تاریخ انتشار:
آرمانشهر سوسیالیستی کوبا به تجدیدنظرطلبی انقلابی رسید
گذار از سوسیالیسم به سرمایهداری
«خوان آگویلا» پژوهشگر دانشگاهی در مقالهای تحت عنوان «کوبا: توسعه، انقلاب و زوال» در ۲۰۰۷ جملات روشن و جالب توجهی درباره آینده کوبا نوشت: «کوبای ناتوان از الهامبخشی به دیگران برای دست زدن به انقلاب نفوذ خود را تحلیلرفته و بدون متحدان یا دوستان قدرتمند میبیند، بدون حمایت و پشتیبانی استراتژیک یا پشتیبانی اقتصادی اساسی - یعنی محرومیت از منابعی که فعالیت موثر در خارج را تسهیل میکند.
«خوان آگویلا» پژوهشگر دانشگاهی در مقالهای تحت عنوان «کوبا: توسعه، انقلاب و زوال» در 2007 جملات روشن و جالب توجهی درباره آینده کوبا نوشت: «کوبای ناتوان از الهامبخشی به دیگران برای دست زدن به انقلاب نفوذ خود را تحلیلرفته و بدون متحدان یا دوستان قدرتمند میبیند، بدون حمایت و پشتیبانی استراتژیک یا پشتیبانی اقتصادی اساسی-یعنی محرومیت از منابعی که فعالیت موثر در خارج را تسهیل میکند. مخاطرهجوییهای کوبا دیگر امری متعلق به گذشته است. منابع کم و نفوذ تقلیلیافته، کوبا را در امور بینالمللی و منطقهای پس از جنگ سرد به بازیگری حاشیهای تبدیل کرده است.» بر این مبنا، تقریباً همگان، با نگاهی به گذشته، انقلاب کوبا و ارزشهای اولیه آن را میستایند. اما روند ارزشهای انقلاب کوبا به کجا انجامید؟ به قول «توماس لئونارد» انقلاب کوبا با فساد و قوم و خویشبازی جنگید و پیروز شد. انقلاب توسط گروههای اجتماعی-اقتصادی متوسط و پایین که از هیچ وسیله مناسبی برخوردار نبودند، شکل گرفت. سپس انقلاب کوبا مسیری مشخص از مبارزه با آثار باقیمانده از نظام اقتصادی فاسد را تا الگوی سانترالیسم دموکراتیک حزبی گذراند. شاید بیاغراق بتوان گفت
نزدیکترین شیوه به الگوی مارکسیستی-لنینیستی ناب در کوبا شکل گرفت. مدل سیستم هدایت و برنامهریزی اقتصادی دهههای 70 و 80 با ناامیدی و بینتیجه بودن در سطح اجرا مواجه شد. همه دادههای موجود اقتصادی حاکی است هدایت متمرکز اقتصاد در کوبا دستاورد توسعهای نداشته است که بتواند ادامهدهنده مسیر به آرمانشهر سوسیالیسم باشد که اگر داشت اکنون تجدیدنظری در کار نبود. برخی شاخصها از رفع کامل بیسوادی، اجرای کامل برنامه بهداشتی و ارتقای آموزش پزشکی و نگه داشتن سطح زندگی مردم به شکل مساوی و در حد معیشت ابتدایی حکایت داشته اما صرفنظر از سه مورد اول، در نهایت شکست کلی همین سیاستهاست که موجب شد در گام بعد برخی اصول سرمایهداری بدون چشمپوشی از سوسیالیسم پذیرفته شود و سپس تجدیدنظر اساسی پس از فروپاشی شوروی سابق و واگذاری قدرت به رائول کاسترو در 25 فوریه 2008 صورت گیرد که موجب شد کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا در اولین واکنش از رائول کاسترو بخواهد در مسیر تغییرات دموکراتیک حرکت کند. اکنون رائول کاسترو از سال 2008 تاکنون تقریباً به شکلهای مختلف، آرام و بیصدا در مسیر تغییرات دموکراتیک حرکت کرده است. منابع درآمد شکر،
توریسم و صد هزار بشکه نفت ارزان ونزوئلا نتوانست مشکلات کشور را درمان کند، به ویژه اکنون که ونزوئلا دیگر نمیتواند با ولخرجیهای نفتی، سیاست خارجی ضدامپریالیستی را در منطقه به پیش ببرد. مذاکرات هم در سطح دولت و هم کنگره در جریان است، گاهی فیدل و رائول خطونشانهایی برای آمریکاییها میکشند که ما از اصول عقبنشینی نمیکنیم. این موضوع البته برای سرسختترین کشور آن نیمکره، موضعی طبیعی است اما کوباییها واقعاً با نسلی پیر و خسته از شعار و نسلی جوان و تغییریافته یا در حال تغییر مواجهند که اساساً فلسفه دشمنی با ایالات متحده و سخنرانیهای داغ و پرحرارت فیدل را به یاد نمیآورند یا علاقهای به آن ندارند؛ گرچه وفاداری بخشی از مردم را به نظام سیاسی نمیتوان کتمان کرد. فضایی که میتوان در آینده تصور کرد این است که شاهد رفتوآمدهای مکرر بخشهای مختلف از تجار، بازرگانان و سپس ورود جامعه تبعیدیها و سرمایههای آنها به کوبا خواهیم بود و در نهایت برداشتن تدریجی تحریمها. هیات حاکمه کوبا به هر دلیلی تجدیدنظر را پذیرفته است، چه ناشی از جبر داخلی متاثر از اقتصاد بد یا انزوا و چه تصمیمهای فردی موثر بر روابط. کوبا شکل
سوسیالیستی خود را حفظ خواهدکرد، کوبا شجاعانه از این تصور که دیگران چه برداشت یا نگاهی به انقلاب او دارند دست کشیده است و به تدریج بر حل مشکلات درونی متمرکز میشود و در روابط سیاسی با ایالات متحده انعطاف بسیار زیادی نشان خواهد داد.
دیدگاه تان را بنویسید