جواد جهانگیرزاده از سیاست روسها در فروش اس - ۳۰۰ به ایران میگوید
چین و روسیه منفعلان مذاکرات هستهای
باید باور کنیم در کشور، بخش یا قشری از جامعه با تفکری به نسبت سنتی تمایل یا گرایشی نسبت به تعامل و برقراری ارتباط با مسکو یا به قولی روسها ندارند که در توجیه تفکراتشان به نقاط تاریک روابط تهران و مسکو در تاریخ اشاره میکنند.
«مسلماً اگر روسیه صرفاً بنای تحویل موشکهای اس-300 را داشت، خیلی زودتر از این باید اقدام میکرد.» این را قائممقام مرکز پژوهشهای مجلس در پاسخ به این سوال میگوید که «روسیه در این مقطع زمانی چه منفعتی از تحویل موشکهای اس-300 دارد؟» جواد جهانگیرزاده نماینده ادوار هفتم، هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی تفصیلی با «تجارت فردا» به نقد و تحلیل عملکرد مسکو در قبال پرونده موشکهای اس-300 و مذاکرات هستهای میپردازد. او که دکترای جامعهشناسی سیاسی خود را از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرده، سابقه عضویت در هیاتعلمی گروه جامعهشناسی دانشگاه ارومیه را در کارنامه علمی خود دارد. حضور او در فراکسیون رهروان ولایت که به طیف حامیان علی لاریجانی در ساختمان هرمی بهارستان شهره شده، حکایت از گرایش اعتدالی این نماینده اصولگرا دارد. او از جمله نمایندگانی بود که در جلسات رای اعتماد مجلس، حمایت خود را از وزیر امور خارجه کشور اعلام کرد. در گفتوگوی ذیل جهانگیرزاده به ما میگوید که روسیه و چین میتوانند نقش مهمی در مذاکرات پیش رو ایفا کنند، هرچند که به اعتقاد او، آمریکا بازیگردان اصلی مذاکرات است. انتقاد او از تاخیر
روسها در تحویل موشکهای اس-300 محور دیگری از سخنان او بود که در ادامه مشروح آن را باهم میخوانیم.
اخیراً مسکو اعلام کرد موشکهای اس-300 را به ایران تحویل خواهد داد. این در حالی است که تعویق بلندمدت در تحویل این تسلیحات برخی کارشناسان را به چنین فکری واداشت تا ایران از مسکو طلب غرامت کند یا حداقل نسبت به آن موضعگیری کند. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
بخشی از این مساله که ما دنبال غرامت باشیم یا اعلام موضع کنیم یا هر چیز دیگر از مجموعه توافقاتی بیرون میآید که ممکن است بین جریانهای سیاسی اتخاذ شده باشد. این در حالی است که چنین موضوعاتی را باید در چارچوب معاملات بینالمللی دید تا فرصتی برای ارتقای روابط منجمله رابطه تهران و مسکو فراهم شود. فراموش نکنیم که روابط مسالمتآمیز بینالمللی تحت چارچوب و منافع ملی طرفین از اهمیت ویژهای برای هر نظام و حکومتی برخوردار است که از این حیث مسکو استثنا نیست. در عین حال باید باور کنیم در کشور، بخش یا قشری از جامعه با تفکری به نسبت سنتی تمایل یا گرایشی نسبت به تعامل و برقراری ارتباط با مسکو یا به قولی روسها ندارند که در توجیه تفکراتشان به نقاط تاریک روابط تهران و مسکو در تاریخ اشاره میکنند.
یعنی شما با درخواست غرامت یا موضعگیری نسبت به بدقولی یا تاخیر روسها در تحویل موشکهای اس-300 موافق نیستید؟
بهتر است اینگونه بگوییم که از طرح موضوعاتی که میتواند به روابط بینالمللی آسیب بزند، باید اجتناب و پرهیز شود. چراکه برای نظام جمهوری اسلامی یا هر نظام دیگری گسترش همکاریهای بینالمللی یک موضوع استراتژیک و غیرقابل انکار است.
شما به بخشی از جامعه اشاره داشتید که تمایل یا گرایشی نسبت به ارتباط کشور با روسیه ندارند. ممکن است توضیح بیشتری درباره این تفکر بدهید.
یک نگاه سنتی در کشور وجود دارد که در عین تمایل نداشتن نسبت به مسکو، بیجهت و بیدلیل نسبت به غرب تمایل نشان میدهد که البته از این تفکر و نگاه چیزی عاید آنان و کشور نشده است. ما باید این نگاه و تفکر را در کشور تعدیل کنیم.
