قیمتگذاری سبز
تبعات نگاه فانتزی و غیراقتصادی به محیطزیست و منابع طبیعی چیست؟
منابع طبیعی در ایران کالایی عمومی و ظاهراً رایگان است! دولتها و البته بسیاری از مردم بدون اینکه به ارزشهای واقعی محیطزیست و منابع طبیعی توجه کنند، آن را بیمحابا مصرف میکنند. برای سادهتر شدن بحث بهتر است از مثالهای دمدستی و پرکاربرد و فراگیر استفاده کنیم.
جواد حیدریان: منابع طبیعی در ایران کالایی عمومی و ظاهراً رایگان است! دولتها و البته بسیاری از مردم بدون اینکه به ارزشهای واقعی محیطزیست و منابع طبیعی توجه کنند، آن را بیمحابا مصرف میکنند. برای سادهتر شدن بحث بهتر است از مثالهای دمدستی و پرکاربرد و فراگیر استفاده کنیم. آیا هرگز به این موضوع فکر کردهاید چرا جنگلها در ایران به سرعت رو به نابودی هستند؟ یا منابع آب ما به سادگی و بدون کوچکترین نگرانی مصرف میشود؟ در مورد هوای شهرهای بزرگ چه فکر میکنید؟ در مورد خاک و آن چیزی که به آن فرسایش خاک میگویند چیزی میدانید؟ آب، هوا، خاک، جنگل، چشماندازهای کویری، بیابان، رودها، دریاها، حیات وحش و انسان یک چرخه بههمپیوسته هستند که در ساحت علم از آن به عنوان اکوسیستم یا محیطزیست یاد میکنند. در گذشته نهچندان دور محیطزیست را چشماندازی در دوردست یا جنگلهای دستنیافتی میدانستند. تازه این تعریف اندکی خوشبینانه است. بسیاری محیط زیست را سرگرمی عدهای آدم سانتیمانتال و شهروندان بیدرد و غمی میدانستند که از غم نان چیزی نمیدانند! اما واقعیت محیطزیست در چند دهه در دنیا و یک دهه اخیر در ایران ما هم جدی پنداشته شده است.
برندگان نوبل اقتصاد حالا محیطزیست را جدی میگیرند. دولتها حتی در کنار سیاستهای کلان خود مثل رفع بیکاری و توسعه و رشد اقتصادی، محیطزیست را اولویت خود میدانند. البته در روزگار رشد پوپولیسم در جهان بهخصوص با سر کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا مساله محیطزیست از اولویتهای دولت ایالاتمتحده خارج شد اما هنوز برای بسیاری از دولتها دغدغه حیاتی است. با این حال به نظر میرسد در ایران محیطزیست اولویت چندانی برای دولتها نیست. یا اگر هم دغدغه و اولویت دولت باشد، به دلیل پایین بودن هزینه برداشت از منابع حیاتی در ایران، نمیتواند منجر به حفاظت و نگهداری برای نسلهای آینده شود. آیا مکانیسم قیمتگذاری منابع حیاتی بر نابودی محیطزیست اثرگذار است؟ برای مثال طرفداران محیط زیست و مهندسان شهری برای مدیریت هوای آلوده تهران، طرحهایی مثل دوچرخهسواری را پیشنهاد میدهند و فراخوانهایی برای مشارکت مردم دارند. در حالی که به دلیل پایین بودن قیمت سوخت در ایران، هیچکسی برای استفاده از دوچرخه ترغیب نمیشود و از قضا استفاده از خودرو شخصی به صورت یک رسم و سنت درآمده است. آیا میتوان با مدیریت قیمت سوخت وضعیت هوای پایتخت را سالمتر کرد و بر سبک زندگی شهروندان تاثیر مثبت گذاشت؟
در این پرونده به بهانه خسارتهای وارده به محیطزیست و اثر آن بر اقتصاد کشور از جمله بخش کشاورزی صنعت و گردشگری و... به این پرسشها پاسخ میدهیم که آیا میتوان برای منابع طبیعی کشور قیمت تعیین کرد؟ آیا انگیزههای قیمتی میتواند در نهایت به حفاظت از منابع حیاتی و بهبود کیفیت زندگی در اقلیم ایران منجر شود؟