حسن فتحی به چالشهای شهری از زاویه عملکرد شهرداری نگاه میکند
جملگی در مشکلات شهر مسوولیم
همه جناحهایی که چهار دوره است در شورای شهر تهران هستند باید جوابگوی این وضعیتی باشند که ایجاد شده و شهر تهران را شبیه یک کلاف سردرگمی کرده است که روی دست مردم این شهر مانده و دلیل آن هم سیاستهای غلط مدیریت شهری است
باز هم به فصل سرما نزدیک میشویم و نگرانیها از ناسالم بودن هوا و محیط زندگی اوج میگیرد. صدای انتقادها از وضعیت بهداشت و سلامت جسمی و روحی شهروندان، هر روز بلندتر میشود. شاخصهای این حوزه، اعداد خوبی را نشان نمیدهد و به ویژه در کلانشهرها و پایتخت، بافت شهری به تدریج از مولفههای ایجادکننده بهداشت و سلامت، تهی شده است. صرف یافتن مقصر یا مقصران این وضعیت، اگرچه دردی را دوا نمیکند اما حداقل آدرس سازمانها و نهادهای مرتبط را رسانهای میکند شاید بتوان با رفع کاستیهای آن، بالاخره یک جا جلوی این همه آسیب و کمتوجهی آشکار را گرفت که به طور مشخص آسیبهای اقتصادی قابل توجهی نیز به همراه دارد. اهالی هنر و سینما در سالهای اخیر، به تدریج به دغدغههای سلامت و سبک زندگی مردم ورود و فعالیتهای داوطلبانهای داشتهاند. نویسنده و کارگردان شاخص سینما، تئاتر و تلویزیون یکی از این چهرههای دغدغهمند است. حسن فتحی وقتی با سوالات تجارت فردا در این زمینه مواجه شده، درد دلگونه به بیان بخشی از مشاهدات خود از وضعیت شهر تهران پرداخت که حاکی از رنج او در زوال تدریجی پایتخت پرخاطره و قدیمی کشورمان است. کارگردان
مجموعههایی چون مدار صفر درجه، پهلوانان نمیمیرند، در مسیر زایندهرود، شب دهم و میوه ممنوعه، به عنوان یک مشاهدهگر بیطرف، به نقد عملکرد نهادهایی که باید محیط مناسب برای حفظ بهداشت و سلامت روحی و جسمی مردم را فراهم کنند، پرداخت. تمرکز او بر حفظ و احیای شهر برای مقابله با آلودگیهای زیستمحیطی و بهداشتی و البته حفظ هویت شهرها برای ایجاد آرامش و رغبت روحی و روانی در شهروندان است. کارگردان مجموعه موفق شبکه نمایش خانگی یعنی «شهرزاد» به خاطر این سریال به شدت درگیر بافت تاریخی تهران شده و هر چه بیشتر گشته، کمتر یافته چرا که بسیاری از محلههای تهران، از بین رفته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اخباری را که درباره وضعیت سلامت روانی و جسمی شهروندان در تهران و سایر نقاط کشور منتشر میشود دنبال میکنید؟ به عنوان یک نویسنده و کارگردان، چقدر دغدغه در این باره دارید؟
بله و البته بیش از این اخبار به عوامل ایجاد چنین شرایط ناخوشایندی فکر میکنم که به تدریج اثر خود را روی سلامت روح و روان و جسم مردم میگذارد.
فکر میکنید بروز این اتفاق وابسته به چه عواملی است؟
مثلاً شهرداری تهران در این حوزه، توجه بوده و روی این مساله به طور جدی اثر داشته است. بسیاری از درختها قطع میشود و جایگزین آن، گرمای بیشتر هوا و آلودگی بیشتر هوای شهر است و این یعنی آسیب سلامتی. درکوچههایی که دو ماشین به سختی از کنار هم عبور میکنند، تراکم بالا داده میشود و چندطبقه ساخته میشود. در ساخت بسیاری از این خانهها استانداردهایی که در سطح جهان در حوزه ساختمانسازی سالهاست ارائهشده رعایت نمیشود. مسوول مستقیم همه اینها شهرداری است. بخشی از مساله محیط زیست مربوط به شهرداری است. من به شخصه بهعنوان یک شهروند که در تهران زندگی میکنم به هیچوجه از عملکرد شهرداری تهران راضی نیستم. بسیاری از خانههای قدیمی که جزیی از میراث گذشته ماست و در خیلی از مناطق ما هنوز وجود دارد تخریب میشود. اخیراً دو بنای معروف تخریب شد. انگار فکر میکنیم میراث یعنی بنایی متعلق به چهارصد سال پیش. خیر؛ اگر خانهای در 80 و 90 سال پیش ساخته شده در دهه 40 و 30 هم ساخته شده و هنوز وجود دارد، این هم بخشی از میراث تاریخی و معماری ماست و بسیاری از این خانهها در
حال تخریب است و بهجای آن برجها سر به فلک میکشند. یعنی اساساً شهرداریها در ایران بهخصوص در تهران در طول 20 سال گذشته باید جوابگوی وضعیتی باشند که در شهر به وجود آوردهاند. اینها باعث میشود سهم اکسیژن از بسیاری از شهروندان گرفته شود و این موافقتهای غیراصولی که برای تراکم دادهاند، جلوی حرکت باد و رفع آلودگیها را میگیرد. این اجحاف در حق شهروندان است. این یک نوع اجحاف مدنی است و شهرداری بابت اینها کلی هم درآمد دارد. اما به چه قیمت این درآمد را کسب میکنند؟ در بسیاری از مناطق میبینیم که درختها را بریدهاند یا تعمداً رها کردهاند تا باغات که حکم ریه شهر را دارند، خشک شوند. در تهران مساله ما فقط درختهای بریدهشده نیست، مساله ما درختهایی است که دارند خشک میشوند و تعداد این درختهایی که دارند خشک میشوند، بسیار زیاد است. مالک این زمینها که میخواهند ساختمانسازی کنند هم از یک طرف در این زمینه نقش مخرب دارند و همه این اتفاقات هم جلوی چشم ضابطان شهرداری رخ میدهد. این افراد که هر روز در این کوچهها در رفت و آمد هستند تا کسی یک آجر روی پشتبام خود بدون مجوز نگذارد، چطور این موارد را نمیبینند؟ چطور
جلوی این موارد را نمیگیرند؟ بنابراین تا آنجا که به تهران مربوط میشود یکی از عوامل این وضعیت را که در تهران به وجود آمده نهاد شهرداری میدانم.
اما ممکن است این مساله را به سودجویی مالکان هم نسبت دهند.
به هر حال با خشک شدن درختان و باغات انگار ریههای شهر را دارند از بین میبرند و مسوول مستقیم آن شهرداری است. خود آقایان مسوول میدانند در هر کدام از بخشهای شهرداری چه خبر است. مساله من این است که چرا چشمشان را بستهاند؟ شهرداری قرار است چشم بیدار بخشی از دستگاه رسمی باشد و این قدرت را دارد که جلوی این اتفاقات مخرب را بگیرد اما نهتنها جلوی این اتفاقات را نمیگیرد بلکه به نوعی همسویی و همرنگی و همراهی هم در این میان مشاهده میشود. در ازای پولی که میگیرند تراکم میفروشند. این تراکم را به کی میفروشند؟ این تراکم در واقع از حق مدنی تکتک شهروندان شهر تهران خرج میشود. نتیجهاش وضعیتی است که داریم میبینیم، به همان میزان پوشش گیاهی بسیاری از این مناطق و درختانی که سابقه دهها ساله دارند نابود میشوند. بسیاری از درختها نابودشده و چه کسی اینها را نابود کرده؟ چه کسی مسوول پیگیری این نابودی است؟ مگر این جزو وظایف شهرداری نیست؟ درختهای قدیمی همه در حال خشک شدن است. چه کسی باید در اینباره پاسخگو باشد؟ از آن طرف شورای شهر هم باید از
شهرداری در این زمینه پاسخ بخواهد که متاسفانه شورا هم در این زمینه اقدام موثری صورت نمیدهد. این آقایان و خانمهای عضو شورا مگر با رای ما وارد این نهاد شهری نشدهاند؟ خب اینها در شورای شهر چه قدمی برمیدارند؟ چرا نظارت روی کردار و رفتار و عملکرد شهرداری ندارند؟ این تراکمهایی که غیراصولی به یک خانه شش طبقه و به کناری آن پنج طبقه یا چهار طبقه فروخته میشود، آن هم در کوچههای تنگ و باریک بر اساس کدام قانون فروخته میشود؟ پس چرا این میزان تفاوت میان آنها وجود دارد؟ من نهتنها شهرداری را مسبب این وضعیت میدانم، بلکه شوراهایی که در این چند دوره انتخاب شدهاند -فرقی نمیکند چه گرایشی داشته و از کدام جناح بودهاند- نیز جملگی در این فاجعهای که دارد در شهر تهران اتفاق میافتد مسوولیت دارند.
