چرا چین به دنبال افزایش حضور در منطقه «منا» است
دلایل یک حضور
نخستین سفر رئیسجمهور شی جینپینگ به خاورمیانه از زمان انتخاب شدنش سه سال پیش، نشاندهنده سه عنصر در حال ظهور و مشخص در سلوک دیپلماسی پکن در منطقه است.
نخستین سفر رئیسجمهور شی جینپینگ به خاورمیانه از زمان انتخاب شدنش سه سال پیش، نشاندهنده سه عنصر در حال ظهور و مشخص در سلوک دیپلماسی پکن در منطقه است. بلوک اساسی ساختمان در سیاستهای چین توسعه و گسترش روابط اقتصادی و تجاری است. شواهد روشن و بلندمدتی از حضور اقتصادی رو به گسترش چین در منطقه وجود دارد. تلاش چین برای ایجاد سیستم توسعه روابط تجاری بینالمللی کاملاً مشخص بود. طرح «یک کمربند، یک جاده» که در سال 2013 رونمایی شد، محور تلاشهای پکن برای در مرکز قرار دادن چین در یک نظام تجارت بینالملل جدید است.
خاورمیانه در تصویر چین
جهانی شدن تعریف چین از «امنیت ملی»، هم دارای بعد استراتژیک و هم بعد امنیتی در منطقه است. بیش از نیمی از مکملهای حافظ صلح چین در منطقه خاورمیانه قرار دارند-اصولاً میتوان به گشت ساحلی در ساحل سومالی به عنوان بخشی از یک کمپین مبارزه با دزدان دریایی سازمان ملل، اشاره کرد. نقش رو به رشد چین در این تلاش چندجانبه به طور فزایندهای توسط گسترش مستقل ظرفیت نظامی چین در حال تکمیل است- مثال بارز آن را میتوان ساخت اولین قرارگاه نظامی چین خارج از مرزهای کشور، در جیبوتی کوچک دانست، جایی که آمریکا و فرانسه نیز نیروهای نظامی مستقر کردهاند. چین اکنون در منطقه جایگاهی دارد که هیچ کدام از قدرتهای قویتر و قدیمیتر که برای نفوذ بیشتر در منطقه رقابت میکنند، تاکنون به آن دست نیافتهاند. روابط چین با دنیای عرب، به قول نبیل العربی، دبیر کل لیگ عربی «ایدهآل» است. «چین تنها دولت بزرگ جهان است که همیشه از حقوق و اهداف اعراب دفاع کرده چرا که دولت محقی است. چین با هیچ طرفی علیه طرف دیگر متحد نمیشود و همیشه به منافع مشترک میاندیشد.»
سیاست بیدشمن چین
تاکید چین بر حمایت محافظهکارانه از حاکمیت دولت و عدممداخله در امور داخلی و سیاست «بدون دشمن» آن، در تضاد کامل با سیاستهای مداخلهجویانه غرب طی قرن گذشته بوده است. ژانگ مینگ، معاون وزیر امور خارجه چین در پاسخ به سوال درباره تنشهای میان ریاض و تهران گفت: «در رابطه با برخی تنشهای موجود در منطقه، چین همواره موضع متعادل و عادلانهای اتخاذ کرده است.» «اگر خاورمیانه باثبات نباشد، متاسفانه دنیا هم نمیتواند چندان در آرامش باشد. اگر یک کشور یا منطقه ثبات نداشته باشد، نمیتواند توسعه را به واقعیت تبدیل کند. چین به شدت از کشورهای منطقه که به تنهایی میخواهند راه توسعه مناسب با شرایط ملی خودشان را کشف کنند، حمایت میکند.» اصول اساسی این عمل تعادلی که به سود اقتصاد و دیپلماسی آنها بوده، در اولین بیانیه رسمی سیاست در خاورمیانه که توسط پکن قبل از سفر شی به ریاض منتشر شد، آمده است. «سیاست عربی چین»، که در نوع خودش نظیر نداشته، یک استدلال استراتژیک و منطقی و تاریخی جامع برای تعامل تهاجمی چین در بازه وسیع شامل «منافع مشترک» ارائه میکند که بر اساس «یک نوع جدید از روابط
بینالمللی برد-برد بنا شده است». چنین دیدگاه خیرخواهانهای بر ظهور مجدد چین در صحنه بینالمللی تاثیرگذار است و درجه رشد و وجود چین در منطقه را که علامتدهنده ایجاد چالش برای سیستمی است که آمریکا بیش از سهچهارم قرن آن را تشکیل داده و تحت سلطه خود درآورده، خفیفتر میکند. تا به حال، واشنگتن موقعیت تجاری برتر چین و پروژههای زیربنایی و توسعه در مقیاس بزرگ آن از سوئز تا تهران را با متانت نظارهگر بوده است. اما نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه دیدگاه واشنگتن درباره «رشد چین» کمتر خیرخواهانه باشد. یکی از مقامات دفاعی آمریکا این سوال را مطرح کرده است که «چین طرف چه کسی را میگیرد؟»
دیدگاه تان را بنویسید