شناسه خبر : 19651 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا با دستیابی به توافق هسته‌ای در بهار ۹۴ شاهد گشایش فصلی نو در سیاست خارجی کشور خواهیم بود؟

بهار دیپلماسی یا خزان مذاکرات؟

فراز و فرودهای یک سال اخیر دیپلماسی ایرانی فراتر از یک گزارش یا برداشتی از وقایع آن است. دیپلماسی که می‌تواند نویددهنده گشایش در مناسبات ایران با تمامی کشورهای جهان و به نوعی سرآغاز فصلی نوین در مراودات ما با نظام بین‌الملل باشد.

سیده‌آمنه موسوی

فراز و فرودهای یک سال اخیر دیپلماسی ایرانی فراتر از یک گزارش یا برداشتی از وقایع آن است. دیپلماسی که می‌تواند نویددهنده گشایش در مناسبات ایران با تمامی کشورهای جهان و به نوعی سرآغاز فصلی نوین در مراودات ما با نظام بین‌الملل باشد. حتی با آمریکایی که تا پیش از آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای تابویی حتی به شکل «دست دادن» از جانب ادب میان مقامات دو کشور قبیح و مطرود شمرده می‌شد نیز این روزها دیگر دردسرساز نیست آنچنان که وزرای خارجه و دیگر مقامات عالی‌رتبه‌شان در دیدارهای دوجانبه که با محوریت مذاکرات هسته‌ای برگزار می‌شود از لزوم دستیابی به توافق می‌گویند و برای تلطیف دیدارهایشان به پیاده‌روی در خیابان‌های ژنو می‌پردازند.

فینال هسته‌ای
یکی از اصلی‌ترین تحولات سیاست خارجی ایران در سال 1393 بر پایه مذاکرات هسته‌ای ایران و قدرت‌های بزرگ جهانی رقم خورد. طرفین مذاکره‌کننده پرونده هسته‌ای ایران از همان 14 فروردین که پای میز مذاکره نشستند نشان دادند اهتمام‌شان برای دستیابی به توافق جدی است هر چند که نه در خرداد و نه آذر 93 نتوانستند به راهکاری پیرامون حل و فصل اختلافات و برون‌رفت از بن‌بست هسته‌ای دست پیدا کنند اما با این حال نشست‌های روزهای پایانی سال که با عنوان «مذاکرات مارس» هم از آن یاد می‌شود نشان داد آنچنان که محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت می‌گوید: طرفین مذاکره‌کننده پرونده هسته‌ای ایران مقید هستند تا پایان مارس (یازدهم فروردین) این پروسه را به سرانجام برسانند.
جدیت نمایندگان هسته‌ای ایران و آمریکا برای دستیابی به توافق آنجا نمایان می‌شود که بدانیم سناتورهای دموکرات کنگره باراک اوباما را تهدید کرده‌اند در صورتی که نتواند تا پایان مارس به ساز و کار توافقی پیرامون پرونده هسته‌ای ایران دست پیدا کند دوشادوش سناتورهای جمهوریخواه کنگره تشدید تحریم‌های ایران را در دستور کار قرار می‌دهند و با اکثریت آرا آن را به تصویب می‌رسانند. تحریم‌هایی که قطعاً به شکست مذاکرات و بازگشت به دور باطل تهدید و تحریم منجر می‌شود. ایران و 1+5 در حالی به وین رفتند که با احتساب مذاکرات سال گذشته بیش از 15 بار به چالش پیرامون وضعیت پرونده هسته‌ای کشورمان پرداخته‌اند که آخرین دور آن نیز همین مذاکراتی است که نتیجه آن در فروردین‌ماه اعلام می‌شود و می‌تواند به یک دهه دشمنی ایران و غرب که خود را در قالب تحریم‌های همه‌جانبه ایران نشان داده پایان دهد. هر چند که نباید این توافق را به معنای لغو یکباره تمامی محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی کشور دانست چرا که ممکن است این تحریم‌ها در یک بازه زمانی چندساله و پروتکلی از موارد موردنظر تعلیق و سپس لغو شود. index:1|width:300|height:200|align:left
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان سوم اردیبهشت‌ماه سال 1393 با نگارش تحلیلی در نشریه آمریکایی فارن افیرز این‌گونه می‌آورد که مذاکرات هسته‌ای ایران با مانع غلبه‌ناپذیری مواجه نیست و الزامات لازم برای توفیق صرفاً منوط به اراده سیاسی و حسن نیت مذاکره‌کنندگان برای رسیدن به توافق و نیل به هدف تعیین‌شده در «طرح عمل مشترک» مصوب در ژنو در نوامبر سال 1392 است - توافقی که تاکید می‌کند «هدف این مذاکرات رسیدن به یک راه‌حل جامع مورد توافق و بلندمدت است به نحوی که تضمین کند برنامه هسته‌ای ایران کاملاً صلح‌آمیز باقی خواهد ماند؛ سرعت غیرمنتظره پیشرفت در روند مذاکرات مرحله اول، نشانه مثبتی برای حل و فصل سریع این بحران غیرضروری و گشودن افق‌های دیپلماتیک جدید است.» افق‌های جدید دیپلماتیکی که آقای وزیر بدان اشاره می‌کند می‌تواند شامل عادی‌سازی مناسبات ایران با کشورهای جهان به ویژه اعضای اتحادیه اروپایی و کشورهایی باشد که در دنباله‌روی از آمریکا اقدام به اعمال تحریم‌های یک‌جانبه و چندجانبه‌ای علیه ایران کردند. تحریم‌هایی که با عنوان «ناگزیرسازی» نیز شناخته می‌شود و به جهت انتقادات کشورهای غربی نسبت به پروسه غنی‌سازی اورانیوم، اختلاف‌نظر پیرامون تعداد سانتریفیوژهای ایران، اعمال شده است.