ارزیابی شما از اینکه روسیه میخواهد بعد از ماهها تاخیر بالاخره وفای به عهد کند، چیست؟ امکان دارد این اتفاق، تحولی در مسیر مذاکرات ایجاد کند؟
بنده، صرفاً موضوع واگذاری اس-300 به ایران را خوب ارزیابی میکنم. خود این اتفاق یک قدم بسیار مهم برای کشور در عرصه بینالملل است. جالب است که صرف این موضوع کمتر مورد توجه قرار میگیرد که روسیه بعد از ماهها تاخیر، خود را مجاب به تحویل موشکهای اس-300 میداند؛ واقعیتی که قبلتر کمتر مورد توجه مقامات روسی بود.
اما برخی اعتقاد دارند روسیه از طریق این موضوع در تلاش است تا موازنه مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 را بر هم بزند. به تعبیری ممکن است روسیه از طریق موشکهای اس-300 بخواهد نظر جریانهای داخلی ایران را به خود معطوف کند.
خب اگر قرار باشد که نیتخوانی کنیم، فرضیههای زیادی مطرح میشود. اما مهمتر از این فرضیهها اتفاقاتی است که رخ میدهد و مهمتر از اتفاقات، آثار آن یعنی تحویل موشکهای اس-300 به جمهوری اسلامی است.
شما با این مساله موافق نیستید که روسیه از تحویل موشکهای اس-300 در این مقطع، منفعتی را برای خود جستوجو میکند؟
مسلماً اگر روسیه صرفاً بنای تحویل موشکهای اس-300 را داشت، خیلی زودتر از این باید اقدام میکرد. مساله این است که روسیه نسبت به گذشته دچار تغییر و تحولاتی شده است. سیاست پوتین در حوزه بینالمللی متفاوت از مدودوف است. پوتین واگرایی بیشتری در قبال غرب نسبت به گذشته دارد که در اوکراین به وضوح این واگرایی و اختلاف را دیدیم. لذا طبیعی است که دولت پوتین در عرصه بینالمللی به ویژه در مواجهه با غرب محتاطانه رفتار کند. به ویژه آنکه در مذاکرات هستهای ایران، طرف مقابل ایران، غرب است.
نظر شما درباره سیاست کنونی مسکو به ویژه در موضوع مذاکرات چیست؟ آیا روسها میتوانند منافع ما را تامین کنند؟ به ویژه در شرایط کنونی که بحران اوکراین، اختلافات بین اروپا و روسیه را تشدید کرده است.
ما باید فکر خود را معطوف به آینده کنیم. پوتین خیلی به نگاه غربگرایانه مایل نیست.
با توجه به این موضوع که جهان در حال استفاده از موشکهای پیشرفتهای چون اس-400 است چرا ما همچنان خواهان سود جستن از موشکهای اس-300 هستیم؟
این تصمیمی بود که مسوولان نظامی کشور گرفتند. بنده کارشناس مسائل نظامی یا تسلیحاتی نیستم که بگویم اس-300 بهتر است یا اس-400. اما مطمئناً بر اساس شرایطی، ایران اس-300 را مطلوب دانسته است.
چندی پیش گروه دوستی پارلمانی مجلس شورای اسلامی به روسیه رفت. آقای سبحانیفر، رئیس این هیات در تشریح سفر گفته بود انفعال روسیه در مذاکرات هستهای یکی از محورهای گفتوگو بود. به گفته ایشان حتی طرف روسی نیز به انتقاد طرف ایرانی تا حدودی واقف بود. نظر شما به عنوان یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، درباره انفعال روسیه و چین در مذاکرات هستهای چیست؟
من هم مثل شما قبول دارم که روسیه و چین خیلی بهتر میتوانستند صحنه مذاکرات را برای ایران فراهم کنند. اما چیزی که الان مطرح میشود این است که ایران چه سیاستی باید در قبال این دو عضو گروه 1+5 اتخاذ کند. آیا قطع روابط با مسکو و پکن مساله را حل میکند؟
طبعاً قطع همکاری و انزوای بینالمللی نمیتواند سیاست راهگشایی باشد. شما به عنوان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی چه راهی را پیش پای ایران میبینید؟
فکر میکنم که در این ایام، لازم است افزایش همکاری و رفع نگرانی کشورها به ویژه چین و روسیه را -که در سالهای سخت همکاری خوبی به نسبت با ایران داشتند- مورد توجه قرار بدهیم. ممکن است در مقاطع مختلف زمانی انتظارات ما از این دو کشور برآورده نشده باشد اما فراموش نکنیم که در مقاطع حساسی به کمک ما آمدند.
در این میان امکان دارد که عدهای روسیه و چین را بیتقصیر جلوه بدهند. در حالی که چین و روسیه با حمایت از ایران در مذاکرات هستهای به عنوان دو رای مثبت میتوانستند تکیهگاه خوبی برای تیم مذاکرهکننده به ویژه در موضوعات حساس و امنیتی باشند. اما برخلاف انتظار این غرب بود که هیچگاه میز مذاکره با ایران را ترک نکرد.
بله، طبیعی است که میتوانستند تکیهگاه خوبی برای ایران در مذاکرات هستهای باشند. روسیه و چین حتی میتوانستند تا حدودی نتیجه نهایی مذاکرات را زودتر مشخص کرده و اجازه ندهند که چنین بازه زمانی بلندی رقم زده شود. اما به هر ترتیب این اتفاق رخ نداد.
در حالی که گفته میشد مذاکرات به مراحل نهایی خود رسیده است، وزرای چین و روسیه غایبان بزرگ نشستهای دوجانبه و چندجانبه ایران با اعضای گروه 1+5 در لوزان سوئیس بودند. این اتفاق باعث شد رسانههای داخلی و خارجی غیبت روسیه و چین را نشانه نارضایتی آنان از روند مذاکرات تحلیل کنند. آیا انفعال روسیه و چین در راستای غیبت اخیرشان قرار نمیگیرد؟
برای مذاکرات اخیر -در واقع دور جدید مذاکرات ایران با گروه 1+5 که از دولت روحانی شروع شده است- از قبل قابل پیشبینی بود که طرف مذاکرات اصلی ما ایالات متحده است و سایر طرفها سایه هستند. اینکه پیشتر مذاکرات ایران با گروه 1+5 به نتیجه نمیرسید به خاطر آن بود که امکان مذاکره مستقیم ایران با آمریکا فراهم نبود. طرف اصلی ما در مذاکرات آمریکاست. اکنون که چنین فرصتی فراهم شده تا ایران و آمریکا در چارچوب مسائل هستهای با یکدیگر مذاکره کنند، باید منتظر نتیجه مذاکرات ماند.
یعنی شما منکر نقش چین و روسیه در گروه 1+5 میشوید؟ در حالی که مسکو و پکن میتوانند دو رای مثبت را برای تهران در مذاکرات داشته باشند.
انکار نه به آن معنا که شما در نظر دارید. اگر ما در مذاکرات بتوانیم با آمریکا به نتیجه برسیم دیگر کشورها نمیتوانند آنقدر سرنوشتساز باشند یا مذاکرات را از مسیر اصلی خود منحرف کنند.
این مساله را که در دورهای از مذاکرات انگلستان و فرانسه به عنوان منتقدان برنامه هستهای ایران عنوان میشدند چگونه توجیه میکنید؟ آیا این انتقادات متفاوت با نظر شما دال بر نقشآفرینی صرف واشنگتن نیست؟
آمریکاست که مذاکرات را مدیریت میکند و اینکه یک مذاکره به نتیجه برسد یا نرسد با تصمیم واشنگتن صورت میگیرد. درواقع آمریکا با استفاده از ابزارش -که همان رای دیگر کشورهای عضو گروه 1+5 است- نتیجه مذاکرات را تعیین میکند. ممکن است یک روز این تصمیم با رای انگلیس عملیاتی شود و یک روز با رای یک کشور دیگر.
با توجه به نقش میدانی ایالات متحده در مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5، وضعیت کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که گفتم در شرایط کنونی این آمریکاست که بیشترین نقش را در میز مذاکره بازی میکند. تا جایی که نه کاخ سفید بلکه کنگره، پنتاگون و بالاتر از آن نیز درصدد اعمال نفوذ در مذاکرات هستهای هستند. لذا این شرایط میطلبد که بیشترین احتیاط و دقت در مسیر مذاکرات از سوی تیم مذاکرهکننده اتخاذ شود.
در داخل کشور خیلی از فعالان سیاسی بیانیه لوزان را موفقیت بیسابقه کشور در حوزه دیپلماسی خواندند. در مقابل نیز عدهای در انتقاد از این بیانیه، نتیجه مذاکرات لوزان را به توافقنامه ترکمانچای تشبیه کرده و در توصیف آن ضعف تیم مذاکرهکننده را بین رسانهها و تریبونهای عمومی مطرح کردند. تیم مذاکرهکننده باید چگونه در دور آتی مذاکرات عمل کند؟
چه اعضای تیم مذاکرهکننده و چه تحلیلگران و منتقدان در بررسی روند مذاکرات و سیاست خارجه کشور باید شرایط کنونی کشور، منطقه و جهان را همواره پایش کرده و بر اساس آن نظریات و فرضیههای معقول را مطرح کنند. ما سالها در منطقه خاورمیانه شاهد آن بودیم که ایالات متحده به بهانههای واهی چون اعمال دموکراسی به کشورهای خاورمیانه لشگرکشی و جنگآوری کرده است. جالب آنکه در این لشگرکشیها آمریکاییان و متحدانشان توجهی به مجموعه آرای مردمی نداشته حتی به ادعای دموکراسی خود پایبند نبودند. همین حالا نیز میبینیم که یک حکومت غیرمردمی منطقه به یمن تجاوز کرده و بدتر از آن اینکه شورای عالی امنیت جواز این حمله را به عربستان داده است.
با این تفاسیر اعضای تیم مذاکره چه راهکاری را باید دنبال کنند تا هم دغدغه دلواپسان و هم اقشار مختلف جامعه تامین شود؟ منتقدان داخلی مذاکرات، تمامی نگرانیهایشان را بابت نشستهای دوجانبه ایران و آمریکا مطرح کردهاند. در حالی که چه مسوولان وزارت امور خارجه و چه مسوولان دولتی اعلام کردهاند که این مذاکرات فقط درباره موضوعات هستهای دنبال میشود و از ورود به بحثهای حاشیهای حتماً جلوگیری خواهد شد.
اعضای تیم مذاکرهکننده با گروه 1+5 میبایست چارچوب قدرت را درست شناسایی کنند و در عین شناخت از مبانی قدرت از ظرفیتهای داخلی و بینالمللی و ابزار موجود دیپلماسی غافل نشوند. آنها در مسیر مذاکرات نباید از هیچ ابزاری غفلت کنند.
در ماههای اخیر بسیاری ضمن حمایت از موضع روسیه و چین در مذاکرات هستهای کشورهای غربی را نامطمئن تعبیر کرده و بر همین اساس، همواره بر بیاعتمادی به غرب تاکید داشتند. در مقابل اما، عدهای روسیه و چین را مقصر در مذاکرات تلقی کرده و دور جدید مذاکرات را نشاندهنده حسن نیت طرف غربی خواندند. شما این تعاریف را چگونه تایید یا تکذیب میکنید؟
بنده فکر میکنم، دیدگاههایی که شما به آن اشاره داشتید تعمیمگرفته از دیدگاههای تاریخی است که در این میان برخی غرب و برخی روسها را مورد نکوهش قرار میدهند. نظر بنده بر این است که ایران نباید در مسیر مذاکرات هیچچیز را تمامشده بداند و باید هوشیارانه عمل کند. به بیان دیگر اعضای تیم مذاکرهکننده نباید تمام تخممرغها را در یک سبد قرار دهند.
بهرغم حمایت چهرههای برجسته داخلی، همچنان صداهای مختلفی در صحن مجلس شورای اسلامی درباره مذاکرات شنیده میشود. کمیسیون امنیت ملی و هیات رئیسه مجلس از جمله اولین مجموعههایی بودند که از عملکرد تیم مذاکرهکننده اعلام حمایت کردند و در مقابل فراکسیون اصولگرایان جدیترین مجموعهای بود که بیانیه لوزان را مغایر با منافع ملی و حقوق هستهای عنوان کرد. از نظر شما عملکرد تیم مذاکرهکننده در نشست لوزان چگونه بود؟
روشی را که تیم مذاکرهکننده و در راس آن آقای ظریف وزیر امور خارجه اتخاذ کردهاند تحسین میکنم. تیم مذاکرهکننده تا اینجا نشان داده که تلاش دارد همه کشورها را درگیر مساله کند. درگیر شدن همه کشورهای عضو گروه 1+5 در مسائل سبب میشود حسن نیت ایران نه فقط به اعضای گروه که در عرصه بینالملل اثبات شود. به عقیده بنده تیم مذاکرهکننده شرایط بینالمللی را به خوبی میشناسد که توانسته این چنین عمل کند.
فکر میکنید روسیه و چین در جلسات آتی مذاکرات چگونه عمل خواهند کرد. با توجه به غیبت ایشان در مذاکرات لوزان، ممکن است که تیم مذاکرهکننده در آینده با مشکلی روبهرو شود؟
مسلماً نقش چین و روسیه به اندازه نقش آمریکا در مسیر مذاکرات تاثیرگذار نیست. هرچند که حضور توامان چین و روسیه در جلسات آتی مذاکرات هستهای تاثیرات خودش را خواهد داشت و میتواند بستری را فراهم کند تا نگاه غرب نسبت به ایران تعدیل شود. البته تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی توانسته است ضمن اثبات حسن نیت ما، نظر غرب را نسبت به جمهوری اسلامی تعدیل کند. این یک موفقیت است که تیم مذاکرهکننده طی یک سال و چند ماه اخیر بدان دست پیدا کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید