درباره مجموعه سه جلدی ماجراهای مدرسه جاسوسی
جیمز باندهای تقلبی
بن ریپلی شاگرد مدرسهای معمولی است. تنها ویژگی او هوش زیاد و دقت در محاسبه است.
بن ریپلی شاگرد مدرسهای معمولی است. تنها ویژگی او هوش زیاد و دقت در محاسبه است. اما بهزودی او سر از مدرسهای عجیب در میآورد، رویای او برای شغل آیندهاش محقق میشود، بن برای آموزش در مدرسه جاسوسی انتخاب شده است. آکادمی مخفی جاسوسی او را انتخاب کرده، اما انتخاب شدن بن ربطی به هوش زیاد یا موفقیت درسی ندارد، همهچیز نقشه است و حالا بن ریپلی باید سعی کند زنده بماند و دشمن را شکست بدهد تا شاید یک روز جاسوسی درجهیک، شبیه جیمز باند بشود. استوارت گیبز از دنیای مامورهای مخفی حرف میزند و این وسط اسطورهها را در ذهن خواننده نوجوان میشکند. الکساندر هیل مامور مخفی برجستهای که همیشه موفق است، اما بن ریپلی در تعقیب و گریزهایی که همگی از یکقدمی خطر مرگ میگذرند متوجه میشود که مامورمخفیهایی همچون جیمز باند و الکساندر هیل در دنیای واقعی جور دیگری هستند. الکساندر هیل ناوارد به دنیای جاسوسی بهزودی با یکی از بهترین دانشآموزان مدرسه جاسوسی همکار میشود، اریکا هیل با هیچکس دمخور نمیشود، اما برای شکست دشمنی که تا قلب مدرسه نفوذ کرده چارهای جز همراه شدن با الکساندر برایش باقی نمیماند. یکی از اصلیترین ویژگیهای
مدرسه جاسوسی جدای از داستان نفسگیری که روایت میکند، دنبالهدار بودن آن است. جلد اول این کتاب شش میلیون نسخه در آمریکا فروش داشت و همین باعث شد استوارت گیبز فیلمنامهنویس مشهور هالیوود با رغبت بیشتری ادامه این داستان را بنویسد. انتشارات دنیای اقتصاد به زودی جلد دوم این مجموعه را با عنوان «اردوی جاسوسی» منتشر میکند، و در تابستان هم جلد سوم و چهارم این مجموعه منتشر خواهد شد. استوارت گیبز درباره سری مدرسه جاسوسی میگوید: «ایده مدرسه جاسوسی خیلی پیش از نوشتنش به ذهنم رسیده بود. اول برای فیلم در نظر گرفتمش و بعد برای تلویزیون. ولی کتابش کمی با انتظار اولیهام تفاوت داشت. البته همان داستان اولیه سرِ جایش است ولی به سمتی رفت که تصورش را نکرده بودم. هنوز نمیتوانم چیزی در مورد ماموریت بعدی بن بگویم جز اینکه این بار قرار است تعداد بیشتری از دوستان بن در مدرسه جاسوسی درگیرِ ماجرا شوند.»
استوارت گیبز دستی در صنعت فیلمسازی هالیوود دارد و اینروزها در حال مذاکره برای ساخت سری فیلمهای مدرسه جاسوسی است. او میگوید:«بن برای من یک قهرمان واقعی است، یک بچه بااستعداد که با خودش و دور و اطرافیانش روراست است و تمام تلاشش را میکند که آلوده به دروغ گفتن نشود، در حالی که عاشق دنیای جاسوسی و مامور مخفیهاست، مامورمخفیهایی که مدام دروغ میگویند و میخواهند از خودشان قهرمان بسازند، اما بن اینطوری نیست.برای همین تا وقتی که این ویژگیهای او در سینما حفظ نشود تن به ساخت فیلم بر اساس داستانهای بن و مدرسه جاسوسی به هیچ کمپانی نمیدهم.»
کتاب مدرسه جاسوسی به عنوان یکی از نامزدهای نهایی جایزه ادبی ادگار معرفی شده است و از سوی انجمن کتابخانههای مدارس در آمریکا و انجمن کتاب به انتخاب والدین بالاترین امتیاز را دریافت کرده است. استوارت گیبز در وبلاگش هم برای بچهها مینویسد و از آنها خواسته که اگر با دوستانشان در مدرسه این کتاب را خواندهاند و دوستش دارند دعوتش کنند تا سری به مدرسهشان بزند. او در دو سال گذشته بارها در مدارس و کتابخانهها حاضر شده و این کتاب را برای نوجوانان خوانده است. او از سال 2012 تا امروز تقریباً در 1500 برنامه با حضور نوجوانان شرکت کرده است. گیبز خوشحال است چون برخلاف انتظارش این کتاب را تنها پسربچهها نمیخوانند.
دیدگاه تان را بنویسید