حسن روحانی رئیس‌جمهور کشورمان بروز این شرایط ناسالم بر اقتصاد ایران را ناشی از گام‌های اشتباه مقامات آمریکایی می‌داند و می‌گوید: دشمن امروز شمشیری را در دست گرفته و در تاریکی می‌چرخاند که ممکن است به کسی نیز اصابت کند و امروز ما با مذاکرات مچ او را در دست گرفته و می‌فشاریم تا این شمشیر را رها کند. روحانی در توضیح این «شمشیر در دست دشمن» به «حربه تحریم‌ها» اشاره می‌کند و بار دیگر تحریم‌ها علیه ایران را «ناحق، ظالمانه و ضد‌حقوق بشر» می‌خواند. اما در هر صورت بنا به ارزیابی روحانی روند مذاکرات کنونی به سود ایران بوده، چرا که در صورت موفقیت، ایران به نتیجه دلخواه خود دست خواهد یافت و اگر مذاکرات به نتیجه نرسد هم دنیا این‌گونه قضاوت می‌کند که مقصر طرف مقابل است. هر چند که بر اساس اخبار رسیده این مذاکرات در ماه‌های آتی به نتیجه می‌رسد.
روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارش هفدهم فوریه خود گزارش داد آمریکا در پاییز گذشته با فعال ماندن 4500 سانتریفیوژ در ایران موافقت کرده بود اما اکنون گفت‌وگوها بر سر افزایش این آمار و ارقام به 6500 سانتریفیوژ است که این خود حاکی از انعطاف بیشتر واشنگتن نسبت به تهران است. خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در گزارش دیگری از پیشنهاد طرف غربی مبنی بر کاهش ذخایر غنی‌سازی به ایران خبر داد و گفت آمریکا در این صورت است که با افزایش تعداد سانتریفیوژها موافقت می‌کند.
بر اساس این گزارش آمریکا به ایران پیشنهاد داده است که کاهش ذخایر اورانیوم و انتقال اورانیوم به خارج از کشور و بازآرایی ساختار آبشارها را بپذیرد چرا که این امر می‌تواند طرفین مذاکره‌کننده پرونده هسته‌ای ایران را تا رسیدن به خواسته‌هایشان یاری کند. رسانه‌های آمریکایی حتی گزارش‌های خود را به این شکل مخابره کردند که کاخ سفید با کاهش مدت زمان اجرای توافق جامع هسته‌ای به 10 تا 12 سال نیز موافقت کرده است هر چند که جن ساکی سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور با رد خبر مذکور بر اظهارات اخیر وزیر امور خارجه کشورمان که یا در مورد همه اختلافات توافق می‌کنیم یا هیچ‌کدام، صحه گذاشت.
ایران و 1+5 تاکنون دو بار اقدام به تمدید جریان مذاکرات کرده‌اند. یک بار در تیرماه و بار دیگر در آذرماه سال جاری که در هر بار به جهت عدم نتیجه‌گیری قطعی از جریان مذاکرات نتوانسته‌اند به اهداف موردنظر خود دست یابند. موضوعی که محمدجواد ظریف آن را ناشی از عدم فهم مشترک طرفین مذاکره‌کننده می‌داند. او در نشست خبری که برای اعلام بی‌نتیجه ماندن مذاکرات تیرماه برگزار شده بود، در مورد تمدید زمان مذاکرات می‌گوید: این زمان تقریباً مشخص است و بر اساس توافق ژنو تا 24 نوامبر (سوم آذرماه) خواهد بود. متاسفانه روند عدم توافق در مذاکرات آذرماه نیز مجدداً تکرار شد که به باور علی آهنی، سفیر ایران در فرانسه بخشی از به نتیجه نرسیدن مذاکرات دسامبر نیز ناشی از رفت و آمدها و لابی‌های متعددی است که همزمان با برگزاری مذاکرات ایران و قدرت‌های بزرگ جهانی صورت می‌گرفت. به نظر می‌رسد اشاره آهنی به حضور چندساعته سعودالفیصل وزیر خارجه سعودی‌ها در فرودگاه وین و مذاکرات دو‌جانبه با جان کری وزیر امور خارجه آمریکا باشد. این تلاش‌ها هر چه بود و هر چه هست منجر به عدم توافق هسته‌ای ایران و 1+5 در بازه زمانی یک‌ساله توافق ژنو شد و حالا با گذشت سه ماه از آن مذاکرات ایران و 1+5 مجدداً پای میز مذاکراتی نشسته‌اند که امید دستیابی به توافق در آن بسیار جدی است.

