تاریخ انتشار:
درباره دردسرهای سال گذشته صدا و سیما
جعبه جادویی ضرغامی
اگر بخواهیم عملکرد آقای ضرغامی را در سال اخیر در منصب ریاست صدا و سیما ارزیابی کنیم، ابتدا باید به سطح توقعات مردم نسبت به رسانهملی نگاهی بیندازیم و به این مساله اساسی بپردازیم که توقع مردم از رسانه ملی چه بوده است و عملکرد این رسانه در این مدت چقدر همگام با این توقعات بوده است. باید توجه داشته باشیم هر چه سطح توقعات مردم بالاتر میرود انتظار از رسانه ملی نیز بیشتر میشود. در ابتدای انقلاب آن زمان که این رسانه حیات دوباره پیدا کرد شبکهها اندک و امکانات ناچیز بود و در برابر آن مردم نیز بسیار قانع بودند. برای نمونه تنها یک برنامه ورزشی با نام «ورزش و مردم» از تلویزیون پخش میشد و برنامههای فرهنگی و هنری نیز بسیار کم و شاید به تعداد انگشتان دست در هفته هم نمیرسید. در این دوران برنامه سرگرمی هم محدود به مسابقه «نامها و نشانهها» و «دیدنیها» میشد. هر چه پیشرفت بیشتر حاصل شد سطح توقعات مردم هم متناسب با آن بالا رفت. منظور از پیشرفت این است که با بروز انقلابهای تکنولوژیک و ارتباطی نوین، شرایط به سمتی رفت که رسانه در دنیا، پیشرفت چشمگیری داشته باشد. اگرچه در دورههای گوناگون رسانه ملی همگام با پیشرفت
رسانهای دنیا نبود اما در سالهای اخیر که مطابق با حضور آقای ضرغامی در صدا و سیماست به لحاظ کمی رشد خوبی داشته است. بنابراین هم در تعداد شبکهها و هم تنوع برنامهها این رشد چشمگیر به وضوح قابل تشخیص است، اما به لحاظ کیفیت، رسانه ملی در یکی، دو سال اخیر با چالشهای فراوان و نارضایتیهای عمده در سطوح گوناگون روبه رو شد. گاهی این نارضایتیها سلیقه بود و در بسیاری موارد هم کاملاً مبنای علمی و مدیریتی داشت.
اقتصاد رسانه ملی
صدا و سیما در بودجههای سالانه، ردیف بودجهای دارد؛ اما علاوه بر این بودجه از محل آگهیهای بازرگانی هم درآمد کسب میکند. این شیوه درآمدزایی در همه جای جهان متداول است. اما معمولاً رسانههای رسمی، میکوشند در این زمینه با احتیاط و رعایت جانب اعتدال عمل کنند. اما در سالهای اخیر در صدا و سیمای ایران، این قاعده اخیر کمتر مراعات میشود و حتی بعضاً به زمان پخش آگهی توجه نمیشود و مثلاً در لابهلای برنامه کودک و نوجوان، خوراکیهایی تبلیغ میشود که کارشناسان تغذیه، کودکان را از مصرف آنها بر حذر میدارند. و یا در لابهلای برنامهای جدی در باب سیاست و اقتصاد، آگهیهای مربوط به اقلام بهداشتی پخش میشود که عرفاً محل ترویج آن در لابهلای چنین برنامههایی نیست. به نظر میرسد این شیوه درآمدزایی، به اعتبار رسانه ملی، لطمه میزند.
متاسفانه با وجود اینکه آقای ضرغامی در این مدت تلاش فراوانی برای رشد کمّی رسانه ملی انجام داده است اما استراتژی مشخصی برای رشد کیفی نداشته است. بنابراین باید در رسانه ملی هم به لحاظ کیفیت و هم به لحاظ اقتصاد رسانهای تجدید نظر انجام گیرد. البته اصل بیطرفی هم نباید فراموش شود.
