اسوتلانا آلکسیویچ برنده جایزه ادبیات نوبل شد
صدای بازماندگان
اسوتلانا آلکسیویچ، روزنامهنگار و نویسنده بلاروس که به خاطر کارهای تحقیقی عمیقش درباره سربازان زن روس در جنگ جهانی دوم و نیز درباره پیامدهای فاجعه هستهای چرنوبیل شهرت داشت، به خاطر «نوشتههای چندصداییاش، و یادآوری رنج و شجاعت در زمانه» برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
اسوتلانا آلکسیویچ، روزنامهنگار و نویسنده بلاروس که به خاطر کارهای تحقیقی عمیقش درباره سربازان زن روس در جنگ جهانی دوم و نیز درباره پیامدهای فاجعه هستهای چرنوبیل شهرت داشت، به خاطر «نوشتههای چندصداییاش، و یادآوری رنج و شجاعت در زمانه» برنده جایزه نوبل ادبیات شد. خانم آلکسیویچ 67ساله چهاردهمین زنی است که این جایزه را از آن خود میکند. او همچنین از معدود نوبلیستهای ادبیات است که به خاطر نوشتههای غیرداستانی نوبل میگیرد. در حالی که کمیته نوبل گاه فلاسفه یا تاریخنویسانی مثل راسل یا چرچیل را هم برنده اعلام کرد بود، بیش از نیمقرن میگذشت که یک نویسنده غیرداستانی برنده نوبل نشده بود. به این ترتیب، انتخاب خانم آلکسیویچ حکم اصلاحیهای را داشت که مدتها بود به تعویق افتاده بود، و نیز همچون نقطه اوجی برای ژورنالیسم بهعنوان یک هنر ادبی. کمیته نوبل با قرار دادن کار او در کنار آثار غولهای ادبیات جهان مثل گابریل گارسیا مارکز، آلبر کامو، آلیس مونرو و تونی موریسون، ژانری را که اغلب فقط ابزاری برای انتشار اطلاعات تلقی میشد و نه تلاشی زیباشناختی، به رسمیت شناخت. آثار آلکسیویچ که خاطرات جمعی و فردی را میکاود، بر این تفکیک پل میزند. سارا دانیوس، دبیر دائمی آکادمی سوئد، با بیان اینکه کار آلکسیویچ «تاریخی از عواطف» است، گفت: «کارهای او دستاوردی حقیقی نه تنها در محتوا، که در فُرم است.» ماجراها و داستانهایی که خانم آلکسیویچ میگوید از واقعیتهای تاریخی و تاریخ شفاهی استخراج شدهاند، اما کیفیتی تغزلی و چشمانداز و سبکی متمایز دارند. او بیش از همه به خاطر صدا دادن به زنان و مردانی که در رویدادهای بزرگی چون اشغال افغانستان توسط شوروی و فاجعه هستهای چرنوبیل زندگی کردند، شهرت دارد. خود او در فاجعه چرنوبیل خواهرش را از دست داد و مادرش نیز نابینا شد. فیلیپ گورویچ، از نویسندگان نیویورکتایمز که از داوران نوبل خواسته نوشتههای غیرداستانی را هم برای اعطای جایزه لحاظ کنند، میگوید: «آنچه آلکسیویچ انجام میدهد، سرشار از هنر است. او صدایی دارد که در سرتاسر کارش جریان دارد، صدایی که چیزی بیش از سرجمع صداهایی است که گردآوری کرده است.» بسیاری از کتابهای آلکسیویچ حاصل کنار هم گذاشتن تاریخ شفاهی هستند. شاید شناختهشدهترین کارش «چهره غیرزنانه جنگ» باشد که بر مصاحبههایی با صدها زنی که در جنگ جهانی دوم شرکت کردند مبتنی است. این کتاب اولین اثر از مجموعهای تحت نام «صداهایی از آرمانشهر» است که زندگی در اتحاد شوروی را از چشمانداز شهروندان عادی بررسی میکند. خانم آلکسیویچ میگوید کارهای او ترکیبی از ژورنالیسم و کوششهای ادبی است که از سنت روسی داستانگویی شفاهی الهام گرفته است. او در مصاحبهای گفت: «من تصمیم گرفتم صداهایی از خیابان و دادههای پیرامون خودم را جمع کنم. هر شخص، متنی از خودش ارائه میکند.» آثار آلکسیویچ در یک سنت ادبی قدیمی جای میگیرند، سنت نوشتههای غیرداستانی روایی-گزارشی با سبک رُمان. نویسندگان برجسته این سبک ترومن کاپوتی، نورمن میلر و جون دیدیون، و جدیدتر از اینها کسانی مثل کاترین بو و آدریان نیکول لوبلان هستند. طرفداران آثار آلکسیویچ میگویند کیفیت ادبی او به این آثار کمک میکند که از شرایط تاریخی خاصی که او مورد بررسی قرار میدهد فراتر روند و جهانشمولیت خاصی به این آثار میبخشد. جان اوبراین، مسوول انتشاراتی که ترجمه انگلیسی کتاب «صداهایی از چرنوبیل» را چاپ کرده، میگوید: «اگر مساله صرفاً ادبیات بود و نه ترکیب نوشتار غیرداستانی و داستانی که کار او به این خوبی انجام میدهد، باز هم سزاوار گرفتن این جایزه بود چرا که او عمیقاً ریشه در درکی از انسانیت و رنجهای انسانی دارد.» جایزه نوبل ادبیات به خاطر تقدیر از کل مجموعه آثار نویسنده اعطا میشود، نه فقط برای یک اثر.
دیدگاه تان را بنویسید