ترک‌هایی بر دیوار بی‌اعتمادی
جمله معروف «نمی‌خواهیم تا قیامت با آمریکا قهر باشیم» مبین سیاست رئیس‌جمهوری اعتدالگرای ایران در مواجهه با آمریکاست. حسن روحانی با بیان این مطلب که رابطه با آمریکا در شرایط مناسبی و با حفظ منافع ملی باید تغییر کند، روشن می‌کند دشمنی ایران و آمریکا همیشگی نیست.
او با بیان این مطلب که ادامه این روند برای هر دو کشور مسیر درستی نیست، می‌افزاید: «ما باید تخاصم (حال حاضر) را به تدریج مهار کنیم و آن را به رابطه تنش‌آمیز کاهش دهیم و در نهایت هم به سوی کاهش تنش حرکت کنیم.» کاهش تنشی که این روزها خود را به شکل دیدارهای دوجانبه و بعضاً قدم زدن‌های دوستانه نشان می‌دهد. دو سال پیش همه چشم‌ها به ملاقات جان کری با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران دوخته شد و همه در انتظار آن بودند که اوباما هم با روحانی دیدار کند.
اما این اتفاق نیفتاد و به مکالمه تلفنی تاریخی بین آنها منجر شد. اما حالا با گذشت نزدیک به دو سال از آن مکالمه تاریخی، فضا بیش از هر زمان دیگری برای کاستن از دیوار بی‌اعتمادی مناسبات دوجانبه فراهم است. دیواری که ترک‌های آن با دیدارهای پی در پی مقامات ایران و آمریکا در حال نمایان شدن است و قطعاً نتایج آن در انعقاد توافق جامع هسته‌ای ایران نیز بی‌تاثیر نیست. علاوه بر این با تغییرات ایجاد‌شده در نقشه راهبردی منطقه و جهان قطعاً باید تاکتیکی جدید در کاهش اختلافات و افزایش مراودات دو کشور اندیشید چرا که در غیر این صورت نمی‌توان انتظار داشت راهکار مبارزه با گروه‌های نوظهور تروریستی چون داعش به فرجام خوشایندی رهنمون شود؛ تردیدی نیست که گسترش تروریسم در منطقه تهدیدی علیه منافع ایران و آمریکاست و بی‌توجهی به آن می‌تواند این منافع را با خطرات جدی روبه‌رو کند. بنابراین چه دو کشور دوست داشته باشند و چه نداشته باشند، منافع راهبردی هر دو در منطقه حکم می‌کند که با کنار گذاشتن د‌شمنی‌ها به آشتی و همکاری روی بیاورند و این جبر تاریخ است. به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور آمریکا نیز با درک همین موضوع بود که با نگارش نامه‌ای جدید در آبان‌ماه سال گذشته به رهبر معظم انقلاب خواهان همکاری‌های بیشتر تهران و واشنگتن در نابودی افراطی‌گری منطقه‌ای بود؛ اوباما گفته بود که در صورت همکاری‌های منطقه‌ای تهران، واشنگتن نیز با سعه‌صدر بیشتری در قبال پرونده هسته‌ای ایران عمل خواهد کرد. هرچند که علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی کشورمان در گفت‌وگو با روزنامه بریتانیایی فایننشال‌تایمز تاکید کرده بود حتی اگر توافق جامع اتمی بتواند به کاهش تنش‌ها میان دو کشور کمک کند، ایران به دنبال ازسرگیری روابط دیپلماتیک با آمریکا نیست. شاید این مطلب پاسخ به انتقادات افرادی چون علم‌الهدی، امام‌جمعه مشهد نیز باشد که گفته بود رهبری به دولت اجازه مذاکره داد و نه دوستی با آمریکا. اشاره علم‌الهدی به اظهارات اخیر حسن روحانی است که در دفاع از پیاده‌روی تاریخی ظریف و کری متذکر شده بود: «باید به دیپلمات‌های شجا‌ع‌مان افتخار کنیم، اینکه تند راه رفتند یا کت‌شان کج بود که حرف نشد؛ امروز دیپلمات‌های خوبی در اختیار داریم که در برابر شش کشور دنیا می‌ایستند و حرف حقوقی، سیاسی و فنی می‌زنند.» به نظر می‌رسد دیدگاه‌های رئیس‌جمهور متوجه تلاش‌های پی در پی اعضای تیم مذاکره‌کننده و لابی‌های متعدد آنها با اعضای تیم 1+5 باشد که منجر به ابراز خوش‌بینی در امکان دستیابی به توافق جامع هسته‌ای شده است. اگر این تلاش‌ها منتج به برداشته شدن گام نهایی در مذاکرات هسته‌ای ایران شود این برای نخستین بار در طول انقلاب 36‌ساله ایران است که تهران و واشنگتن با سرمایه‌گذاری مشترک روی یک پروژه در نتیجه‌گیری از آن سهیم بوده‌اند.