به طور خاص در این زمینه چه کارهایی میتوان انجام داد که انجام نمیشود؟
در تمام ساختمانهایی که شهرداری تهران مجوز داده است، چند ساختمان را میبینیم که برای افراد معلول و کسانی که با ویلچر رفت و آمد میکنند، مسیر رفت و آمد مقرر شده باشد؟ تعداد افرادی که در جامعه با ویلچر رفت و آمد میکنند کم نیست. آیا بر اساس ضوابط ساختمانسازی، تمامی این اماکن نباید رمپ برای افراد معلول داشته باشد؟ چرا نیست؟ مسوول آن کیست؟ اشکالاتی وجود دارد که بسیار خجالتآور است. در بسیاری از مجتمعهای تجاری هیچ مسیری برای ویلچر مقرر نشده است. یا سوادش را ندارند یا اگر هم دارند، بنا بر یکسری ملاحظات روی این اشکالات چشم میبندند. این مشکلات در شهر معلوم است.
و اینها چه اثراتی روی سلامت روحی مردم دارد؟
فرد معلول که مشخص است به شدت به زحمت میافتد و شاید چند روز باید به خاطر تلاش و تقلایی که در اثر نبود مسیر اختصاصی انجام داده، درد بدنی را تحمل کند. به طور کلی مشکلات شهری روی حالات عصبی مردم اثر میگذارد و سر یک درگیری جزیی ترافیکی باعث میشود بیایند پایین و یقهگیری کنند و هزار مشکل دیگر را پیش بیاورند. من میخواهم بگویم بخشی از این مسائل مستقیماً بر عهده شهرداری است. در مرتبه دوم بر عهده شوراهای شهر است. شوراهای شهر که قرار نیست یک نهاد تزیینی باشند. چرا نظارت ندارند و اگر دارند چرا آنقدر ضعیف است؟ در مملکتی که حدود 20 سال است شورای شهر داریم چرا این تراکمها داده شده است؟ چرا شوراها به شهرداریها مجوز میدهند که این تراکمها را در کوچههای تنگ و تاریک بفروشند؟ اگر خدایناکرده زلزلهای در سطح تهران پیش بیاید، چطوری میخواهند مجروحان را از این مسیرها به بیمارستانها برسانند؟ اگر این فاجعه پیش بیاید مسوول آن چه کسی است؟
به نظر شما چرا به طور ریشهای با این مسائل برخورد نمیشود؟
درباره این مسائل بحث نمیشود. چون متاسفانه مملکت بیش از اندازه سیاسی شده است. بسته به اینکه کدام جناح سرکار باشد و ما هم به کدام جناح تمایل بیشتری داشته باشیم، در ازای سوء مدیریتهای آن جناح، سکوت میکنیم. این چه تفکری است؟ همه جناحهایی که چهار دوره است در شورای شهر تهران هستند باید جوابگوی این وضعیتی باشند که ایجاد شده و شهر تهران را شبیه یک کلاف سردرگمی کرده است که روی دست مردم این شهر مانده و دلیل آن هم سیاستهای غلط مدیریت شهری است. به خاطر چشم بستنهایی است که ما بهتر است درباره آن چیزی نگوییم! نهایتاً عدهای ساختمانساز و بساز و بفروش کامروا میشوند و به مراد دلشان میرسند و سودهای سرشار میلیاردی از این ساختمانهای زشتی که به شکل برج میسازند و بالا میبرند به جیبشان میرود. دود این وضع در چشم مردمی میرود که گنجشکروزی هستند.
به موضوع آلودگی هوا اشاره کردید. همه ما در سالهای اخیر با موضوع آلودگی هوا به ویژه در زمستان مواجه هستیم. گفتید بخشی از این مساله به ساخت و سازهای غیراصولی که جلوی مسیر باد را در تهران و کلانشهرها گرفته یا از بین بردن بافت گیاهی و باغات و درختان برمیگردد. اما دستگاههای دیگری هم در زمینه آلودگی هوا مسوولیت دارند و فقط شهرداری مسوول نیست.
آلودگی ماشینها از کجا آب میخورد؟ شما اتوبوسهای شرکت واحد را ببینید، شرکت واحد مگر زیرمجموعه شهرداری نیست؟ مگر برخی کامیونهایی که کار خدمات شهری انجام میدهند زیرمجموعه خدمات موتوری شهرداری نیستند؟ پس چرا این همه دود میکنند؟ این مینیبوسهایی که در سطح شهر تردد میکنند چرا تعمیر دورهای نمیشوند؟ بله، دستگاههای دیگر هم مسوول هستند. از آنطرف دو، سه شرکت خودروسازی اصلی داریم که دست هر چه خودروساز در دنیاست را با ماشینهایی که طی این 20ساله بیرون دادند و آلودگی را به اوج رساندهاند، از پشت بستهاند! خیلی از ماشینهایی که در داخل تولید میشود با استانداردهای دنیا مطابقت ندارد. بنابراین یک عزم جدی در سطح مسوولان عالیرتبه مملکتی و با وفاق عمومی باید
شکل بگیرد که این وضعیتی را که تا به حال بوده، متوقف کنند. نباید اجازه داد این وضع ادامه پیدا کند. شهر به مرز انفجار رسیده است. بیماری، ترافیک و آلودگی صوتی بیداد میکند. معلوم است اینها اعصاب شهروندان را به هم میریزد و آنان را بیمار میکند، که وقتی اعصابشان به هم بریزد سر هر موضوع کوچکی در کوچه و خیابان پرخاشگری میکنند. بعد ما سعی کنیم اخلاق اجتماعی را ترویج دهیم. زمینههای رعایت اخلاق را باید دولتها برای شهروندان فراهم کنند. در یک خانواده بچهها به بزرگترها نگاه میکنند. هرچقدر بزرگترها حرف بزنند و نصیحت کنند تاثیری در وضعیت بچههای خانواده ندارد، مگر اینکه در رفتار بزرگترها آن حرفهایی که میزنند مشاهده شود و اهل عمل کردن باشند. آن زمان است که بچهها هم سعی میکنند تحت تاثیر بزرگترهای خانواده رفتار درستی داشته باشند. در یک جامعه هم همین است. وقتی مدیران یک شهر و کشور رفتارها و عملکردهایی داشته باشند که با شعارها و سخنرانیهای آنان مطابقت داشته باشد، مطمئن باشید مردم بیشتر آن را میپذیرند. اما الان وضعیتی که پیش آمده این است که مردم نمیپذیرند، چون میگویند کسانی که در حوزه ساخت و ساز و بهداشت
عمومی و محیط زیست مجری قانون هستند، قوانین را رعایت نمیکنند و با خاطیان مسامحه میکنند. وقتی مجریان قانون مسامحه کنند مردم هم میگویند وقتی بالادستی رعایت نمیکند من چرا رعایت کنم؟ قضیه خیلی ساده است. در هر جامعهای زمانی شما میتوانید از مردم توقع رفتار درست شهروندی داشته باشید که مسوولان آن جامعه در عمل و نه در حرف، قوانین را رعایت کنند. نمیشود که شهرداری از یک طرف صحبت از نوسازی و آبادانی شهر کند از آنطرف تراکم بدهد تا ساختمانهای چندطبقه بسازند. مگر اینها میتوانند بدون اجازه شهرداری ساخت و ساز کنند؟
اما مردم هم مسوولیتهای شهروندی دارند که فارغ از دولتها و حکومتها باید برای نجات خود و فرزندان خود به آن عمل کنند.
