شناسه خبر : 73 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ماهیت انتقادات به روحانی از سوی اصولگرایان

هر نقدی را نباید تندروی نامید

شاید هنوز برا‌ی اینکه در بین جناح‌های سیاسی به بررسی این نکته پرداخت که آقای روحانی از سوی چه گروه‌هایی مورد انتقاد قرار می‌گیرد، محور انتقادها چه هست و وزن این منتقدان چگونه است، کمی زود باشد.

حمیدرضا ترقی / عضو حزب موتلفه

شاید هنوز برا‌ی اینکه در بین جناح‌های سیاسی به بررسی این نکته پرداخت که آقای روحانی از سوی چه گروه‌هایی مورد انتقاد قرار می‌گیرد، محور انتقادها چه هست و وزن این منتقدان چگونه است، کمی زود باشد. اما بر اساس هویت آقای روحانی و خاستگاه سیاسی ایشان و همچنین سیاست‌های اعلامی‌شان می‌توان با تحلیل عملکرد شش‌ماهه‌شان به چشم‌اندازی نیمه‌روشن در مورد این سوال‌ها رسید.
برای بررسی این امر باید به یک موضوع کلیدی توجه کرد و آن خاستگاه سیاسی حسن روحانی و مرام و مسلک سیاسی اوست. مسلماً این طور نیست که اگر ایشان از هر طیف سیاسی باشد طیف سیاسی مقابل دست به هر نوع انتقادی می‌زند تنها بر این اساس که او را از طیف خود نمی‌داند؛ مسلماً این گونه نیست. اما به هر روی در سیاست این امر بسیار متداول است که شاید نخستین منتقدان عملکرد یک رئیس‌جمهور از بین رقبای سیاسی وی بروز پیدا می‌کنند؛ لذا اگر مشاهده کنیم که نخستین منتقدان حسن روحانی از بین اصولگرایان هستند، نه دلیلی بر ضعف و ایراد از آقای روحانی است و نه دلیلی بر نداشتن حسن نیت منتقدان در جناح راست.
برای ورود به این بحث با چنین مقدمه‌ای باید به بررسی خاستگاه سیاسی آقای روحانی در تاریخ سی و پنج‌ساله کشور پرداخت. همان طور که همگان می‌دانند ایشان از همان مجلس اول وارد عرصه سیاسی کشور می‌شوند و به جمع سیاستگذاران کشور ورود پیدا می‌کنند. از همان دور اول هم تلاش می‌کنند به عنوان یک فرد معتدل سیاسی نمود پیدا کنند که به طور همسان به نیروهای چپ و راست گرایش داشته باشند. ایشان با هر دو طیف ارتباط داشت و سعی می‌کرد مواضع میانه‌ای را در این حوزه اتخاذ کند. خیلی هم وارد دسته‌بندی‌های سیاسی نشدند. تقریباً چنین رویکردی را حتی در دولت آقای خاتمی هم از ایشان می‌دیدیم اما زمانی که آقای روحانی سعی کرد با ویترینی متفاوت وارد عرصه سیاسی شود، هم‌زمان با حضور آقای احمدی‌نژاد در قامت رئیس‌جمهور کشور در سال 84 بود.
در این دوران، حال به اشتباه یا درست، انتقادهای بسیاری از عملکرد آقای روحانی در مسائل هسته‌ای از سوی آقای احمدی‌نژاد و البته طیفی از اصولگرایان آغاز شد. البته تمام ادبیات به کار برده‌شده در مورد ایشان در آن سال‌ها را نمی‌پسندم اما به هر حال باید به آقای روحانی حق داد که با صحنه‌ای مواجه شد که احمدی‌نژاد و حامیان سیاسی وی یعنی اصولگرایان او را به باد انتقادهای بعضاً تند سیاسی گرفتند و از ادبیاتی حتی مانند خائن هسته‌ای استفاده کردند. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که آقای روحانی به اصلاح‌طلبان نزدیک می‌شوند. چرا که موضع‌گیری‌های ایشان نسبت به این منتقدان و طرز تفکرشان نسبت به آقای احمدی‌نژاد و حامیان ایشان شباهت و قرابت بیشتری با طیف اصلاح‌طلب پیدا کرد.
به همین دلیل است که می‌بینیم ایشان به ویژه در چهار سال قبل ریاست‌جمهوری به لحاظ کمیت و دوستی بیشترین ارتباط را با سران اصلاح‌طلب داشت و در محافل و مجالس آنها حضور پیدا می‌کرد و کمتر از آن در محفل اصولگرایان مانند جامعه روحانیت مبارز حضور داشت. البته کار و فعالیت در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم سبب می‌شد تا ارتباط بیشتری هم با آقای‌ هاشمی‌رفسنجانی داشته باشد.