رسانه ملی یا رسانه میلی
بعد دیگری که در عملکرد آقای ضرغامی حائز اهمیت است افزایش نارضایتیها در میان مردم است که به دو بخش اجتماعی، سرگرمی و اطلاعرسانی مربوط میشود. در بخش اخبار، آنچه معمولاً در فضای آکادمیک در بخش اصول خبرگویی و خبررسانی مطرح میشود این است که خبررسانی بر چهار اصل سرعت، صحت، دقت و جامعیت تاکید دارد و بهترین خبر این است که بدون سوگیری و بر پایه این اصول باشد. متاسفانه در عرصه رسانه ملی بارها شاهد آن بودهایم که در بخشهایی در دام یکسونگری افتاده است. این عمل که در سالهای اخیر نیز شاهد آن بودیم موجب میشود که مردم بالاجبار به رسانه بیگانه روی آورند. اما اگر رسانه ملی تعاملی عمل کند و اخبار را بیغرض و بیطرفانه و حتی از تمام جریانات منعکس کند این استنباط صورت نمیگیرد که نسبت به شخص یا اشخاصی، جریان خاص یا موضوعی سوگیری داشته است. در غیر این صورت از اعتبار رسانه ملی کم میکند. امیدواریم که دبیران خبر، سردبیران و آنان که مسوول فیلتر و دروازهبانی هستند این موضوع را در نظر بگیرند که اعتبار رسانه ملی بر اصل بیطرفی است.
سرگرمی و سریال در تلویزیون
در بخش سرگرمی؛ سریالها و فیلمهایی پخش شده است که به اشکال گوناگون یا جذب بیننده نمیکند یا نارضایتی ایجاد میکند. برای نمونه کوچک در سریال «سرزمین کهن» بدون قضاوت بر آنچه اتفاق افتاد، داستانی مطرح شد که از نظر بسیاری قابل گذشت و اغماض نبود و علت اصلی این ناراحتی و نارضایتی این بوده است که با وجود این همه فیلتر و دروازهبانی در صدا و سیما چنین خبط و اشتباهی حاصل شد. اگرچه پس از آن، اقدام در خور و قابل دفاع مدیرعامل صدا و سیما قابل تقدیر است. بنابراین در وهله اول این نارضایتی به دلیل این است که چنین رفتاری از رسانه ملی سرزده است و سوالی که بینندگان احتمالاً داشتهاند این بوده است که چرا باید کار به اینجا برسد؟ ناگفته نماند که در رسانه ملی و در بعد خانوادگی، در سالهای اخیر گاه سریالهای خوب و آموزندهای نیز تولید شده است که با اقبال مردم هم مواجه بوده است و حتی گاه مردم را از دیدن شبکههای ماهواره به دیدن شبکههای داخلی جذب کرده است. البته متاسفانه با وجود اینکه آقای ضرغامی در این مدت تلاش فراوانی برای رشد رسانه ملی انجام داده است اما استراتژی مشخصی برای رشد کیفی نداشته است. بنابراین باید در رسانه ملی هم
به لحاظ کیفیت و هم به لحاظ اقتصاد رسانهای تجدید نظر انجام گیرد. البته اصل بیطرفی هم نباید فراموش شود و رسانه ملی باید نسبت به حق و حقوق مردم، حقوق دولت و سایرین به گونهای رفتار کند که چنین برداشت نشود که سوگیری خاصی وجود دارد. بنابراین در حال حاضر کمیت خوب و کیفیت ضعیف است.
ارگانهای شایسته سکانداری تلویزیون
علاوه بر آن موضوعی که خوب است در حاشیه فعالیت رسانه ملی به آن گریزی بزنیم تک بودن تلویزیون است. ما تنها یک صدا و سیما داریم درحالیکه وزارت ارشاد، حتی سپاه و نیروهای مسلح امکانات و توانایی بسیاری برای داشتن رسانه تلویزیونی دارند و اگر به درآمدزایی باشد میتوانند در قبال مجوز چنین کاری از این ارگانها پول بگیرند و درآمدزایی کنند. متاسفانه ما پس از سالها با این همه دم و دستگاه و ارگان و نیرو هنوز هیچ ارگانی را شایسته سکانداری بخشی از صدا و سیما نمیدانیم در حالی که در جهان به وفور تلویزیون کابلی و شبکه خصوصی وجود دارد. مسوولان تا کی قرار است این بار را به تنهایی بردارند و به همکاران و ارگانهایی که دارای این زیرساختها هستند اعتماد نکنند؟ سپاه، ارتش، وزارتخانهها و نهادهای فرهنگی همه و همه دارای این زیرساختها هستند که امیدواریم هر چه زودتر شرایط برای آنها هم فراهم شود و بخشی از صدا و سیما به آنها واگذار شود. مردم قضاوتکنندگان بسیار خوبی هستند؛ اندیشمند، با قدرت درک و تحلیل بالا؛ همانطور که در کوچکترین اشتباه یک برنامه مردم اولین کسانی هستند که متوجه آن میشوند. پس در نمره دادن به عملکرد آقای ضرغامی و
ارزیابی آن نیز بهترین مرجع هستند و باید به سراغ آنها رفت.
دیدگاه تان را بنویسید