مرگ مکرر
چرا حوادث منجر به مرگ شهروندان مدام تکرار میشوند؟
حدود پنج سال میگذرد از روزی که آتشسوزی در یک کارگاه تولیدی در خیابان جمهوری به مرگ دو زن شاغل در کارگاه انجامید. این دو زن خود را به پنجره رسانده و به سمت بیرون آویزان شده بودند به این امید که آتشنشانی نجاتشان دهد، اما نجات هرگز محقق نشد.
فاطمه شیرزادی: حدود پنج سال میگذرد از روزی که آتشسوزی در یک کارگاه تولیدی در خیابان جمهوری به مرگ دو زن شاغل در کارگاه انجامید. این دو زن خود را به پنجره رسانده و به سمت بیرون آویزان شده بودند به این امید که آتشنشانی نجاتشان دهد، اما نجات هرگز محقق نشد. جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران، ماجرا را اینطور شرح داد: «دو زن از پنجره آویزان شده و قصد پرتاب خود به پایین را داشتند. متاسفانه این دو بهرغم هشدارها و درخواست آتشنشانان خود را به پایین پرتاب کرده و با تایید عوامل اورژانس جان خود را از دست دادند.» این در حالی است که آنطور که رسانهها و شاهدان عینی روایت کردند، این دو زن خود را به پایین پرتاب نکرده بودند بلکه به علت شعلههای آتش از پنجره آویزان بودند و نردبان ماشین آتشنشانی به علت نقص فنی باز نشد و تا ماشین بعدی به محل حادثه رسید نتوانستند دوام بیاورند و به پایین پرت شدند، از تشک نجات هم خبری نبود. مرگ دلخراش این دو زن و تصاویری که خبرگزاریها از لحظات پیش از مرگ آنها در حالت آویزان از ساختمان در حال سوختن منتشر کردند تکاندهنده بود اما نه به اندازه حادثه مشابهی که سه سال بعد در قسمت دیگری از خیابان جمهوری رخ داد؛ ساختمان مشهور پلاسکو سوخت، فروریخت و 21 تن از جمله 16 آتشنشان را با خود به کام مرگ برد. این بار هم کسی مسوولیت نپذیرفت. آتشنشانی و شهرداری ادعا کردند مشکلی در زمینه تجهیزات نداشتهاند. محمدباقر قالیباف، شهردار وقت تهران، تقصیری را به گردن نگرفت. مرکز روابط عمومی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی نیز به عنوان مالک بنا شایعهای را که در روزهای نخست حادثه مبنی بر قبول مسوولیت و عذرخواهی رئیس این بنیاد مطرح شده بود، بلافاصله تکذیب کرد. در گزارشهای مفصل و پیگیریهای آتی نیز نه مقصر واقعه مشخص شد، نه مسوولی عذرخواهی کرد و نه کسی برکنار شد. مماشات با مقصران تا حد معرفی نشدن به عنوان مقصر محدود به این دو حادثه نیست. در فهرست بلند حوادث مرگبار سالهای اخیر بهندرت میتوان حادثهای یافت که پس از وقوع آن کسی مسوولیت پذیرفته باشد. در یکی از موارد نادر یک روز پس از حادثه برخورد دو قطار مسافربری محور
سمنان-دامغان که 42 کشته و بیش از 100 مجروح بر جای گذاشت، محسن پورسیدآقایی، مدیرعامل راهآهن جمهوری اسلامی، در یک برنامه زنده تلویزیونی عذرخواهی و خبر استعفای خود را اعلام کرد. این مورد البته به صورت استثنا باقی ماند. معمولاً در پی وقوع حوادث مرگبار، مسوولان مختلف قصور و تقصیر خود را انکار میکنند و مسوولیت حادثه را به یکدیگر حواله میدهند. البته گاهی چند کارمند بدشانس برکنار میشوند، اما معمولاً از استعفا یا برکناری مقامات بلندپایه خبری نیست. شاید همین مماشات با مقصران باعث شده حادثه پشت حادثه رخ دهد و همینطور هموطنانمان را از دست بدهیم. حادثه واژگونی اتوبوس در دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات تهران یکی از آخرین نمونههاست که در آن 10 دانشجو کشته و چندین تن دچار جراحات شدید شدند. طبق معمول از عذرخواهی خبر چندانی نبود. قطعاً ایرادهای اساسی در حکمرانی این موضوع وجود دارد که نه قادر به پیشبینی است، نه میتواند حادثه را مدیریت کند و نه قادر به کنترل اوضاع پس از وقوع حوادث است. این ایرادها ناشی از چیست؟