هزینههای اقتصادی فرسایش خاک در جهان چقدر است؟
زیان خاموش
کسی خاک را چندان جدی نمیگیرد. همه نگران کمبود آب و آلودگی هوا هستند اما، این طلای تمامعیار که اساسیترین نیاز ۵ / ۷ میلیارد نفر ساکنان کره زمین را در دل خود میپروراند همواره بیمقدار انگاشته شده است.
کسی خاک را چندان جدی نمیگیرد. همه نگران کمبود آب و آلودگی هوا هستند اما، این طلای تمامعیار که اساسیترین نیاز 5 /7 میلیارد نفر ساکنان کره زمین را در دل خود میپروراند همواره بیمقدار انگاشته شده است. بیتوجهی به زمین اما این روزها داد خاک را درآورده است. اخبار و آماری که خبر از مرگ خاک میدهد پژوهشگران را به جنبوجوش واداشته و دولتها را نگران کرده است. مانند آبوهوا و کره زمین، حال خاک هم خوب نیست.
از آنجا که در سراسر جهان بیش از 7 /99 درصد از غذای مورد نیاز انسان (کالری) از زمین و تنها 3 /0 درصد از آن از اقیانوسها و اکوسیستم آبی تامین میشود، حفاظت از زمینهای کشاورزی و حفظ حاصلخیزی خاک از اهمیت بسیاری برخوردار است. فرسایش خاک نیز یکی از جدیترین خطراتی است که زمینهای کشاورزی و در نتیجه، تولید غذا در جهان را تهدید میکند. هر سال در جهان، 10 میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی بر اثر فرسایش از دست میرود و به تبع آن منابع موجود برای تولید مواد غذایی نیز کاهش مییابد. در شرایطی که گزارشهای سازمان بهداشت جهانی و سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد نشان میدهد دوسوم جمعیت جهان از سوءتغذیه رنج میبرند، این فرسایش، ناگوار و غیرقابل اغماض است. فائو تخمین زده است که یکسوم از خاکهای دنیا، به دلیل فرسایش، تراکم، سدهای خاکی، املاح، کاهش مواد آلی و مواد مغذی خاک، اسیدی شدن، آلودگی و دیگر فرآیندهای ناشی از شیوههای مدیریت ناپایدار زمین در حال تخریب است؛ به این ترتیب، سرانه زمینهای زراعی و مولد در سال ۲۰۵۰ به یکچهارم از این سطح در سال ۱۹۶۰ خواهد رسید. بدتر آنکه سرعت تحلیل زمینهای کشاورزی 10 تا 40 برابر بیشتر
از میزان شکلگیری آن است. محاسبات نشان میدهد برای تشکیل یک سانتیمتر خاک، ۵۰۰ تا ۸۰۰ سال زمان لازم است و اگر خاک زراعتی ۲۵ سانتیمتر عمق داشته باشد تشکیل خاک مناسب برای زراعت به ۲۰ هزار سال کار مداوم طبیعت نیاز دارد.
اهمیت خاک برای تامین امنیت غذایی بشر به حدی است که «سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد» (فائو) سال گذشته میلادی را «سال جهانی خاک» اعلام کرد تا آغازگر حرکتی برای افزایش آگاهی جهانی و ترویج استفاده پایدار از این منبع حیاتی باشد.
تصویر مرگ خاموش خاک در ایران نیز ناامیدکننده است. به گفته مقامات ارشد محیطزیستی در ایران، هزینه فرسایش خاک در ایران از درآمد نفتی این کشور پیشی میگیرد. سالانه بین دو تا چهار میلیارد تن خاک در ایران فرسوده میشود، بدین ترتیب نرخ فرسایش خاک در ایران 20 برابر بیشتر از متوسط جهانی است. با قیمت تخمینی 28 دلار برای هر تن، هزینههای فرسایش خاک بین 56 میلیارد تا 112 میلیارد دلار است. شاید به همین دلیل است که در صدر فهرست کشورهایی قرار گرفتهایم که با معضل فرسایش خاک، سخت دست به گریبانند.