مناسبات ایران و اروپا
از زمان روی کار آمدن دولت روحانی تاکنون بیش از 15 تن از وزرای خارجه اتحادیه اروپا به ایران آمدند. البته این تعداد از سیاستمداران قاره سبز جدای از نمایندگان مجالس یا مقاماتی هستند که در دیگر سطوح تصمیم‌گیری قاره اروپا به ایران سفر کرده‌اند و از بهبود مناسبات با تهران سخن گفته‌اند. پس از توافق ژنو موسوم به برنامه اقدام مشترک و آغاز به کار دولت یازدهم، تهران میزبان وزرایی از اتحادیه اروپا بود که «اما بونینو» وزیر خارجه ایتالیا اولین وزیر و البته نخستین زن دیپلمات اروپایی محسوب می‌شود که بعد از آغاز به کار دولت یازدهم در تاریخ 30 آذرماه 92 در سفری دوروزه راهی تهران شد. «کارل بیلد» وزیر خارجه سوئد دومین وزیر اروپایی بود که در دولت یازدهم به تهران آمد. او که 14 بهمن 92 وارد ایران شد، سفری یک‌روزه به اصفهان داشت و سپس به تهران بازگشت و با همتای ایرانی خود و دیگر مقامات کشورمان دیدار و گفت‌وگو کرد. «دیدیر ریندرز» معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه بلژیک نیز سومین وزیر اروپایی بود که سوم اسفندماه 92 به تهران سفر کرد. پس از وزیر خارجه بلژیک، تهران میزبان «رادوسلاو شیکورسکی» وزیر خارجه لهستان به عنوان چهارمین وزیر خارجه عضو اتحادیه اروپا و «خوزه مانوئل گارسیا مارگالو» وزیر خارجه اسپانیا به عنوان پنجمین وزیر اروپایی بود که بعد از آغاز به کار دولت یازدهم به ایران سفر کردند. در این میان «کاترین اشتون» مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در پاسخ به دعوت ظریف به تهران سفر کرد. او بعدازظهر 17 اسفندماه 92 در اولین سفرش به ایران وارد تهران شد و یکشنبه 18 اسفند رایزنی‌های گسترده‌ای را با مقامات کشورمان داشت و فردای آن روز هم به شهر اصفهان رفت و از جاذبه‌های گردشگری این شهر دیدن کرد.
آخرین و ششمین وزیر اروپایی که در سال 1392 و روزهای پایانی سال گذشته به تهران سفر کرد کسی نبود جز «انگلوس ونیزلوس» معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه یونان. «ادگار رینکویچ» وزیر امور خارجه جمهوری لتونی هفتمین وزیر خارجه اتحادیه اروپایی بود که سوم اردیبهشت‌ماه و در راس یک هیات بلندپایه سیاسی و اقتصادی و به منظور انجام سفری دوروزه به جمهوری اسلامی ایران آمد. «سباستین کورتز»، وزیر خارجه اتریش هم هشتمین وزیر خارجه اروپایی بود که ششم اردیبهشت‌ماه به منظور بررسی مناسبات دوجانبه تهران‌-‌وین و فراهم کردن مقدمات سفر رئیس‌جمهور اتریش به تهران سفر کرد و پس از آن هم «جین اسلبورن» وزیر خارجه لوکزامبورگ به عنوان نهمین وزیر اروپایی به تهران آمد.
«ارکی تیومیویا» وزیر خارجه فنلاند دهمین وزیر خارجه اروپایی نیز هشتم شهریورماه وارد تهران شد و نهم شهریورماه با محمدجواد ظریف همتای ایرانی خود در محل وزارت امور خارجه به گفت‌وگو پرداخت. البته این دیدارها با پاسخ‌هایی از سوی وزیر خارجه ایران نیز همراه بود.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان روز دوشنبه دهم شهریورماه سفری سه‌روزه به سه کشور اروپایی بلژیک، لوکزامبورگ و ایتالیا داشت و در بروکسل ضمن دیدار با مقامات این کشور با کاترین اشتون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا درباره مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 به مدت سه ساعت گفت‌وگو کرد. روند حضور وزرای خارجه کشورهای اروپایی پس از این دیدارها و مراجعت ظریف به کشور مجدداً پیگیری شد و «مارتین لیدگارد» وزیر امور خارجه دانمارک در همان شهریورماه، «یو آنیس کاسولیوس» وزیر امور خارجه قبرس در دی‌ماه، «وسنا پوسیج» معاون اول نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه کرواسی و «رویی ماشه ته» وزیر امور خارجه پرتغال در بهمن‌ماه و وزیر خارجه ایتالیا مجدداً در اسفندماه سال گذشته به تهران سفر کردند. با سفر وزیر خارجه به سوئیس که برای حضور در اجلاس حقوق بشر صورت گرفته بود ظریف با تعداد دیگری از وزرای اروپایی دیدار کرد. در سال 1393«کلاودیا روت» عضو حزب سبزها و نایب‌رئیس مجلس آلمان نیز سفری به ایران داشت. سفری که با جار و جنجال‌های بسیاری همراه شد. او در دیدار با محمدرضا عارف از او وضعیت میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی را جویا شده بود. هر چند که شاید هیچ یک از این دیدارها به اندازه ملاقات‌های رئیس‌جمهور با مقامات عالی‌رتبه اروپایی که در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد تاثیرگذار و جنجال‌برانگیز نبود.
