تاثیری بر افزایش یا کاهش قیمت دستمزد نداشته‌اند این بوده که این افراد در بخش‌هایی ورود کرده‌اند یا در استان‌هایی مشغول به کار هستند و تمرکز جمعیتی دارند که عمدتاً بخش مسکن در این مناطق فعال است. در مشاغل مرتبط با ساختمان هزینه‌های دستمزد از متوسط دستمزد پایین‌تر است. وقتی دستمزدها پایین باشد، حضور این افراد بر متوسط قیمت دستمزدها اثر آنچنانی ندارد. چون در این بخش برای نیروی کار به‌طور کلی دستمزد پایین است و از این‌رو این ارتباط میان ورود مهاجران و دستمزد اثبات نشده است اما در مورد اشتغال چرا این رابطه وجود دارد. این رابطه نشان می‌دهد حضور مهاجران به کاهش اشتغال در بازار کار ایران دامن می‌زند.

 به بحث مهارت اشاره کردید که مهاجران قانونی و غیرقانونی افغان شاغل در ایران فاقد مهارت و تخصص هستند و جایگزین نیروی غیرماهر ایرانی هستند اما نیروی تخصصی و ماهر ایرانی را تهدید نمی‌کنند و بازار اشتغال آنها را اشغال نمی‌کنند. اما این افراد بعد از اینکه در ایران صاحب مهارت می‌شوند، ممکن است اینجا را ترک کنند. این روند چه تاثیری بر بازار کار ایران خواهد داشت؟

بله، همین‌طور است مهاجران غیرماهر، اشتغال نیروی ماهر ایرانی را تهدید نمی‌کنند. ما گروه‌های تخصصی و نیروهای صاحب تخصص را که عمدتاً تحصیلات بالایی دارند، در ایران داریم و این نیروها اشتغال این افراد را به خطر نمی‌اندازند. از قضا در بخش‌هایی که نیروی غیرماهر مهاجر کار می‌کنند ممکن است با رشد اقتصادی سبب شکل‌گیری کار برای نیروهای ماهر و متخصص هم بشود. مثلاً همین حوزه مسکن و ساخت‌وساز در ساختمان ممکن است سبب ایجاد اشتغال برای نیروهای ماهر نیز بشود. بنابراین آنچه حضور مهاجران را به یک تهدید بدل می‌کند، بیکاری نیروی غیرماهر در ایران است.

 نیروی کار غیرماهر در ایران چه درصدی از بازار کار را شامل می‌شود؟ آیا درصد بالایی به نسبت نیروی کار ماهر در ایران دارند؟

بله، درصد بالایی دارند. اما در طول سال‌های اخیر به دلیل ورود نیروهای تحصیل‌کرده، این روند در حال تغییر است. در بخش‌هایی که مهاجران حضور دارند، نیروی تخصصی کمتری وارد می‌شود.

 ابتدای بحث راجع به نیروی کار مهاجر غیرقانونی از افغانستان صحبت کردیم. به نظر می‌رسد طبق آمارها نیمی از جمعیت مهاجران افغان در ایران غیرقانونی هستند؛ چیزی حدود یک و نیم میلیون نفر. اگر مهاجران غیرقانونی را کنار بگذاریم که البته هزینه هنگفتی بر پیکره مدیریت کشور وارد می‌کنند، نیروی مهاجران قانونی چه وضعیتی در ایران دارند؟

مهاجران قانونی در ایران شبیه به مهاجران غیرقانونی هستند. کمتر نخبگان مهاجرت کرده‌اند. البته در میان آنها نخبگان هستند اما غالب مهاجران از افغانستان نیروی بدون تحصیلات، طبقه پایین‌دست و کسانی هستند که از دست جنگ و فقر فرار می‌کنند. افغان‌ها به دلیل همسایگی و هم‌فرهنگی و ریشه‌های مشترکی که با ما دارند، ایران را به عنوان کشوری برای زیستن و کار انتخاب می‌کنند. بنابراین ایران نیز به دلیل رعایت مسائل فرهنگی و اجتماعی و اشتراکات تاریخی، عمدتاً محدودیت‌هایی شبیه به کشورهای دیگر در برابر مهاجران افغان اعمال نکرده است. ولی از آن طرف هم مطالعه و مدیریت هدایت‌شده‌ای برای اینکه این نیروی مهاجر متشکل باشد در ایران صورت نگرفته است. ما حتی آثار حضور مهاجران افغان در ایران را نیز نتوانسته‌ایم بررسی کنیم. ما کمپی برای بررسی حضور این نیروها نداریم. ما نمی‌دانیم هر مهاجر افغان در ایران چقدر از ما هزینه می‌گیرد. در بحث‌هایی مثل آموزش، بهداشت، انرژی، اقتصاد و مسائل سوبسیدی نمی‌دانیم چقدر هزینه صورت می‌گیرد. به دلیل حضور در کشور تمامی این چند میلیون مهاجر مثل بقیه مردم ایران در حال مصرف منابع هستند. متاسفانه برخورد حرفه‌ای و بر پایه سود و زیان اقتصادی مانند آنچه در کشورهای اروپایی با مهاجران صورت می‌گیرد، انجام نمی‌شود. بنابراین نه در مورد ورود مهاجران و نه در مورد نحوه مصرف آنها و خروج پول از کشور هیچ مدیریتی وجود ندارد. در کشورهای اروپایی رد پای حضور نیروهای مهاجر در همه حوزه‌ها شناسایی می‌شود. در ایران چنین نیست بنابراین ما حتی برای بخش مهاجران قانونی نیز نمی‌دانیم چه مزایا یا هزینه‌هایی برای کشور داشته‌اند. آماری نیز از این حضور جمع‌آوری نشده است. ما که سراغ کار میدانی و پرسشنامه‌ای می‌رویم، به این دلیل که همه مهاجران به صورت قانونی و غیرقانونی در هم هستند، نمی‌توانیم دقیق متوجه شویم که چه اتفاقی دارد می‌افتد. اما وقتی به منابع مکتوب رجوع می‌کنیم می‌بینم آثار حضور این مهاجران بر بخش‌های مختلف متفاوت بوده است.

  بنابر این استدلال‌ها چه به صورت میدانی و چه به صورت کتابخانه‌ای، حضور مهاجران در ایران حضور مثبتی نیست و آنها بر اقتصاد و بازار کار کشور، اثر مثبتی نداشته‌اند.

در بخش اشتغال و با توجه به مطالعات صورت‌گرفته نه، حضور مهاجران مثبت نیست.

 بر چه حوزه‌های دیگری در اقتصاد ممکن است حضور کارگران مهاجر تاثیرگذار باشد؟

ما ممکن است یکسری مشاغل را نداشته باشیم و نیروی انسانی برای آن مشاغل هم نداشته باشیم و نیروهای مهاجر وارد آن مشاغل شوند و کار را جلو ببرند. مثلاً شبکه فاضلاب شهرها از این جمله است. کار در این حوزه برای کارگران ایرانی چندان جالب نیست. علتش را باید بررسی کرد. مثلاً ایرانی‌ها  به شدت از حضور در یکسری از مشاغل پرهیز می‌کنند. ممکن است اگر نیروی ارزان خارجی در کشور وجود نداشته باشد، به دلایلی مردم به سمت این مشاغل هم بروند اما آن زمان هزینه این مشاغل هم بالا خواهد رفت. بنابراین باید در نظر گرفت اگر نیروی کار مهاجر هم اینجا را ترک کند، این مشاغل در کوتاه‌مدت قابل جایگزینی نیستند. چون ما در بازار کار فرصت‌های شغلی راحت‌تری داریم که نیروی کار می‌تواند آنجا خود را مشغول کند. یک دستفروش دستفروشی را ول نمی‌کند برود در طرح توسعه فاضلاب شهری کار کند. نیروی کار ایرانی به راحتی وارد مشاغل پایین‌دست نمی‌شود چون امکان درآمد در مشاغل دیگری دارد. از آن طرف کارفرماهای ما به راحتی این تغییر را ایجاد نمی‌کنند. چون نیروی کار ایرانی هزینه بیشتری دریافت می‌کند بنابراین هزینه بیشتری را به کارفرما تحمیل می‌کند. از سویی نیروی انسانی مهاجر و اغلب غیرقانونی نیرویی نیست که بیمه شود و پیمانکاران عمدتاً برای نیروی ایرانی باید بیمه هزینه کنند. بنابراین برای آنها به صرفه نیست که چنین تغییری را به سرعت ایجاد کنند. ضمناً کارگران مهاجر به دلیل اینکه چند کار متفاوت را همزمان انجام می‌دهند، برای صاحبان مشاغل و بنگاه‌ها به صرفه هستند. یک کارگر افغان علاوه بر اینکه در بنگاه کار می‌کند، کار محافظت و نظافت خانه را هم بر عهده می‌گیرد و بابت این خدمات پول دریافت می‌کند و در عین حال بیمه نیست و کارفرما مسوولیتی در قبال او به صورت قانونی ندارد. واقعیت این است در مطالعات میدانی متوجه شدیم نیروی کار مهاجر برای کارفرماهای ایرانی به شدت امین هستند و حاضر نیستند کارشان را به نیروی ایرانی بدهند، چون به آنها اعتماد ندارند و به نیروی افغانستانی اعتماد بیشتری دارند. سرنوشت اقلیت‌ها معمولاً در همه جای جهان چنین است و اقلیت سعی می‌کند معتمدتر و مطمئن باشد و به این شیوه خود را تثبیت کند.

  بحث اصلی ما از اظهارات آقای عراقچی آغاز شده است، سوالات و ابهامات به نوعی پیرامون آن مطرح شده است که آیا مطالعه‌ای صورت گرفته که اگر زمانی اقتصاد ما و بازار کار ایران تحت تاثیر قرارگیرد، نیروی کار مهاجر غیرقانونی در ایران به سمت مرزهای غربی هدایت شوند و فشاری به طرف‌های غربی وارد شود و ایران از این فشار خارج شود؟ آیا این یک شگرد دیپلماتیک و سیاسی است یا یک راهکار برای مدیریت بازار کار ایران؟

من مطالعه و محاسبه خاصی را در مدیریت نیروی مهاجر بازار کار ایران ندیده‌ام. البته نمی‌توانم بگویم مطالعه و محاسبه‌ای نیست اگرچه اطلاعاتی در این زمینه منتشر نشده و در اختیار ما نیست. اما نکته مهمی وجود دارد. اگر نیروی کار ارزان خوب است، برای کشورهای پیشرفته که به طریق اولی بهتر است. اما چرا اروپایی‌ها و اساساً غربی‌ها در مقابل مهاجران اینقدر سخت گرفته‌اند؟ برای اینکه آنها می‌دانند هر نیروی کاری که وارد کشور آنها شده است به شدت هزینه‌های کشور را افزایش داده است. این مساله که اگر مجبور شویم ممکن است تصمیماتی درباره مهاجران و بازار کار ایران بگیریم تصمیم درستی است. بجاست دولت که به عنوان یک امتیاز از جامعه جهانی این موضوع را طلب کند. ما ننشسته‌ایم محاسبه کنیم که چقدر بابت حضور مهاجران و جنگ‌زده‌ها در ایران داریم هزینه می‌کنیم. هند با تبلیغ بر روی ساخت چند مدرسه برای افغان‌ها از جامعه جهانی مطالبه می‌کند. مثلاً از آمریکایی‌ها طلب معافیت‌ها در تجارت می‌کند. ولی ایران بیش از سه میلیون مهاجر را پناه داده و در این کشور دارند از منابع ما استفاده می‌کنند و برای کشور هزینه دارند اما جامعه جهانی توجهی به این موضوع نمی‌کند. ما بخواهیم یا نخواهیم در مساله مهاجران افغان باید جنبه‌های هزینه تحمیلی بر کشور را لحاظ کنیم. درست است ما ریشه فرهنگی مشترک داریم و مسلمان هستیم و هم‌فرهنگیم اما این دلیل نمی‌شود کشور خسارت ببیند. آن هم خسارتی که بانیانش جنگ‌طلبان غربی هستند. وقتی جنگی در افغانستان و عراق درمی‌گیرد هزینه‌اش برای ایران و منطقه است. بیش از همه ایران از هزینه مهاجرت جنگ‌زده‌های افغانستان خسارت‌دیده است. پس باید این مطالبه از جامعه جهانی وجود داشته باشد و ایران در شرایطی که آمریکا دارد او را تحریم می‌کند، به جهان بگوید که در طول این سال‌ها چه خدماتی به مهاجران داشته است. مهاجرانی که باید هزینه‌اش را غربی‌ها بدهند. یک نکته مهم را در نظر داشته باشید. مهاجران افغانستانی که اکنون به کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی می‌روند، تحصیلاتشان را اغلب در ایران انجام داده‌اند یا مهارتی را در ایران آموخته‌اند و بعد از صرف هزینه دولت ایران برای آنها از ایران خارج شده‌اند. در حالی که غربی‌ها از میان این مهاجران تحصیل‌کرده و بامهارت در ایران، تعداد اندکی را انتخاب می‌کنند. در حالی که هزینه این آدم‌ها را ایران داده است. بعد این تبلیغات را در دنیا می‌کنند که ما مهاجرانی از فلان کشورها گرفته‌ایم و از نظر حقوق بشر تبلیغات می‌کنند.

دراین پرونده بخوانید ...