تاریخ انتشار:
نفت بلای جان وارثان چاوز شد
سوسیالیسم چاوزی در بنبست
هوگو چاوز فقید در رقابتهای انتخاباتی ۱۹۹۸ به بعد مدعی بود برای به ثمر رسیدن سوسیالیسم قرن ۲۱ نیاز به زمان زیادی دارد، مردم ونزوئلا در انتخاباتهای متعدد و به ویژه در انتخابات ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ محلی و منطقهای و حتی پس از مرگ او با انتخاب نیکلاس مادورو فرصتهای زیادی به سوسیالیستهای ونزوئلا دادند تا پروژه سوسیالیسم در کشور و منطقه تکمیل شود.
هوگو چاوز فقید در رقابتهای انتخاباتی 1998 به بعد مدعی بود برای به ثمر رسیدن سوسیالیسم قرن 21 نیاز به زمان زیادی دارد، مردم ونزوئلا در انتخاباتهای متعدد و به ویژه در انتخابات 2004 و 2005 محلی و منطقهای و حتی پس از مرگ او با انتخاب نیکلاس مادورو فرصتهای زیادی به سوسیالیستهای ونزوئلا دادند تا پروژه سوسیالیسم در کشور و منطقه تکمیل شود. مردم حتی در مقاطع مختلف از جمله کودتای 2002 از چاوز و سیاستهای مبارزه با فقر او دفاع کردند. او توانست بدنه قوی از حامیان خود در نیروهای مسلح و کانونهای بولیواری و تعاونیهای سراسری در سطح کشور ایجاد کند، اما اکنون مردم خود را در صفهای طولانی برای خرید کالاهای اساسی میبینند. کشور به مخالفان و موافقان تقسیم شده است، اخبار متعددی هم از انجام کودتا، کارشکنی و جاسوسی به گوش میرسد که تلاش برای براندازی توسط آنتونیو لدزما شهردار کاراکاس برای کودتا و سپس دستگیری او پس از دستگیری لئوپولدو لوپز رهبر اصلی مخالفان، از آن جمله است. البته الفبای کودتا در آمریکای لاتین این است که کودتاکننده از «خونتا» باشد، یعنی شورا یا دستهای نظامی که کودتا کنند و اینکه شهردار از خونتا بوده یا نه
مشخص نیست. اما در صحنه داخلی ونزوئلا یک مساله واضح و روشن است: اینکه ونزوئلا اولین کشوری است که از کاهش درآمدهای نفتی به شدت برآشفته شده و اعصاب نیکلاس مادورو و سوسیالیستهای سرخپوش را به هم ریخته است. روزنامه ایندیپندنت حتی احتمال فروپاشی را میدهد. ونزوئلایی که 95 درصد درآمد خود را از فروش نفت کسب میکند، بدترین نمونه از اقتصادهای تکمحصولی دهه 50 میلادی به این سو است. گسترش درآمد نفت در دهه 1970 رفاه بیسابقه و سرخوشی را برای دولتهای وقت به ارمغان داشت که با انقباض آن درآمدهای رویایی در دهههای 80 و 90 از آن درس نگرفتند و سپس احیای آن درآمدها در سال 2003 به بعد بلندپروازی و جاهطلبیهای هوگو چاوز را در پیگیری برنامههای تامین اجتماعی مستقیم به وسیله دولت رقم زد. در کنار کاهش درآمدها، شاهد به حاشیه راندن گسترده مخالفانی هستیم که در قطب دیگر هیچ علاقهای به سوسیالیسم چاوزی ندارند و برنامههای دولت را سمی مهلک برای آینده ونزوئلا میدانند. زمانی که شاهد تورم 65درصدی به بالا باشیم و هر 150 بولیوار معادل یک دلار آمریکا باشد در حالی که نرخ رسمی دولتی شش ونیم بولیوار باشد، مشخص است زبان منتقدان در انتقاد باز
باشد و دولت بیمحابا و بیاندیشه به مسوولان سوپرمارکتها حمله کند و شهردار یا دیگر مخالفان را دستگیر کند. جامعه ونزوئلا اکنون دو پاره شده است و البته مادورو و سوسیالیستها نمیتوانند همه را دستگیر کنند. درباره کودتا، عوامل آن و دستهای پشت پرده نمیتوان به صراحت مطلبی گفت یا نوشت زیرا مسائل کودتا و جاسوسی از اقدامات پنهانی است که دسترسی به اطلاعات آن دشوار است و همه اطلاعات در این باره یکسویه از دولت نقل میشود. اگر آمریکاییها در پشت پرده کودتا هم دست داشته باشند، برابر منطق سازمانهای مداخلهگر خودشان 50 سال طول میکشد این اخبار را از طبقهبندی خارج کنند. مادورو تهاجم همهجانبهای علیه مخالفان به راه انداخته و در اواخر فوریه مراسم دادگاه ضدامپریالیسم - در زمان تظاهرات مجدد مخالفان- را با حضور 27 کشور برگزار کرد، درحالی که به نظر میرسد برگزاری دادگاه ضدسوسیالیسم مهمتر است. در نهایت ونزوئلا باید منطق کاهش درآمد نفتی را درک کند و به ناچار در برنامهریزی متمرکز و همهجانبه دولتی در اقتصاد تجدیدنظر و راههای دیگری را جستوجو کند. البته سوسیالیستهای ونزوئلا هم مانند همه سرسختان ایدئولوژیک از پذیرش شکست
سوسیالیسم قرن 21 واهمه دارند و شاید پذیرش اصلاحات سیاسی و اقتصادی را به معنای مرگ سیاسی دستاوردهای خود و چاوز فقید بپندارند، اما گاهی چارهای نیست و گردش نخبگان در یک دموکراسی تمرینشده و آزمودهشده در ونزوئلا- که البته سابقه چرخش دموکراتیک بر پایه انتخابات آرام را دارد- حافظ خوبی برای پیشگیری از خشونت و افزایش نابسامانی بیشتر خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید