چرا روسیه به ایران نزدیک شد؟
رفقای خوب
توافق هستهای ایران که در جریان آن روسیه نقش حمایتی مهمی را برای ایران بازی کرد به سرانجام رسید و موافقت شد ایران با نظارتهایی معلوم از فناوری هستهای استفاده کند و در مقابل تحریمها علیه ایران لغو شود.
توافق هستهای ایران که در جریان آن روسیه نقش حمایتی مهمی را برای ایران بازی کرد به سرانجام رسید و موافقت شد ایران با نظارتهایی معلوم از فناوری هستهای استفاده کند و در مقابل تحریمها علیه ایران لغو شود. قدرتهای بزرگ جهان از این توافق استقبال کردند. یکی از این دولتها هم روسیه بود. وزیر خارجه این کشور، بیانیهای صادر کرد که در آن از برداشته شدن تحریمها استقبال شده و آن را گام مهمی در جهت عادیسازی روابط ایران با جهان خوانده بود. همچنین مقامات دیگر روسی توافق را باز شدن افقهای جدیدی به روی مبادلات تجاری ایران و روسیه خواندند. همه این بیانیهها بسیار خوشبینانه تنظیم شده بود، اما آیا واقعاً روسیه از رابطه ایران با جامعه بینالملل منتفع میشود؟
مذاکرات هستهای و وضعیت سوریه، ایران و روسیه را به هم نزدیک کرد. حمایت دو کشور از بشار اسد، باعث اتحاد بیسابقهای میان دو کشور شد. میتوان گفت به نوعی همین اتحاد در مورد یمن هم وجود دارد. اما خارج از موضوعات سوریه و مذاکرات هستهای و تا حدی یمن، چه مشارکت و مشابهتی میان ایران و روسیه میتواند وجود داشته باشد. احتمالاً هیچ، موضوعاتی مثل سوریه و یمن و مشکلی مشترک به نام تحریم در حال از دست دادن موضوعیت خود است.
قدرت ایران در منطقه اوراسیا با وضع تحریمهای بینالمللی طی سالهای گذشته به تدریج کاهش یافته بود. حالا، با برداشته شدن تحریمها ایران به دنبال بازپسگیری قدرت سابق خود خواهد بود. مسکو احتمالاً از مدتی دیگر باید نگران سیاست ایران در قفقاز جنوبی، دریای خزر و آسیای مرکزی یا به عبارتی تمام مرز جنوبی خود باشد. نحوه دخالت روسیه در قزاقستان جنوبی (منطقهای که سه کشور ارمنستان و آذربایجان و گرجستان در آن قرار دارند) و به طور خاص درگیری ارمنستان و آذربایجان موضوعی است که ایران با آن موافقتی ندارد. در واقع ایران و آذربایجان و ارمنستان گذشته مشترک طولانی دارند و زمانی یک کشور واحد بودهاند. جنگی تمامعیار میان این دو کشور بر سر قرهباغ، به راحتی میتواند از طریق مرزهای شمالی به ایران کشیده شود و همین موضوع است که منافع این دو کشور را در منطقه متفاوت میکند. دریای خزر از زمان فروپاشی شوروی سابق، محل مناقشه ایران و روسیه بوده است. این مناقشه البته همیشه به صورت خاموش در جریان بوده است و دلیل اصلی آن وجود منابع طبیعی فراوان در این منطقه است که نفت یکی از اصلیترین آنهاست. اینکه کشورهای همسایه از این دریاچه سهمی از منابع
آن دارند همیشه محل مناقشه بوده است. هر دو کشور و البته روسیه در مقیاسی بسیار سنگینتر و بیشتر، نیروهای نظامی در آبهای دریای خزر دارند. نگهداشتن نیروی نظامی در آبهایی بسته که به جایی راه ندارد بسیار عجیب و احمقانه است مگر اینکه دو طرف احتمال وقوع درگیری را در زمانی نامعلوم بدهند. سیستم حقوقی دریای خزر همچنان محل مناقشه است و ایران میخواهد در صورت امکان سهم خود را به 20 درصد کل آبهای این دریا افزایش دهد و حالا و به یمن مذاکرات هستهای، قدرت چانهزنی بیشتری هم پیدا کرده است.
وضعیتی مشابه در آسیای مرکزی هم برقرار است. ایران با تمامی کشورهای این منطقه نزدیکی تاریخی بسیار زیادی دارد اما در طول 10 سال گذشته تاثیرگذاری خود را به دلیل مشکلات نقل و انتقالات مالی از دست داده است. ایران حالا که به دنیای بینالملل بازگشته، میتواند به دولتهای این کشورها نزدیکترین راه را برای صادرات نفت و گازی پیشنهاد دهد که از روسیه هم نمیگذرد. همچنین میتواند پل ارتباطی این کشورها با کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا باشد که میتواند به معنای این موضوع تلقی شود که روسیه به زودی تقریباً تمام نفوذ خود بر آسیای مرکزی را از دست خواهد داد. اتفاقی که مطمئناً خوشایند روسیه نیست.
دیدگاه تان را بنویسید