با توجه به این پیش‌زمینه ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری مواضع اصلاح‌طلبانه اتخاذ کرد. او صحبت از گفتمان اعتدال کرد اما در عمل هم نشان داد نیتش بر به‌کارگیری عناصر اصلاح‌طلب میانه‌رو است. نیروهای اصلاح‌طلب از ایشان حمایت کردند و سبد رای اصلاح‌طلبان به ایشان تعلق گرفت و در عمل کابینه‌ای هم که تشکیل داد، کابینه اصلاح‌طلب بود. یا حداقل می‌توانم بگویم توازنی که به سمت اصلاح‌طلبان سنگینی می‌کند. این سنگینی کفه ترازو در رده‌های پایینی اصلاح‌طلب بسیار بیشتر است و حضور اصلاح‌طلب‌ها در رده میانی بسیار بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل در همین عرصه شاهد خروج و برکناری بسیاری از مدیران میانی اصولگرا هستیم. خب مسلماً اولین منتقدان آقای روحانی در بین اصولگرایان از همین جا ظهور پیدا می‌کنند. مدیرانی که با وجود وعده آقای روحانی مبنی بر عدم برخورد داسی اما از عرصه سیاسی کنار زده شدند.
البته نباید این موضوع را نادیده گرفت که عدم علاقه اصولگرایان برای نزدیکی به وی و اصرار اصلاح‌طلبان برای سهم‌خواهی هم در بروز چنین اتفاقی موثر بوده است؛ لذا در عرصه عمل وقتی اصولگرایان خودشان در عرصه قدرت و تصمیم‌گیری نباشند بسیار طبیعی است که با ذره‌بین به عملکرد دولت نگاه می‌کنند، ضعف‌ها و ایرادها را سریع‌تر مشاهده می‌کنند و به همین دلیل اولین صدای انتقاد از سوی این گروه بلند می‌شد. اما نباید بی‌انصافی کرد و گفت این انتقادها تلافی‌جویانه است. خیر، به این دلیل صدای انتقاد اول از همه از سوی اصولگرایان بلند می‌شود که آنها بیرون از ساختار قدرت هستند و وقت و زمان بیشتری برای بررسی عملکرد آقای روحانی دارا هستند. البته در این میان اصولگرایان سنتی بیشتر سعی کردند در ماه‌های اول دستیابی به قدرت از سوی آقای روحانی سکوت کنند و ناظر باشند که آقای روحانی می‌خواهد قطار کشور را به کدام مسیر به پیش ببرد؟ به ویژه اینکه ایشان اتفاقات نفسگیر هسته‌ای و اقتصادی را در مسیر حرکت خود دارند؛ لذا شاید انصاف نباشد که به این سرعت در مورد دستاوردها و عملکرد دولت اظهار‌نظر کنیم و نقد را عمیق کنیم. اما استراتژی‌مان این است که حمایت حکیمانه داشته باشیم و نقد منصفانه و رصد هوشمندانه. به همین دلیل شما می‌بینید که راست سنتی سعی کرده است موضع‌اش را در قبال دولت مثبت نگه دارد. البته نباید نادیده گرفت که در عرصه دانشگاه، تندروی‌هایی در حال رخ دادن است و نمی‌توانیم تصور کنیم که دانشگاه به سوی لیبرالی شدن پیش برود. حضور آقای فرجی‌دانا گرچه از گزینه‌های قبلی بهتر است اما اخبار نگران‌کننده‌ای به گوش می‌رسد که بار دیگر می‌خواهند دانشگاه را به پایگاهی برای تندروی‌های سیاسی تبدیل کنند. از سوی دیگر نگران هستیم که در عرصه فرهنگی نگران رواج لاابالی‌گری باشیم. از سوی دیگر عدم توجه و کم‌توجهی به ظرفیت‌های داخلی و نگاه به خارج در بخش اقتصادی ایشان به شدت به چشم می‌خورد. آقای روحانی تنها می‌خواهد درهای کشور را به روی سرمایه‌گذاران خارجی باز کند اما اصلاً به دنبال این نیست که تلاش کند در عرصه داخلی تولید را فعال کند. به همین دلیل شاهد این هستیم که قفل تولید با گذشت شش ماه هنوز شکسته نشده است.
در عرصه سیاست خارجی هم انتظار می‌رفت دقت و مراقبت بیشتری می‌شد. برای اصولگرایان حتی طیف میانه‌رو این امر پذیرفتنی نیست که هنوز محتوای مذاکرات در پستو باشد و آمریکایی‌ها برداشت خودشان را دارند و ایران هم برداشت خودش را دارد و این دو برخورد کاملاً نقطه مقابل هم است و برداشت غربی‌ها عدول از خطوط قرمز است. دولت می‌گوید ما از خطوط قرمز عدول نکردیم اما در حقیقت باید گفت حرف‌های دولت را زیاد قبول نداریم و اعتمادمان را سلب کرده‌اند. از طرفی این انتقاد هم وارد است که چرا دولت تمام انرژی را روی حل موضوع هسته‌ای در خارج گذاشته و ظرفیت‌های داخل را نادیده گرفته است.
طیف پایداری هم نقدهایی دارند که مطرح کرده و نیازمند پاسخ بوده است. البته اگر افرادی در نقدشان دولت را تضعیف کرده باشند یا تهمت زده باشند مغایر با نظرات رهبری است. یا دولت را متهم به خیانت کرده باشند مسلماً اخلاقی عمل نکرده‌اند. اما نباید حامیان روحانی هر نقدی را تندروی تلقی کنند. اینها نقد است، تندروی نیست. تندروی عدول از قانون و همه معیارهای اخلاقی است. کسی که کفش پرت می‌کند تندرو است و منطق ندارد اما آنهایی که در روزنامه‌هایشان می‌نویسند و بر اساس اطلاعاتی دولت را نقد می‌کنند نباید با انگ تندروی جلویشان را گرفت.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها