شناسه خبر : 6850 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مراکز قدرت فراقوه‌ای چالش اصلی روحانی

آیا روحانی رئیس‌جمهوری قدرتمند است؟

شخصیت آقای روحانی در عرصه سیاسی ایران قابل توجه است و مسلماً باید برای بررسی شخصیت و توان سیاسی ایشان، سوابق ایشان را مورد بررسی قرار داد.

حسین انصاری‌راد / رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس ششم

شخصیت آقای روحانی در عرصه سیاسی ایران قابل توجه است و مسلماً باید برای بررسی شخصیت و توان سیاسی ایشان، سوابق ایشان را مورد بررسی قرار داد.
حداقل آقای روحانی را از قبل از انقلاب می‌شناسم و از مجلس اول در سال 1359 به دلیل حضور در مجلس، همکاری تنگاتنگی با ایشان وجود داشت. ایشان از مجلس اول تا مجلس چهارم در بهارستان حضوری فعال داشتند و در دوره پنجم هم نایب‌رئیس مجلس با ریاست آقای ناطق‌نوری بودند. در تمام این دوران، شاهد آن هستیم که حسن روحانی با دوری گزیدن از تندروی‌های صورت‌گرفته در دوره‌های مختلف همواره سعی داشتند خود را در قالب یک چهره عاقل و میانه‌رو نشان دهند.
هرچند اگر من بخواهم برخی موضع‌گیری‌های ایشان را در دوره اول مجلس تعریف کنم، سخنانی از ایشان در دوره اول مجلس سراغ دارم که تمایلات اصلاح‌طلبانه بسیار خوبی داشتند. مطالبی که نشان از آن دارد حتی در آن مجلس دوره اول که هم راست تندروی را در خود داشته و هم نیروهای چپ به شدت احساساتی بودند، مواضع حسن روحانی تندروی نبوده است. ایشان هیچ‌گاه در دسته‌بندی منتسب به تندروهای مجلس اول حضور نداشتند. به وضوح می‌بینیم که ایشان سریعاً به آقای هاشمی ملحق شدند.
حال هم به کنش سیاسی ایشان از همان زمان انتخابات ریاست‌جمهوری تاکنون توجه کنید. از شعارهای انتخاباتی تا نطق‌هایشان را در مجلس بررسی کنید. صحبت‌هایشان در مراسم تنفیذ، گفت‌وگوهایی که با مردم در نشست‌های تلویزیونی داشتند و همچنین کیفیت انتخاب کابینه و دفاع از وزرا همگی نشان از یک نوع پختگی، دوری از هیجان و احساسات ناشی از دستیابی به قدرت دارد.
از سوی دیگر در عرصه بین‌المللی هم شاهد همین اقتدار همراه با اعتدال هستیم. آنچه ایشان از اعتدال به عنوان استراتژی مسیرش مطرح می‌کند نه یک شعار بلکه یک ویژگی ذاتی است که در تمام عمر حیاتی‌شان بر آن ثابت قدم بودند.
جدا از این سوابق و ویژگی‌های شخصیتی در حوزه عمل هم شاهد هستیم که در گام اول، دست به انتخاب کابینه‌ای زدند که به اذعان حتی چهره‌های اصولگرا، گلچینی از کارآمدترین مدیران کشوری -‌البته فارغ از گرایش‌های سیاسی- بوده است.
ایشان با وجود محدودیت‌ها، کابینه‌ای از بهترین گزینه‌ها در هر حوزه را انتخاب کردند. به قاطعیت می‌توان گفت اگر حسن روحانی با آن کوله‌بار تجربه مدیریت در جمهوری اسلامی و آشنایی با حساسیت‌های موجود در این نظام، رئیس‌جمهور نشده بود مسلماً تندروی‌هایی که در طیف اصولگرا ایجاد شده بود، مانع از آن بود که به مدیران کارآمد اما اصلاح‌طلب در کشور این فرصت داده شود تا بار دیگر در قامت وزیر وارد ساختار قدرت در جمهوری اسلامی شوند.
چرا که توجه به این نکته ضروری است که برای بررسی قدرتمندی یک رئیس‌جمهور باید دید با چه مشکلات کلیدی مواجه است و پس از آن دید که آیا توانسته از عهده رفع آن مشکلات برآید؟ برخی از این مشکلات برآمده از ضعف یک مدیر نیست بلکه ناشی از مشکلات ساختاری در کشور است. به عنوان مثال در کشور، علاوه بر ریاست‌جمهوری و دو قوه دیگر، ما شاهد حضور مراکز مهم و بزرگ قدرتی هستیم که عمل هر رئیس‌جمهوری را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به همین دلیل رئیس‌جمهور نمی‌تواند بدون توجه به این مراکز قدرت، فعالیت‌های خود را انجام دهد.
از سوی دیگر دولت با مجلسی مواجه است که در اختیار اکثریتی است که از لحاظ سیاسی با ایشان هماهنگ نیستند و مسلماً این امر در سال‌های آتی زمینه‌ساز چالش‌های جدی برای رئیس دولت خواهد شد.
