دغدغههای اجتماعی و محیط زیستی هنرمندان
از سلامت روحی جامعه تا قطع درختان شهر
دغدغه هنرمندان و نخبگان در سالهای اخیر در حوزه بهداشت و درمان و انعکاس آن در رسانهها و شبکههای اجتماعی، توجه مردم را نیز در پی داشته است.
رخشان بنی اعتماد: فیلمساز
بیمهری با طبیعت
دغدغه هنرمندان و نخبگان در سالهای اخیر در حوزه بهداشت و درمان و انعکاس آن در رسانهها و شبکههای اجتماعی، توجه مردم را نیز در پی داشته است. مواردی که در عدم سلامت جسمی به عنوان یک مقوله وسیع، تاثیرگذار هستند آنقدر زیاد است که در یک یا چند گفتوگو نمیگنجد. آلودگیهای محیطزیستی و شرایط غیرطبیعی زندگی انسان معاصر با وجود پیشرفت تکنولوژی، خروجی مشخصی داشته و آن اینکه آمار بیماریها به شکل سرسامآوری رو به افزایش است. اما آنچه باعث نگرانی بیشتر نگارنده شده است به خطر افتادن سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در ایران است؛ ناهنجاریها، نقصانها و کمبودهایی که هر چه مورد غفلت قرار گیرد، بیشتر به آسیبهای اجتماعی دامن میزند. اما درباره آسیبهایی که به جسم مردم به ویژه در کلانشهرها و در راس آنها تهران وارد میشود، حتماً موضوع محیطزیست و رفتاری که ما با زمین و محصولات کشاورزی کردهایم، یک پای قضیه است. درباره قطع درختان تهران، خیلی از فیلمسازان و افرادی که دغدغه محیطزیست دارند به اظهار نظر پرداختهاند و از نگهداری نادرست این میراث طبیعی انتقاد کردهاند. خشککردن باغات و از
بین بردن ریههای شهر، گرما، آلودگی و در نتیجه بیماریها را افزایش داده است. آلودگیهای شهری و محیطی با فضای سبز مرتبط است. اما میخواهم گام را فراتر بگذارم. مقدار آسیب و بیمهری که به محیطزیست، زمین، درخت و فضا و خاک کردهایم آنقدر بالاست که دنبال آمار گشتن و تقلیل آن به موضوع قطع درختان، کاهش سطح بحث است. بلایی که با حفر بیرویه چاهها، ساخت و سازهای غیراصولی در زمینهای کشاورزی و حاشیه شهرها و روستاها و رهاسازی زباله و آلودگیهای صنعتی در طبیعت بر سرزمین و مخلوقات آن آوردهایم و فشار و دردی که به زمین وارد کردیم، آسیبهای جدی به همراه داشته است که کمترین آن، قرار گرفتن زمین در معرض خشکسالی و نابودی است. این یعنی غذای سالم، هوای سالم و همچنین آرامش روحی و روانی در معرض خطر قرار میگیرد و اخبار ناخوشایند درباره سلامت جسمی و روحی مردم، هر روز دامنه بیشتری پیدا میکند.
مرضیه برومند: کارگردان
پدیده چندعاملی
گویا مشکلات شهری در یک دایره بسته افتاده است و خیلی دیر شده که با حرف و نصیحت و شعار اتفاقی بیفتد. به نظر میرسد فقط برخورد ضربتی با هماهنگی همه دستگاهها و البته پشتیبانی خود مردم بتواند گرهی بگشاید. خوب است از خودمان سوال کنیم چه کسی میتواند آبی را که هدر میرود برگرداند یا درخت کهنسال قطعشده را زنده کند؟ ما تاوان گناهان خود را پس میدهیم و بسیاری از ما دست به دست هم دادهایم و زندگی و سلامتی خود را نابود میکنیم؛ مثال این شعر که «یکی بر سر شاخ، بن میبرید». اخیراً یکی از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، برنامهای نشان میداد به اسم غولآسا که توجهم به آن جلب شد. عدهای «تلسکوپ هابل» را به سمت یک ارتفاعی حمل میکردند که یک جاده پیچ در پیچ باریک داشت. در این مستند روایت شد که برای بردن هابل به ارتفاع مورد نظر، حق نداشتند حتی یک درخت قطع کنند. تریلیهای غولآسا برای حمل این تلسکوپ چندتنی و برای اینکه به درختهای دو طرف جاده برخورد نکنند، تلسکوپ را به صورت مورب و با سرعت مورچهوار حرکت دادند و حتی تریلی در خطر بود که چپ شود. کلی فکر و ایده گذاشتند و جک زدند که توازن
برقرار شود که بتوانند بدون قطع حتی یک درخت، تلسکوپ را به بالای کوه برسانند. چرا این همه زحمت به خودشان دادند؟ اگر این درختها آسیب ببینند من آسیب میبینم و تنفس من و بچههایم دچار مشکل میشود. حالا تهران را در نظر بگیرید. بهراحتی آب خوردن درخت قطع میشود. هر روز خبر از خشک شدن درختان فلان باغ برای گرفتن تغییر کاربری شنیده میشود. در همین تهران هنوز هم دارند تهمانده باغها را از بین میبرند. شبانه میآیند و درختان را قطع میکنند و مردم هم هیچ اعتنایی نمیکنند و اهمیتی برایشان ندارد.
