فضای سیاسی کشور در حال بهبود است
روحانی ادامه مرام اصلاحطلبی است
اگر بخواهیم ببینیم که آیا پیروزی آقای روحانی نقشی در باز شدن فضای سیاسی کشور داشته یا نه، باید ببینیم قبل از روحانی با چه وضعیتی از لحاظ سیاسی مواجه بودیم.
اگر بخواهیم ببینیم که آیا پیروزی آقای روحانی نقشی در باز شدن فضای سیاسی کشور داشته یا نه، باید ببینیم قبل از روحانی با چه وضعیتی از لحاظ سیاسی مواجه بودیم. چنانچه بخواهیم از اتفاقات چند سال گذشته یک تحلیل منطقی و منصفانه و واقعبینانه داشته باشیم، باید ببینیم بعد از دولت آقای خاتمی و خروج اصلاحطلبان از دولت با چه وضعیتی در مدیریت کشور مواجه شدیم و طی این هشت سال چه اتفاقاتی در عرصه داخلی و بینالمللی رخ داده است؟ و انتخابات سال 92 با چه پیشزمینههایی برگزار شد؟
منظر دوم قابل بررسی این است که آیا آقای روحانی را میتوان یک اصلاحطلب و ادامهدهنده مسیر اصلاحطلبی دانست یا نه؟ چرا که پاسخگویی به سوال دوم میتواند راهگشایی کلیدی در پاسخ به این سوال باشد که با آمدن روحانی تا چه میزان فضای سیاسی کشور باز خواهد شد.
در گام سوم هم اگر به این سوالات پاسخ دهیم، میتوانیم به بررسی و تحلیل وضعیت کشور از منظر باز شدن فضای سیاسی از یک سو و احتمال برگشت اصلاحطلبان به قدرت از سوی دیگر بپردازیم و با واکاوی اتفاقات رخداده در سال 92 ببینیم که آیا این دو امر قابل تحقق است یا خیر؟
برای پاسخ به مورد اول، لازم به توضیح مکررات نیست که اصلاحطلبان تا عمیقترین لایههای مدیریتی در هشت سال گذشته به طور کامل برکنار شده و پاکسازی وسیعی در این بازه در هر حوزهای از فرهنگ تا اقتصاد و سیاست خارجی رخ داد. در چنین شرایطی نگرانیهایی را از بابت بحرانهای پیش روی کشور چه در زمینه اقتصاد و چه هستهای و فرهنگی و اجتماعی و منطقهای و بینالمللی داشتیم. اصلاحطلبان دو گزینه پیشرو داشتند. در انتخابات شرکت کنند یا دست به تحریم انتخابات بزنند؛ همان طور که در انتخابات مجلس عمل کرده بودند. در چنین شرایطی آقای هاشمی بهرغم اینکه هیچ احتمالی برای ردصلاحیتشان وجود نداشت از حضور در انتخابات حذف شد و آقای خاتمی هم با وجود دعوتهای مکرر به دلیل پیشبینیهای بجایی که داشتند و مبتنی بر واقعبینی بود به انتخابات 92 ورود پیدا نکردند. با وجود رد صلاحیت آقای هاشمی این تدبیر صورت گرفت که دلیلی برای قهر نیست و باید به هر روش ممکن کشور را از شرایط کنونی نجات داد و به همین دلیل اصلاحطلبان با حداقل امکانات باید وارد انتخابات شوند.
در آستانه انتخابات اصلاحطلبان تلاش زیادی کردند که بین دو کاندیدایی که مرام اصلاحطلبی داشتند و البته هر کدام تفاوتهایی کلیدی با هم داشتند، به اجماع برسند. برای اینکه واقعاً این احساس نیاز در بدنه سیاستمداران اصلاحطلب وجود داشت که کشور به وضع نگرانکنندهای رسیده است. در نهایت اجماعی بین دو کاندیدای باقیمانده آقای عارف و روحانی رخ داد. اگر نقطه آغاز تحلیلمان پس از انتخابات به اجماع بین روحانی و عارف باشد و تلاشی که آقای خاتمی و هاشمی و دیگر شخصیتهای اصلاحطلب به خرج دادند تا این اجماع صورت پذیرد و رفتارهایی مبتنی بر واقعیت که از جانب کاندیداها با آن مواجه بودیم، میتوانیم از شرایط پس از انتخابات تحلیل روشنتری داشته باشیم.
