چه بدیلی برای پذیرش پناهجو در اروپا وجود دارد؟
فرار از بحران پناهجویان
در ماه جولای ۲۰۱۵، شمار مهاجرانی که به مرزهای اتحادیه اروپا رسیدند از صد هزار نفر گذشت.
در ماه جولای 2015، شمار مهاجرانی که به مرزهای اتحادیه اروپا رسیدند از صد هزار نفر گذشت. در ماه آگوست، در طول یک هفته، 21هزار مهاجر به یونان رسیدند. گردشگران از این شکایت داشتند که تعطیلات تابستانیای که در جزایر یونان برنامهریزی کرده بودند، حالا وسط یک اردوگاه پناهجویی افتاده است. البته، بحران پناهجویان دلالتهای به مراتب جدیتری دارد. برای مثال، در آگوست 2015، در طول یک هفته مقامات اتریشی جسد 71 مهاجر را در یک کامیون مجاری نزدیک وین پیدا کردند. بیش از دو هزار و 500 مهاجر که اکثر آنها میکوشیدند از شمال آفریقا به ایتالیا بیایند، سال گذشته در دریای مدیترانه غرق شدند. مهاجرانی که توانستهاند خود را تا فرانسه برسانند، در چادرهایی نزدیک منطقه کاله منتظرند شانس ورود به انگلیس نصیبشان شود. با این حال، شمار مهاجران اروپا نسبت به کشورهای دیگر پایینتر است. آلمان بیش از کشورهای دیگر اروپایی درخواست پناهندگی گرفته، اما رقم شش پناهجو برای هر هزار ساکن در آلمان بسیار کوچکتر از رقم 21 در هزار ترکیه یا 232 در هزار لبنان است. در پایان سال 2014، آژانس پناهجویان سازمان ملل در ژنو، تخمین زد 5 /59 میلیون نفر در جهان هستند که به زور از محل زندگی خود رانده شدهاند. از این میان، 8 /1 میلیون نفر منتظر تصمیمگیری درباره تقاضای پناهندگی خود هستند، 5 /19 میلیون نفر پناهجو هستند، و بقیه در کشور خود آواره شدهاند. سوریه، افغانستان و سومالی بزرگترین منبع پناهجو هستند، اما از کشورهای لیبی، اریتره، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان جنوبی، نیجریه و جمهوری دموکراتیک کنگو پناهجویان بیشتری خارج میشوند. در آسیا، آزار اقلیت مسلمان در میانمار منجر به افزایش شمار پناهجویان شده است. ما نمیتوانیم مردم را به خاطر تلاش برای ترک کشورهای فقیر و تنشزده و یافتن زندگی بهتر در جایی دیگر مقصر بدانیم. در وضعیت آنها، ما نیز چنین میکردیم. اما باید راه بهتری نیز برای مواجهه با نیازهای آنان وجود داشته باشد. کشورهای ثروتمند به جای بستن مرزهای خود باید کمک بیشتری به کشورهای فقیرتری بکنند که میزبان پناهجویان بیشماری هستند، کشورهایی مثل لبنان، اردن، اتیوپی و پاکستان؛ پناهجویانی که در امنیت در کشورهای هممرز با کشور خودشان زندگی میکنند. حمایت بینالمللی برای کشورهایی که بیشترین رقم پناهجویان را قبول کردهاند، معنای اقتصادی نیز دارد: اردن برای حمایت از هر پناهجو در یک سال به سه هزار یورو و آلمان به 12هزار یورو احتیاج دارد. در نهایت ما نیاز داریم در آنچه برای خیلیها متنی مقدس تلقی میشود، بازنگری کنیم: کنوانسیون و پروتکل سازمان ملل برای وضعیت پناهجویان. این کنوانسیون که در سال 1951 تصویب شد، در اصل محدود به اشخاص درون اروپا بود که از رویدادهای قبل از آن سال فرار میکردند. این کنوانسیون کشورهای امضاکننده را ملزم میکرد که به پناهجویانی که به مرزهای کشورشان میرسند، بدون تبعیض یا جریمه برای شکستن قوانین مهاجرت، اسکان بدهند. در سال 1967، محدودیتهای زمان و جغرافیا رفع شد و این امر کنوانسیون را جهانشمول کرد. اما یک سوال باقی ماند: چرا کسی که قادر است به کشوری دیگر سفر کند، باید بر کسانی که در اردوگاههای پناهجویان زندگی میکنند و ناتوان از سفر هستند، اولویت داشته باشد؟ کشورهای ثروتمند مسوولیت پذیرش پناهجویان را دارند و بسیاری از آنها میتوانند و باید بیش از این هم بپذیرند. اما با افزایش پناهجویان، تشخیص اینکه چه کسی پناهجو است، برای دادگاهها دشوار شده است. کنوانسیون به ظهور صنعت قاچاق انسان نیز کمک کرده است. اگر آنهایی که تقاضای پناهندگی در کشوری نزدیک به خود دارند، به اردوگاه فرستاده شوند، از تعقیب و آزار در امان باشند و به لحاظ مالی از سوی کشورهای ثروتمند تامین شوند، قاچاق انسان و شمار مرگهای حین ترانزیت انسان از بین میرود. همچنین انگیزه مهاجران اقتصادی برای تقاضای پناهندگی کاهش مییابد، و کشورهای ثروتمند میتوانند مسوولیتشان را برای پذیرش پناهندگان بیشتری از اردوگاهها عملی کنند و در عین حال بر مرزهایشان نیز نظارت داشته باشند.
دیدگاه تان را بنویسید