آلودگیهای محیطی نیز از دیگر مشکلات ماست. در اطراف همین شهر تهران مناطق آلوده زیادی ایجاد شده اما هر زمان با مسوولان مربوطه در سازمانهای مختلف حرف میزنیم خیلی عادی میگویند بله، آنجا اینطوری است! انگار خیلی عادی است که این همه آرسنیک از این کارگاههای آبکاری وارد آبهای زیرزمینی یا مثلاً رودخانه جاجرود میشود. انگار ما در شهرمان یکعالمه رودخانه داریم و اگر این معدود رودخانهها هم آلوده شوند، اشکالی ندارد! عکسالعملی که مردم به کارهای اشتباه خود دارند هم که دیگر عادی شده است. به نظر میرسد ناهنجاری اخلاق عمومی در حال سرایت به حوزه بهداشت و سلامت و محیط زیست است. به عنوان نمونه در فصول گرم سال در اخبار درباره مشکلات مناطق جنوبی میشنویم. ابراز تاسفی گذرا میکنیم و بعد یادمان میرود و کاری نمیکنیم. مردم جنوب کشورمان آب ندارند، هوا ندارند و ریزگردها تنفس آنها را دچار مشکل کرده و طبیعت شهرشان گرم است. مسوولان برای مردم خوزستان چه میتوانند بکنند؟ بنبست بدی است. گفته شده بخشی از این مشکل به خارج از مرزهای ما برمیگردد و این هم واقعیت دارد. اما بخشی از این مشکل به خاطر این است که ما تالابها و
دریاچههایمان را به آسانی از دست دادیم. در طول قرنها، موانع طبیعی در مقابل گرد و غبار داشتیم. خودمان با دست خودمان اینها را از بین بردیم. مثلاً اراضی کشاورزی و منابع طبیعی را تغییر کاربری میدهند یا ویلا میسازند مثل گردنه حیران و خیلی مناطق دیگر در گیلان و مازندران که آنقدر زشت و بدترکیب شده است.
مجتبی عبدالهی: معاون فرهنگی- اجتماعی شهرداری تهران
نقدها مغرضانه است
اگر هنرمندان به دلیل جایگاه خاص و ویژهای که دارند در جامعه اثرگذار هستند و مطالبی را درباره موضوع سلامت جسمی و روانی و محیطزیست بیان میکنند، قابل درک است و ما هم وظیفه داریم دغدغههای آنان را دنبال کنیم. نگارنده قبل از اینکه به حوزه اجتماعی بیایم، معاون خدماتی شهری شهرداری بودم و همه این مجموعهها زیر نظر من بوده و به مباحث آن تا حدی تسلط دارم. یکسری از این بحثها بحثهای مغرضانه است که از طرف برخی افراد خاص مطرح میشود تا در جامعه حساسیت ایجاد کند. سرانه فضای سبز ما برای هر نفر 8 /15 نزدیک به 16 متر است. زمانی که به شهرداری آمدیم سرانه فضای سبز ما 9 متر بوده و الان به 16 متر رساندهایم. یعنی در واقع سرانه هر نفر را هفت متر افزایش دادیم. در برنامه پنج سال دوم شهرداری آمده که سرانه فضای سبز را باید به 18 متر برسانیم. تهران 9 میلیون نفر جمعیت دارد اگر بخواهیم طی پنج سال دو متر سرانه فضای سبز را افزایش دهیم یعنی سالی 5 /0 متر. 9 میلیون نفر را ضرب در 5 /0 متر کنید ببینید چه متراژی میشود و این را ضربدر سه میلیون و چهار میلیون قیمت زمینی کنید که باید خریداری شود و
تبدیل به فضای سبز شود. چند سال گذشته سالی چهار، پنج میلیون درخت و نهال در سطح شهر تهران کاشته شده است. تمام دامنههای شمالی و اتوبانهای تهران را درخت کاشتیم، تمام اتوبانها و رمپها درخت کاشته شده و فضای سبز دگرگون شده. یکی از عملکردهای خوب شهرداری تهران کاشت درخت و فضای سبز است. حتماً مطلع هستید اقلیم تهران نیمهخشک است. میزان بارش ما در تهران پایین است. هر کسی که فضای سبز ما را از کشورهای دیگر میبیند تعجب میکند که ما این فضای سبز را در تهران چگونه با این آبوهوا نگه داشتهایم. در کشورهای دیگر میانگین بارش بالای هزار میلیمتر است، در صورتی که میانگین بارش تهران از 200 تا 280 میلیمتر در طول یک سال متغیر است. حالا ما را با چین، ژاپن و اندونزی مقایسه کنید. کشورهایی که میانگین بارش در آنها بالای هزار میلیمتر است. آن وقت تعجب میکنید ما این فضای سبز را چطور نگهداری میکنیم. اینکه گفته میشود به درخت و فضای سبز بیمهری میشود حرفهای افراد غیرکارشناس و افراد مغرض است که به خاطر ذهنیتهایی که دارند دهان به دهان میگردد و افراد خاص مثل هنرمندان را حساس میکند. البته ممکن است در بعضی محلههای ما مثل خیابان
حضرت ولیعصر درختان چنار دچار بیماری شود و این اتفاق در طول چند سال باعث خشک شدن آنها شود اما باز درباره همین خیابان حضرت ولیعصر با حضور استادان بنام کشور در حوزه باغبانی و کشاورزی که در دانشگاه تهران هستند و از استادان دانشگاه کشاورزی کرج هستند کمیتهای تشکیل شد که همین خیابان را نگهداری و بازدید میکنند. قطع درختان را به هیچ عنوان تایید نمیکنم. ممکن است درختی بیماری بگیرد و خشک شود و بعد از مدتی قطع شود.
دیدگاه تان را بنویسید