فرسایش خاک چه تاثیرات منفی بر اقتصاد کشور دارد؟
خاک فرسوده
فرسایش خاک به مفهوم فرسودگی و از بین رفتگی مداوم خاک سطح زمین(انتقال یا حرکت آن از نقطهای به نقطه دیگر در سطح زمین) بهوسیله آب یا باد تعریف میشود. خاک یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشور بوده و یکی از عوامل اصلی تولید بخش کشاورزی است.
فرسایش خاک به مفهوم فرسودگی و از بین رفتگی مداوم خاک سطح زمین (انتقال یا حرکت آن از نقطهای به نقطه دیگر در سطح زمین) بهوسیله آب یا باد تعریف میشود. خاک یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشور بوده و یکی از عوامل اصلی تولید بخش کشاورزی است. به جرات میتوان گفت فرسایش خاک بهعنوان خطری تهدیدکننده برای حیات و رفاه انسان حال حاضر و نسلهای آینده به شمار میرود. در مناطقی که فرسایش خاک کنترل و مدیریت نمیشود، خاکها بهتدریج فرسایش یافته و حاصلخیزی خود را از دست میدهند. چنانچه قابلیت نفوذ آب یا هوا در خاک، بر اثر کم شدن یا از بین رفتن ماده آلی و تاثیر سایر عوامل کاهش یابد، خاکدانهها متلاشی و از هم جدا شده و در نتیجه، ساختمان خاک متراکم میشود. این وضعیت در فصل مرطوب، محیط نامساعدی فراهم آورده و خاک قادر نیست آب را برای فصل خشکی در خود ذخیره کند و شرایط خاک از نظر شیمیایی و بیولوژیکی بسیار نامساعد میشود. در چنین محیطی بهتدریج موجودات کوچک خاکزی (میکروارگانیسمها) و مواد آلی خاک از بین میرود. با این فعل و انفعالات صورتگرفته خاک حاصلخیزی خود را از دست میدهد. حاصلخیزی خاک نهتنها بر اثر فرسایش کاهش یافته
بلکه بر اثر جاری شدن آبرفتهای نامرغوب و شور و بادرفتهای شور در سطح زمینهای دایر نیز در معرض خطر قرار میگیرد. همه این فعل و انفعالات صورتگرفته حاصلخیزی خاک را کاهش داده و ادامه این روند بدون مدیریت بهینه آن زمین حاصلخیز را به زمین بایر تبدیل میکند.
در حقیقت کاهش حاصلخیزی خاک و فقیر شدن خاک بر عملکرد محصولات تولیدی بخش کشاورزی تاثیر منفی داشته و از این رو خسارت و هزینه زیادی را برای هر کشوری به ارمغان خواهد آورد. به دلیل فقر خاک، نهادههای تولید به کار گرفته شده که بابت آن هزینه پرداخت شده، بازده و عملکرد محصول کمی خواهد داشت و ارزش کاهش عملکرد ناشی از فقیر شدن خاک به دلیل فرسایش، یکی از خسارات و زیانهایی است که به کشاورز و اقتصاد ملی وارد میشود. بهطوری که درآمد کشاورز و ارزش تولید بخش کشاورزی را کاهش داده و از طرف دیگر به دلیل کاهش تولید داخلی، وابستگی به واردات و خروج ارز از کشور را به دنبال دارد.
علاوه بر این با فرسایش خاک و عدم جذب آب در خاک سفرههای آب زیرزمینی کاهش یافته که اصلیترین منبع آبیاری گیاهان در مناطق خشک است. ادامه روند فرسایش در طول زمان و بهطور مستمر باعث خواهد شد آب وخاکی وجود نداشته باشد که یک کشاورز بتواند درآمدی کسب کند و به ناچار به سایر مناطق مهاجرت میکند. افزایش مهاجرت به دنبال جستوجوی شغل به خصوص در کشوری مانند ایران که بحران بیکاری یکی از پدیدههای نامطلوب اقتصادی کشور است، فرسایش خاک این بحران را تشدید کرده و مدیریت بحران بیکاری را نیز با مشکل مواجه میسازد و از طرف دیگر کشاورز مجبورشده به مهاجرت را که فردی فعال و تولیدکننده و بانشاط بوده تبدیل به فردی سرخورده و غیرفعال میکند. از سوی دیگر کانونهای تولیدی کشور که امنیت غذایی و سیاسی کشور را تامین میکردند خالی از سکنه شده و هزینههای اقتصادی و سیاسی و امنیتی فراوانی به کشور تحمیل میکند. در کنار این هزینههای فردی و اجتماعی سنگین، فرسایش خاک در مناطق جنگلی و مرتعی هزینههای زیستمحیطی فراوانی هم به دنبال دارد. در ایران تخریب جنگلها روند سریعی داشته بهطوری که دامنه شمالی کوههای البرز که در روزگاری نهچندان دور
پوشیده از جنگل و بیشه بوده اکنون به خاطر عدم مدیریت صحیح و مناسب منابع طبیعی که بخشی از آن به خاک برمیگردد، در معرض نابودی کامل قرار گرفته است. محاسبه هزینههای فرسایش خاک از نظر کشاورزی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی میتواند تصویر روشنی از زیان واردشده را نشان دهد و عمق فاجعه و بحران را با عدد و رقم به تصویر بکشد.
هزینههای مقابله با فرسایش خاک
مطالعه اسچاوگلر در سال 2014 نشان میدهد در جهان محاسبه هزینه فرسایش بین دامنه 3 /0 تا 7 /331 دلار آمریکا برای هر هکتار برآورد شده است که حداقل و حداکثر را نشان میدهد. مطالعه تلر در سال 2011 در برزیل نشان میدهد هزینه فرسایش خاک در هر هکتار برای هر سال 32 /28 تا 65 /72 دلار آمریکا بوده است. هین در سال 2007 هزینه فرسایش خاک اسپانیا را محاسبه کرده و میگوید این رقم در هر هکتار بین 12 /5 تا 54 /66 دلار آمریکا بوده است. این ارقام حاکی از آن است که هر هکتار فرسایش خاک چه زیانهایی به کشور وارد میکند و اگر مدیریت صحیح و علمی به همراه نداشته باشد طبیعتاً این ارقام بیش از این خواهد بود که هزینه عدم مدیریت صحیح خاک نیز به این هزینهها اضافه خواهد شد. از همین رو به دلیل هزینههای بالای اقتصادی و زیستمحیطی متخصصان حفاظت از خاک با نگرانیهای شدیدی خواهان مقابله و مدیریت فرسایش خاک هستند. هدف متخصصان این است که از زمین به نحوی بهرهبرداری شود که این استفاده بتواند بهطور مستمر و برای نسلهای فعلی و آتی ادامه یابد. یعنی هیچگونه تخریب تدریجی خاک صورت
نپذیرد. این هدف زمانی تحقق مییابد که سرعت از دست رفتن خاک بیشتر از سرعت تشکیل آن نباشد. سرعت تشکیل خاک را نمیتوان به دقت اندازهگیری کرد ولی بهترین تخمین خاکشناسان این است که در شرایط طبیعی، چیزی در حدود 300 سال طول میکشد تا 25 میلیمتر خاک سطحی تشکیل شود (بنت، 1939). سرعت تشکیل 25 میلیمتر خاک در 30 سال تقریباً برابر است با 5 /12 تن هکتار در سال و این رقمی است که اغلب بهعنوان حدی که فرسایش نبایستی از آن بیشتر شود پذیرفته شده است. البته واضح است که میزان قابل قبول خاک از دسترفته ثابت نبوده و به شرایط خاک بستگی دارد. طبق محاسباتی که صورت گرفته بهطورکلی برای تشکیل یک سانتیمتر خاک 500 تا 800 سال زمان لازم است و اگر حساب شود که خاک زراعتی 25 سانتیمتر عمق دارد پس این ضخامت خاک، طی 20 هزار سالکار مداوم طبیعت بهوجود آمده است. بنابراین فرسایش خاک را نمیتوان در بازه زمانی کوتاه جبران کرد. چنانچه فرسایش بسیار شدید و عمیق باشد، ترمیم خرابیها مستلزم صرف وقت و هزینه زیاد است و در شرایط فوقالعاده حتی بعید به نظر میرسد. از این رو فرسایش خاک و ادامه این روند در حال حاضر در ایران یک بحران جدی است که
اگر به آن توجه نشود کمتر از بحران آب نیست و خود آسیبهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی فراوانی بر جامعه تحمیل خواهد کرد. در حال حاضر بر اساس اطلاعات ارائهشده از سوی کارشناسان و متخصصان، فرسایش خاک در ایران هزینه قابل توجهی دارد. حال این سوال پیش میآید که آیا نمیتوان با سرمایهگذاری مناسب جلوی این هزینه فرسایش خاک را گرفت؟ آیا باید جنگ خاک و زمین و آسیبهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن در سراسر کشور اتفاق بیفتد و بحران به زندگی مردم برسد تا به دنبال راهحل بود؟ آیا مهاجرت به خاطر خاک به همراه مهاجرت آب به مناطق دیگر و خارج کشور و پناهندگان آب و خاک را باید تجربه کنیم تا فکری کنیم؟ آیا با ادامه این روند و عدم مدیریت بهینه اقتدار و عظمت کشور به خطر نمیافتد؟ آیا نباید از مسوولان مدیریت آب و خاک کشور خواست که تنها پست و حقوق مدیریتی نداشته باشند و کمی هم پاسخگو باشند و در صورت وارد کردن هزینه به کشور مجبور به پرداخت هزینه عدم مدیریت خود باشند و دیگر به آنان پست مدیریتی داده نشود نه اینکه از پستی به پست دیگر منتقل شوند؟ آیا لازم نیست در حال حاضر به صحبت متخصصان گوش و عمل کرد؟ لازم به ذکر است مهمترین مشکل
موجود کشور در همه بحرانها و مشکلات کشور کمبود مطالعات و تحقیقات کاربردی است. بر این اساس لازم است که بودجه تحقیقات افزایش یافته و تحقیقات نه بهعنوان محلی برای ایجاد درآمد و رانت برای عدهای باشد، بلکه تحقیقات باید از سوی تیمی از محققان مسلط و برای دستیابی به اهدافی مشخص انجام شود. در واقع اقدامات مناسب و بهینه برای کنترل و مدیریت فرسایش خاک باید با مطالعات و بررسیهای دقیق و توجه به وضع اقلیمی و جغرافیایی و حتی اجتماعی منطقه مربوطه صورت گیرد نه آنکه یک دستورالعمل برای مبارزه با فرسایش برای تمامی نقاط جغرافیایی بهکار برده شود.
دیدگاه تان را بنویسید