جدای از دومین دیدار روحانی با فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه رئیس دولت اعتدال‌گرای ایران برای نخستین بار بعد از 35 سال از عمر انقلاب با نخست‌وزیر انگلیس دیدار کرد. اگر چه محور دیدار روحانی با دیوید کامرون رایزنی‌های دیپلماتیک پیرامون مذاکرات هسته‌ای و نحوه مبارزه با افراطی‌گری منطقه‌ای عنوان شد و طرفین از انجام آن اعلام خشنودی کردند اما اظهارات غیردوستانه نخست‌وزیر انگلیس در مجمع عمومی سازمان ملل و ادعای حمایت ایران از تروریسم و لزوم تغییر در برنامه هسته‌ای تهران و البته اظهارات او نسبت به برخورد نادرست مقامات ایران در مواجهه با شهروندانش آب پاکی را بر دست دوستداران عادی‌سازی مناسبات تهران و لندن ریخت و امکان عادی‌سازی مناسبات دو کشور را به تعویق انداخت.
البته جدای از تداوم سیاست ایران و انگلیس در کاهش مناسبات دوجانبه که میراث دولت گذشته ایران است خوشبختانه در حال حاضر مناسبات تهران و دیگر کشورهای اروپایی در وضعیت راضی‌کننده‌ای به سر می‌برد. حتی همین کشور انگلیس نیز در زمان تلاش کنگره برای تشدید تحریم‌های ایران از طریق نخست‌وزیر خود این پیام را به سناتورهای آمریکایی رساند که هرگونه تلاش برای افزایش تحریم‌های ایران می‌تواند به شکست مذاکرات ختم شود. هرچند که تداوم سیاست اعضای قاره سبز در ادامه روند اعمال تحریم‌های شرکت نفتکش ایران نشان داد که اروپایی‌ها تا زمان دستیابی به توافق جامع هسته‌ای همچنان بر سیاست خود نسبت به عدم لغو محدودیت‌های اقتصادی ایران پابرجا هستند.

اختلافاتی از جنس رقابت
با وجود گذشت نزدیک به 20 ماه از روی کار آمدن دولت روحانی و تنش‌زدایی‌های او در منطقه هنوز که هنوز است روابط ایران با برخی از کشورهای عربی چون عربستان ختم به خیر نشده و همین موضوع مانعی جدی بر سر همکاری‌های مشترک منطقه‌ای و امنیتی به وجود آورده است.
بی‌شک همه چیز در خاورمیانه از جمله رقابت‌ها به ویژه در منطقه خلیج فارس به نتیجه مذاکرات مربوط به برنامه هسته‌ای ایران و رویکرد ایران و عربستان در قبال تغییرات سیاسی و اجتماعی در برخی کشورهای عربی از جمله سوریه، بحرین و البته عراق بستگی خواهد داشت. اما متاسفانه هرچه به سررسید این مذاکرات نزدیک‌تر می‌شویم مناقشات ایران با برخی از کشورهای همسایه نیز فزونی می‌یابد.
اظهارات غیردوستانه سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان، گفته‌های چند ماه پیش نور بن محمد قرقاش وزیر خارجه امارات که ایران را متهم به «گرایش‌های توسعه‌طلبانه و مستمر در جهان عرب» کرد حاکی از تداوم دشمنی‌های برخی از کشورهای عربی در قبال ایران است؛ انتقادات مقامات سعودی و برخی از همسایگان ایران از تهران در حالی بیان می‌شود که بر اساس گفته‌های وزیر خارجه ایران در مذاکرات سعودالفیصل و ظریف در نیویورک گفت‌وگوهای سازنده‌ای بر پایه گشایش فصل جدیدی از مناسبات ایران و عربستان صورت گرفته بود.
