تاریخ انتشار:
حوادثسیاسی یمن را دستخوش تغییرات کرده است
غبار تجزیه بر آسمان یمن
کشور یمن با وجود داشتن ذخایر طبیعی و موقعیت ویژه ژئوپولتیک، همواره از سوی خاندان آلسعود در تنگنای اقتصادی قرار گرفته است.
کشور یمن، در حالی از چهارمین سال انقلاب خود در واپسین روزهای سال 2011 عبور میکند که اوضاع جنوبیترین منطقه شبهجزیره همچنان ناآرام و ملتهب است. انقلابی که طی آن «علی عبدالله صالح» رئیسجمهور اسبق این کشور به دلیل اعتراضات گسترده داخلی با همدستی متحدان عربیاش در «شورای همکاری خلیج فارس» به رهبری عربستان مجبور به کنارهگیری از قدرت و «عبدهربه منصورهادی» معاون او در کاخ ریاستجمهوری یمن مستقر شد تا این واحد جغرافیایی ممتاز به لحاظ ژئوپولتیک همچنان در ورطهای از بیثباتیهای سیال سیاسی باقی بماند. از اینرو عربستان تمام تلاش خود را به کار بسته تا سیر حوادث سیاسی یمن را دستخوش تغییرات عمیق و راهبردی به زیان خاندان آل سعود و متحدان غربی آن و نیز همراستا با جهتگیریهای سیاسی- ایدئولوژیک رقبای این محور در منطقه به ویژه ایران قرار ندهد. با این حال ورود جنبش زیدی حوثیها با نام «انصارالله» از صعده به صنعا در 21 سپتامبر 2014 و نهایتاً استعفای منصورهادی از مقام ریاستجمهوری یمن در 22 ژانویه 2015 و فرار او به عدن در 24 فوریه 2015 و نیز حضور سیاسی فعالتر برخی بازیگران موثر منطقهای در موضوع یمن، تحولات جدیدی در
این کشور رقم زده است. از سوی دیگر اما شرایط جدید یمن چالشهایی را برای این کشور به وجود آورده است که میتوان آنها را اینگونه برشمرد:
1- کشور یمن با وجود داشتن ذخایر طبیعی و موقعیت ویژه ژئوپولتیک، همواره از سوی خاندان آلسعود در تنگنای اقتصادی قرار گرفته است. با این حال تحولات جدید سیاسی در یمن سبب شده است تحریمهای اقتصادی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان دور تازهای از فشارهای اقتصادی را از سوی این همسایه شمالی بر کشور یمن تحمیل کند.
2- از سال 1986 که یمن به عنوان صادرکننده نفت در منطقه شناخته شده است، 70 درصد درآمد این کشور از محل تولید و صادرات روزانه حدود 160 هزار بشکه از این محصول تامین شده است. اما پس از تصرف صنعا توسط جنبش انصارالله، برخی گروههای مخالف دولت (که دارای شکافهای عمده با حوثیها و جنبش انصارالله نیز هستند) به ویژه «حزب اصلاح» با همکاری برخی از قبایل همپیمان خود، استان نفتخیز «مارب» را در اختیار گرفته و پایتخت را از منابع نفتی محروم ساختهاند.
3- مناطق سنینشین یمن به ویژه استان کمجمعیت «مارب» که اصلیترین استان نفتخیز یمن محسوب میشود و نیروگاههای برق این کشور در این منطقه واقع است، با حمایت عربستان در اختیار نیروهای مخالف جنبش انصارالله قرار گرفته است. همچنین برخی دیگر از مناطق جنوب یمن به ویژه «استان شبوه» که سومین استان این کشور محسوب میشود و در طول سالیان گذشته ادعای جداییطلبی داشتهاند به بهانه تصرف صنعا توسط جنبش انصارالله، اعلام خودمختاری کردهاند.
4- در بعد خارجی، فشارهای بینالمللی بر گروه انصارالله افزایش یافته و اقدام این جنبش در تسلط بر صنعا از سوی محور غربی-عربی کودتا خوانده شده است. در راستای همین فشارهای سیاسی، تعطیلی سفارتخانههای کشورهای غربی -عربی در صنعا (به منظور ناامن جلوه دادن پایتخت) و تصویب قطعنامههای متعدد در شورای امنیت سازمان ملل علیه جنبش انصارالله در دستور کار این محور قرار گرفته است.
فرار «منصورهادی» رئیسجمهوری مستعفی یمن به عدن، همچنین اصرار او برای تقسیم این کشور به شش ایالت مجزا که با حمایت عربستان سعودی مطرح شده است، شرایط پیچیدهای را پیشروی انقلاب یمن نهاده و این کشور را بیش از هر زمان دیگری در معرض تجزیه دوباره قرار داده است؛ رویدادی که میتواند تحولات سیاسی منطقه را بیش از گذشته غیرقابل پیشبینی کند.
دیدگاه تان را بنویسید