فرسایش خاک اما مختص ایران یا خاورمیانه نیست. پدیدهای طبیعی که به لطف فعالیتهای انسانی سرعتی 10 تا 40 برابر پیدا کرده است حالا علاوه بر حامیان محیط زیست، به دغدغه جدی دولتمردان نیز تبدیل شده چراکه نمیتوان از هزینههای سنگینی که بر اقتصاد تحمیل میکند چشمپوشی کرد. آمارهای جهانی میتواند در این زمینه راهگشا باشد.
سببشناسی یک پدیده
فرسایش خاک یکی از انواع تخریب خاک و زمینهای کشاورزی است و بر اثر سه عامل، شستوشوی سریع ناشی از بارندگی، باد و جاذبه رخ میدهد. تحت شرایط طبیعی -و در آبوهوایی که امکان کشت و زرع وجود دارد- خاک توسط گیاهان حفاظت میشود و نرخ فرسایش بسیار اندک است اما در زمینهای بایر، خاک به راحتی در معرض باد و باران قرار میگیرد، به آسانی شسته میشود و به سرعت بر باد میرود. لایه فوقانی و تیرهرنگ خاک (روخاک- topsoil) که از هوموس یا خاکبرگ غنی است مستعد رویش گیاه است. به همین سبب فرسایش روخاک به کاهش حاصلخیزی زمین منجر میشود و این، فرآیندی برگشتناپدیر است چراکه سرعت تشکیل روخاک بسیار کند است.
خاکی که در اثر فرسایش از دست میرود توسط آب یا باد به مناطق دیگری حمل میشود و در آنجا رسوب میکند؛ در واقع در مناطقی که نباید؛ جادهها، خیابانها، رودخانهها، سدها، مخازن و حتی خانههای مردم پذیرای مهمان ناخواندهای میشود که از مکان اصلی خود جابهجا شده است. این خاک میتواند منابع یا مخازن آب را با سموم کشاورزی آلوده کند، سبب مرگ آبزیان شود، به بارش باران گلآلود بینجامد و تولید برق از منابع آبی را کاهش دهد. تبعات و پیامدهای فرسایش خاک در زمینهای کشاورزی، «آثار در محل» (on-site effects) و در خارج از زمینهای زراعی «آثار خارج از محل» (off-site effect) نامیده میشود. مهمترین اثر در محل فرسایش، کاهش حاصلخیزی خاک است؛ فرآیندی بلندمدت که کشاورزی و حیات اقتصادی کشاورزان را تحت تاثیر قرار میدهد. تاثیر کوتاهمدت این پدیده نیز گردوغباری است که مناطق شهری را فرا میگیرد یا به بارشهای گلآلود میانجامد.
پیامدهای اقتصادی مرگ خاک
از تبعات اقتصادی فرسایش خاک چه میدانیم؟ با یک جستوجوی ساده در گوگل درخواهید یافت که هزاران مقاله و نوشتار علمی در مورد وسعت، نرخ، آثار داخلی و خارجی، پیامدهای زیستمحیطی و اکولوژیکی فرسایش خاک و نیز علل، شرایط، عوامل، فرآیند و مدلهای پیشبینیکننده نرخ تحلیل خاک، نوشته و منتشر شده است. اما آنگونه که گوگل نشان میدهد در کمال شگفتی، بخش اندکی از این مقالات به برآورد هزینههای اقتصادی فرسایش خاک پرداختهاند و جالب آنکه همین منابع محدود نیز عمدتاً در 20 سال اخیر به رشته تحریر درآمدهاند. آیا هزینههای فرسایش خاک موضوع مهمی نیست؟ یا شاید برآورد آن کار دشواری است؟ پرسش دیگری نیز وجود دارد که به ندرت به آن پاسخ داده شده است. هزینههای پیشگیری، کاهش یا تخفیف آثار داخلی و خارجی فرسایش خاک چقدر خواهد بود؟ به سختی میتوان منابعی پیدا کرد که پاسخ روشنی به این سوال داده باشد یا دست کم با گمانهزنی به برنامهریزان کمک کند.
