مناسبات ایران و ترکیه چه وضعی پیدا میکند؟
کمکاری دیپلماسی
سال ۱۳۹۳ برای دو کشور ایران و ترکیه مملو از حوادثمهم و تعیینکننده بود.
سال 1393 برای دو کشور ایران و ترکیه مملو از حوادث مهم و تعیینکننده بود. چنانچه در روابط فیمابین نیز شاهد فراز و فرود اساسی بودهایم؛ تغییر ساختار سیاسی در ترکیه از پارلمانی به ریاستی و انتخاب اردوغان به عنوان رئیسجمهور، پیش گرفتن داوود اوغلو از سایر رقبای حزبیاش برای سکانداری ریاست دولت، تقویت نقش سیاسیون در تصمیمگیری برای نهادهای نظامی و امنیتی، تقویت نسبی احزاب مخالف در مقابل حزب حاکم، بروز علائم بحران در اقتصاد ترکیه و تغییر معادلات در سوریه و عراق علیه داعش، آسیبپذیری حزب عدالت و توسعه را در مقابل تحولات داخلی و خارجی افزایش داده است. در مقابل در ایران دولت با پیشرفت در مذاکرات هستهای توجه جهانیان را به موضع منطقی و اصولی خود جلب کرد، با مهار تورم و حفظ آن در محدوده 15 درصد، بروز بحرانهای اجتماعی/ اقتصادی را متوقف و تنها چالش باقیمانده آن توقف پرداخت یارانه نقدی است. همچنین در ایران با افشای فسادهای عظیم در دولتهای نهم و دهم موقعیت حامیان دولت قبل و مخالفان خود را به شدت تضعیف کرده است. کنترل پیامدهای کاهش قیمت نفت و محدودسازی سهم نظامیان در اقتصاد از دیگر دستاوردهای دولت روحانی در ایران
است. فراتر از همه اینها مواضع دولت سوریه و عراق در مقابل مخالفان و حزبالله و حماس در مقابل رژیم صهیونیستی دولت روحانی را در موقعیتی برتر قرار داده است. به عبارت دیگر روند حوادث دو کشور در جهت عکس یکدیگر در حال تغییر است. در کنار این مهم، روابط ایران و ترکیه با روی کارآمدن دولت روحانی از سردی گذشته آرام آرام در حال فاصله گرفتن است در ترکیه انتخاب روحانی با گرمی پذیرفته شده و از نظر آنها پنجرهای برای گفتوگو به روی دو کشور باز شد و راه برای رفت و آمدهای در سطوح عالی فراهم آمد؛ گرچه هنوز هر دو طرف بر مواضع اصولی خود در موضوع داعش، سوریه و مسائل کردها پافشاری میکنند، ولی روند تحولات به نفع ترکیه ارزیابی نمیشود. ائتلافات جهانی علیه داعش، مقاومت رزمندگان عراقی و تقویت مواضع نظامی و سیاسی دولت سوریه، که همگی تابعی از سیاست محکم و بدون تزلزل تهران در حمایت از بشار اسد، دولت عراق و مردم کردستان در مقابل داعش بوده است، ترکیه را بر دوراهی دشوار دست کشیدن از حمایت از گروههای تروریستی و رهاسازی آرمان احیای دولت عثمانی یا بازگشت به استراتژی بدون بحران با همسایگان قرار داده است. اینکه ترکیه سرانجام کدام راه را
برمیگزیند تصمیمی دشوار و تا حد زیادی تابع تحرکات ایران در روابط دوجانبه و منطقهای است که متاسفانه به دلیل عدم تمرکز سیاست خارجی دولت آقای روحانی بر روابط با همسایگان، در حال حاضر اثربخشی آن کم است، ضمن آنکه روابط با برخی از همسایگان همچنان تابع نظریات نظامیانی است که صحنههای درگیری با داعش را در اختیار دارند، این دو مساله باعث شده که دولت آقای روحانی نتواند از بستری که نظامیان در سوریه، عراق و اقلیم کردستان فراهم آوردهاند برای توسعه نفوذ سیاسی و بازدارندگی رهبران ترکیه، عربستان و امارات در حمایت از داعش استفاده کند. تمرکز بیش از حد بر موضوع هستهای، خلاء سیاستمداران توانا برای اداره سیاست خارجی، عدم فشار سیاسی بر آمریکا برای جلوگیری از کمکهای مالی، تسلیحاتی، تدارکاتی و آموزشی جریانات تروریستی توسط کشورهای ذکرشده به داعش فرصتهای مهمی را در یک دهه اخیر از کشور گرفته است. متاسفانه هیچ یک از معاونان سیاسی وزارت خارجه وزنهای ملی به حساب نمیآیند و همین مساله اعتماد به نفس آنها را شدیداً کاهش داده و در کشورهای مقابل سیاسیونی برای مذاکرات مهم و اساسی شناخته نمیشوند. توجه داشته باشیم بخش مهمی از
موفقیتهای سیاست خارجی دولت خاتمی به معاونان وزارت امور خارجه و نزدیکی آنها به رئیسجمهور و نهاد حاکمیت در کشور برمیگشت؛ به هر حال همچنان که به پایان سال 1393 شمسی در ایران نزدیک میشویم، به سفر رئیسجمهور ترکیه به کشورمان نزدیکتر میشویم. سفری که فرصت مناسبی است که در سه محور حساس و استراتژیک؛ سیاستهای منطقهای توقف حمایت ترکیه از داعش و مخالفان دولت سوریه، توقف آموزش و تدارکات این جریانات تروریستی و آمادهسازی راه مذاکره و گفتوگو بین دولتهای سوریه و عراق با ترکیه هموار شود. هدف اساسی ما باید خروج ترکیه از باتلاق سوریه و عراق باشد و توجه داشته باشیم که تغییر رویکرد ترکیه از حمایتهای نظامی به سیاسی هزینههای امنیتی منطقه را به شدت کاهش خواهد داد. البته توسعه روابط تهران و آنکارا در سایه چنین تحولاتی به معنای حل تمامی مسائل فیمابین و مخصوصاً به معنای برطرف شدن اختلاف نظر طرفین در قبال مسائل منطقهای نیست. بهرغم مسائل موجود و اختلاف نظر طرفین، توسعه روابط دوطرفه بیشتر به معنای تایید دوباره حاکم شدن روح منطق و رویکرد عقلایی در روابط طرفین و طبقهبندی مسائل پیش روی آنهاست. کسب رویکرد منطقی و همچنین
طبقهبندی روابط دوطرفه از اوایل سال 2000 میلادی شروع شد. توسعه روابط با رویکرد منطقی و عقلی سبب از میان برداشتن نقاط اختلافبرانگیز شده و زمینههای مشترک و مستعد همکاری بین هر دو طرف را سامان خواهد بخشید. تقسیمبندی حوزههای همکاری نیز به معنای مدیریت روابط دوطرفه در تمامی حوزههاست. به عبارتی به معنای مدیریت جداگانه محورهای همکاری در حوزههای مختلفی چون سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی از یک طرف و از طرف دیگر نیز حوزههای همکاری در سطوح مسائل منطقهای است. متعاقباً نیز درسایه تقسیمبندی و مدیریت حوزههای همکاری مختلف، اختلاف در یک حوزه سبب برهم خوردن روابط در سایر زمینهها نیز نخواهد شد.
علاوه براین روی کار آمدن دولت جدید در ایران به رهبری حسن روحانی و در پیش گرفتن سیاست دیپلماسی و همکاری در عرصه بینالمللی به جای برخورد قهرآمیز در سیاست خارجی، ترکیه را بیش از پیش به ایران نزدیک کرد. روحانی در کنار اخذ رویکرد سازش با غرب در مساله هستهای و شفافسازی در این حوزه و توسعه هر چه بیشتر روابط با همسایگان در منطقه، از سوی ترکیه نیز جوابهای مثبتی را دریافت کرد. در راستای نزدیکی طرفین به هم تشکیل کمیته همکاری مشترک در سطوح بالا به موضوع روز تبدیل شده که نشانگر نیت اصلی هر دو طرف در توسعه روابط دوجانبه در یک چارچوب مشخص است. سیاستهای بینالمللی، تقویت مواضع ترکیه در حمایت از حقوق هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران و ادامه همکاریهای فرامنطقهای دو کشور باید با فرض طولانی شدن مذاکرات هستهای پیگیری شود و بالاخره در بخشهای دوجانبه، انتقال بستر همکاریهای اقتصادی به سمت سرمایهگذاری متقابل در زمینههای نفت، گاز، پتروشیمی، برق و توریسم باید یکی از اهداف اصلی مذاکرات تهران باشد. اگر همکاریهای اقتصادی به این بخشها آن هم به صورت سرمایهگذاری متقابل تسری نیابد ما همچنان شاهد توقف رشد تجارت فیمابین
در سطح 8 تا 10 میلیارد دلار در سال خواهیم بود که نسبت به شش سال قبل دستاوردی محسوب نمیشود.
نتیجهگیری و خاتمه
ظاهراً سال 1393 که با سفر آقای دکتر روحانی به ترکیه آغاز شد میخواهد با سفر اردوغان به تهران خاتمه یابد و دو کشوری که فراز و فرودهای مهمی را در طول تاریخ داشتهاند و از روابط بسیار صمیمی و عمیق پس از فتح رم شرقی که در ایران مردم را به جشن و پایکوبی و ارسال کاروان هدایا به دربار سلطان محمد فاتح کشاند، تا جنگ چالدران که دو کشور را در مقابل هم قرار داد گرفته تا بیرون راندن همیشگی عثمانیها از تبریز و خاک ایران توسط نادرشاه و رکود روابط تا تشکیل ترکیه جدید توسط آتاتورک و روابط متغیر دو کشور از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز که اوج نزدیکی آنها در دولت آقای خاتمی و نقطه اوج توقف آن در دوره احمدینژاد است؛ امیدوار باشیم که در واپسین روزهای سال جاری دوباره روابط میان دو کشور شکوفا شود، باید تغییر نظام مدیریتی در ترکیه و انتخاب آقای دکتر روحانی در ایران را برای روابط دو کشور مثبت تلقی کرد. به خصوص که امسال نوروز به شنبه افتاده، و در هر دو کشور به فال نیک گرفته میشود.
دیدگاه تان را بنویسید