اظهارات وزیر خارجه سعودی‌ها مبنی بر اینکه ایران و عربستان از نفوذ زیادی در منطقه برخوردارند و همکاری‌های دوجانبه می‌تواند به روند صلح و امنیت آن کمک کند، نشان داد عربستان نیز همچون ایران موضع مشابهی در رابطه با مباحث منطقه‌ای دارند. هرچند که این هم‌آوازی و هم‌نوازی در بیان مواضع عمر چندان درازی نداشت و طرح ادعاهای دخالت ایران در اوضاع منطقه‌ای نشان داد که سعودی‌ها حاضر نیستند به این راحتی‌ها از مواضع خود کوتاه بیایند. متاسفانه لغزش مناسبات ایران و اعراب نشان داد که سیاست‌های آشتی‌جویانه روحانی نیز نتوانست تاثیری در بهبود روابط ایران و اعراب داشته باشد. رئیس دولت اعتدالگرای ایران در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود گفته بود که همه تلاش خود را برای احیای روابط تهران و ریاض به کار می‌بندد اما افزایش هجمه‌های اعراب بر ایران نشان داد که این سیاست هنوز به سرانجام نرسیده است. بر اساس یک باور عمومی سعودی‌ها تلاش می‌کنند با حمایت از گروه‌ها و جریانات تروریستی و فرقه‌گرا در منطقه، منافع ایران را در کشورهایی که هم‌پیمانان سنتی این کشور در منطقه به شمار می‌روند به چالش بکشند.
کشورهایی چون عراق و سوریه سال‌هاست با حضور تروریست‌هایی چون داعش دست و پنجه نرم می‌کنند و هنوز نتوانسته‌اند از آن رهایی یابند. البته برخی از تحلیلگران اعتقاد دارند سعودی‌ها به کمک‌های ایران در لبنان و یمن و حالا هم بحرین نیاز مبرمی دارند. علاوه بر این اوضاع متشنج یمن و بحرین و میزان نفوذ ایران در این کشورها، عربستان را ناگزیر به استفاده از کمک‌های تهران می‌کند. در عین حال در پرونده سوریه نیز عربستان به وضعیتی رسیده است که احساس می‌کند برای دست شستن از مواضع سابقش در مورد حکومت بشار اسد نیاز به دوستی با ایران دارد به ویژه که قطر، رقیب دیرینه منطقه‌ای‌اش تلاش می‌کند سیاستی کاملاً مغایر با سیاست‌های عربستان در منطقه داشته باشد. سعودی‌ها نگرانی دیگری نیز از بابت سیاست‌های جدید ایران دارند. ارزیابی تحولات منطقه در طول یک سال گذشته از دیدارهای مقام‌های ایران و آمریکا تا موفقیت نسبی در مذاکرات هسته‌ای گشایشی در روابط ایران و آمریکا تلقی می‌شود، موضوعی که به نگرانی‌های اعراب در مورد افزایش ضریب نفوذ ایران در منطقه دامن زده است. آنها گمان می‌کنند در گشایش روابط تهران با واشنگتن جایی برای آنها در نظر گرفته نشده است و از سوی دیگر توافق تهران-واشنگتن باعث می‌شود ایران در خاورمیانه دست برتر را داشته باشد. این باور نیز وجود دارد که ایرانی‌ها از جبهه رویارویی با داعش کنار نشستند تا زمینه برای حضور آمریکا فراهم شود هرچند که به نظر می‌رسد واشنگتن از ترس هم‌پیمانان سنتی خود در منطقه از همکاری با ایران سر باز می‌زند؛ اعراب معتقدند ایالات متحده با تلاش برای عادی‌سازی روابط با ایران درصدد خیانت به آنهاست. به اعتقاد آنها بعد از حصول توافق بر سر پرونده هسته‌ای ایران که آمریکا تلاش دارد به هر قیمتی شده این توافق به دست آید، تسلیم نفوذ گسترده ایران در منطقه خواهد شد. سوریه، عراق، بحرین و یمن و در نهایت داعش موجب شده است صدای گوشخراش ساز ناکوک مناسبات ایران و اعراب بیش از پیش شنیده شود. پس از بهار عربی، جهان عرب در موقعیت تضعیف‌شده‌ای قرار گرفت و به جهان شکننده‌ای تبدیل شد که به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در معرض تهدید قرار داشت. در چنین فضایی، جهان عرب دیگر برای اوباما یک اولویت نیست. index:9|width:300|height:200|align:left
اوباما به وضوح نشان می‌دهد دیگر تمایلی به بسط حضور نظامی خود در کشورهای منطقه ندارد و تنها دغدغه منطقه‌ای‌اش حل مساله هسته‌ای ایران است؛ حل و فصل ابهامات پرونده هسته‌ای ایران برای اوباما و دموکرات‌ها موضوعی حیثیتی به شمار می‌رود. پس از واگذاری کرسی‌های مجلس نمایندگان و سنای آمریکا به جمهوریخواهان، تنها برگ برنده دموکرات‌ها در انتخابات سال آینده به سرانجام رسیدن وضعیت پرونده هسته‌ای ایران است. قطعاً موفقیت در این زمینه نقش ایران در منطقه را پررنگ‌تر خواهد کرد. ایران به اندازه‌ای قدرتمند است که می‌تواند در تغییر مناسبات خاورمیانه نقش داشته باشد. نفوذ ایران در عراق و سوریه غیرقابل انکار است. از سوی دیگر گشایش پدید آمده در روابط ایران و غرب پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی موجب شده است که تهران از لحن تندی که در زمان احمدی‌نژاد در سیاست خارجی به کار برده می‌شد، فاصله بگیرد. به نظر می‌رسد با درک همین وضعیت باشد که سعودی‌ها در تلاش‌اند تا ضمن طرح ادعاهای جدید علیه ایران، مناسبات خود را با تهران نیز بهبود بخشند. سریال دعوت‌های مکرر از محمدجواد ظریف به ریاض نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. هر چند که بر اساس گفته‌های حسین صادقی سفیر ایران در عربستان، برنامه‌ای برای این سفر در آینده نزدیک وجود ندارد. او تاکید می‌کند که مناسبات تهران و ریاض در وضعیت قابل قبولی قرار دارد اما خبر رسانه‌های عربی مبنی بر سفر وزیر امور خارجه ایران به عربستان در روزها و هفته‌های آتی صحیح نیست. البته در میان کشورهای عربی هستند کشورهایی که همواره رابطه خوبی با ایران داشته‌اند. پادشاهی عمان از جمله این کشورهاست که همواره به ویژه در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد روابط خوبی با ایران داشته است و با روی کار آمدن آقای روحانی، بیش از پیش به تقویت روابط با ایران پرداخت. سلطان قابوس پادشاه عمان، نخستین مهمان آقای روحانی بود که در سوم آگوست 2014 از ایران بازدید کرد. نشانه‌ای دیگر از سیاست تنش‌زدایی دولت جدید ایران، بازدید آقای روحانی از عمان در تاریخ 12 مارس 2014 بود؛ در خلال گفت‌وگوهای دوجانبه مقامات دو کشور بود که رئیس‌جمهور ایران تمایل خود مبنی بر توسعه روابط میان دو کشور در همه زمینه‌ها از جمله انرژی، کشتیرانی، امور گمرکی، روابط مالی، محیط زیست، گردشگری و حفظ امنیت تنگه هرمز را بیان کرد. روحانی هنگام ترک مسقط نیز خاطرنشان کرد: «ایران به دنبال حفظ روابط دوستانه خود با همه کشورهای اسلامی به ویژه کشورهای ساحلی خلیج فارس و دریای عمان است.» همکاری ایران و عمان نه‌تنها برای دو طرف که برای همه کشورهای منطقه خلیج فارس می‌تواند مهم و حیاتی باشد چرا که دو کشور به‌طور مشترک کنترل تنگه هرمز و دریای عمان را بر عهده دارند. هرگونه تنش جدی میان این دو کشور می‌تواند منجر به بسته شدن راه حمل و نقل دریایی در تنگه هرمز شده و به بروز یک بحران نفتی منتهی شود، زیرا تنگه هرمز تنها گذرگاه دریایی است که خلیج فارس را به آب‌های آزاد متصل می‌سازد. پس از عمان ما می‌توانیم به سفر امیر کویت به ایران اشاره کنیم که در خردادماه سال گذشته صورت گرفت. این سفر که نقطه عطفی در روابط دوجانبه و فصلی تازه از مناسبات ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به شمار می‌رفت توانست بسیاری از چالش‌های منطقه را حل و فصل کند. به باور تحلیلگرانی چون حسین ریوان ایران می‌تواند از پتانسیل‌های کشورهایی چون کویت هم برای بهبود مناسبات خود با عربستان استفاده و روابط به قهقرا‌رفته خود را با سعودی‌ها ترمیم کند. index:10|width:300|height:200|align:left

چین و روسیه در اوج
روابط ایران و روسیه طی دو سال اخیر در حوزه سیاست از گسترش شایان توجهی برخوردار بوده است که سفرهای پی در پی مقامات تهران و مسکو و دیدارهای متعددشان گویای این امر است. از بیشکک و شانگهای شروع کردند و در نهایت به دوشنبه رسیدند با دیدارهایی در سطح عالی‌ترین مقامات سیاسی دو کشور. یک سال مذاکره در راستای بهبود مناسبات دو‌جانبه انجام دادند و در نهایت با چند دور دیدار روسای جمهور و وزرای خارجه آن را به سطح مورد نظر خود ارتقا دادند. مناسباتی که می‌رفت با انعقاد قرارداد ژنو به قهقرا برود و خانه‌نشین شود. مذاکراتی که طیف اعظمی از آن به مذاکرات هسته‌ای، ساخت نیروگاه‌های جدید روس‌ها در ایران، توافق امنیتی سه‌جانبه تهران، پکن و مسکو و البته و صد البته تهاتر نفتی ایران و روسیه اختصاص داشت که به نظر می‌رسد گام‌های عملی در راستای تحقق آن برداشته شده باشد. نگاه مشترک ایران و روسیه در قضیه سوریه، زمینه همکاری‌ها و همچنین رفت و آمدهای سیاسی را فراهم آورد. طی دو سال اخیر رفت و آمد میان مقامات ایران و روسیه در مسائل سیاسی و مشورت‌های منطقه‌ای با حجم قابل توجهی همراه بوده است. برای نمونه درباره اوضاع عراق و پس از ظهور داعش در این کشور، همکاری‌ها بین تهران و مسکو افزایش یافت. اما بعد مسائل اقتصادی به دلیل تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران، و همچنین به دلیل همکاری شرکت‌های روسی یا شرکت‌های غربی، به میزان قابل توجهی نبوده است؛ ولو اینکه در روسیه به خاطر مساله بحران اوکراین، در برخی زمینه‌ها شرکت‌ها و افراد حقیقی مشمول تحریم شده‌اند، اما هنوز بانک‌های این کشور با بانک‌های غربی در حال تعامل هستند. اگر این شرکت‌ها بخواهند تحریم‌های ایران را نقض کنند، خود به خود روسیه نیز مشمول تحریم می‌شود. از این رو در چنین شرایطی زمینه‌های همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور تا زمانی که تحریم‌ها لغو نشود، دشوار است. وقتی تحریم‌ها لغو شود، دست شرکت‌های روسی برای تعامل با ایران بازتر می‌شود. هرچند که ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم به یکباره حجم روابط اقتصادی دو کشور که به دو میلیارد دلار تنزل پیدا کرده بود، به رقم 100 میلیارد دلار برسد. در ابتدا باید زمینه‌های این حجم از مبادلات را کشف و سپس عملیاتی کرد. در حال حاضر ظرفیت خیلی خوبی بین دو کشور وجود دارد اما بین 5 تا 10 سال طول می‌کشد که این ظرفیت‌ها فعال شود. علاوه بر این تا زمان لغو تحریم‌ها نمی‌توان منتظر وقوع رویه‌ای خارق‌العاده در مناسبات دو کشور بود. مناسبات ایران و چین نیز از همین منطق پیروی می‌کند. امروز کشور چین از قطب‌های مهم سیاسی و اقتصادی دنیاست اما ما شناخت اندکی از جایگاه این کشور در مناسبات جهانی داریم. برای مثال هنوز رویکرد چین در قبال ایران را نمی‌دانیم. در بحث هسته‌ای رویکرد چین فرصت‌طلبانه است یا حامیانه؟ حجم اقتصاد چین بالغ بر 2/ 3 تریلیون دلار است و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2020، 50 درصد از رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان متعلق به کشورهای عضو گروه «بریکس» (برزیل، روسیه، هند و چین) باشد که چین از مطرح‌ترین کشورهای عضو آن به شمار می‌رود. شناخت و فهم ما از روابط بین‌المللی چین خصوصاً با آمریکا با ذهنیت ژئوپولتیکی است و به همین دلیل نگاه چینی‌ها به ایران ژئوپولتیکی بوده است. حال آنکه طبق آمار روابط بین‌المللی چین تحت‌تاثیر صادرات و «ژئواکونومیک» است و مشخصاً رویکرد آنها به ایران فرصت‌طلبانه بوده است. در سیاست نوین چین، اقتصاد مولفه‌ای حیاتی است و طراحی سیاست خارجی مبتنی بر همین ایده است. روحانی به‌خوبی آگاه است که رابطه ایران و چین یک رابطه نامتوازن است و در دیداری که با «شی‌جین‌پینگ» رئیس‌جمهوری چین داشت رویکرد جدیدی را مدنظر قرار داد؛ رویکردی که در عرصه دیپلماسی شاهد نمایش آن هستیم. انرژی و ذخایر نفت و گاز ایران که رتبه دوم جهانی را دارد پاسخگوی انرژی چین خواهد بود اما این مستلزم برداشتن تحریم‌هاست؛ جایی که شاهد مواضع متغیر چین در قبال برنامه هسته‌ای ایران بوده‌ایم. شناخت چالش‌ها و گوشزد کردن آنها به رهبران و ارائه راه‌حل‌های علمی برای حل ‌و فصل مشکلات مخصوصاً از سوی آکادمی علوم اجتماعی چین مبنای عمل دولت چین است. چینی‌ها در این سه‌دهه اخیر، برای تبدیل «نقطه‌ضعف-تهدید» به «نقطه قوت-فرصت» شناخت عمیق و تبحری ویژه پیدا کرده‌اند و این شناخت باعث چندوجهی‌ شدن سیاست خارجی پکن شده است. پس بر همین اساس شاید لازم باشد ما نیز با شناخت سیاست خارجی چین تجدیدنظری در مناسبات‌مان با این غول عظیم جهانی داشته باشیم و از موضعی برابر به تنظیم مناسبات‌مان با آن بپردازیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها