شناسه خبر : 19277 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ایران چه سیاستی در برابر داعش اتخاذ می‌کند؟

در برابر شَر

یکی از سیاست‌های بارز منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران مبارزه با اشغالگری و نفی هرگونه تلاش برای به سلطه درآوردن و حاکمیت بر مظلومان بوده است.

غضنفر رکن‌آبادی/ سفیر سابق ایران در لبنان

یکی از سیاست‌های بارز منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران مبارزه با اشغالگری و نفی هرگونه تلاش برای به سلطه درآوردن و حاکمیت بر مظلومان بوده است. در همین رابطه موضع ایران در رابطه با مقاومتی که علیه اشغالگری ایستاده و به مبارزه با نمادهای ظلم و سلطه پرداخته نیز بر هیچ فرد، جریان و کشوری پوشیده نیست. مبارزه با ظالم یکی از اصول بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که با استناد به اصول 152 تا 154 به مرحله اجرا درآمده است. در اصول مورد نظر بر لزوم ایستادگی ایران در کنار مظلومان و مستضعفان و حرکت‌های حق‌طلبانه تاکید شده است؛ ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مقاومت‌های مردمی در لبنان و فلسطین را به عنوان حق‌طلبانه‌ترین مطالبات قلمداد کرده‌ایم و نه‌تنها در حمایت از آنها به اتخاذ مواضع سیاسی بلکه عملی هم پرداخته‌ایم. این حمایت‌ها چه به شکل مالی و چه سیاسی در 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به شکلی قاطعانه ابراز شده است و شاید بتوان این‌گونه عنوان کرد که مبارزه با ظلم و اشغالگری مهم‌ترین سیاست و برنامه ما در رابطه با اهداف منطقه‌ای‌مان بوده است. بنده به عنوان یکی از اعضای تیم سیاست خارجی دولت‌های مختلف همواره بر این اهتمام بوده‌ام که سیاست مورد نظر را در کشورهای محل ماموریت خود به مرحله اجرا درآورم. سیاستی که همه جریان‌های سیاسی داخلی متفق‌القول و متفق‌النظر بر اجرای آن هستند و به طور کلی شاید بتوان این‌گونه عنوان کرد که اجماعی میان مسوولان کشور در بحث حمایت از مقاومت وجود دارد که هیچ خللی هم بر آن مترتب نیست. همین موضع ایران بود که منجر به پیروزی‌های پی در پی مردمی در لبنان و غزه شد؛ جالب است که بدانید پس از پیروزی انقلاب اسلامی نخستین اقدام تحسین‌برانگیز مقاومت مردمی لبنان در سال 1982 میلادی بود. وقتی اسرائیلی‌ها حتی تا بیروت را هم اشغال کرده بودند مقاومت مردمی لبنان توانست با حمایت‌های ایران اشغالگران را به عقب براند و در جنگی که یک سال بعد با تهاجم جدید نیروهای رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست اسرائیلی‌ها را به عقب‌نشینی از برخی مناطق اشغال شده وادار کند. این روند در جنگ 36‌روزه نیز برهمین منوال بود و اسرائیلی‌ها برای نخستین مرتبه در طول تاریخ بخشی از زمین را بدون انعقاد هیچ توافقنامه سازشکارانه‌ای به طرف مقابل واگذار کردند. البته قطعنامه 425 شورای امنیت از مدت‌ها پیش رژیم صهیونیستی را ملزم به خروج از سرزمین‌های اشغالی کرده بود اما این خروج سال‌ها بعد و در اثر تلاش‌های جبهه مقاومت و به ویژه مقاومت مردمی لبنان صورت گرفت. این روند طی سال‌های مختلف چند بار تکرار شد تا اینکه اسرائیلی‌ها اعتراف به شکست کردند و برای بررسی دلایل این شکست کمیته وینوگراد را تشکیل دادند. هرچند تشکیل این کمیته نیز موجب برون‌رفت از مشکلات اسرائیلی‌ها نشد و نیروهای رژیم صهیونیستی مجدداً در سال 2012 و در جنگی هشت‌روزه به غزه حمله کردند که این جنگ هم با پیروزی مقاومت همراه بود. نمونه آخر این رویارویی غروربرانگیز هم در سال 2014 و در جنگ 51‌روزه بود که با حمایت‌های ایران به پیروزی نیروهای حق‌طلب حماس انجامید. پیروزی‌ای که با خشم فراوان اسرائیلی‌ها همراه شد به طوری که چند ماه بعد طی عملیات قنیطریه در سوریه چند تن از رزمندگان حزب‌الله را به همراه جهاد مغنیه و سردار پاسدار ‌‌‌‌الله‌دادی به شهادت رساندند که با فاصله بسیار کوتاهی پاسخ دندان‌شکن مقاومت را در مزارع اشغالی شبعا به دلیل این عملیات ددمنشانه متحمل شدند. این اقدام اسرائیل در حمله به مواضع نیروهای ضد داعش در سوریه بیش از هر چیز پرده از مساله حمایت‌های پنهان و آشکار اسرائیل و داعش از یکدیگر برداشت. این نخستین باری نیست که دست آنها در حمایت از یکدیگر آشکار می‌شود، به گونه‌ای که حتی برخی گمان برده‌اند اتاق فکر عملیات انجام‌شده در منطقه خاورمیانه از سوی داعش و اسرائیل یکی بوده و اقدامات همسوی آنها را در اتفاقات منطقه‌ای گواهی بر این ادعا می‌دانند. جنگ نیابتی داعش علیه کشورهای اسلامی نتیجه دیگری جز تامین امنیت اسرائیل ندارد. هرچند این مساله همان طور که دامن بانیان دیگر این گروهک را گرفته است، اسرائیل را نیز بی‌نصیب نخواهد گذاشت و در آینده منافع و حتی جغرافیای منطقه‌ای این رژیم را نیز همچون دیگر متحدان پنهان جریان افراط در منطقه تهدید خواهد کرد. اگر رویدادهای ماه‌های اخیر اسرائیل در حمله به نوار غزه را مرور کنیم، این همنوازی راهبردی بیشتر خود را نشان می‌دهد. در روزهایی که رژیم صهیونیستی دست از بمباران مواضع مردمی و مدارس منطقه غزه برنمی‌داشت، داعشی‌ها با حمله به مواضع حزب‌‌‌‌الله سعی می‌کردند تا آنان را درگیر مرزهای خود با داعش کنند و از دخالت نیروهای لبنانی در غزه جلوگیری کنند. دقت در اقدامات داعش و اسرائیل در منطقه فقط یک نکته را ثابت می‌کند و آن هم اینکه رژیم صهیونیستی بیشترین سود را از برنامه و عملیات داعش می‌برد و بالعکس. این در حالی است که داعش برای همه کشورهای منطقه تهدیدهای پنهان و آشکاری داشته است و حتی آن را اعلام هم کرده‌اند. اما علیه اسرائیل هیچ تهدیدی به زبان رهبران این گروهک جاری نشده و در این مسیر اقدامی انجام نگرفته است. علاوه بر این به نظر می‌رسد، این همکاری مشترک از ابعاد راهبردی فراتر رفته و به حوزه امکانات و لجستیک نظامی نیز رسیده است. چندی پیش بود که خبر کشف سلاح‌های اسرائیلی از گروهک داعش اعلام شد و گزارش‌های اطلاعاتی از مناطق درگیری ارتش عراق با گروه‌های تروریستی داعش ثابت کرد، این گروه‌ها در نبردهای خود علیه دولت عراق از سلاح ساخت اسرائیل استفاده می‌کنند. این نخستین باری نیست که از پناهگاه‌های گروه‌های تروریستی در عراق، سلاح ساخت اسرائیل کشف و ضبط می‌شود، زیرا پیش از این نیز مقادیری سلاح ساخت اسرائیل از این گروه‌ها کشف و ضبط شده است. این مساله به حدی رسیده است که نوع ادعاها و افراطی‌گری داعشی‌ها بسیار شبیه به انگاره‌های افراطی یهودیان صهیونیست است. اعضای داعش نیز مانند اسرائیلی‌ها پیروان هیچ یک از ادیان دیگر و پیروان مذاهب دیگر اسلامی را برنمی‌تابند و به هر شکل ممکن، به قتل و غارت آنان می‌پردازند. این در حالی است که این دو پدیده که با خشونت و اشغالگری در خاورمیانه سر برآوردند تاکنون علیه یکدیگر حتی اقدامات نمایشی نیز نداشته‌اند. ماجرای اخیر حمله رژیم صهیونیستی به جبهه ضد داعش در سوریه پس از مرور سابقه همسویی اسرائیل و داعش در منطقه نشان‌دهنده این مهم است که این دو جریان افراطی اسلامی و یهودی نه تنها در پشت پرده اتفاقات، بلکه در صورت نیاز آشکارا به حمایت از یکدیگر در جهت اهداف و منافع افراطی خود خواهند پرداخت. شاید درک این موضوع چندان هم دشوار نباشد، زیرا به هر حال حمایت‌های نخستین از تشکیل هر دو جریان افراطی توسط یک کانون فکری و مالی انجام شده است و این دو بازیگر در یک نقشه برای ایجاد تغییر در نظم منطقه‌ای خاورمیانه اقدام می‌کنند. نقشه‌ای که قطعاً با درایت و اهتمام نیروهای انقلابی و مجاهد منطقه محلی از اعراب ندارد. ما سرفرازانه به تمامی کشورهای جهان اعلام می‌کنیم که در کنار خواسته حق‌طلبانه ملت‌های جهان، حالا فرقی نمی‌کند در فلسطین باشد یا مصر یا بحرین یا عراق یا سوریه، خواهیم ایستاد و از آن حمایت خواهیم کرد. این موضع حق‌طلبانه می‌تواند به مسلمانان یا مسیحیان یا یهودیان تعلق داشته باشد. فرقی در کلیت ماجرا وجود ندارد. تکریم و حمایت ما از این موضوع به واسطه مقوله انسانیت و بنا بر دعوتی که پیامبر مکرم اسلام داشتند و با استناد به آیات قرآنی است که متوجه انسانیت می‌شود. سیاست‌های ما معیارمدارانه است نه مصداق‌مدارانه. تنها جرم ما خروج از منظومه نظام سلطه و اعتقاد به شعار نه شرقی و نه غربی است. ما می‌خواهیم روی پاهای خودمان بایستیم و در حد توان‌مان از مظلوم حمایت کنیم. می‌خواهیم آقا باشیم و می‌خواهیم ملت‌های جهان هم آقا باشند و از زیر یوغ ستمگری خارج شوند. اما افراد و جریاناتی که مخالف سیاست‌های ما هستند سعی می‌کنند به هر وسیله‌ای در برابر این سیاست‌های منطقه‌ای ما مقاومت کنند. حالا یا با حمله به مواضع مقاومت یا تجهیز گروه‌های تکفیری چون داعش. آنها هیچ‌گاه به اهداف خود نخواهند رسید. همان‌طور که اسرائیلی‌ها نرسیدند و تلاش‌هایشان با درایت نیروهای حزب‌الله و مقاومت خنثی شد. داعشی‌ها هم نمی‌رسند؛ استراتژی داعش در منطقه پیشتر توسط صهیونیست‌ها پیاده شده و تکراری است. رژیم صهیونیستی در پی منحرف کردن افکار عمومی جهان از موضوع فلسطین و استمرار حضور خود در سرزمین‌های اشغالی بود و اکنون نیز داعش به دنبال چنین هدفی در مناطق تحت تصرف خود است. داعش با حمله به خاک کشورهای سوریه، عراق و گاهی لبنان و سوء‌استفاده از موضوع «خلافت اسلامی»، درصدد تحقق اهداف خبیث رژیم‌ صهیونیستی (تجزیه کشورهای اسلامی و ایجاد خاورمیانه مدنظر آمریکا) است. مقابله با این گروه‌های تکفیری نیازمند حفظ وحدت و بصیرت در میان مسلمانان است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها