آیا روحانی بین طیفهای میانهرو وحدت ایجاد کرد؟
وحدت سیاسی را مافیای اقتصادی از بین میبرد
مدتهاست که فساد در کشور فراگیر شده و همهجا در مورد فساد مالی و فسادهای دیگر صحبت میکنند. اگر یادتان باشد وقتی آقای حسینی وزیر اقتصاد را استیضاح میکردند و مجلس رای مشروط داد، سایت الف نوشت رای مشروط یعنی با فساد سازش کرده و یک براندازی نرم است که در نظام توسط بنیان فساد صورت میگیرد.
مدتهاست که فساد در کشور فراگیر شده و همهجا در مورد فساد مالی و فسادهای دیگر صحبت میکنند. اگر یادتان باشد وقتی آقای حسینی وزیر اقتصاد را استیضاح میکردند و مجلس رای مشروط داد، سایت الف نوشت رای مشروط یعنی با فساد سازش کرده و یک براندازی نرم است که در نظام توسط بنیان فساد صورت میگیرد.
در ماجرای بابک زنجانی هم مشاهده کردید که با وجود افشاگریهایی که از سال گذشته در مورد این فرد صورت گرفته بود، اما برخورد با وی با چه روند طولانی صورت گرفت و در نهایت 12 نماینده مجلس به قوه قضائیه نامه نوشتند که با فساد سیستمی باید برخورد شود و در پی آن نامه، آقای زنجانی دستگیر شد. در چنین شرایطی میبینید که دستور رهبری برای تقویت بنیان اقتصاد مقاومتی به نوعی نشاتگرفته از این نگرانیهاست. به عبارتی اقتصاد مقاومتی در واقع برخورد با این فسادهاست که از فساد سیستمی آغاز شده و تا براندازی اقتصادی ادامه دارد.
این مقدمه برای این بود که گفته شود از نگاه این نویسنده، برای ایجاد وحدت بین طیفهای مختلف، آقای روحانی پیش از آنکه به تدابیر سیاسی بیندیشد باید تلاشی مضاعف برای برخورد شفاف و واضح با مفسدان اقتصادی داشته باشد. چرا که تا زمانی که این گروه در کشور جولان سیاسی و اقتصادی میدهند، از آمدن هر گونه آرامش سیاسی و اقتصادی به بطن جامعه جلوگیری کرده و لذا اگر با این فسادها برخورد نشود، روحانی نمیتواند در هر دو عرصه سیاسی و اقتصادی راه به جایی ببرد.
بنابراین معتقدم خط اصلی فعالیت آقای روحانی مقابله با این فسادهاست؛ آنچه از تصمیمهای ایشان، رسانهای شده حکایت از آن دارد که رئیسجمهور هم خود به این دغدغه جدی واقف هستند و اخیراً هم شاهد بودیم که در یک نامه به معاون اول رئیسجمهور برای آغاز برخورد جدی با مفسدان اقتصادی تاکید کردند. این موضوع میتواند روزنه امیدی باشد که در بدنه دولت اعتدال، ارادهای برای این کار وجود دارد.
البته این سوال هم مطرح است که آقای روحانی با این کار چه هزینههایی را پرداخت میکند؟
به نظر میرسد ایشان گرچه با دور کردن مفسدان از عرصههای مهم سیاسی و اقتصادی، نخستین گام مهم را در دولت خود برمیدارد اما مسلماً از همان ابتدا افراطیها کمر همت میبندند که با رئیسجمهور مخالفت کنند. اما واقعاً امکان ندارد که آقای روحانی بدون برخورد با این جریانها، بتواند در اداره کشور کاری به پیش ببرد. او وقتی موفق است که دست مفسدان را کوتاه کند، در آن صورت آنچه در اطرافش باقی میماند افراد پاکدستی هستند از بین اصلاحطلبان و اصولگرایان که با وجود تمام اختلاف نظرهای سیاسی میتوانند در کنار دولت با هم همزیستی سیاسی داشته باشند.
به عبارتی بسیار واضح میخواهم عنوان کنم گروههایی امسال و سال آینده در برابر روحانی شمشیر از رو میبندند و به هیچ خطمشی پایبند نیستند که از بیتالمال سوءاستفاده کردهاند و با روحانی که به دنبال روشنسازی در سوءاستفاده مالی است رابطهای بسان جن و بسمالله خواهند داشت. این افراد مسلماً کمر همت میبندند تا ایشان نتواند کاری به پیش ببرد. چون اگر آقای روحانی همین مسیر را ادامه بدهد، مشخص میشود در این سالها چقدر از پول مردم گم شده است؟
مسلماً این افراد برای رویارویی با آقای روحانی وارد عرصه سیاسی میشوند. دست به هوچیگریهای سیاسی میزنند و طوری وانمود میکنند که از منتقدان به عملکرد سیاسی روحانی یا عملکرد اقتصادی و هستهای وی هستند اما اگر به ریشهیابی ماهیت و هویتشان بپردازیم میبینیم که در اصل این افراد همان مفسدان یا نزدیکان مفسدانی هستند که روحانی و ارادهاش برای مبارزه با فساد اقتصادی را به معنای پایان حیات اقتصادی و سیاسی خود میپندارند و به همین دلیل سعی میکنند با سنگاندازیهای متعدد و متنوع، روحانی را از مسیر اصلیاش دور کرده و به حاشیهها گرفتار کنند.