این یک مجموعه است. شما نمیتوانید از مردم یک جامعه انتظار داشته باشید وقتی برخی از مسوولان جامعه رعایت نمیکنند و در عمل شعارهایشان را نقض میکنند. با این حال بخشی از مردم همین جامعه با وجود اینکه بیتوجهی مسوولان به این مسائل را میبینند باز هم خودشان رعایت میکنند و به فرزندانشان هم آموزش میدهند که رعایت کنند به این خاطر که فرهنگ و درک عمیقتری از مسائل اکولوژیک و زیستمحیطی دارند و نسبت به این مسائل مهم احساس مسوولیت مدنی میکنند. بخشی از مردم هم نیاز به آموزش و آگاهی دارند. آگاهیهای عمیقتر موقعی به ثمر خواهد رسید که عمل را در مسوولان مشاهده کنند. سالهاست در این کشور معنویترین حرفها زده میشود اما در عمل مادیترین اتفاقات رخ میدهد. بنابراین بخشی از مردم علاوه بر اینکه باید دانش و اطلاعات خود را گسترش دهند در عین حال خودشان هم باید رفتار مسوولان و میزان اهمیت آنان به امور مختلف را ببینند. تولید خودروهای با استانداردهای قدیمی در کارخانههای داخلی یعنی هیچ مسوولی
نبوده که بر آنها نظارت کند. یا اینکه بوده و خبر داشته دارد چه اتفاقی میافتد اما بنا بر هر مصلحتی مماشات کرده و روی این اشکالات چشم بستهاند. مردم همه اینها را میبینند.
فرهنگسازی در میان مردم برای رفتار شهروندی، توسط برخی دستگاهها انجام میشود. آیا این آموزشها یا مشوقهایی که ارائه میشود کافی است؟
ببینید حتی ابتداییترین ابزار برای اینکه مردم خودشان تشویق شوند بهداشت را رعایت کنند در نظر گرفته نشده است. شما سطلهای زباله بزرگ سطح شهر را ببینید. حال آدم به هم میخورد وقتی از کنار این سطلها عبور میکند. این سادهترین کاری است که شهرداری میتواند انجام دهد که یکسری سطلهای زباله زیبا و تمیز بگذارد تا مردم تشویق شوند و بفهمند تمیزی شهر واقعاً برای مسوولان هم مهم است. اگر چند توریست وارد تهران شوند و این سطلها را مشاهده کنند خندهشان میگیرد چون بوی بد و آلودگی از آنها میبارد. مردم هم همینها را میبینند که میگویند مسوولان فقط حرف میزنند و شعار میدهند.
رسانههای نزدیک به شهرداری اعلام میکنند انتقادهای صورتگرفته، یکسویه بوده و کسی اقدامات مثبت شهرداری را نمیبیند.
وقتی شهرداری آن تابلوها را در سطح شهر تهران به نمایش گذاشت، شما دیدید چه بازخورد مثبتی در بین مردم داشت.
منظور شما نگارخانهای به وسعت یک شهر است.