البته اگر رهبری سیاست حمایتی از ایشان داشته باشند و این سیاست را ادامه دهند، آقای روحانی می‌تواند بر مشکلات فائق بیاید و گام‌های مهمی در حل معضلات اقتصادی و فرهنگی و سیاست خارجی کشور بردارد. صدالبته رفع تحریم‌ها شاه‌کلید موفقیت ایشان است که مرهون دیپلماسی ایشان و آقای ظریف و حمایت رهبری است. اگر آقای روحانی بتواند در عرصه دیپلماسی به نحوی عمل کند که هم بهانه‌گیران داخلی ساکت بمانند و فرصتی برای اعتراض‌های بی‌دلیل پیدا نکنند و هم تندروهای خارجی فرصت جوسازی علیه کشور را نیابند، می‌توانیم امیدوار باشیم که این رئیس‌جمهور نقشی کلیدی‌تر از آنچه انتظارش هم می‌رود در تاریخ سیاسی ایران برجای بگذارد.
به هر حال آقای روحانی به همان اندازه که یک حقوقدان سیاستمدار است به پشتوانه تجربه سالیان دراز یک دیپلمات کارکشته هم شده و می‌داند که از تندروی در عرصه خارجی، منافع کشور نه‌تنها تضمین نمی‌شود بلکه تنزل هم پیدا می‌کند.
به هر روی، باید در نظر گرفت که روحانی به هر میزان هم فرد قدرتمندی در ساحت عمل باشد، با ملاحظات خاصی هم روبه‌روست و نمی‌تواند آنچه را که درست می‌پندارد، اجرا کند. مسلماً موضع‌گیری‌هایش در جمع با ملاحظه و شرایطی است. به گونه‌ای که جایگاه مراکز اقتدار را نادیده نگیرد. اینکه بگوییم آیا این مراکز قدرت فراقانونی، باید همچنان به این عرض اندام سیاسی ادامه دهند یا نه، خود حرفی جداست اما اینکه بگوییم و انتظار داشته باشیم آقای روحانی همزمان هم در عرصه خارجی و هم در عرصه داخلی به مصاف دو میدان مهم قدرتمند برود، کمی رویاپردازانه و غیر‌واقع‌گرایانه است. به همین دلیل نباید دست به تعابیری این‌چنین زد که رئیس‌جمهور به دلیل عدم برخورد ضربتی و چکشی با این دست حوزه‌ها، رئیس‌جمهور قدرتمندی نیست.
همچنین به این نکته اساسی هم باید توجه داشت که ایشان در این 30 سال در چارچوب نظام حرکت کرده و در مرکز قدرت محافظه‌کاران و اصولگرایان قرار داشته و در آنجا کار کرده است و هیچ‌گاه خارج از چارچوب‌های اصولگرایان نبوده است. به همین دلیل است که اگر می‌خواهید توانایی‌های وی را مورد بررسی قرار دهید نباید قیاسی مع‌الفارق بین ایشان و مثلاً چهره‌هایی مانند آقای خاتمی صورت بگیرد. صدالبته این سخن به این معنی نیست که آقای روحانی یک اصولگراست. بلکه مراد این است که وی همواره در پهنه‌ای از سیاست ایران حضور یافته که مرکز تصمیم‌گیری محافظه‌کاران سنتی بوده است. ایشان نایب‌رئیس مجلسی بوده که اوج قدرت مجلس اصولگرایی محسوب می‌شده و آقای ناطق‌نوری ریاست آن را بر عهده داشته است.
نتیجه‌گیری این سخن را این گونه می‌خواهم انجام دهم که بیاییم از روحانی در ظرف شخصیت روحانی انتظار داشته باشیم. او حسن روحانی است. با ویژگی‌های خود در جمهوری اسلامی ایران. مسلماً نه آقای خاتمی است و نه آقای هاشمی‌رفسنجانی. صد البته منظور قیاس و اولویت دادن به این سه چهره نیست. بلکه منظور آن است که نباید انتظار داشت روحانی بسان یک اصلاح‌طلب قوی وارد عرصه شود و از آن سو هم نباید انتظار داشت که روحانی بسان شخصیتی مانند ناطق‌نوری با مواضع راست سنتی در عرصه سیاسی عمل کند.
آنچه به نظر می‌آید مهم است و باید مورد توجه طیف‌های مختلف سیاسی در کشور قرار بگیرد این است که در شرایط فعلی برای رئیس‌جمهور و هیات دولت بهبود وضعیت کلان کشور در اولویت است. آنها نه‌تنها مجبورند بلکه ملزم هستند که برای دستیابی به این هدف با مراکز قدرت کنار بیایند. نه عرصه شمشیرکشی است، نه عرصه انفعال؛ بلکه نسخه راه همان اعتدالی است که ایشان از همان ابتدا بر آن پافشاری کردند. اداره کشور در شرایط کنونی نه در مقام شعار بلکه در عمل، نیازمند اراده قاطع، شجاعت و فداکاری و در عین حال شفافیت در مورد مسائل و توضیح آن به عموم مردم است.
به عبارتی آقای روحانی و کابینه ایشان برای پیشبرد اهدافش باید با مردم صادقانه عمل کند و شاید این موضوع تنها پاشنه آشیل دولت است، اگر بخواهد مدیریت کشور را در پشت درهای بسته انجام دهد. صادق بودن با مردم و آنها را در جریان اتفاقات، تنگناها و مشکلات قرار دادن می‌تواند کمک کند تا کشور با همدلی بیشتری از این وضعیت کنونی رهایی پیدا کند. مردم هم نشان داده‌اند که به آقای روحانی اعتماد دارند و اگر همچنان دولت بتواند در این چهار سال اعتماد یکدست مردم را حفظ کند به یقین بهترین سال‌های سیاسی یک دولت مقتدر را در کارنامه خود ذخیره خواهد کرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها