توسعه با اهرم ابزارهای نوین
تقویت بازار سرمایه با هدف تسهیل تامین مالی صنعت فولاد
بازار سرمایه در کنار بازار پول بهعنوان یکی از بخشهای اصلی اقتصاد کشور در تامین مالی پروژهها ایفای نقش میکند. طی سالهای اخیر رشد و توسعه بازار مالی ایران از بعد کمی، یعنی رشد اندازه بازار و افزایش نقش بازار سرمایه در تامین مالی و همچنین از بعد توسعه کیفی با طراحی و راهاندازی ابزارها و نهادهای مالی جدید قابل توجه بود. بازار سرمایه در هر کشوری دو کارکرد اساسی یعنی فراهم کردن بستری برای سرمایهگذاری، مدیریت ریسک و ایجاد سازوکارهای تامین مالی را بر عهده دارد.
بازار سرمایه در کنار بازار پول بهعنوان یکی از بخشهای اصلی اقتصاد کشور در تامین مالی پروژهها ایفای نقش میکند. طی سالهای اخیر رشد و توسعه بازار مالی ایران از بعد کمی، یعنی رشد اندازه بازار و افزایش نقش بازار سرمایه در تامین مالی و همچنین از بعد توسعه کیفی با طراحی و راهاندازی ابزارها و نهادهای مالی جدید قابل توجه بود. بازار سرمایه در هر کشوری دو کارکرد اساسی یعنی فراهم کردن بستری برای سرمایهگذاری، مدیریت ریسک و ایجاد سازوکارهای تامین مالی را بر عهده دارد. رایجترین منبع تامین مالی در بازار سرمایه ایران افزایش سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس بوده که رشد قابل توجهی داشته است. این افزایش سرمایه از طریق مازاد تجدید ارزیابی داراییها و ایجاد طرحهای توسعه در جهت افزایش میزان تولید و بهینه کردن خطوط تولید یا ایجاد واحدهای تکمیلی است و میتواند از طریق سود شرکت و مطالبات سهامداران یا آورده نقدی به سمت تولید هدایت شود. همچنین شرکتهای بورسی از طریق بازار سرمایه و با انتشار اوراق قرضه میتوانند بخشی از نیاز نقدینگی خود را تامین و آن را به سمت تولید هدایت کنند.
مزیتهای تامین مالی از طریق بازار سرمایه
ابزارهای مختلف تامین مالی در بازار پول و سرمایه لازمه مشارکت در تامین مالی واحدهای تولیدی و صنعتی است. ابزارهای تامین مالی قابل استفاده در کشور غالباً به دو حوزه بازار پول و بازار سرمایه تقسیم میشوند. در حوزه بازار پول بانکها مجری اصلی تامینکننده منابع مالی به شمار میروند و وامها نیز معمولترین ابزار قابل استفاده در این بخش هستند. در خصوص بازار سرمایه اقدامات قابل توجهی در راستای بسترسازی در حیطه این بازار انجام شده است.
با توجه به محدودیت در تامین مالی خارجی و بروز مسائلی مانند تحریمهای بینالمللی، رفع بعضی از موانع تامین مالی، تغییر بعضی از شرایط و سهولت در فرآیند تامین مالی میتواند به رشد این بازار کمک کند. ضمن اینکه به ایجاد انگیزه بیشتر تامینکنندگان و استفادهکنندگان و مشتریان نیز منجر میشود.
این نوع تامین مالی برای پروژهها در حجم بالا و بلندمدت انجام میشود. از اینرو معافیت مالیاتی، قبول سهام وثیقه بهجای ضامن بانکی، تامین مالی در قبال داراییهای مولد و سرمایهای، تنوع تامین مالی برای کلیه فعالیتهای اقتصادی، قابل قبول بودن هزینههای تامین مالی و مصرف آن در راستای درخواست اصلی تامین مالی از دیگر مزیتهای این روش است.
اما چرا استفاده از فرآیند تامین مالی از بازار پول ترجیح داده میشود؟ دلیل اصلی این رغبت را میتوان صرف حداقل زمان و هزینههای کمتر برای تامین مالی، نبود نهادهای واسطهای در فرآیند تامین مالی، عدم پرداخت هزینههایی مانند مشاوره، ضامن، نهاد واسط و بازارگردان و متعهد پذیرهنویس، عنوان کرد. استانداردسازی فرآیند تامین مالی از طریق بازار سرمایه، کاهش سهم شرکتها و نهادها در تامین مالی، کاهش بهره اوراق، کاهش زمان مورد نیاز تامین مالی در تامین مالی عمدتاً صرف شناسایی مشاور و انعقاد قرارداد، اخذ موافقت سازمان بورس، انعقاد قرارداد با ارکان انتشار اوراق، تهیه گزارشهای توجیهی و تهیه وثیقه میشود. گفتنی است که افزایش مشارکت و استفاده بیشتر از بازار سرمایه میتواند به افزایش سهم بازار سرمایه درتامین مالی واحدهای اقتصادی کمک کند.
تامین مالی و نیل به برنامه ششم توسعه
نقش شرکتهای سرمایهگذار در ثبات بازار سرمایه را میتوان در کاهش ریسک سرمایهگذاری در بازارهای مالی و ایجاد اطمینان نسبی در فعالیتهای سرمایهگذاری که زمینه حضور بیشتر این شرکتها را فراهم میکند، جستوجو کرد. با توجه به سابقه شکلگیری شرکتهای سرمایهگذاری و نیز محدودیت و موانع اجرایی، این شرکتها عملکرد نسبتاً مناسبی در تامین طرحهای تولیدی داشتهاند.
با مطالعه بازار سرمایه و نقشی که در برنامههای توسعهای اجراشده ایفا کردهاند، میتوان جایگاه این بازار و ارکان فعال در آن را در این مسیر، رو به بهبود توصیف کرد که این امر بیانگر اهمیت نقش بازار سرمایه در مسیر توسعه اقتصاد کشور است. با توجه به تعیین نرخ رشد اقتصادی هشت درصد در برنامه ششم توسعه، بازار سرمایه در این برنامه جایگاه ممتازتری دارد و در آن به تقویت بازار اوراق بهادار تاکید شده است. در برنامه ششم، درصد مهمی از منابع مورد نیاز تولید و توسعه و نیز بخشی از تسویه بدهیهای دولت از طریق انتشار اوراق پیشبینی شده است.
در بعد خارجی با توجه به تحریمهای بینالمللی، اجرای برخی از موارد همچون جذب سرمایهگذاری خارجی و بینالمللی کردن بازار سرمایه به تعویق افتاد و در این بین مدیریت ریسک نوسانات نرخ ارز و امنیت سرمایهگذاری بهعنوان یکی از ضوابط حضور سرمایهگذاران خارجی در دوران پساتحریم، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین ضرورت پیادهسازی ابزارهایی برای کاهش ریسک و تسهیل در اخذ تضامین مورد نیاز احساس میشود. ضمن اینکه شرکتهای سرمایهگذاری باید اعتبارسنجی شده و دارای اعتبار بینالمللی باشند.
برای جذاب کردن و حضور بیشتر سرمایهگذاران در بخش صنایع معدنی و فلزی باید به برداشته شدن موانع و نیز تشویق صادرات محصولات فولادی در کشور، خارج شدن از رکود در بخشهای باقیمانده اقتصاد و افزایش مصرف محصولات فولادی در کشور اشاره کرد. همچنین مواردی مانند افزایش امنیت سرمایه برای سرمایهگذاران، کاهش هزینهها و افزایش سود صنایع مهم هستند؛ بهطوریکه آنها سرمایهگذاری در این بخش را نسبت به سایر بخشها ترجیح دهند.
فرصتهای سرمایهگذاری در صنعت فولاد
با توجه به برنامه بلندمدت توسعه اقتصادی کشور و افزایش ظرفیت تولید فولاد کشور تا 55 میلیون تن تا سال 2025، تامین تضامین مورد نیاز و کاهش ریسک، توجه به راههای ارتباطی، تقویت زیرساختها، حمایت دولت در ارائه تضامین مورد نیاز تامینکنندگان و معافیت مالیاتی، برنامهریزی، توجه و مطالعه بازار داخلی و خارجی و مشارکت شرکتهای خارجی توانمند در زمینه تامین، برخورداری از بازار قوی در داخل و رشد میزان مصرف داخلی کشور از اهمیت بالایی برخوردار بوده و قطعاً جذابیت سرمایهگذاری در این حوزه را افزایش خواهد داد. بنابراین با توجه به منابع معدنی و انرژی فراوان کشور و وجود نیروی انسانی متخصص و کارآمد و باتجربه، مزیتهای بالایی برای تولید فولاد وجود دارد. البته نسبت تولید به نیروی انسانی در واحدهای مختلف بالاست که با تعدیل آن، همچنین با افزایش تولید مواد اولیه مورد نیاز در کشور و کاهش هزینههای تامین مالی، واحدهای تولیدی به سمت بهرهوری بالا و افزایش سود بیشتر هدایت میشوند.
در این راستا تملک داراییهای سرمایهای و نیز انجام سرمایهگذاریها و اجرای طرحهای توسعه در شرکت فولاد مبارکه طی سالهای گذشته افزایش یافته است به همین لحاظ شرکت فولاد مبارکه بزرگترین شرکت بورس اوراق بهادار از لحاظ حجم سرمایه است.
ظرفیت تولید فولاد در این شرکت از 4 /2 میلیون تن اولیه هماکنون به 2 /7 میلیون تن افزایش پیدا کرده و همچنین ظرفیت تولید فولاد سبا از 750 هزار تن به 6 /1 میلیون تن رسیده است. علاوه بر آن، ایجاد کارخانه گندلهسازی سنگان در استان خراسان رضوی با پیشرفت فیزیکی 100 درصد با ظرفیت پنج میلیون تن و کارخانه کنسانتره سنگآهن سنگان با ظرفیت پنج میلیون تن در همین منطقه با پیشرفت فیزیکی حدود 50 درصد انجام شده که نتیجه آن رشد قابل ملاحظه داراییهای شرکت طی سالهای اخیر بوده است. بهگونهای که جمع داراییهای شرکت از رشد 170درصدی برخوردار بود. انجام این سرمایهگذاریها نیاز به منابع مالی داشت که بخش عمده آن از محل منابع داخلی شرکت و بخشی از آن از محل انتشار سهام جدید و افزایش سرمایه تامین شد.
از اینرو بر اساس گزارشهای توجیهی اقتصادی و فنی خرید داراییهای جدید، افزایش سرمایههای متعدد طی سالهای گذشته شکل گرفت و سرمایه شرکت از یک هزار و 580 میلیارد تومان در سال 1390 به رقم هفت هزار و 500 میلیارد تومان در سال 1395 رسید و این یعنی یک رشد قابل توجه که فولاد مبارکه را به بزرگترین شرکت بورسی به لحاظ سرمایه تبدیل کرد. البته همه این اتفاقات نتیجه کارآمدی و پویایی شرکت بوده که رشد پایدار سودآوری را (حتی در سالهایی که خیلی از شرکتهای بزرگ فولاد دنیا با زیان مواجه شدند) به همراه داشت و همه این افتخارات نتیجه زحمات کارکنان بزرگ و شریف و مدیریت شرکت فولاد مبارکه است.