در چنین شرایطی رابطه اصلاحطلبان با روحانی قابل تعریف است. همراهیای که قبل از انتخابات وجود داشت تداوم پیدا کرد و بعد از انتخابات تا زمان استقرار دولت روحانی استمرار داشت. هرچند برخی سعی کردند این مرزبندی را انجام دهند و بگویند باید به این سوال پاسخ داده شود که روحانی اصلاحطلب است یا اصولگرا؟
اما دیدیم که آقای روحانی وارد این میدانهای حاشیهای نشد. رویکردی که ایشان به کار گرفتهاند رویکرد اعتدالی است اما برنامههای ایشان چه در حوزه فرهنگی، چه اقتصادی و چه سیاست خارجی همان تداوم مسیر آقای خاتمی است. البته مسلماً این دولت هویت خاص خودش را دارد و با توجه به مشکلات کشور و تجربهای که از دوره خاتمی اندوخته شده است رویکرد اعتدالی را برگزیدهاند تا از تندرویها دوری جویند.
آقای روحانی یک وحدت بین اصلاحطلبان به وجود آورده است و خدا را باید شاکر بود که هماکنون در بین اصلاحطلبان فعلاً اختلاف نظر جدی در حمایت از روحانی وجود ندارد. این اجماع وجود دارد که باید به تدریج به دنبال بهبود فضای سیاسی کشور بود و این انتظار وجود دارد که در یک شیب ملایم به سمت تحقق خواستهای اصلاحطلبی حرکت شود. البته با تاکید بر این نکته که خواستهای اصلاحطلبی جدا از خواستهای مردم نیست. اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است اهدافی است که مورد نظر دولت روحانی است. حداقل از نگاه بدنه سیاسی اصلاحطلب آنچه امروز از سوی دولت آقای روحانی در حال اجرا شدن است، دقیقاً مبتنی بر همان سیاستها و اصول و اهدافی است که اگر یک دولت اصلاحطلب میانهرو بر سر کار آمده بود، آن را پیگیری و دنبال میکرد. به همین دلیل است که هماکنون و در پایان سال 92 میبینیم که بسیاری از اصلاحطلبان با خیالی راحت و تقریباً با قطعیت عنوان میکنند که برنامههای کنونی دولت همگی تداوم مرام اصلاحطلبی و گفتمان اصلاحات با رویکردی معتدل است. البته آنچه در این شرایط مهم است حفظ منافع ملی و برقراری وحدت و آشتی ملی است.
این گفتهها به این معنی نیست که اصلاحطلبان با چشمهای بسته دنبالهرو آقای روحانی هستند بلکه در جای خودش هم اگر ببینند مرام و منش به کار گرفتهشده از دولت برخلاف منافع ملی است انتقادهایی را انجام میدهند اما با تجربه دوران اصلاحات باید به این موضوع دقت کنیم که هر انتقادی باید با هدف رفع نقایص و روشهای نادرست در اجرای سیاستها انجام شود؛ لذا انتقاداتی که نیتش ریزش بدنه اجتماعی حامی آقای روحانی باشد، مسلماً انتقادات سازندهای نیست. چرا که از بین رفتن بدنه اجتماعی دولت بیشترین آسیب و لطمه را به حرکت این دولت تازهکار وارد میکند و بهانهای برای تندروها و تحمیل خواست و اراده آنهاست. بدنه حامی آقای روحانی بدنه اجتماعی اصلاحطلب است و قاطبه رایدهندگان روحانی و حامیان او حامیان جنبش اصلاحات بودند و کسانی که خسته از سیاستهای دولت اصولگرا به دنبال روزنه بهتر زندگی کردن بودند. تا زمانی که امید اجتماعی و پشتوانه مردمی وجود دارد و دولت روحانی بدنه اجتماعی اصلاحطلب را در اختیار دارد، میتواند بسیار قوی جلو رود و خواستهای خود را در عرصه سیاست داخلی دنبال کند.
متاسفانه در همین شش ماه گذشته شاهد بودیم که بخشی از اصولگرایان تندرو به دنبال دو هدف هستند؛ نخست اینکه بدنه اصلاحطلب و بدنه اجتماعی را از آقای روحانی دور کنند و دوم اینکه با تحت فشار گذاشتن آقای روحانی و انحراف ایشان از تحقق خواستهای بدنه رایدهنده سبب شوند مردم به این نتیجه برسند که آقای روحانی در برآورد وعدههای خود در عرصه سیاست داخلی و باز کردن فضای سیاسی کشور ضعیف بوده است. آنها با این نیت این رفتار را انجام میدهند که از یک سو اصلاحطلبان را از روحانی ناامید کنند و از سوی دیگر با کاهش حامیان روحانی در جامعه بتوانند به آقای روحانی برای تن دادن به خواستهای خودشان فشار مضاعفی وارد کنند. اما در این میان نقش اصلاحطلبان و تعقل آنها مهم است. مسلماً اصلاحطلبان هم با توجه به محدودیتها، امکانات و تجربهها تلاش خودشان را برای موفقیت این دولت به کار میگیرند. چنانچه انتقاد یا مسالهای باشد، آن را در همان قالب انتقاد دلسوزانه با دولت در میان میگذارند. چرا که دولت روحانی فشارهای زیادی را تحمل میکند و مسلماً اصلاحطلبها او را در تحمل این بار یاری میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید