چالش بزرگ
چگونه سیاستهای محیط زیستی دولتها شکست خورد؟
حکایت عیسی کلانتری و مدیریتش بر محیط زیست ایران، حکایت رباعی شاهکار و شبهمحیطزیستی حکیم عمر خیام است؛ «بهرام که گور میگرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟» کلانتری هفته گذشته گفت که «بعد از انقلاب دستاوردی در زمینه محیط زیست نداشتیم.
جواد حیدریان: حکایت عیسی کلانتری و مدیریتش بر محیط زیست ایران، حکایت رباعی شاهکار و شبهمحیطزیستی حکیم عمر خیام است؛ «بهرام که گور میگرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟» کلانتری هفته گذشته گفت که «بعد از انقلاب دستاوردی در زمینه محیط زیست نداشتیم. در 40 سال گذشته وضعیت محیط زیست ایران بحرانی شده است و نمیتوانیم به مردم دروغ بگوییم». اعتراف به ناکارآمدی مدیریت محیط زیست از سوی رئیس سازمان محیط زیست و تعمیم این ناکارآمدی به 40 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی معنی بیشتری پیدا میکند که عیسی کلانتری که خود از مدیران این چهار دهه ساختار مدیریتی کشور بوده، در دوره مسوولیتش در وزارت کشاورزی با محیط زیست چندان مهربانانه برخورد نداشته است. زمانی که وزیر کشاورزی بود، توسعه مزارع نیشکر در خوزستان و توسعه اراضی کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه در دوره مدیریت و حتی به دستور او اتفاق افتاد و حالا، مدیریت سازمانی را بر عهده دارد که متولی نجات محیط زیست است. شکنندگی سرزمینی با هجوم تندباد مدیریت ناپایدار توسعه، کشور را در تنگنای مهمترین بحرانهای زیستمحیطی قرار داده است. تغییرات اقلیمی نیز به کمک سوءمدیریت سرزمین آمده و حالا ایران را در بحران کمآبی و خشکسالی به کشوری با بالاترین نرخ فرسایش خاک، هدررفت انرژی، تخریب تنوع زیستی، آلایندگی هوا، آب و خاک و... قرار داده است.
نسبت دولتها با محیط زیست و وضعیت شکننده امروز طبیعت ایران چیست؟ آیا جز این است که در برنامههای توسعه، حفاظت از تنوع زیستی و طبیعت ایران که از قضا در یکی از پیچیدهترین مناطق جغرافیایی جهان واقع است در دستور و اولویت دولتهای قبل و بعد از انقلاب نبوده است؟ کشوری که در قلب خاورمیانه افزایش دمای ناشی از تغییرات اقلیمی را تجربه میکند و از سویی با کاهش بیش از پیش منابع آبی مواجه است. برای درک نسبت میان دولتها و مساله حفاظت از محیط زیست علاوه بر مرور کارنامه دولتهای بعد از انقلاب و البته سندهای چشمانداز توسعه، خوب است به مدیریت مهمترین سازمان حفاظتی کشور نگاهی انداخته شود. بیشک سازمان محیط زیست با کمترین بودجه سازمانی یکی از مغفولترین بخشهای دولتی بوده است.
در آستانه پایان سده چهاردهم هجری شمسی به نظر میرسد کشور با چالشهای بزرگ ناشی از بحرانهای زیستمحیطی و البته تبعات اجتماعی و سیاسی آن دستبهگریبان خواهد شد. از جمله میتوان به کاهش منابع آبی، افزایش مهاجرت، رشد حاشیهنشینی و گسترش فقر و فساد، افزایش آلودگیهای صنعتی و شهری و گسترش هزینه سلامت شهروندان و... به عنوان نمونههایی از مشکلات کشور در آینده نهچندان دور اشاره کرد. مشکلاتی که ضروری است دولتها نسبت خود با حفاظت از محیط زیست را بیش از پیش روشن کنند و دولتمردان و سیاستگذاران و بودجهریزان کشور، محیط زیست و اثرات آن بر مساله امنیت ملی و منابع ملی را در اولویت مدیریت سیاسی و قانونگذاری خود قرار دهند.