اگر این گروه را از میان منتقدان آقای روحانی جدا کنیم، آنچه باقی میماند طیفهای پاکدستی هستند که حال اختلاف نظرهایی ممکن است با هم داشته باشند اما با وجود تمام این اختلاف نظرهای سیاسی، ارادهشان، متوقف کردن دولت نیست. چون دستی در مافیای ثروت و قدرت ندارند و همگی بر یک اصل که منافع کلان ملی است پایبندی قاطع دارند و از همه مهمتر همگی در چارچوب نظام هستند؛ لذا در واقع این مافیای قدرت و ثروت است که میتوانند برای روحانی و دولتش خطرآفرین باشند. شما همین الان به وضعیت اقتصادی برخی از سوءاستفادهکنندگان مالی که به اسم اصولگرایی در هشت سال گذشته از هر نوع فسادی چشمپوشی نکردند، نگاه کنید. ببینید چقدر وضعیت بغرنج شده که نمایندگان مجلس در اعتراض به راست افراطی میگویند فساد سیستمی سبب فروپاشی نظام میشود و براندازی واقعی را در اینجا باید جست.
به هر حال در جمهوری اسلامی نه اصلاحطلبها برانداز هستند نه اصولگرایان؛ فقط مفسدانی که در هشت سال گذشته در یک امنیت باورناپذیر هر آنچه توانستند خوردند و بردند، برانداز به معنای واقعی کلمه هستند. حال ممکن است در دعواهای سیاسی برخی از جناح راست، اصلاحطلبها را با چنین انگهایی مواجه سازند اما واقعیت این نیست. واقعیت همانی است که سایت الف متعلق به آقای احمد توکلی به خوبی آن را بیان میکند که اگر جلوی مفسدان را نگیریم نظام به دست خودش براندازی نرم میکند.
یک چیز دیگر را هم نباید فراموش کنیم که گفتمان اصلاحطلبی و اصولگرایی و گفتمان اعتدال در بستر قانون اساسی جمهوری اسلامی توان بالندگی دارند و همین قانون اساسی آیا این اجازه را میدهد که یک نفر 9 هزار میلیارد تومان از پول مردم را چپاول کند؟ آیا قانون اساسی این اجازه را میدهد که در قالب برخی بانکها و موسسات خصوصی، یک سیستم وسیع فساد ایجاد شود؟
حال سوال بعدی این است که آیا روحانی مصمم است با این مافیا برخورد کند؟ به نظر نویسنده سخنرانی قاطعانه آقای روحانی در مراسم 22 بهمن نشان داد نهتنها در این امر مصر هستند بلکه از مردم هم کمک خواست در مبارزه با فساد به او کمک کنند. به نظر میرسد اراده برخورد با مفسدان در قوه قضائیه هم وجود دارد اما خود به شخصه معتقدم محرک اصلی برای تقویت روحیه آقای روحانی و کابینهاش برای ورود به این مسیر دشوار مردم هستند. بدنه اجتماعی که این روزها به معنای واقعی کلمه از شنیدن اخبار فساد ناراحت و عصبانی هستند و یک خواست جدیشان پایان دادن به این سیکل است.
از سوی دیگر آقای روحانی هم نشان دادند که به معنای واقعی کلمه قانونگرایند. همان طور که پیش از ایشان، آقای خاتمی هم قانونگرا بود. روحانی به واسطه این قانونگرایی و از سوی دیگر به پشتوانه حمایت مردمی پتانسیل خوبی برای برخورد با مفسدان دارد. اگر توانست دست مفسدان را از قدرت و ثروت با تمام سختیها و هزینههای احتمالیاش کوتاه کند، مطمئن باشید که در کشور وحدت هم رخ خواهد داد. خلاصه آنکه مشکل جمهوری اسلامی در شرایط کنونی، فساد سیستماتیک است؛ لذا عمل صالح زمان ما مقابله با این موضوع است. مطمئن باشید که روحانی با این پرچم میتواند همه طیفها را جذب کند. این موضوع حداقل توقعی است که مردم از گفتمان عدالت دارند.
دیدگاه تان را بنویسید