بله، همه حتی هنرمندان از این اقدام حمایت کردند. با خود بنده مصاحبه کردند. من با کمال میل هم مصاحبه کردم و گفتم بسیار کار قشنگی است، ایکاش در همه وظایف خود چنین عمل میکردند. مثل خانههای قدیم نشود که مهمانخانههایشان را وقتی مهمان میآمد سعی میکردند بزک کنند و بعد وارد یکی از اتاقها که میشدی میدیدی هیچ نظمی ندارد و همه چیز به هم ریخته است. سالهاست چنین تفکری در شهر تهران در جریان است، فقط به فکر بزک و دوزک مهمانخانه هستند که تعدادی گل در اتوبانها بکارند و تعدادی تابلو نصب کنند یا چند نقطه را نورافشانی کنند. فقط اینها نیست. بخش عمدهای از شهر تهران همین کوچههای باریک هستند. ما در تهران از این کوچههای باریک داریم از شمیرانات بگیر بیا تا مجیدیه تا نظامآباد، مولوی و شاپور و نواب. یا اینها باید عریض میشده که نشده یا حالا که به این شکل مانده و نتوانستند در آن تغییر ایجاد کنند حداقل اینهمه تراکم نفروشند. خدایناکرده یک زلزلهای اتفاق بیفتد بسیاری از مردم به این خاطر که در کوچهها گیر افتادهاند و کسی نمیتواند آنها را به بیمارستان برساند،
کشته خواهند شد. مسوول و پاسخگو چه کسی است. جامعه یک کل مرتبط، همبسته و یکپارچه است و این یکپارچگی موقعی آسیب جدی خواهد دید که در حوزه زندگی شهری، افرادی که مسوولیت مستقیم دارند، وظایف خود را به درستی انجام ندهند. وقتی قوانین یک کلانشهر از حیث معماری و مبلمان شهری، طول و عرض خیابانها، درختکاری و حفظ فضای سبز و نظافت شهری و سطلهای زباله به درستی رعایت نشود چطور توقع داریم بخشی از مردم که نیازمند افزایش فرهنگ و آگاهی هستند این مسائل را رعایت کنند؟ وقتی خودروهای سواری تولید داخل را در زمستان به علت دودزا بودن متوقف میکنند، رانندگان آنها خیلی حق به جانب میگویند برو بابا جمعش کن مگه اتوبوس شرکت واحد را نمیبینی؟ دود آن بیشتر است یا دود ماشین من؟ این معضلها سالهاست وجود دارد و حل نشده است.
برای آگاهیرسانی و فرهنگسازی، چه پیشنهادی دارید که عملیاتی باشد و شبیه شعارهایی که در این سالها داده شده نباشد؟
میتوان در این زمینه یک شورا و یک کمیته تشکیل داد که در آن افراد بر اساس شایستگی و نه بر مبنای روابط عضو باشند! یکی از مشکلات کشور ما، حضور برخی افراد در مسندها بر اساس روابط و بدون توجه به اصل شایستگی است. در کمیته پیشنهادی، افراد کاربلد و مستقل که فقط به منافع ملی فکر میکنند، عضو میشوند و در زمینه بهداشت و سلامت و مسائل شهری، برنامههایی را تدوین میکنند. تمام نهادهای مرتبط مانند شهرداری، شورای شهر، سازمان حفاظت محیط زیست، کارخانههایی که دولتی هستند و زیرمجموعه وزارت صنعت و... همگی باید از مصوبات این کمیته تبعیت کنند یعنی بر اساس الزام قانونی، مقید شوند مصوبات این کمیته را در حوزه کاری خودشان پیگیری کنند. این کمیته به نظر من باید در تمام کلانشهرها شکل بگیرد. در این کمیته نمایندگان مردم از صنوف مختلف نظیر هنرمندان، دانشگاهیان و نخبگان و همچنین نمایندگانی از شورای شهر، شهرداری، وزارت صنعت و محیط زیست میتوانند عضو شوند. خیلی سخت نیست دریابیم که چه عواملی دست به دست هم داده و باعث
آلودگی در شهرها شده است. تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و... همگی دچار انواع آلودگی هستند.
خود شما چطور این مشکلات و معضلات را میبینید؟ منظورم این است که در رسانهها دنبال میکنید یا مستقیم با مسائل در ارتباط هستید؟
یکی از عادات من این است که هفتهای یک بار سوار اتوبوسهای تجریش-راهآهن میشوم. به خاطر شغلم که باید با آحاد مختلف جامعه ارتباط داشته باشم و هر روز جامعهام را ببینم، این مسیر را به صورت رفت و برگشت طی میکنم. در این مسیر خیلی مسائل را میبینم و نظرات مردم را میشنوم. مساله دردناک این است که در خیابان ولیعصر خانههایی متعلق به دهههای 20 به این طرف وجود داشت که اکثر آنها تخریب شده است. تمام خاطرات گذشته این شهر با دیدن این خانهها در ذهن و جان مردم زنده میشود. حالا نسل جوان وقتی میخواهد ردپای معماری این شهر را دنبال کند چه نمونههایی داریم که به او نشان بدهیم؟ از ابتدای خیابان فلسطین یعنی میدان فاطمی تا انتهای آن، خانههای فوقالعادهای وجود دارد با معماریهای استثنایی که مربوط به همان دهههایی است که گفتم. عمده این خانهها که بخشی از میراث معماری تهران است در اثر رسیدگی نکردن رو به ویرانی است. این روش نادرست که فقط چهار باب خانه متعلق به دوره قاجار را حفظ کنیم و بقیه
نابود شوند، اوج بیتوجهی را نشان میدهد. تاریخ معماری ما یعنی هرچه از گذشته بوده باید حفظ شود. بسیاری از این خانهها طی 20 سال گذشته به خاطر بیتوجهی نابود شده و از بین رفته است. وقتی میخواهم با فرزندم درباره تهران حرف بزنم کجا را به او نشان بدهم؟ دکورهای بیکیفیت شهرک سینمایی غزالی را نشان بدهم که مصنوعی است؟ در کشورهای دیگر، کلانشهرهای خود را از حیث معماری حفظ میکنند. در بسیاری از این شهرهای بزرگ به هیچوجه اجازه تغییر نمای بیرونی داده نمیشود و داخل خانه هم با مجوز تعمیر میشود. چون این نما و تاریخی که این نما در آن ساخته شده بخشی از حافظه تاریخی شهر است. این حافظه که در حال نابودی است، آن هم وضع ترافیک و خودروهای فاقد استاندارد، مرگ و میر ناشی از تصادفات با خودروهای بیکیفیت و غیرایمن، این هم وضع درختان که بسیاری از آنها به علت عدم رسیدگی در حال خشک شدن است، کوچه پسکوچهها هم در حال نابودی است. با این ترکیب شهری مشخص است که بهداشت و سلامت جسمی و روانی مردم تهدید میشود.
در مشاهدات خود در شهر تهران، به مورد خاصی برخورد کردهاید که بخواهید در این فرصت بیان کنید؟
در شهرداری تهران، دستگاه عریض و طویلی ایجاد شده به نام «سازمان زیباسازی شهر تهران» که بیش از یک دهه است فعالیت میکند. کار این سازمان فقط رسیدگی به اتوبانهاست؟ اما کوچهپسکوچههای شهری و محلههای قدیمی شهر چه میشود؟ اتفاقاً از ساکنان هر محلهای هم میتوانند ایده و کمک بگیرند برای زیباسازی محله. چند روز قبل رفته بودم امامزاده قاسم تجریش. این محله یک شأن تاریخی و مذهبی چند صدساله دارد و دیدهام بازدیدکنندگان از کشورهای مختلف را با اتوبوس برای دیدن آن میآورند. شما فقط میدان امامزاده قاسم را ببینید که چقدر زشت است. اگر ما دغدغههای دینی و مذهبی هم داریم باید سعی کنیم زیارتگاههایمان را به بهترین شکل آرایش کنیم. سازمان زیباسازی یک بار آمده میدان امامزاده قاسم را ببیند که به آن شکل زشت رها شده است؟ رسیدگی و ساماندهی آن واقعاً راحت است به شرطی که اراده وجود داشته باشد و فاصله بین شعار و عمل کم شود. دغدغه من هنرمند همان دغدغهای است که اغلب مردم دارند و از نحوه کار مسوولان راضی نیستند.
آیا ملزومات ورزش همگانی در سطح شهرهای ما دیده شده است؟
متاسفانه هنوز ورزش برای بیشتر ما، امری تفننی است یعنی میگوییم اگر انجام دادیم، دادیم و اگرنه حتماً فرصت نشده است! با این وضعیتی که شهر تهران دارد، ورزش بهترین درمان برای برطرف شدن مشکلات جسمی است که خیلی از ما گرفتار آنها هستیم. منِ هنرمند اگر ورزش مداوم نداشته باشم، آن استقامت جسمی و روحی را که موقع ساخت یک سریال باید داشته باشم از دست خواهم داد. بخشی از این رفتار، ناشی از اراده عمومی و تشویق عمومی است؛ اینکه گفته شود ورزش واقعاً سن و سال نمیشناسد. اما بخش دیگر آن محیطهای ورزشی مناسب با پراکندگی درست در همه جای ایران در شهرها و روستاهاست که باید گسترش پیدا کند. یکسری زمین باید خریداری شود و یکسری از زمینهایی را که امروز به پارکینگ ساختمانهای چندین طبقه تبدیل شدهاند میتوان گرفت و به محوطه ورزشی تبدیل کرد. در تهران، چرا مسیر ویژه دوچرخه وجود ندارد؟ در بیشتر کشورها مسیر مشخص دوچرخهسواری ایجاد شده و از آن طرف هم مردم را دعوت میکنند که به جای خودرو از دوچرخه استفاده کنند. در این شیبهای تند و سخت تهران، مردم چگونه دوچرخهسواری
کنند؟ در این مسیرهای پر رفت و آمد و مملو از خودرو، معلوم است که از جانشان میترسند و دوچرخه استفاده نمیکنند. اینکه دو سه مسیر کوچک به صورت ویترین در چهار خیابان یا اتوبان ایجاد شده، نشانه مسیر دوچرخه نیست! بقیه مردم این شهر 12میلیونی یکجا بروند دوچرخهسواری کنند؟ شهرداری در بعضی پارکها وسایل ورزشی گذاشته که باید تشکر کرد. اما اغلب اینها رنگ و رو رفته و مستعمل شده است. فقط ایجاد یک بخش ورزشی مهم نیست، نگهداری و ترمیم مستمر آن مهمتر است. به هر حال این پارکهای ما که مسقف نیست و این تجهیزات در معرض تغییرات آب و هوا هستند. من با کیفیت این وسایل کاری ندارم که میتوانست به شیوه مناقصه از شرکتهای بهتری خریداری شود و کافی بود کمی بیشتر هزینه میکردند و سلیقه به خرج میدادند. به هر حال دستشان درد نکند اما چرا به اینها رسیدگی نمیشود؟ کم نبوده پارکهایی که خودم دیدهام نیمی از این وسایل قابل استفاده نیست. گاهی در این پارکها ورزش میکنم؛ وقتهایی که به علت فرصت محدود، نمیتوانم کوه یا زمین فوتبال بروم به یکی از این پارکهای نزدیک خانه میروم و میبینم ای داد بیداد! نیمی از این وسایل ورزشی خراب است؛ یکی از آنها
پیچش شل شده و درآمده و یکی دیگر کج شده است.
ایراد کار را در کجا میبینید؟
برخی مسوولان ذیربط در شهرداری تهران با کمال تاسف دچار فرمالیسم شدهاند. یکسری حرکتهای فرمالیته در بعضی از قسمتهای شهر که رفت و آمد وجود دارد انجام میدهند اما خیلی از قسمتهای مهمتر شهر را رها کردهاند به امان خدا. مدام میگویند ورزش کنید خیلی هم خوب است، من هم معتقدم بهترین درمان برای سلامتی جسم و روح شهروندان کلانشهرها ورزش است اما به شرطی که امکاناتش را هم فراهم کنید. میگویند، شهر باید میکروبزدایی شود. با این وضع سیستم جمعآوری زباله که به آن اشاره کردم، چگونه میکروبزدایی کنیم؟ این مشکلات در شهر وجود دارد و روی بازده کاری همه ما اثر گذاشته است. اگر این مسائل کمتر باشد، اگر دغدغههای بهداشت شهری کمتر شود مطمئن باشید روی راندمان کار هم اثر دارد. یعنی اگر همه چیز در محیط زندگی ما سر جای خودش باشد وقتی من سر صحنه بروم کاری که به خاطر عدم آمادگی، دو سه سال طول میکشد، یکساله تمام میشود چون استقامتم را با ورزش و رسیدگی به تغذیه سالم بالا بردهام. من حرفه خودم را مثال میزنم. شما زمانی میتوانید از شهروندان یک جامعه توقع داشته باشید بازدهی در بخشهای
تولیدی یا خدماتی را بالا ببرند که روح آرام و جسم سالمی داشته باشند. ترافیک شهری فقط باعث نمیشود که وقت مردم گرفته شود و دیر به سرکار برسند، ترافیک شهری میزان بازدهی تولید را پایین میآورد. ورزش، هم پیشگیری است و هم درمان. قطعاً بازدهی روحی-روانی ما را بالا میبرد به شرطی که نهادهای مرتبط با مسائل شهری، بهداشت و نوسازی شهری کمک کنند تا امکانات آن فراهم شود.
دیدگاه تان را بنویسید