برخی محققان معتقدند برای برآورد هزینههای فرسایش خاک باید به چند پرسش اساسی پاسخ داد:
1- کاهش محصولات کشاورزی به ازای هر سانتیمتر مربع فرسایش خاک چقدر است؟
2- میزان خسارات خارجی ناشی از فرسایش خاک چه اندازه است؟
3- استفاده از تجهیزات یا کاربرد روشهای مقابله با فرسایش خاک برای کشاورزان چقدر هزینه دارد؟
4- هزینههای جبران پیامدهای داخلی و خارجی فرسایش خاک چقدر است؟
پاسخ به این سوالات اما، چندان آسان نیست و به همین دلیل دادههای کمی مشخصی که بتواند هزینه واقعی فرسایش خاک را برآورد کند در دست نیست. شاید مهمترین دلیل فقدان تخمینهای متقن آن است که از نرخ واقعی فرسایش خاک نمیتوان اطمینان حاصل کرد. برخی پژوهشگران میگویند اندازهگیری فرسایش خاک بیشتر یک هنر است تا علم، چراکه تکنیکهای بسیار متنوعی برای آن به کار میرود و هنوز استاندارد جهانی واحد و قابل اعتمادی برای این کار وجود ندارد. فائو میگوید تخمین هزینههای فرسایش خاک کار دشوار و پیچیدهای است زیرا پیامدهای در محل (مانند کاهش حاصلخیزی خاک) اغلب با استفاده از روشهای جبرانی مانند استفاده بیشتر از کودهای شیمیایی، کنترل و تخفیف داده میشود.
با وجود همه این دشواریها، تخمین هزینههای اقتصادی فرسایش خاک اهمیت بسیار زیادی دارد چراکه میتواند سبب هوشیاری تولیدکنندگان محصولات کشاورزی، جامعه و دولتها شود و آنان را به اتخاذ تدابیری برای کنترل این پدیده نامطلوب تشویق کند.
برآورد هزینههای فرسایش خاک
تخمین هزینههای فرسایش خاک در کشورهای مختلف جهان از اوایل قرن بیستم آغاز شده است. نخستین برآورد در سال 1933 توسط بِنِت (Bennett) در ایالات متحده آمریکا صورت گرفت. بنت در این مطالعه با تاکید بر پیامدهای فرسایش خاک کوشید تا کشاورزان، مردم و دولتمردان را از اهمیت این معضل و لزوم پیشگیری از آن آگاه کند و به جرات میتوان گفت در معرفی فرسایش خاک به عنوان یک تهدید ملی کاملاً موفق بود. در پژوهش بنت، بیشتر هزینههای کاهش مواد ارگانیک، ریزمغذیها و حاصلخیزی خاک مد نظر قرار گرفته بود. او هزینههای جایگزین کردن مواد مغذی خاک با کودهای شیمیایی را معادل هزینه فرسایش خاک تلقی کرد. روش علمی بنت گرچه با استانداردهای مطالعاتی امروز مطابقت ندارد اما بیتردید آغاز مناسبی به شمار میرود.
پیشرفت در تخمین هزینههای فرسایش خاک پس از ایجاد «سیستم قابلیت کاربری زمین» (Land Use Capability System) و معادله فرسایش خاک (Universal Soil Equation) حاصل شده است. از این پس، مطالعات مجموع دادههای مربوط به فرسایش و تخریب خاک، مواد مغذی و محصولات کشاورزی را برای برآورد متوسط هزینههای فرسایش به ازای هر هکتار مدنظر قرار دادند. برخی دیگر از مطالعات نیز مبنای محاسبه هزینههای فرسایش را میزان از دست رفتن زمینهای کشت محصولات مختلف مانند قهوه، نیشکر، ذرت سویا یا برنج قرار میدهند. و در نهایت، بسیاری از گمانهزنیها هزینههای مربوط به اتخاذ روشهای محافظت از خاک را نیز در محاسبات لحاظ میکنند.
به طور خلاصه میتوان گفت، در برآورد هزینههای فرسایش خاک هزینههای در محل (مانند از دست رفتن خاک، مواد مغذی و موجودات ارگانیک، کاهش حاصلخیزی خاک و محصولات کشاورزی) و هزینههای خارج از محل، هر دو باید محاسبه شود. شیوه محاسبه هزینههای خارجی متفاوت است. مهمترین پیامد خارجی فرسایش رسوبگذاری است. این هزینه بر مبنای میزان رسوبی که در منابع آبی به جای میماند و به عنوان مثال بر کارکرد تجهیزات تولید برق یا ایستگاههای تصفیه آب اثر میگذارد، محاسبه میشود. در واقع، افزایش هزینههای تولید برق و تصفیه آب که به دلیل رسوب گلولای در رودخانهها رخ میدهد، بخشی از هزینههای اقتصادی فرسایش خاک است. لایروبی رودخانهها نیز از منابع تولید هزینه به شمار میرود چراکه رسوبگذاری، بر ظرفیت آبیاری رودها، کشتیرانی، بازسازی، ذخیره و توزیع آبهای روان تاثیر منفی میگذارد. به این فهرست باید هزینه خسارتهای ناشی از سیل و سیلاب را نیز اضافه کرد. هزینه پاکسازی شهرها و خساراتی که به اموال خصوصی و عمومی وارد میشود نیز بخش دیگر ماجراست. در کنار این همه، افزایش قیمت محصولات کشاورزی که به بیثباتی اقتصاد خرد منجر میشود نیز هزینه دیگری
است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
در میان منابعی که بین سالهای 1993 تا 2010 هزینههای اقتصادی ناشی از فرسایش خاک را گزارش کردهاند بالاترین هزینه در سال (5 /45 میلیارد دلار) به نام اتحادیه اروپا ثبت شده است. در حال حاضر نیز هزینه فرسایش خاک در این قاره حدود 38 میلیارد دلار در سال برآورد میشود. در ایالات متحده، بالاترین هزینه 44 میلیارد دلار در سال است و به نظر میرسد نرخ میانگین نیز در همین اندازه باشد. در سال 2007 گزارشی که در مجله «اقتصاد محیط زیست» به چاپ رسید تخمین میزد که کاهش درآمد کشاورزی در این کشور به 100 میلیون دلار میرسد؛ کاهشی که ناشی از مرگ خاک است. در مکزیک نیز برآوردها نشان میدهد تنها در دو ایالت، فرسایش خاک 454 میلیارد دلار هزینه دربرداشته است.
برآوردهای فائو البته کمی متفاوت است. این برآوردها که بیشتر برمبنای کاهش محصولات کشاورزی در مناطق مختلف جهان صورت گرفته است حاکی از آن است که فرسایش خاک بیشترین هزینهها را به بخش کشاورزی آمریکای شمالی و اقیانوسیه، آمریکای لاتین و جنوب و جنوب شرقی آسیا تحمیل کرده است.
هزینه تضاد منافع
از آنجا که بخش عمدهای از پیامدهای فرسایش خاک متوجه مناطق خارج از زمینهای کشاورزی است و اموال خصوصی و عمومی غالباً در این مناطق آسیب میبیند، انگیزههای قوی برای مقابله با فرسایش خاک نیز بیشتر در خارج از بخش کشاورزی وجود دارد. همین مساله، منشأ تضاد منافع میشود چراکه برای حفاظت از اموال خارج از بخش کشاورزی از سیلاب یا رسوب و گردوغبار، در اصل کشاورزان هستند که باید اقداماتی صورت دهند. در حالی که کشاورزان عموماً تمایلی به اینگونه اقدامات ندارند. دلیل اصلی این بیمیلی آن است که چون در کوتاهمدت با پیامدهای اقتصادی فرسایش خاک مواجه نمیشوند، این پدیده را معضلی جدی تلقی نمیکنند. به همین دلیل است که برای جلب مشارکت داوطلبانه آنان به مشوقهای مالی نیاز است. در آمریکا از سال 2014 به بعد «برنامههای کمک مالی به کشاورزان» در شکلهای مختلف، تدوین و اجرا شده است تا کشاورزان و زمینداران را به مشارکت داوطلبانه در برنامههای حفاظت از خاک و استفاده صحیح از منابع طبیعی تشویق کند. این هم بخشی از هزینههای فرسایش خاک است.
بدیهی است که اگر این مشوقها موثر واقع نشود مداخله قانون و مقررات ضرورت پیدا میکند. اتحادیه اروپا از دولتهای عضو خواسته است تا در راستای اجرای «سیاست کشاورزی یکپارچه در اتحادیه» (CAP) مقررات یا قوانین مناسبی برای حفاظت از خاک تصویب کرده و به اجرا بگذارند. بلژیک از این نظر در میان کشورهای اروپایی پیشگام است. از سوی دیگر، از آنجا که همین سیاستها برای حفاظت از خاک اروپا کافی به نظر نمیرسد، از ژانویه سال جاری میلادی «People4soil» علیه اتحادیه اروپا اعلام دادخواست کرده است تا آن را برای اتخاذ قوانین و تدابیر حفاظت از خاک و تثبیت قوانینی که کشورها را به انجام این امر موظف کند تحت فشار قرار دهد. «People4soil» شبکهای مستقل و آزاد از سازمانهای غیردولتی، موسسات پژوهشی، انجمنهای کشاورزی و گروههای زیستمحیطی در اروپاست که برای حمایت و حفاظت از خاک در این قاره تلاش میکند.
اقتصاد سیاسی فرسایش خاک
علاوه بر عدم قطعیت ناشی از اقدامات اندک و بلندمدت دولتها و دشواری حذف تاثیر انسان بر تخریب محیط زیست، مطالعه کلاسیک «پیرس بلیکی» (Piers Bleikie) در مورد اقتصاد سیاسی فرسایش خاک، بر عامل سومی متمرکز است: تخریب خاک را میتوان به شیوههای مختلف مورد بررسی قرار داد و بسیاری از این شیوهها تلویحاً حاوی جنبههای سیاسی هستند. بلیکی که دانشآموخته دانشگاه کمبریج و جغرافیدان و پژوهشگر توسعه بینالمللی و منابع طبیعی است تلاش میکند تا دیدگاه خود را با در نظر گرفتن مباحثات و منازعاتی که در کشورهای فقیر بر سر فرسایش خاک در جریان است، توضیح دهد. او، فرسایش خاک را به دلیل تضادها و برخوردهای اجتماعی که میآفریند، مسالهای سیاسی، اقتصادی و البته زیستمحیطی میداند.
بلیکی میگوید هر زمان که فرسایش خاک به عنوان یک معضل شناخته و مطرح شود، به سوژهای برای مداخله دولت بدل میشود و بیشازپیش رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد (حال یا دولت خود را کنار میکشد و فهرستی از دیگر عوامل مقصر و دخیل ارائه میدهد یا در صحنه باقی میماند). واقعیت آن است که فرسایش خاک، هم علت و هم معلول نابرابریهای اقتصادی و عدم توازن قدرت بین کسانی است که بیش از همه از آن صدمه میبینند و کسانی که در جایگاه چارهاندیشی برای آن قرار دارند. او معتقد است سببشناسی فرسایش خاک همرنگ بوی استعماری دارد و اغلب به کشورها (مللی) نسبت داده میشود که پرجمعیت و سرسخت هستند و البته فرهنگی ناکارآمد دارند! برنامههای حفاظتی سازمانهای حمایتکننده هم این رویکرد را تشدید میکند و با طراحیهای ناکارآمد، به مشکلات موجود دامن میزند. آنچه در این رویکردها اغلب مغفول واقع میشود رابطه بین فرسایش خاک با دیگر عواملی است که اساساً در خارج از مناطق متاثرشده وجود دارند. به علاوه، در این برنامهها به اشتباه، نقش دولت خنثی تلقی میشود و در نهایت پیشبینی نمیشود که هرگونه سیاستی برای حفاظت از خاک، برندگان و بازندگانی خواهد داشت.
او تاکید میکند برای مقابله با فرسایش خاک ابتدا لازم است اقتصاد سیاسی استخراج و بهرهبرداری بیرویه از زمین مورد مطالعه قرار گیرد.
در هر حال، تراژدی خاک سالهاست که آغاز شده و بیتردید، به سبب فعالیتهای انسانی با سرعتی بیش از قبل ادامه خواهد یافت. حال بد خاک روبه وخامت است. همین اندک دادههای نهچندان متقن و مورد بحث، کافی است تا یادآور شود فرسایش خاک تا چه اندازه اهمیت دارد و کنترل و پیشگیری از آن چقدر ضروری است. به همین دلیل، گردآوری و تخمین اطلاعات مربوط به هزینههای زیستمحیطی و اقتصادی فرسایش خاک، به ویژه در کشورهای در حال توسعه که معمولاً اقتصاد وابسته به کشاورزی دارند، ضروری و مورد تاکید است. مطالعاتی که بتواند تصویر پیامدهای نادیده گرفتن خاک را روشنتر کند، شاید نخستین گام برای نجات این نعمت طبیعی رو به زوال باشد.
دیدگاه تان را بنویسید