نقش دیپلمات کمتجربه بریتانیایی در توافق هستهای ایران و غرب
لیدی اشتون
قرارداد هستهای تاریخی با ایران که هفته گذشته کمی پیش از طلوع خورشید امضا شد برای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا یک پیروزی شخصی و حرفهای به حساب میآید.
قرارداد هستهای تاریخی با ایران که هفته گذشته کمی پیش از طلوع خورشید امضا شد برای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا یک پیروزی شخصی و حرفهای به حساب میآید. کری بخش عظیمی از سرمایه سیاسی خودش را روی گفتوگوهای چندباره با تهران سرمایهگذاری کرده بود. اما شاید فاتح بزرگتر، یک دیپلمات کمسابقه بریتانیایی باشد که از رسانهها دوری میکند و مدت مدیدی با عنوان یک دیپلمات سبکوزن مورد استهزا قرار گرفته بود.
خانم کاترین اشتون دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، چند روز منتهی به امضای قرارداد را در پشت میز مذاکرات با جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران گذراند. سرانجام زمانی که دو طرف به توافق رسیدند، اشتون و ظریف در کاخ سازمان ملل در ژنو رسماً معاهده را امضا کردند. اشتون که مدتهای طولانی است برخورد محتاطانهای با رسانهها دارد اصرار کرد که این اتفاق در غیاب خبرنگاران به جز چند خبرنگار اتفاق بیفتد و سوالی نیز پرسیده نشود.
این اتفاق بزرگی برای شخصیت کاترین اشتون بود؛ نماینده ساده و بیتکلف سابق مجلس اعیان بریتانیا که چهار سال قبل که به واسطه کشمکش سیاسی سنتی که تونی بلر نخستوزیر سابق بریتانیا در آن نقش داشت به سمت دیپلمات سیاست خارجی اتحادیه اروپا رسید و اکنون در مرکز توجهات قرار گرفته است. وزرای امور خارجه 1+5 ملاقاتهای کوتاهی با ظریف داشتند اما این اشتون بود که روند مذاکرات را جلو برد و به نوعی همتای مشخص ظریف بود. اغلب اوقات او تنها کسی بود که پشت میز مذاکره با ظریف قرار گرفته بود تا اندکاندک به دستیابی به توافق نزدیک شود. چارلز کوپچان کارشناس امور اروپا در شورای روابط خارجی آمریکا و مامور ارشد سابق شورای امنیت ملی میگوید: «اشتون به طرز خوشایندی شگفتزده شده است. او به یک مذاکرهکننده موثر و عقلانی در پشت پرده تبدیل شده است.»
موفقیت تلاشهای او زمانی که جان کری و دیگر وزرای خارجه گروه 1+5 قرارداد توافق موقت با ظریف را امضا کردند، مشخص شد. این توافقنامه برنامه هستهای ایران را کُند یا متوقف میکند و در مقابل دسترسی تهران به هفت میلیارد دلار سرمایه بلوکهشده را فراهم میسازد. اگرچه در ابتدا دیپلماتهای غربی در مورد حصول توافق در این دوره همانند دوره قبل محتاط بودند اما سفر جان کری به ژنو نشان داد توافق بسیار نزدیک شده است. هدایت موفقآمیز مذاکرات هستهای با ایران یک بازگشت قابل توجه برای اشتون محسوب میشود که در ابتدا انتصابش با بدبینی و حتی در برخی موارد استهزا همراه شده بود چرا که او در طول دوران حضور در مجلس اعیان انگلستان متخصص امور داخلی بود و هیچ تجربه واقعی در سیاست خارجی نداشت. اشتون کاملاً ناشناخته بود که به طور متناقضی این امر یکی از دلایل انتخابش به این سمت عنوان شد.
در پاییز 2009 رهبران اتحادیه اروپا گرد هم آمدند تا افرادی برای دو پست تازه ایجادشده در این اتحادیه انتخاب کنند: رئیس شورای اروپا و پست حساسیتبرانگیز دیگر یعنی نماینده ارشد سیاست خارجی و امنیت اتحادیه اروپا. گوردون براون نخستوزیر وقت بریتانیا در نظر داشت تونی بلر را به ریاست شورای اروپایی برساند اما دیگر قدرتهای اروپایی با این پیشنهاد به شدت مخالفت کردند؛ چون نمیخواستند چهره شناختهشدهای را به این سمت بگمارند. در نهایت براون توافق کرد ریاست شورای اروپایی به نخستوزیر سابق بلژیک برسد. اما صندلی نماینده سیاست خارجی برای یکی از مقامات بریتانیایی در نظر گرفته شود. اتحادیه اروپا ستارهای چون بلر نمیخواست. اشتون که تجربه حضور در یکسری از پستهای ناشناخته را داشت مناسبترین گزینه مینمود. در کنفرانس مطبوعاتی برای اعلام انتخاب اشتون به این سمت، گوردون براون در ستایش از او سخن گفت اما حتی اسمش را به اشتباه «کتی اشدون» تلفظ کرد. نشریه تایم در مورد این دو انتخاب گزارشی نوشت و عنوانش را «بیعلاقههایی در رهبری بیعلاقهها» گذاشت.
خود اشتون هم به نظر میرسید غافلگیر شده است. آن زمان گفت: «شاید به دلیل غافلگیری کوچک خودم بود که نتوانستم متن مکتوبی برای سخنرانی آماده کنم.» اشتون در همان ابتدا لغزشهایی داشت. برای مثال نتوانست بازدیدی فوری از منطقه وسیع زلزلهزده هائیتی در سال 2010 داشته باشد. با این همه به نظر میرسد اشتون در سالهای اخیر کاملاً با شغلش هماهنگ شده است. او موفق شد در ماه آوریل توافقنامهای شکل دهد که بر اساس آن نیروهای صرب کنترل غیررسمی خود از شمال کوزوو را بردارند تا تنشهای بین این دو دشمن دیرینه کاهش یابد. او اخیراً به قاهره نیز سفر کرده و اولین دیپلمات غربی است که محمد مرسی رئیسجمهور معزول مصر را ملاقات کرده است. به گفته مایکل مان سخنگوی اشتون عادلانه است که گفته شود موفقیتهای فراوان اشتون نشان داده بدبینی اولیه درباره او کاملاً اشتباه بوده است.
زمانی که انتصاب اشتون در سال 2009 اعلام شد او به منتقدانش اعلام کرد که بر آنها پیروز خواهد شد. اشتون گفت: «آیا من چهره مشهوری هستم؟ نه نیستم. من را بر اساس آنچه انجام میدهم قضاوت کنید و فکر میکنم در نهایت به من افتخار خواهید کرد.»
شاید در زمان شروع به کار اشتون این قضاوت سخت و ناگوار بود. اما با جوش دادن موافقتنامه هستهای به نظر میرسد اشتون روی همه را کم کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید